محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843124475
تلخترین شب زندگی در شب یلدا
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
تلخترین شب زندگی در شب یلدا مهمان شب یلدای مادر و کودکانش، شوهر سابق بود که توطئهای برای اسیدپاشی داشت. این مرد کینهجو وقتی شنید مادر بچههایش خواستگار دارد سرنوشت شومی را برایش رقم زد. به گزارش ایران، ساعت 8 صبح یکشنبه یکم دیماه سال...
مهمان شب یلدای مادر و کودکانش، شوهر سابق بود که توطئهای برای اسیدپاشی داشت. این مرد کینهجو وقتی شنید مادر بچههایش خواستگار دارد سرنوشت شومی را برایش رقم زد. به گزارش ایران، ساعت 8 صبح یکشنبه یکم دیماه سال جاری مردی در تماس با اورژانس خواست به داد زن جوانی که هدف حمله اسیدپاشی قرار گرفته است، برسد. صبح زود بود که صدای آژیر آمبولانس سکوت خیابان بیسیم منطقه خراسان تهران را شکست. امدادگران وقتی مقابل در خانهای قدیمی رسیدند پسربچهای که اشک میریخت جلوی در ایستاده بود و با دیدن آمبولانس مادرش را صدا زد. امدادگران خود را به زن جوان که از سوختگی به خود میپیچید رساندند و در بین آه و نالههایش پیکرش را داخل آمبولانس انتقال دادند و با سرعت به سمت بیمارستان سوانح سوختگی شهید مطهری حرکت کردند. «شکوفه» 23 ساله که قربانی اسیدپاشی پدر خشمگین بچههایش شده بود زیر تیغ جراحی رفت و پس از پشتسر گذاشتن روزهای خیلی سخت به خانه بیآینه در چهارراه سیروس بازگشت. تلخترین شب زندگی در شب یلدا شکوفه از اینکه کسی چهره سوختهاش را ببیند خجالت میکشد، همه دنیایش تلویزیون کوچکی است که پیش رویش روی یک میز چوبی قدیمی قرار دارد اینجا خانهای قدیمی و بیآینه است. تصور اینکه در انتهای یک کوچه بسیار باریک دری باز میشود و پای در خانهای میگذاری که هر لحظه امکان ریزش آن وجود دارد، سخت است. ساختمان شماره 4 در کوچهای بنبست و پرسکوت، تنها صدای بازی بچهها از پشت در کرم رنگ به گوش میرسد. پشت در پردهای نارنجی رنگ به چشم میخورد، انگار در این ساعت تمدن از حرکت ایستاده است. در زیرزمین همین خانه قدیمی زنی سرنوشت غمباری دارد، پنج پله باید پایین رفت و با پشتسر گذاشتن سقفی کوتاه پای در اتاقی کوچک با دیوارهای گچی و بیرنگ گذاشت. شکوفه از اینکه کسی چهره سوختهاش را ببیند خجالت میکشد، این قربانی اسیدپاشی روی زمین خوابیده و به خاطر جراحیهایی که انجام داده سخت میتواند روی پاهایش بایستد. همه دنیایش تلویزیون کوچکی بود که پیش رویش روی یک میز چوبی قدیمی قرار داشت.باورکردنی نیست حتی در فیلمهای سینمایی نیز نمیتوان چنین فقری را به تصویر کشید. شکوفه با لبخند پر از دردی که روی صورتش نمایان بود، به سختی نشست و مادرش با چادر سیاه رنگی که به سر داشت هنوز نگاههای دلسوزانهای داشت.صدای بازیگوشی و شیطنت بچهها از حیاط به گوش میرسید و شکوفه که تنها همدمش در این اتاق کوچک تلویزیون بود با خنده گفت: ببخشید پسرهایم بازیگوش هستند. 9 سال پیش یعنی زمانی که 14 ساله بودم، حمید که در مغازه خیاطی کار میکرد به خواستگاریام آمد و من در رؤیای خوشبختی پذیرفتم با وی ازدواج کنم. وقتی ازدواج کردم دیگر نتوانستم درس بخوانم و هنوز یکسالی نگذشته بود که پسرم محمدرضا به دنیا آمد. در خیابان بیسیم در محله خراسان خانهای اجارهای داشتیم و زندگی را میگذراندیم تا اینکه خدا پسر دیگری که چهار سال دارد به ما داد. شکوفه آهی کشید و ادامه داد: حمید مرد عصبانیای بود و بعضی اوقات نیز مرا کتک میزد و همین اختلافاتمان باعث شد دو سال پیش به صورت توافقی از هم جدا شویم. حمید خواست برای اینکه از بچهها نگهداری کنم در همان خانه بمانم و خودش از خانه رفت. از آن زمان به بعد سرکار میرفتم و حمید هم بعضی اوقات برای دیدن بچهها میآمد تا اینکه قرار شد من با مرد دیگری ازدواج کنم. یکم دی ماه بود که حمید تصمیم گرفت برای جشن شب یلدا به خانهمان بیاید، همه چیز خوب بود و کلی میوه و تخمه خریدیم و با بچهها خوش گذراندیم و حتی زمانی که همراه حمید برای خرید بیرون خانه بودیم درباره ازدواجم صحبت کردیم و وی با خوشرفتاری گفت حق داری ازدواج کنی و مخالفتی نکرد. برایم عجیب بود بعد از مراسم شب چله خواب سنگینی به چشمانم افتاد و میخواستم بخوابم، حمید که گاهی به خانهام میآمد و در اتاق بچهها میخوابید خواست با هم حرف بزنیم. ساعت 3 صبح بود که دیگر نتوانستم به حرفهای حمید گوش بدهم به اتاقم رفتم و خوابیدم. نمیدانم چقدر در خواب بودم که ناگهان سوزشی را روی صورتم احساس کردم و از خواب پریدم. حمید روبهرویم بود، فکر کردم آب جوش روی صورتم ریخته اما وقتی دیدم بالشم صدای سوختن و ذوبشدن میدهد یاد تهدیدهای اسیدپاشی حمید افتادم. بارها شنیده بودم که هر وقت اسید روی بدن میریزد باید خیلی زود با آب سرد شست. با عجله بلند شدم و میخواستم به سمت حمام بروم ولی حمید مانع رفتنم شد، در حالی که التماسش میکردم و با هم درگیر بودیم حمید را به عقب هل دادم که روی زمین افتاد، به سرعت وارد حمام شدم و دست و صورتم را شستم؛ میسوختم و در حال گریهکردن پشت در حمام به حمید التماس میکردم با اورژانس تماس بگیرد. دقایقی بعد از حمام بیرون آمدم و دیدم حمید فرار کرده و صدای آژیر آمبولانس اورژانس را شنیدم و فهمیدم حمید با آنها تماس گرفته است.وقتی به بیمارستان رسیدم، چشم چپم نمیدید ابتدا تصمیم به تخلیه کردن چشمم گرفتند اما بعد از معاینات این کار را نکردند و بعد از چند روز توانستم کمی از بینایی چشم چپم را بهدست بیاورم. شکوفه که بچههایش وارد اتاق شده بودند، یکی از آنها را در آغوش گرفت و گفت: روزهای اول تنها خواهر کوچکترم به بیمارستان میآمد و مانع ورود مادرم میشدم، گفته بودم تنها دستهایم سوخته اما بعد از دو هفته وقتی میخواستم از بیمارستان به خانه پدریام بروم مادرم چهره سوختهام را دید و به سر و صورتش کوبید.باور میکنید هیچکس را ندارم و بخشی از هزینههای بیمارستان را تا حالا کمیته امداد پرداخت کرده، هزینههای بیمارستان و داروهایم خیلی زیاد است و کمیته امداد هم نمیتواند به من کمک کند و بعد از خدا از مردم کمک میخواهم دستانم را بگیرند تا بتوانم با امید بیشتری زندگیام را ادامه بدهم تا شرمنده بچههایم نباشم. صورت و دستانم سوخته و پزشکان هزینه 60 میلیون تومانی را برای جراحیهایم تخمین زدهاند. آنقدر تنهایم که حتی هنوز نتوانستهام به دادسرا بروم و شکایت کنم تا شوهر سابقم که زندگیام را از من گرفته دستگیر کنند. شکوفه سکوت میکند، انگار دیگر حرفی ندارد. فکر میکردی یک روز قربانی اسیدپاشی شوی؟ نه، حتی وقتی در روزنامهها میخواندم باورش برایم سخت بود که کسی قربانی اسیدپاشی شده و هنوز هم باورش برایم سخت است که خودم یکی از آنها شدهام. از حمید خبر داری؟ یکبار به بیمارستان آمد و گفت کمکم میکند اما دیگر خبری از وی ندارم. به خانهات سر زدی؟ بله، از این اتاق کوچک و دلگیر خسته شدهام و خواستم در خانه خودم باشم ولی وقتی با کلی زحمت به خانهای که حمید برایم گرفته بود رفتم متوجه شدم وی همه اثاث و لوازم خانهام را
فروخته و خانه را تحویل داده است. خانواده حمید از این اسیدپاشی خبر دارند؟ نه، چون حمید با خانوادهاش اختلاف داشت و با آنها رفت و آمد نمیکرد. بچههایت لحظه اسیدپاشی کجا بودند؟ «محمدرضا» مدرسه بود اما «امیرعلی» همه صحنه اسیدپاشی را دیده است. رفتارشان با تو چطور است؟ بچههایم، فرشتههای زندگیام هستند و با اینکه صورتم سوخته با من مهربانتر از قبل هستند. چرا از حمید جدا شدی؟ بدرفتار و عصبی بود، کتکم میزد. گفتی چندبار هم تهدید به اسیدپاشی کرده بود؟ بله، حتی یکبار با پنبه اسیدی بدنم را سوزاند و خواهرم را نیز تهدید به اسیدپاشی کرد. اسید را از کجا آورده بود؟ انگار از قبل روی پلههای بالای ساختمان گذاشته بود و حتی یکبار از بچهها خواستم ظرف اسید را دور بیندازند و آنها هم این کار کردند اما حمید ظرف دیگری را هم پشتبام ساختمان جاسازی کرده بود. از قانون چه تقاضایی داری؟ هنوز نتوانستم به دادسرا بروم چون میگویند خودم باید برای شکایت باشم ولی به خاطر اینکه از
پوست پاهایم برای صورتم برداشتهاند سخت میتوانم راه بروم و میخواهم حمید دستگیر شود و به جای قصاص میخواهم تا آخر عمرش در زندان باشد. گفتی سرکار میرفتی؟ بله، در مانتوفروشی کار میکردم. حرف آخر میخواهم کمکم کنید تا صورت و دستانم بهتر شود، باور میکنید همه آینهها را از خانه جمع کردهام تا صورتم را نبینم. هر شب کابوس میبینم و میترسم رفتارم باعث ناراحتی بچهها شود، من برای اینکه بچههایم را بزرگ کنم باید سرکار بروم اما با این وضعیت نمیتوانم. تلخترین شب زندگی در شب یلدا «امیرعلی» چهار سال بیشتر ندارد و تنها شاهد اسیدپاشی روی مادرش است. ترسیده بودی؟ آره. مامان خیلی گریه میکرد، ترسیده بودم. دیدی بابا حمید از کجا اسید آورد؟ از بالای پشتبام. مامان کجا بود؟ خواب بود که بابا روش اسید ریخت. بابا به تو حرفی نزد؟ کتکم زد و از خانه بیرون انداخت، گریه میکردم که بابا حمید از خانه رفت و دکتر آمد.
