تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):دانشمندی که از علمش سود برند ، از هفتاد هزار عابد بهتر است .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830250580




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پشیمانی زن جوان از تصمیم اشتباه


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
پشیمانی زن جوان از تصمیم اشتباه
ثروت یک پسر، زنی جوان را وسوسه کرد تا از شوهرش طلاق بگیرد و با تنها گذاشتن کودکش به خانه بخت جدید برود.این زن پشیمان است و می‌خواهد باز دخترش را در آغوش مادری بگیرد. روزنامه ایران: ثروت یک پسر، زنی جوان را وسوسه کرد تا از شوهرش طلاق بگیرد و با تنها گذاشتن کودکش به خانه بخت جدید برود.این زن پشیمان است و می‌خواهد باز دخترش را در آغوش مادری بگیرد.طعم تلخ لحظه‌ای غفلتحال و هوای عجیبی در فضای آسایشگاه سربازی سایه افکنده بود، کم‌کم بهار از راه می‌رسید و شوق سفر امید تازه‌ای را در دل سربازها زنده کرده بود. این امید بویژه در دل سربازهایی که زن و بچه‌ای داشتند، پررنگ‌تر می‌شد و برای رفتن به تعطیلات عید لحظه‌شماری می‌کردند. چند روز به تعطیلات عید مانده بود که مرتضی برگه مرخصی‌اش را گرفت و منتظر شد تا صبح زود آسایشگاه را به سمت خانه‌شان ترک کند.آن شب هر ثانیه ساعت برای مرتضی اندازه یک عمر سپری می‌شد، چند ماهی بود که دختر کوچولویش را در آغوش نگرفته بود و دلتنگ خانواده کوچکش بود، اما غافل از این‌که یک اشتباه کوچک چقدر زود کانــون کوچک‌شان را تار و مار خواهد کرد. صبح زود وقتی برای نماز صبح بیدار شد، کیف دستی‌اش را آماده کرد و عیدی خانواده‌اش را در آن گذاشت. خودش را برای رفتن به تعطیلات آماده می‌کرد که در این میان رضا یکی از هم‌خدمتی‌هایش خواست تا با خودرویش به شهر آن‌ها بروند. مرتضی که به نظر میزبان خونگرمی می‌رسید از پیشنهاد رضا استقبال کرد و با این رفیق نه چندان صمیمی‌اش راه خانه را در پیش گرفتند. مرتضی که مرد کم‌حرفی بود درباره این‌که زن و بچه‌ای هم دارد تقریباً به کسی چیزی نگفته بود و رضا با تصور این‌که چند روزی را مهمان خانه مرتضی خواهد شد از رفیق هم‌خدمتی‌اش خواست تا در چند روز مانده به عید از گوشه و کنار شهر دیدن کنند. نزدیک غروب بود که خودروی رضا جلوی در خانه‌ای توقف کرد، هر دو سرباز جوان از آن پیاده شده و وارد خانه شدند. دقایق زیادی نگذشته بود که زن جوانی با چادری رنگی برای پذیرایی از مهمان همسرش وارد اتاق شد، این پذیرایی ساده از یک مهمان ناخوانده و غریبه نقطه عطفی در زندگی مرتضی شد. وی که هیچ حرفی درباره خانواده‌اش به رضا نزده بود قربانی یک لحظه غفلت شد چرا که رضا با تصور این‌که آن دختر، خواهر مرتضی است به وی علاقه‌مند شد و راز دلش را نزد دوستش فاش کرد و گفت قصد دارم از خواهرت خواستگاری کنم. مرتضی آنچه را که می‌شنید باور نداشت، با نگاهی حیرت‌زده به رضا چشم دوخته بود و با صدایی لرزان گفت این دختری که تو از آن دم می‌زنی همسرم است و دختر کوچولویی نیز دارم که در اتاق خوابیده است. رضا ابتدا با تصور این‌که مرتضی شوخی می‌کند، حرف‌هایش را جدی نگرفت. رضا با سماجت‌بازی‌ها و رساندن پیام به زن جوان و دادن وعده خانه ویلایی و خودروی لوکس با زندگی رویایی در حالی که پدرش به حمایت مالی از وی پرداخته بود توانست مهسا را وسوسه به طلاق و جدایی کند.این در حالی بود که رضا جرأت رفتن به شهر هم‌خدمتی قدیمی‌اش را نداشت و برادران مهسا با حمله به خانه ویلایی وی در شمال تهران اعتراض خود را نشان داده بودند اما دیگر ثروت میلیاردی پسر یکی یکدانه، چشم و دل مهسا را که جز یکبار هیچ‌گاه رضا را ندیده بود کور کرده بود و وی بدون این‌که به غم فراق دختر کوچولویش فکر کند، تصمیم گرفت به خانه بخت جدید برود غافل از این‌که این خوشبختی چندان دوام نخواهد آورد و لاابالی‌گری‌های رضا و غم‌دوری دخترش در مدت نه چندان زیادی لذت رسیدن به ثروت میلیاردی را در دلش کور خواهد کرد و وی پشیمان خواهد شد.عاقبت یک تصمیم اشتباهمهسا بعد از این‌که از همسر نخست خودش جدا شد، راه تهران را در پیش گرفت و با رویای رسیدن به خوشبختی پای در خانه ویلایی گذاشت اما هر زمان از دختر 8 ســــــــــاله‌اش می‌خواست تا وی را از نزدیک ببیند دخترک با صدای غم‌انگیزی پیشنهاد مادرش را رد می‌کرد و تمایلی برای دیدن مهسا نشان نمی‌داد.وی که از تصمیم اشتباه خود پشیمان شده بود در یک تماس ناگهانی از مرتضی خواست تا زندگی‌شان را از نو شروع کنند غافل از این‌که جدایی‌اش از مرتضی داغ سنگینی به دل این مرد و دختر کوچولویشان گذاشته است. 



1392/10/11





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن