واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
خرافاتیهای عزیز، بخوانید! کمی فکر کنید! آخرین باری که از پرواز کلاغ بالای سرتان یا رد شدن گربهای سیاه از جلوی پایتان، دیگر مطمئن شدید که تا پایان آن روز باید منتظر اتفاقات شومی باشید...
کمی فکر کنید! آخرین باری که از پرواز کلاغ بالای سرتان یا رد شدن گربهای سیاه از جلوی پایتان، دیگر مطمئن شدید که تا پایان آن روز باید منتظر اتفاقات شومی باشید به خاطر دارید؛ وقتی کف دستتان به خارش افتاد و ذوقزده شدید که بزودی پولی گیرتان خواهد آمد یا وقتی بهدنبال یک خنده طولانی از ته دل ناگهان ترسیدید که مبادا پشت هر خندهای گریه باشد یا وقتی با دیدن تفاله چای در فنجان فکر کردید که بزودی برایتان مهمان خواهد آمد؟اینها نمونه هایی از عقاید خرافی است که ما هر روز با آنها سر و کار داریم؛ باورهای خرافی امروزه آنچنان در تار و پود زندگی بسیاری از مردم رسوخ پیدا کرده است که کنار گذاشتن و ترک این باورهای خرافی تقریبا غیرممکن شده است. اینها دارای جایگاه ویژه ای شده که جدا کردن آنها از این باورها تقریبا غیرممکن است.ردپای خرافات کم و بیش در زندگی بسیاری از ما دیده می شود؛ باورهای خرافی در سایه ناآگاهی مردم بیشتر مجال خودنمایی پیدا می کنند. اما براستی خرافه چیست و چرا مردم جذب آن می شوند؟ خرافه، نوعی از باور و اعتقاد است که پایه علمی و منطقی ندارد و براساس دانسته های قبلی و اطلاعات ثابت شده مطرح نمی شود، البته با این شرایط نمی توان فرضیات علمی اثبات نشده یا نظرات شخصی افراد در مورد موضوعات متنوع را به عنوان خرافه نامید، چراکه خرافات معمولا در شرایط روی دادن یک اتفاق خاص یا در حالت استقبال از یک رویداد محتمل و نیز در مورد اتفاقات پیش بینی نشده مطرح می شود و هیچ استدلال عقلی و منطقی نیز آن را نخواهد پذیرفت.درواقع این باورها بیشتر به مثابه تابو است، به این معنا که با وجود پذیرفته شده نبودن شان از لحاظ علمی، منطقی و استدلالی کمتر کسی به خود اجازه می دهد وارد حیطه آن شود و برای به چالش کشیدنش اقدام کند. نکته مهم این که افرادی که حتی خود را خرافاتی نمی دانند هم گاهی در مورد پذیرش یا عدم پذیرش برخی از این باورها تردید دارند.در واقع هرچند بسیاری از ما در مقابل برخی از خرافات، بشدت موضع می گیریم و بر واقعیت نداشتن آن تاکید می کنیم، اما یک ترس و احساس درونی خاص باعث می شود در مقابل برخی از آنها هم سکوت کنیم یا حداقل به ظاهر وانمود کنیم که آن را پذیرفته ایم، هرچند بسیاری از این خرافات، در واقع رسوم و آداب نیاکان و گذشتگان ما هستند و به بخشی از فرهنگ و زندگی امروزه ما تبدیل شده اند.بسیاری از ما به پیامدهای احتمالی انتشار شایعات توجه نمیکنیم. در واقع به راحتی خبری را باز نشر میکنیم، بدون اینکه فکر کنیم اگر کسی این شایعه را باور کرده و جدی تلقی کند چه اتفاقی خواهد افتاد. بسیاری از این شایعات تبعات جدی جانی، مالی و روحی دارند.
علت گرایش به خرافه1- با تحقیق بیگانهایم: سیستم آموزشی ما مبتنی بر تحقیق نیست؛ لذا ما ایرانیان هیچگاه روش تحقیق و شناخت درست از غلط را یاد نگرفتهایم. همیشه چیزی برای یاد گرفتن به ما داده شده و ما عادت کردهایم که اطلاعات ورودی درست هستند. گویا سند و
دوشنبه 14 بهمن 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]