یکشنبه 20 بهمن 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]
صفحات پیشنهادی
تلخترین شب زندگی یک زن در شب یلدا
تلخترین شب زندگی یک زن در شب یلدا مهمان شب یلدای مادر و کودکانش شوهر سابق بود که توطئهای برای اسیدپاشی داشت این مرد کینهجو وقتی شنید مادر بچههایش خواستگار دارد سرنوشت شومی را برایش رقم زد روزنامه ایران مهمان شب یلدای مادر و کودکانش شوهر سابق بود که توطئهای برای اسیدپاشیتلخترین شب زندگی در شب یلدا + عکس
تلخترین شب زندگی در شب یلدا عکس مهمان شب یلدای مادر و کودکانش شوهر سابق بود که توطئهای برای اسیدپاشی داشت این مرد کینهجو وقتی شنید مادر بچههایش خواستگار دارد سرنوشت شومی را برایش رقم زد ساعت 8 صبح یکشنبه یکم دیماه سال جاری مردی در تماس با اورژانس خواست به داد زن جوانی کتلخترین شب یلدا + عکس
تلخترین شب یلدا عکسساعت 8 صبح یکشنبه یکم دیماه سال جاری مردی در تماس با اورژانس خواست به داد زن جوانی که هدف حمله اسیدپاشی قرار گرفته است برسد مهمان شب یلدای مادر و کودکانش شوهر سابق بود که توطئهای برای اسیدپاشی داشت این مرد کینهجو وقتی شنید مادر بچههاداستانک؛ به این میگن شریک زندگی!
داستانک به این میگن شریک زندگی در یک شب سرد زمستانی یک زوج سالمند وارد رستوران بزرگی شدند آنها در میان زوجهای جوانی که در آن جا حضور داشتند بسیار جلب توجه میکردند برترین ها در یک شب سرد زمستانی یک زوج سالمند وارد رستوران بزرگی شدند آنوقتی شک و تردید در زندگیمان سایه میافکند
وقتی شک و تردید در زندگیمان سایه میافکند شک تردید در افراد به معنای احساس عدم قطعیت و یا فقدان عقیده حکم تعریف میشود نازآفرین صباحی روانشناس در گفتگو با خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران درباره مقوله ایجاد شک و تردید در افراد گفت شک در لغت به معنای احساس عدم قطعمسئول سازمان بسیج سازندگی: حرکتهای جهادی، اثبات کارآمدی نظام دینی است
پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۳ ۲۰ مسئول سازمان بسیج سازندگی کشور پس از بازدید از پاتوق جبهه جهادی منتظران خورشید با مسئولان گروههای جهادی عضو قرارگاه شهید شوشتری دیدار کرد به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا ابراهیم عزیزی در جلسهای دو ساعته با مسئولان گروههاسبک زندگی اسلامی نیازمند بسترسازی مناسب است
استانها شمال گلستان لطفی سبک زندگی اسلامی نیازمند بسترسازی مناسب است گرگان – خبرگزاری مهر معاون حقوقی امور مجلس و استانهای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی کشور گفت برای اجرای سبک زندگی اسلامی در جامعه بستر سازی لازم مهیا نشده است اما با تلاش رسانه ها احاد مردم مسئولین و کاروایت زندگی مدرن ژاپنی در «از سرزمین شمالی»
تاریخ انتشار 10 بهمن 1392 ساعت 12 03 | شماره خبر 1364727651310223998 سریال از سرزمین شمالی در هفت فصل تولید شده که فقط فصل اول آن از تلویزیون کشور ما پخش شده است سریالها و کارتونهای تلویزیونی دهه 60 آنچنان در ذهن مخاطبان ماندگار شدهاند که اکنون پس ازچشم به راه سیمرغ مردمی برای «زندگی مشترک آقای محمود و بانو» هستم
فرهنگ و هنر سینمای ایران حجازی در گفتگو با مهر چشم به راه سیمرغ مردمی برای زندگی مشترک آقای محمود و بانو هستم به گفته روح الله حجازی کارگردان زندگی مشترک آقای محمودی و بانو بیش از آنکه دریافت سیمرغ بخش بین الملل برای او مهم باشد علاقمند است در آرای مردمی سیمرغ بهترین فیلماکرمی در دوازدهمین کنگره حزب مردم سالاری: سعادت در سایه اخلاق حاصل میشود/زندگی بدون اخلاق معنا ندارد
