واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سهشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۰:۴۸
"اوکراین باید که یکی از امیدوارترین کشورهای اروپا باشد. این کشور موقعیت مناسب، خطوط ارتباطاتی حمل و نقل، زمینهای کشاورزی، کارخانجات بسیار و جمعیتی مشتاق و پرشور دارد که در مقایسه با لهستان، همسایه در حال رشدش به یک داستان موفق پس از کمونیسم تبدیل شده است." به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، داگ ساندرس در گزارشی تحلیلی در پایگاه خبری گلوب اند میل مینویسد: «با این حال همانطور که همه میبینند اوکراین یک فاجعه است. این کشور یک فاجعه است چرا که دولتهای غربی اجازه دادهاند تا به یک فاجعه تبدیل شود. ناآرامیهای اوکراین نه تنها به دلیل نارضایتی از رهبری کشور و اعتراض برای دموکراسی است بلکه به دلیل ناکامی در پیوستن به بزرگترین اقتصاد دنیا، بلوک 28 عضوی اتحادیه اروپاست. دورنماهای اوکراین برای پیشرفت به مدت 10 سال است که مسکوت ماندهاند؛ کمپانیهای اوکراین قادر نیستند به راحتی در ورای مرزها با اتحادیه اروپا تجارت کنند، مردم اوکراین قادر نیستند تا آزادانه در خارج از کشور به دنبال کار باشند، مشاغل کوچک این کشور همواره در تنگنای مالی قرار دارند، مشاغل بزرگ وابسته به صادرات نفت روسیه هستند و موسسات اوکراین با اصلاحات جزئی نسبت به گذشته تغییری نکردهاند. جدایی اوکراین از اتحادیه اروپا و تاثیرات فلجکنندهاش بر زندگی مردم این کشور، منبع خشونتها و ناآرامیهایی است که در شهرهای اوکراین به راه افتاده، نخستوزیر این کشور را وادار به استعفا کرده و بحرانی را ایجاد کرده که به شدت شبیه به یک جنگ داخلی است. چه کسی مقصر این رویدادها است؟ در نگاه اول ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهوری اوکراین به دلیل عدم امضای توافقنامه تجارت آزاد با اتحادیه اروپا در نوامبر سال گذشته میلادی مقصر این ناآرامیها محسوب میشود. در نگاه دوم ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه به دلیل وادار کردن یانوکوویچ برای انتخاب میان مرزهای آزاد با اروپا و یا تجارت با روسیه و کشورهای اقماری سابقش مقصر این ناآرامیها است. اما در اصل غرب مقصر است که توپ را به زمین اوکراین انداخته است. برای درک فرصت از دست رفته، بهتر است نگاهی به جنوب شرق اروپا بیندازیم. صربستان 10 سال پیش نسبت به اروپا بیتفاوت شده بود. جنبشهای اعتراضی صربستان، این کشور را از عوام فریبی قومی- ناسیونالیستی اسلوبودان میلوشویچ، نخستوزیر پیشین این کشور دور کرد اما صربستان در یک قدمی افراطگرایی قرار داشت. مردم و رهبران صربستان نه تنها به خاطر اقلیت اسلاوها بلکه به دلیل بمباران این کشور توسط ناتو در سال 1991 میلادی به شدت به مسکو وابسته بودند و حقارت این شکست در ذهن تمامی صربها تازه بود. نیروهای افراطی در ارتش نخست وزیر را ترور کرده بودند. اقتصاد، اشتغال و اجرای قانون دیگر در این کشور وجود نداشت. آنچه صربستان را به یک کشور عادی بازگرداند، وعده و وعیدهای اعضای اتحادیه اروپا بود. در یک دهه این وعده و وعیدها به طور مداوم پیشنهاد داده شد و در تمامی انتخابات به یکی از مسائل سیاسی کلیدی تبدیل شد. اتحادیه اروپا نخست صدور و اعطای ویزا را پیشنهاد داد، مرزها را باز کرد و سپس روابط بانکی و اقتصادی را عادی ساخت و نهایتا در ژانویه سال جاری میلادی درخواست عضویت کامل صربستان در اتحادیه اروپا را امضا کرد. الحاق به اتحادیه اروپا تاثیرات چشمگیری داشت: صربستان موسسات، دادگاهها، پلیس و اقتصاد خود را اصلاح کرد. پیشتر رهبران افراطی از جمله رئیسجمهور و رهبر حزب حاکم این کشور از اروپا استقبال کرده، به دلیل ستمگریهای گذشته عذرخواهی کردند، روسای جنگ را اخراج و تحت پیگرد قرار دادند، از مقابله با کوزوو دست برداشته و حتی سال گذشته میلادی معاهده شگفتآوری را به منظور عادیسازی روابط دو جانبه با کوزوو امضا کردند و اقتصاد و دولت را اروپایی کردند. به همین خاطر است که مردم صربستان در حال حاضر به استانداردهای زندگی در سطح کشورهای غربی امید دارند. در همین زمان اوکراین 10 سال پیش انقلاب دموکراتیک خود را داشت که خیلی زود تغییر کرد و از بین رفت. اما شاید به این دلیل که اوکراین به نظر نمیآمد تهدیدی به سبک صربستان برای صلح باشد، اروپا در مداخله روندی کند پیش گرفت. این مساله در سال 2004 میلادی با اقدام نابخردانه ناتو و پیشنهادش برای گسترش به سوی اوکراین، تاثیرات سیاسی بسیاری به بار آورد و اروپا را به تهدیدی برای روسیه تبدیل کرد. اروپا، اوکراین را تا حدودی به دلیل ترس از مواجهه با مسکو، تا حدودی به دلیل اولویتهای عضویت که به بلغارستان و رومانی داده شده بود و به دلیل ناکامی رهبران غربی در تعیین اولویتها در ردیف آخر قرار داد. توافقنامه همکاری اتحادیه اروپا با اوکراین که در سال 2012 میلادی به مذاکره گذاشته شد و یکی از منابع مهم امید اوکراینیها تا پیش از امضا نشدنش توسط یانوکوویچ بود، در اصل پروژه مورد علاقه دو وزیر امور خارجه جاهطلب یعنی کارل بیلدت از سوئد و رادک سیکورسکی از لهستان محسوب میشود. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان از این توافقنامه چندان حمایتی نکرد و فرانسه و انگلیس نیز نسبت به آن سکوت اختیار کردند. این یک توافق مناسب اما خیلی دیر بود. زمانی که مردم نسبت به سازمانهای بینالمللی بدبین هستند ما باید اهمیت نقش آنها را در بازگرداندن کشورهای ناکام به حالت عادی متذکر شویم. اتحادیه اروپا با کنار گذاشتن اوکراین از این بلوک به مدت بسیار طولانی، احتمالا ماشه انفجار کنونی را کشیده است.» انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]