تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836087618
بررسي موقوفات ايران در قرون 6 تا 8 هجري
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بررسي موقوفات ايران در قرون 6 تا 8 هجري نويسنده: آن لمبتون - کرک نيوتون - مجتبي کياني چکيده اين نوشتهاي است از: ANN LAMBTON Kirk Newton, AWQAF IN PERSIA: 6TH - 8TH/ 12TH-14TH CENTURIES, Islamic Law and society, pp. 3,4, 298-318من در اين مقاله اطلاعات مربوط به موقوفات ايران در قرون ششم تا هشتم هجري را، که در متون متعدد تاريخي وجود داشته، بررسي کردهام. اين اطلاعات از تاريخهاي محلي يزد، فارس و کرمان، بويژه تاريخ شاهي قراختاييان که نويسندهي آن گمنام است، وقفيهي رشيدالدين فضلالله (709 هجري)، جامع الخيرات سيد رکنالدين يزدي و پسرش شمسالدين (مربوط به سال 748 هجري) و تعدادي از مجموعههاي حاوي اسناد موقوفات و بويژه عتبة الکتبهي مؤيدالدوله منتخبالدين الجويني و المختارات من الرسايل، که نويسندهي آن گمنام است، استخراج شده است. قصد داشتهام اهداف پيدايش موقوفات و نيز انگيزههاي بانيان و گسترهي آنها را در قرنهاي ششم تا هشتم هجري نشان دهم. مطالعهي موقوفات و تاريخ آنها در ايران از قرن ششم هجري تا آخر دورهي ايلخانان، به دليل طبيعت نسبتا پراکندهي آن، پژوهشي محدود است.بررسي موقوفات ايران در قرون 6 تا 8 هجريدر کتب فقهي مکاتب حقوقي اهل تسنن و تشيع قوانين خاصي مطرح شده است که اغلب آنها، در دوران سلاجقه و ايلخانان، متأثر از فقه حنفي و شافعي است. هر چند شرايط سياسي، اقتصادي و اجتماعي نيز عملا در آنها تأثير گذاشته، اما از تعريف و نظريهي اوليه دربارهي موقوفات منحرف شده است. مسلمانان در فاصلهي قرون ششم تا هشتم نظريهي فقهي در خصوص موقوفات را رعايت ميکردند، هر چند در دورههاي خاصي ممکن بود از برخي شرايط تأثير بپذيرد؛ مثلا بسته به روي کار آمدن برخي حکمرانان مسلمان يا غير مسلمان، مسائل مربوط به موقوفات نيز تأثير ميپذيرفت. اما در هر حال اصل وقف از بين نميرفت، بلکه محدوديتهايي در عمل به موقوفات بروز ميکرد، اما از نظر فقهي اراضي موقوفه به همان حال باقي ميماند (1).تعدادي از آثار نويسندگان دربارهي وقف با نام وقفيه، که مربوط به اين دوره است، منتشر شده که وقفيهي رشيديه (709 هجري)، يکي از آنهاست (2) اطلاعات مربوط به داراييهاي موقوفهي رشيدالدين فضلالله - که ابتدا وزير غازان خان (703-694 هجري) و بعد وزير الجايتو (716-703 هجري) شد - و نيز اطلاعات مربوط به جامعالخيرات سيد رکنالدين محمد بن قوامالدين بن نظام (732 هجري) و پسرش شمسالدين ابوعبدالله محمد (733 هجري) در «وقفيهي رشيديه» موجود است که عمدتا اشاراتي مربوط به يزد در آن آمده است (3) وقفنامهي منطقهي سدهي کاشان نيز به دورهاي که قصد بررسي آن را داريم مربوط ميشود. وقفيهي شيخالاسلام غياثالدين محمد کججي (4) (مربوط به ربيعالاول سال 782 هجري)(5)از دورهي پژوهش ما خارج است. براي دست يافتن به اسناد مربوط به موقوفات بايد مجموعههاي گوناگوني را جستوجو کرد که اين چهار مورد از مهمترين آنهاست:1. عتبةالکتبة از مؤيدالدوله منتجبالدين بديع اتابک الجويني که شامل اسناد مربوط به دورهي سنجر (552-511 هجري) است (6). 