اکرمی در دوازدهمین کنگره حزب مردم سالاری سعادت در سایه اخلاق حاصل میشود زندگی بدون اخلاق معنا نداردمشاور وزیر کشور در امور روحانیت با تاکید بر اهمیت و جایگاه اخلاق در نظام سیاسی اسلام گفت سعادت در سایه اخلاق حاصل میشود به گزارش حوزه احزاب خبرگزاری فارس حجتالاسلام سیدرضا اکهمایش ملی سبک زندگی در دهه پیشرفت و عدالت در قم برگزار میشود
استانها مرکز قم حجتالاسلام کرمی در گفتگو با مهر همایش ملی سبک زندگی در دهه پیشرفت و عدالت در قم برگزار میشود قم - خبرگزاری مهر رئیس دانشگاه پیام نور استان قم از برگزاری همایش ملی سبک زندگی در دهه پیشرفت و عدالت خبر داد حجتالاسلام رضاعلی کرمی در گفتگو با خبرنگار ممهدویکیا: زندگی کودکانمان را با سیگار نابود نکنیم
پیام مشترک سفیران سلامت به مناسبت هفته سرطان مهدویکیا زندگی کودکانمان را با سیگار نابود نکنیم براساس آمارهای سازمان جهانی بهداشت دخانیات سالانه شش میلیون نفر را به کام مرگ میکشد و 600 هزار نفر نیز به دلیل استنشاق دود سیگار قربانی دخانیات میشوند که در این میان کودکان بیشترینتأمین همه نیازهای زندگی باید سمت و سوی الهی داشته باشد
آیت الله مصباح یزدی در درس اخلاق تأمین همه نیازهای زندگی باید سمت و سوی الهی داشته باشد خبرگزاری رسا ـ آیت الله مصباح یزدی با تأکید بر این که در مسیر زندگی در بسیاری از موارد بین تکالیف واجب تزاحم رخ می دهد گفت در اینجا باید به یک استاد متخصص در مسائل تربیتی و اخلاقی مراجعه کناتوبوس ولوو در اصفهان آتش گرفت/ 80 تصادف در همدان بر اثر لغزندگی معابر/ 15 کشته در 10 تصادف
اتوبوس ولوو در اصفهان آتش گرفت 80 تصادف در همدان بر اثر لغزندگی معابر 15 کشته در 10 تصادف در 10 تصادف که طی 24 ساعت گذشته در جاده های ایران رخ داد 15 نفر کشته و 12 نفر دیگر مجروح شدند آفتاب به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین پلیس راهور مهمترین علل تصادفات فوتی و جرحی حادث در معابرروزهای رنگارنگ زندگی نوجوان
هر روز در زندگی نوجوان رنگ خاص خود را دارد طی کردن دوران نوجوانی با فراز ونشیب هایش خانواده را نیز درگیر می کند او در این سنین دچار تغییرات جسمی و روحی می شود و تمام راهها را هر چند پر هزینه برای بدست آوردن استقلال و هدف خود طی می کند در این میان وظیفه شما والدین این است که باکاردرمانی عامل ارتقاء کیفیت زندگی در مبتلایان بهآلزایمر
کاردرمانی عامل ارتقاء کیفیت زندگی در مبتلایان به آلزایمر آلزایمر یک اختلال عصبی برگشتناپذیر پیشرونده است که در حال گسترش است و توانبخشی کاردرمانی میتواند زمینهساز ارتقاء سطح کیفی زندگی در مبتلایان به آلزایمر محسوب شود نوید میرزاخانی دانشآموخته رشته کاردرمانی در گفتگو بمسئول بسیج سازندگی خراسانجنوبی خبر داد همکاری بسیج با دانشگاه علوم پزشکی در اجرای پروژههای بهداشتی
مسئول بسیج سازندگی خراسانجنوبی خبر دادهمکاری بسیج با دانشگاه علوم پزشکی در اجرای پروژههای بهداشتیمسئول بسیج سازندگی خراسانجنوبی از همکاری بسیج سازندگی با دانشگاه علوم پزشکی در اجرای پروژههای بهداشتی خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از بیرجند به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سپ-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها