محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843455316
در گفت‌وگو با یک فرمانده عنوان شد لرزش تمام منطقه با گلوله‌های توپ و خمپاره دشمن/نخستین تجربه مین‌گذاری در شب عملیات
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در گفت‌وگو با یک فرمانده عنوان شد
لرزش تمام منطقه با گلوله‌های توپ و خمپاره دشمن/نخستین تجربه مین‌گذاری در شب عملیات
یک فرمانده دفاع مقدس گفت: پیکرهای شهدا به قطعات بسیار ریزی پراکنده شده بودند، اسلحه‌ها کج و معوج، نیم تنه سوخته و سر از تنها جدا شده بود، سر را برداشتم، صحنه عجیبی بود انسان در آن لحظه در اوج خشم نسبت به دشمن قرار می‌گرفت.
به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، مقاومت و استقامت رزمندگان در 8 سال دفاع مقدس پایه‌گذار یک غرور ملی تمام نشدنی برای ملت ما شده که اکنون زبانزد و الگوی تمام کشورها در دفاع در برابر دشمنان است. بی‌شک در این مدت رزمندگان برای رسیدن به پیروزی در برابر دشمن با مشقت‌های بی‌شماری روبرو بودند، ولی آنان در میان این دشواری خاطرات زیبایی برای بازگو کردن دارند که با شنیدن آن می‌توان به عمق سختی‌های آنان پی برد. خاطرات 8 سال دفاع مقدس گنج حقیقی و تمام نشدنی و یادآور حماسه عظیم جهاد در برابر دشمنان است که با بازگو کردن آن درس از خودگذشتگی، فداکاری، ایثار و شجاعت به همه قشرهای مختلف مردم در کشور و دنیا می‌دهد، بر این اساس باید در انتقال و نگهداشتن حفظ این گنج به نسل‌های آینده با ثبت خاطرات این رزمنده‌ها تلاش کرد تا هیچگاه از ذهن ملت ما این رشادت‌ها پاک نشود. در راستای تحقق هدف یاد شده با یکی از رزمندگان 8 سال دفاع مقدس به نام یوسف اسدی فرمانده گروه مهندسی رزمی پدافند غیر عامل ناوگان جنوب از نیروی زمینی، جانباز 37 درصدی به گفت‌وگو نشسته‌ایم که حاصل آن از نظرتان می‌گذرد. فارس: از خودتان بگویید. یوسف اسدی هستم و در سال 1341 در ارومیه و در یک خانواده مذهبی و متوسط به دنیا آمدم و دوره تحصیلات خود را از ابتدایی تا دبیرستان در مدارس شهر تهران گذراندم که بعد از اخذ مدرک دیپلم در سال 1361 با علاقه‌مند شدن به دفاع و جهاد در عملیات فتح‌المبین شرکت کردم. فارس: در 8 سال دفاع مقدس در کدام عملیات‌ها حضور داشتید؟ در عملیات فتح‌المبین، عملیات کربلای 6، عملیات رشادت، عملیات آزادسازی ارتفاعات 343 کهنه ریگ و ارتفاعات بهم پیوسته آن، عملیات تک عراق به ایران و مقاومت شدید نیروهای ایرانی در ارتفاعات کهنه ریگ و 402 و عملیات‌های لشکر 23 تکاور حضور داشتم. فارس: از خاطرات خود در نخستین شب مین‌گذاری در خط مقدم بگویید. از خط مقدم نیروهای خودی عبور کرده بودند و ما بین نیروهای خودی و دشمن که قبلا شناسایی شده بود اقدام به کار برای احداث میدان مین کردیم. ما اسلحه نداشتیم. نبشی، گونی، پتک و جعبه‌های مین را به محل آورده بودیم. برای من اولین بار بود که روبروی دشمن اقدام به کار می‌کردم. پس از چند دقیقه کار متوجه شدم چیزهای نورانی روشنی از کنار صورتم عبور می‌کند که ناگهان به خود آمدم و متوجه شدم اینها گلوله‌های رسام دشمن است که بلافاصله به بقیه گفتم مین‌گذاری را رها کرده و سریعاً به پشت خط بروید که دشمن ما را دیده و مورد گلوله باران قرار داده است. به محض عقب‌نشینی از جلوی دید دشمن، آنها شروع به شلیک خمپاره به صورت رگباری کردند که ما را سریعاً زمین‌گیر کرد. آن روز تا صبح گلوله باران دشمن ادامه داشت و ما موفق به اتمام کار مین‌گذاری نشدیم. ولی واقعا خداوند در این شب به ما رحم کرد و گرنه معلوم نبود چه اتفاقی برای ما پیش می‌آمد. از آن پس قبل از عزیمت برای مین‌گذاری با فرمانده گروهان در خط هماهنگی می‌کردیم که اگر موقعیت مناسب بود مین‌گذاری را انجام می‌دادیم. فارس: برایمان خاطره‌ای از عملیات تپه 343 تعریف کنید. عملیات تپه 343 در ارتفاعات بهم پیوسته کهنه ریگ انجام شد. من در ضمن پیشروی و در حمله با گردان‌های تکاور لشگر 88 زرهی زاهدان همراه بودم که ساعت 10 صبح بود و تمامی یگان‌ها حمله را به طرف ارتفاعات بالای تپه کهنه ریگ ادامه می‌دادند. در حال پیشروی بودند و جاده‌های آنتنی به تعداد زیادی بود که از پایین به جاده‌های موازی به بالای ارتفاعات کهنه ریگ می‌رسید. به یکی از جاده‌های آنتنی رسیدم. با خودم تعداد زیادی مین ام 14 داشتم و پشت تویوتا گذاشته بودم که برای رساندن به خط مقدم درگیری حمل می‌کردم و هیچ چیز جلودارم نبود. به پای جاده آنتنی رسیدم از یک نفر سرباز پرسیدم با راننده بودم که آیا ارتفاع سقوط کرده؟ ایشان هم با کمال بی‌اطلاعی پاسخ داد مگر نمی‌بینی بالای ارتفاع خودی هستند؟ من به راننده در حالی که گلوله‌های بسیاری در اطرافمان می‌خورد، گفتم: حرکت کن بالای ارتفاع. همین که به نزدیکی بالای ارتفاع جاده آنتنی که به جاده اصلی متصل می‌شد، رسیدیم. ناگهان با آر پی جی زن عراقی در جلوی خودمان روبه‌رو شدیم. که مرا هدف گرفته بود. بلافاصله راننده و من بیرون پریدیم. عراقی، آر پی جی را شلیک کرده بود و از بالای تویوتا خرگوشی رد شد و بلافاصله شروع کردیم به حالت سینه خیز به عقب روی. ولی در این هنگام یک نفر تیربارچی عراقی نیز متوجه ما شد و ما را به گلوله بست که در نهایت پس از گذشت زمان زیادی ما توانستیم به عقب برگردیم در حالی که تعداد زیادی گلوله پیراهن و حتی شلوار و کلاه آهنی ما را سوزانده و سوراخ کرده بود ولی تیر و گلوله به تنم نگرفته بود. لباسهایم پاره پاره و با سر و صورت خونین به پایین آمدم و دوباره بدون ماشین و در پایین ارتفاع تا غروب ماندیم و بعد همه شروع به عقب‌نشینی کردند و ما هم برگشتیم. روز بعد گفتند مهندسی تا کجا همراه بقیه بوده؟ من گفتم ماشین من گواه من است. دسته شناسایی لشکر چند روز به طرف سنگرهای عراقی رفت و پلاک ماشین‌ها را آورد و بعد از اینکه دیدند مهندسی اینقدر داخل خاک دشمن در عملیات بوده 3 دستگاه تویوتا 3f که در آن زمان واقعا حکم پای یگان و تحرک صد در صد را ضمانت می‌کرد فرمانده محترم لشکر دادند و من تنها فرمانده گروهانی شدم که تویوتا f3 داشتم و ارتفاع نیز در آن عملیات فتح نشد و در دست عراقی‌ها همچنان در اشتغال نیروهای عراقی با تویوتا f3 ما ماند تا آخر جنگ. فارس: یک خاطره از شناسایی دشمن در یکی از عملیات‌ها بگویید. در شرف یکی از عملیات‌ها برای شناسایی باید مهندسین رزمی یک نفر و یا دو نفر به یگان در خط مأمور می‌کرد. جهت شناسایی مواضعی که باید تصرف شود به همراه نیروهای پیاده و حمله‌کننده، اعزام می‌کرد و اگر عناصر تیپ و یا یکی از فرماندهان گردان‌ها به شناسایی عزیمت می‌کرد فرمانده گروهان مهندسی به همراه آنان به مأموریت گشتی شناسایی اعزام می‌شد. در شروع یکی از عملیات‌ها دو نفر از سربازان گروهان مهندسی به همراه دسته شناسایی لشکر اعزام شدند. در مأموریت اعزامی نفرات به داخل خاک عراق نفوذ کرده و در برگشت به علت تله‌گذاری مینِ ضد تانک توسط دشمن و اصابت پای یکی از عناصر گشتی به آن، سیم تله مین ضد تانک منفجر و هم نفرات به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. وقتی خبر به ما رسید، من به همراه پنج نفر از پرسنل گروهان که داوطلب شدند جهت جمع آوردن پیکر شهدا به محل عزیمت کردم. در راه به محض دیده شدن توسط دشمن مورد حمله قرار گرفتیم. به طوری که تا ساعت 12 شب نتوانستیم به محل پیکر شهدا نزدیک شویم. گلوله‌های توپ و خمپاره تمام محوطه را می‌لرزاند. بالاخره هنگام صبح به محل نزدیک شدیم. همه پیکرها قطعه قطعه بودند. چون کل پیکرها داخل مین بود ما باید مین‌ها را خنثی و معبر را باز می‌کردیم. در صحنه‌ای وجود پا داخل پوتین و به اندازه پوتین از تن جدا شده بود. پیکرها به قطعات بسیار ریزی پراکنده بودند. اسلحه‌های ژ3 و بی‌سیم PRS77 آنها کلا کج و معوج شده بود و اسلحه‌ها تا شده بود که این حاکی از شدت موج انفجار و ضربه مواد منفجره بود. سر از تن جدا شده سرباز مهندسی در گوشه‌ای از میدان مین دیده می‌شد و نیم تنه سوخته سرباز دیگر که شبیه سرباز مهندسی بود آن هم به بیرون میدان مین پرتاب شده بود. اجساد را جمع کردیم. سر را برداشتیم صحنه عجیبی بود. انسان در اوج خشم و نفرت نسبت به دشمن در آن صحنه قرار می‌گرفت. که بعد از جمع‌آوری، اجساد به معراج شهدا منتقل شدند. انتهای پیام/77009/ذ40
92/11/15 - 00:10
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]
-
گوناگون
پربازدیدترینها