2. المختارات من الرسائل که نويسندهي آن نامعلوم و حاوي اسنادي از قرن پنجم تا هفتم هجري است(7) .3. التوسل الي الترسل، از بهاءالدين محمد بن مؤيد البغدادي که شامل اسنادي از اواخر دورهي سلاجقه و خوارزمشاهيان است (8).4. دستور الکاتب في تعيين المراتب از محمد بن هندو شاه نخجواني که آن را به جلائر شيخ اويس بن شيخ حسني بزرگي (777-755) هديه کرد (9).مورد اخير، قطعا به دورهي مورد نظر اين مقاله مربوط نيست؛ اما ممکن است حاوي برخي رويههاي وقفي مربوط به دورهي ايلخاني و جلايري باشد. برخي اسناد در مجموعههاي ذکر شده، قبل از اين که نشانگر رويههاي عملي و واقعي مربوط به وقف باشد، صرفا ايدهآلها و بحثهاي نظري را نشان ميدهند. آثار مربوط به تاريخ، تراجم و ادب، مکررا به موقوفات اشاره دارند. براي آشنايي با امور اوقاف، بويژه بايد تاريخهاي محلي را بررسي کرد، اما از سوي ديگر همهي استانها و مناطق، داراي تاريخ محلي مکتوب نيستند و وسعت موقوفات در مجموعهي کشور ايران شايد کاملا ثبت نشده باشد. آثار تاريخي مکتوب و متعددي دربارهي يزد، فارس و کرمان وجود دارد که حاوي بسياري از جزئيات دربارهي موقوفات در اين مناطق است و براي بررسي دورهي مورد نظر اين مقاله، مفيد خواهد بود (10).اگر چه هدف غايي وقف، انجام دادن امور خيريه بوده، اما بسيار بودهاند افرادي که، خارج از اهداف خيريه، از درآمدهاي حاصل از موقوفات استفاده ميکردند. ثروتمندان و فقيران، قدرتمندان يا ضعيفان در ميان بانيان موقوفات ديده ميشوند. موقوفاتي که سوابقي از آنها در اختيار داريم، عمدتا مواردي بودهاند که توسط ثروتمندان ايجاد شدهاند تا منافع آنها در اختيار مدرسههاي ديني، مساجد، بيمارستانها و ديگر اماکن عمومي، که غالبا توسط خودشان ايجاد ميشد، قرار گيرد. در اين دوره، ساختمانها و موقوفات بزرگي ديده ميشود. بسياري از موقوفات در شهرهاي يزد، فارس و کرمان توسط حاکمان محلي، وزيران آنان و ديگران در قرون شش و هفت هجري تأسيس شدهاند. گفتني است تعدادي از واقفان زنان بودهاند (11) موقوفات گستردهاي در فارس و لرستان (12) وجود دارد که در قرون پنجم تا هشتم هجري به رباطهاي بين جادهها اختصاص يافته است که شايد معلول گسترش چادرنشيني و کوچنشيني و نياز به امنيت در جادهها بوده است. شهابالدين عبدالله شرف شيرازي، معروف به وصاف، چنين گفته است:«رباط سنقر که توسط سنقر بن مودود (558 هجري) ساخته شده بود، تا زماني که مشغول نوشتن اثر خود دربارهي اوقاف بودم، هنوز خوب و آباد بوده است» (13) رباط شکرالله در جادهي نيريز، توسط سعد بن زنگي (623 هجري) ساخته شده است و روستاها، دهکدهها، باغ ميوه، ميدان و حمامهايي را وقف آن کرد که هنوز از آنها استفاده ميشود(14).ابنزرکوب (وفات 789 هجري) نوشته است که سهمي از درآمد حاصل از موقوفات رباطها بايد براي جادهپيمايان، کاروانها و دامداراني که از نزديک رباطها ميگذشتند، هزينه ميشد (15)ابوبکر بن سعد، رباطهايي در بيضا، ابرقوه، و در جادههايي که از شيراز به طرف بند امير، ساحل و بغداد منتهي ميشد، تأسيس کرد و امکانات و تجهيزات خوبي را وقف آنها کرد. اين رباطها از ديوان عمومي جدا بود و زير نظر ديوان سلغري قرار داشت (16).بهرهگيرندگان از موقوفات، عمدتا، گروههاي مذهبي و فقيران بودند. مجموع درآمدهاي حاصل از موقوفات و ميزان دستمزد کساني که به نوعي در خدمت اهداف موقوفات قرار داشتند، به طور تفصيلي، در آثاري که در خصوص اوقاف نوشته شده، ارائه شده است. اين مبالغ غالبا منصفانه و به طور نقدي و يا جنسي پرداخت ميشد. اگر دارايي موقوفهي ثروتمندي از حالت وقف خارج ميشد، بايستي مبلغ قابل توجهي به متولي آن پرداخت ميشد. در برخي آثار مکتوب دربارهي اوقاف، اشاره شده است که اولين مبلغ از درآمد حاصل از موقوفات بايستي براي مراقبت و نگهداري از همان موقوفات اختصاص يابد. در وقفيهي رشيديه نوشته شده که متولي بايد فردي باشد که به توسعهي کشاورزي اهتمام داشته باشد. رشيدالدين فضلالله، ضمن استناد به اين اشعار که «هيچ ثروتي بدون توسعهي کشاورزي به دست نميآيد» ميگويد: «حتما بايد از دارايي موقوفه حفاظت شود؛ زيرا اگر براي حفظ و توسعهي آن تلاش نشود، طبعا درآمدهاي حاصل از آن نيز کاهش مييابد». محصولات کشاورزي نبايد پيش فروش ميشد و استقراص نيز در کار نبود. براي پرداخت فوقالعادهي دستمزد افراد در وقت لازم و رفع احتياجات به هنگام بروز قحطي، غلات و حبوبات را انبار ميکردند (17).سيد رکنالدين و شمسالدين، در وقفيهي خود تأکيد کردهاند که اولين سهمي که از درآمد موقوفات به متولي تعلق ميگرفت، بايد با نياز وي متناسب باشد. ميزان سهمهاي بعدي نيز، در درجهي اول، به ميزان توسعهي اموال موقوفه، و در درجهي دوم به ميزان نگهداري اموال موقوفه در ساير مصارف، که موقوفه براي آن به وجود آمده بود، هزينه ميشد (18) رکنالدين همچنين به اين نکته توجه کرد که موقوفه بايد از يک سرمايهگذاري عمده برخوردار باشد. وي از اين سرمايه به عنوان شرط هر نوع مازاد درآمد از مسجد رکنيه ياد ميکند و اين که بايد توسط متولي و در مسير اهداف متناسب با اين موقوفه به سعدالدين محمد شاه بن محمد بن نعيمي تقديم ميشد تا براي خريد املاک و زمين در حومهي يزد به قيمت عادلانه و مناسب براي وقف در مدرسه و رکنيه هزينه شود. اين مسئوليت پس از وفات وي به پسرش صدرالدين محمد و به متولي بعد از او واگذار شد (19) شمسالدين گفته بود که بعد از کسر ماليات زمين و مبالغ ديگر، که ميبايست از درآمدهاي موقوفات کم شود، هر نوع افزايش احتمالي در درآمدهاي به دست آمده بايد صرف توسعهي آن موقوفات ميشد (20)وي اضافه کرد که مازاد درآمد موقوفه، بايد صرف امور موقوفهي ديگر شود(21).جلوگيري از تجزيهي زمينها و حقوق آب براي آنها، يکي از مزاياي اختصاص زمينها به وقف بود، و اين نکتهاي بود که شمسالدين به آن توجه داشت؛ زيرا ميگويد که هيچ يک از اموال موقوفهي پسرانش اگر چه به طور مشترک اداره ميشد با مشکل فوق مواجه نشدند (22).احتمالا، موقوفات، اغلب اوقات اجاره داده ميشد. به هر حال به نظر ميرسد صاحبان موقوفات به اجارهي بلندمدت بيرغبت بودهاند. سندي در کتاب التوسل الي الترسل دربارهي انتصاب محمد بن خلف الملکي به عنوان قاضي الممالک وجود دارد که نشان ميدهد وي تمايل نداشته اموال موقوفهي تحت مسئوليت خود را براي مدت زيادي اجاره دهد (23)رشيدالدين فضلالله در اثر خود به نام وقفيهي رشيديه ميگويد که اموال متعلق به موقوفه نبايد براي مدتي بيش از سه سال اجاره داده شود (24) سيد رکنالدين محمد، موقوفاتي را که به نام برادرش (25)علي ساخت، به عدم اجارهي بلندمدت مشروط کرد، و سيد شمسالدين نيز همين شرط را براي موقوفاتي که براي پسرانش ساخت مقرر کرد (26)شمسالدين همچنين اعلام کرد که مدت موافقتنامه شراکت در محصول (مساقات) در مورد برداشت خرما و يا ميوه نبايد بيش از يک سال باشد (27)و اين که چنين موافقت نامهاي هرگز نبايد با يک فرد متنفذ فريبکار (مين المتقلبين) و يا افراد صاحب کار و يا افراد صاحب قدرت، مانند حاکم يک شهر، که «قاضي» يا «نقيب السادات» نام داشتند، منعقد شود (28)؛ اما آن چه در عمل ديده شد اين بود که اين شروط موجب حفاظت از موقوفات رکنيه در برابر غارتها نشد. محمد مفيد، در مطلبي که آن را در پايان قرن يازدهم هجري نگاشته است، ميگويد موقوفات رکنالدين توسط افراد متعدد به اموال خصوصي تبديل شدند (29).شايد گفتني باشد که خاطرات آن موقوفات حدود سيصد و پنجاه سال بعد از تأسيس آنها در اذهان باقي مانده بود. شيخ غياثالدين محمد الکججي در کتاب خود مينويسد که بايد چنين استنباط کرد که اجارهها فقط يک ساله بوده است (30)اوقاف خصوصي بندرت در اسناد دورهي سلجوقي ذکر شده است و دليل آن ، به احتمال بسيار زياد، نگهداري نکردن سوابق و اسناد مربوط به آنهاست؛ زيرا نوع بيان قاطعي که در نظريهي حقوقي وجود دارد، تمايزي بين «وقف عمومي» (وقف عام يا وقف خير) و «وقف خصوصي»، (وقف خاص يا وقف اهلي) در نظر نگرفته است. البته ممکن است اوقاف خصوصي در آن دوره رواج کمتري داشتهاند و علت آن، احتياج شديد اموال موقوفه به حفاظت در برابر غصبها بوده که عهد ايلخانان نمونهاي از اين وضعيت است. بسياري از اموال در دورهي ايلخانان، با اين اميد که از سوي وارثان از آنها استفاده شود، به وقف اختصاص مييافت و البته اين اميدها غالبا محقق نميشد. بعد از اعدام رشيدالدين فضلالله و پسرش خواجه ابراهيم در سال 718 هجري، مجموعهي وقفي «ربع رشيدي » در تبريز غارت شد و درآمدهاي حاصل از آن، به دليل پرداخت نشدن هزينههاي حکومتي مربوط، به ديوان (حکومتي) منتقل شد (31)به رغم اين وضع، به نظر ميرسد غياثالدين محمد، پسر رشيدالدين، مدتها بعد و يا کمي بعد از آن صاحب ثروت قابل توجهي شده باشد. شايد اين نکته مهم باشد که ظاهرا تا پايان دورهي ايلخانان و احتمالا تا قبل از آن، بين موقوفات عام و خاص تمايزي پديد آمده است. هر چند غصب موقوفات رايج بود، ولي به نظر نميرسيد ضميمه شدن موقوفات به اموال دولتي در حد گستردهاي بوده باشد (البته موقوفات وزراي بدنام و برخي افراد ديگر از آفت مزبور ايمن بودند). به هر حال مبارزالدين محمد، که بعد از سقوط ايلخانان، شيراز را در سال 754 هجري از ابواسحاق اينجو گرفت، ظاهرا موقوفات را به ديوان (حکومتي) ملحق کرد که باعث بدنامي او شد(32)فرزند وي، محمد، نيز بسياري از اموال وقفي را به زمينهاي ديوان (حکومتي) ملحق نمود(33).چنين مينمايد که اموال موقوفه در دورهي مورد نظر اين گفتار، مرکب از املاک و زمين بوده است. اسناد موجود، اشارات پراکندهاي به املاک موقوفه (34)در شهرها دارد و نيز اين که غالبا درآمدهاي املاک و زمينهاي موقوفه براي نگهداري از مدرسهها، مساجد و مؤسسات مدني مصرف ميشده است. در ضمن، هزينهي موقوفهي رشيدالدين و غازان خان در تبريز، ظاهرا، از همين راه تأمين ميشد. اوقاف مدني، که در قرنهاي بعد به يک موضوع اقتصادي مهم تبديل شد (35)، ممکن است از اواخر دورهي ايلخانان گسترش يافته باشد. هر چند تجارت با پول و کالا اهميت داشت، اقتصاد قرن ششم هجري متکي بر زمين بود، و اين در حالي است که تجارت و معاملات پولي احتمالا منابع عمدهي ثروت بودهاند. چنين ثروتهايي احتمالا در امور زمين سرمايهگذاري ميشد که البته گماني بيش نيست. نه تنها اموال غير منقول و حق استفاده از آنها ميتوانست به وقف اختصاص يابد، بلکه امکان استفاده از اشکال ديگري از حق استفادهي مزبور وجود داشت. تخمين دربارهي ميزان و گسترهي زمينهاي وقفي در هر يک از دورههاي مورد نظر اين گفتار و اين که چه ميزان از زمينهاي موقوفه همين وضعيت را در طول سالها دارا بودند، دشوار است. ممکن است به نظر برسد که موقوفات در اواخر قرن هفتم و اوايل قرن هشتم هجري گسترش داشتهاند. در اسناد، دستورات متعددي براي جلوگيري از غصب در اسناد ديده ميشود (36)به نظر ميرسد بسياري از موقوفات طي قرون از بين رفتهاند که به احتمال زياد در دورهي اشغالگري مغولها، که زمينهاي بسياري بدون استفاده ماندند، رخ داده است. ظاهرا بسياري از زمينهايي که در مسير نظاميان مغولي قرار داشت، کاملا تخريب شده است. به هر حال به نظر ميرسد که در دورهي ايلخانان، حداقل، نظرات عالمان دربارهي موقوفات بر جاي خود باقي مانده است؛ اگر چه به نظر نميرسيد که درآمد حاصل از موقوفات، قبل از گرايش ايلخانها به اسلام، دقيقا طبق ويژگيهاي تنظيم شده توسط بانيان آنها مصرف شده باشد(37)جويني گفته است که موقوفات و بنيادهاي خيريه مشمول پرداخت ماليات و کمکها نبوده است (38)، و وصاف گفته است، «بايدو» تأکيد مجددي بر قانون مغولي «ياسا» بود که به موجب آن موقوفات از پرداخت ماليات معاف بودند (39).خواجه نصيرالدين طوسي ضمن گفتاري دربارهي بودجهي مختص به حاميانش، اشاره ميکند که اموال، از آن حاکم است و به مقاصد و امور خيريه تعدي نشده؛ زيرا اين عمل، شوم و نادرست تلقي ميشود. وي ادامه ميدهد که درآمدهاي حاصل از موقوفه بايد به اهداف مورد نظر باني آن اختصاص يابد و اگر آن اهداف، متوقف و يا بيرنگ شده است، به طوري که بخشي از درآمد مازاد بماند، بايد براي به مصرف تهيدستان و يا اقدامات عمومي مانند ساخت پلها، رباطها و معالجهي بيماران ميرسيد، و اين رويهي حاکمان قبلي بود که به هيچ کس اجازه نميدادند به بهانهي جمع ثواب (40)، در اموال موقوفه به گونهي غير قانوني تصرف کنند. اين مورد نظريهاي رايج و مورد قبول است، اما بايد حدس زد که توصيهي خواجه نصيرالدين طوسي تا چه ميزان اجرا ميشده است. العمري، پس از دريافت اطلاعاتي از سوي نظامالدين ابوالفضائل يحيي الطياري، يکي از وزيران ابوسعيد و نيز آخرين ايلخان که به مناسبت مرگ اين ايلخان به قاهره رفته، بيان ميکند که همهي موقوفات در دورهي ايلخانها فعال بوده است. او ميگويد: «هيچ کس در دورهي هلاکو و جانشينان وي در امور موقوفات مداخله نکرد. هر يک از موقوفات در اختيار متولي و مسئولان مربوط به آن قرار داشت. اگر احيانا صدمه و خدشهاي در رابطه با اوقاف در (ايران) گزارش ميشود، معلول سوءاستفادههايي بوده که متوليان و مسئولان اوقاف و نه هيچ کس ديگر مرتکب ميشدهاند»(41)که البته اين نظر نسبتا خوشبينانه است. حمدالله مستوفي ميگويد بيش از پانصد مؤسسهي خيريه در شيراز وجود داشت که موقوفات آن غير قابل شمارش بود؛ اما وي ادامه ميدهد که درآمد تعداد کمي از آنها براي اهداف مناسب آنها مصرف ميشد؛ زيرا بخش اعظم موقوفات در دست سوءاستفاده کنندگان و چپاولگران قرار داشت(42)او هم چنين ميگويد پيشکيل درهي قزوين، که بر مسجد جمعه اين شهر وقف شده بود، توسط مغولها غصب شده است (43).شهابالدين عبدالله شرف شيرازي تأکيد ميکند که اغلب موقوفات امپراتوري و ساختمانهاي متعلق به آنها وضعيت بدي داشتند و در حال خراب شدن بودند و درآمدهاي حاصل از آنها براي اهداف وقفي مصرف نميشد. به هر حال وي ميگويد کوردوجين، دختر تاش مونگکه، و ابش خاتون، که ابوسعيد، مالياتهاي فارس را طبق قرارداد دايمي، سه سال بعد از به قدرت رسيدن، به او ميپرداخت، به ساختمانهاي بنا شده توسط جد وي توجه ويژهاي ميکند و ضمن افزايش موقوفات آنها، درآمدها را به اهداف مناسب آنها اختصاص ميدهد(44)ترديد کمي دربارهي صحت اين مطلب هست که در دوران بينظمي و ناآرامي، تقاضاهاي غير قانوني متعددي از مسئولان موقوفات مطرح ميشد و آنان نيز به دليل ضعف، در برابر آن تقاضاها تسليم ميشدند (45).آرزوي حفظ ثروتهاي خانوادگي، يکي از انگيزههاي تأسيس موقوفات بود. ثروتهاي خصوصي، بويژه، بين مقامات بالاي حکومتي و مشخصا در ميان برادران جويني، شمسالدين محمد، عطاملک و رشيدالدين فضلالله در دورهي ايلخانانها افزايش يافت. (46)برخي افراد غير حکومتي مثل سيد رکنالدين محمد بن قوامالدين در يزد نيز ثروت زيادي داشتند. طبق آنچه در متون وقفيهها آمده است، مؤسس موقوفه ميتوانست برخورداري موقوفه را به فرزندانش اختصاص دهد و با اخذ واگذاري توليت آن به خود و وارثانش، علاوه بر حق استفاده از موقوفه، سهمي از درآمد آن را، که معمولا ده درصد بود، به خود و وارثانش اختصاص دهد. رشيدالدين در وقفيهي خود نوشته است که بايد منصب متولي را در طول زندگياش به عهده داشته باشد، و سپس به پسران و اخلافش نسل به نسل منتقل کند. درآمد وقف بايد به دو قسمت مساوي تقسيم ميشد که يکي به فرزندانش و ديگري به اهداف خيريهاي، که در وقفيهي او ذکر شده بود، اختصاص مييافت. فرزندان او ميتوانستند از موقوفاتي که قبلا احداث شده بود و نيز از موقوفات جديد استفاده کنند. مرز خانوادگي بايد محو ميشد. نيمي از درآمد، که به فرزندانش تعلق داشت، بايد در موقوفات ربع رشيدي به مصرف ميرسيد. بنيادهاي خيريهي اين مجتمع، که ارزش تعمير نداشت، بايد خراب ميشد و درآمدهايي که قبلا در آنجا هزينه ميشد، بايد به مؤسسات مشابه در تبريز و اطراف آن اختصاص مييافت و به تشخيص متولي، مبالغ باقي ماندهي احتمالي نيز براي طلاب، فقيران و يا موارد مشابه آن، صرف ميگرديد(47).رکنالدين نيز مقرر نمود که توليت موقوفات بنا شده توسط او را بايد خود عهدهدار شود و بعد از وي به پسرش شمسالدين و وارثان ذکور او واگذار شود؛ در غير اين صورت موقوفات بايد به چهار نفر (يک سيد علوي مرتبط با مؤسس، يک مرد پرهيزکار يزدي، يک عالم و يک متخصص کاردان و باهوش و آگاه) سپرده ميشد، تا خود نمايندهاي به عنوان متولي منصوب کنند. اگر هيچ يک از چهار نفر و نيز هيچ يک از فرزندانش زنده نميماندند، توليت موقوفات بايد به حاکم شرع در يزد سپرده ميشد. رکنالدين گفته است که پسرش حسين و پسران او، بعد از وي، بايد بر موقوفات نظارت داشته باشند و هر دو سال يک بار آن را تعمير کنند. مسؤول نظارت مجاز بوده سالانه 4500 تن از غلات توليد شدهي موقوفات را بردارد و يک سوم آن را براي خود و بقيه را به متولي اختصاص دهد.(48)شمسالدين مقرر نمود که توليت موقوفات بنا شده توسط او به پسرانش واگذار شود در غير اين صورت به دخترش ارسلان نسب خاتون و پسر وي اميرحسين منتقل شود و اگر اين امکان نيز نبود. به متولي مدرسهي رکنيه واگذار شود. مسئوليت نظارت، بر عهدهي پسر خواهرش ضياءالدين حسين الراضي اليزدي قرار ميگرفت(49).شايد به همان ميزان که افراد آرزوي حفظ ثروتهاي خانوادگي داشتند، آرزو ميکردند که مداخلهي حکومت در شيوهي مصرف ثروتهاي خصوصي متوقف شود. اختصاص داراييها به وقف، موجب ميشد که طبق نظريهي موجود در خصوص اوقاف، سرمايه و شيوههاي استفاده از درآمد، خارج از کنترل حکومت قرار گيرد. به اين طريق آزادي استفاده از سرمايه نيز محدود شد؛ ولي از سوي ديگر آزادي حکومت براي مداخله در شيوهي استفاده از آن هم محدود شده بود. زمينداران کوچک و دهقانان مالک نيز گاه براي حفاظت اموال، آنها را وقف ميکردند؛ مثلا با وقف اموال به زيارتگاه و مقبرهي يک صوفي صاحب حکم، خود را تحت حمايت او قرار ميدادند. انگيزههاي سياسي در ايجاد موقوفات، بويژه در خصوص حاکمان و وزيران آنان، بيترديد مؤثر بوده است. هدف کساني که بنيادهاي خيريه بنا ميکردند و موقوفاتي را به آنها اختصاص ميدادند، احتمالا، جلب احترام عمومي بوده که در افزايش پيروان و نفوذ آنان مؤثر بوده است. علاوه بر اين حاکمان در مقابل کمک به بنيادهاي خيريه براي حفظ موقعيت عالمان و اجراي اهداف آنان، احتمالا انتظار داشتند به هنگام نياز، از کمک و حمايت آنان بهرهمند گردند، و چنين حمايتهايي به دليل جايگاه و احترامي که عالمان در نظر مردم داشتند، مهم بود. عالمان در عين حال براي استمرار موقوفات و بنيادهاي خيريه تلاش ميکردند؛ بنابراين تا حدودي با طبقهي حاکم و زميندار، که ميتوانستند موقوفات ثروتمندي را احداث کنند، همبستگي نشان ميدادند. هر چند کسب سود شخصي و نفوذ سياسي (در سامان دادن به امور خيريه) انگيزهاي قوي به شمار ميرفت، ولي انگيزهي ديني نيز، که شايد از همه مهمتر بود، در آن دخالت داشت. ايجاد موقوفات با انگيزهي نزديکي به خدا از جهانبيني اسلامي دربارهي جامعه ناشي ميشد که اطاعت از خدا، انجام دادن اقدامات خيريه و نيايش، کليدهاي گشايش درهاي سعادت ابدي تلقي ميشدند. مقدمهي وقفيهي رشيديه به پاداشي اشاره ميکند که در آخرت به بانيان موقوفات اعطا ميشود. چنين مطلبي در بسياري از آثار مربوط به وقف وجود دارد (50) هر چند ممکن است چنين برداشت شود که اين موارد، کليشهاي و کم محتواست، ولي نبايد به اين انگيزه کمتوجهي شود؛ مثلا به سختي ميتوان پذيرفت موقوفات مربوط به گورستانها بر اساس انگيزههاي غير ديني ساخته شده باشد(51).همان گونه که ذکر شد، اگر چه اوقاف، طبق نظرات شرعي مربوط به وقف، خارج از نظارت حکومت است، ولي حکومتها نيز به ادارهي مناسب اوقاف و به نفع مادي، به دليل بدهي مالياتي آنان، توجه داشتند؛ به همين دليل به زمين وقفي نيز مانند زمينهاي ديگر ماليات تعلق ميگرفت. يک «ديوان اوقاف ممالک» به رياست قاضي القضات، در حکومت سلجوقيها و حکومتهاي پس از آنها وجود داشت که ادارهي عمومي اوقاف را بر عهده داشت. سندي در عتبةالکتبه در خصوص انتصاب مجدالدين به عنوان «قاضي العسکر» وجود دارد که نشان ميدهد نظارت عمومي بر اوقاف در قلمرو حکومت به وي واگذار شده بود و او دستور داشت تا موقوفات را از چپاول غارتگران حفظ کند (52).اغلب استانها ديوان اوقاف داشتند که قاضي القضات يا قاضي امور اوقاف استان، آن را اداره ميکرد. ارتباط بين ديوان اوقاف ممالک و ديوانهاي استاني کاملا واضح نيست، ولي احتمالا داراي برخي مشترکات قضايي بوده است. قاضيهاي استاني در نظريه، و نه الزاما در عمل، توسط قاضي القضات ممالک منصوب ميشدند (53)به هر حال، دست کم، حداقل يک مورد ثبت شده وجود دارد که نشان ميدهد قاضي القضات ممالک از مداخله در امور اوقاف استاني نهي کرده است (54)رکنالدين در موقوفهاي، که آن را براي بندگان آزاد شدهي خود ساخته، ميگويد قاضي و حاکمان به هيچ وجه نبايد در وقف مداخله کنند مگر آن که يکي از فرزندان مؤسس موقوفه، قاضي باشد (55)همچنين وي در کتاب وقفيات براي خانقاههاي کاشان و نايين حاکمان را از دريافت هر نوع پول يا ماليات از موقوفاتي که در يزد بنا نمود نهي ميکند. او ميگويد قاضيها و واليان هر شهر در يزد و حومهي آن نبايد در امور مربوط به موقوفات دخالت کنند مگر آن که، به موجب وقفنامه، يک قاضي براي موقوفه تعيين شود (56)به طور کلي قاضيها و حاکمان، بويژه حاکمان امور وقف و نيز هر کسي که با موقوفات خيريه مرتبط بود، نميبايست متقاضي دريافت صورت حسابها و درآمدها و هزينههاي موقوفات ميشد (57).اگر باني موقوفه براي موقوفهاش متولي تعيين نکرده بود و يا اگر متولي به دلايلي توليت آن را از دست ميداد، آن گاه قاضي موظف بود مسؤولاني را براي اين موقوفات تعيين کند. چهار عامل موجب محدوديت متوليان ميشد: 1. شرايط تعيين شده براي موقوفه توسط باني؛ 2. مصلحت؛ 3. سعادت موقوفه؛ 4. اختيارات قاضي براي عزل متولي و يا معرفي جايگزين براي او در شرايط معين. اگر در امور اوقاف يک منطقه بينظمي به وجود ميآمد، حکومت يک متولي را براي نظارت بر امور اوقاف آن تعيين ميکرد. اين متولي وظيفه داشت با متوليان موقوفات منفرد مرتبط باشد و تحت نظارت عمومي ديوان اوقاف فعاليت کند (58)اگر بين بهرهگيرندگان از موقوفات و يا بين آنان و ديگران در خصوص چگونگي استفاده از درآمد موقوفات، اختلافي بروز ميکرد و از طريق مشاوره حل نميشد، معمولا آن را به عالمان ارجاع ميدادند تا طبق موازين شريعت حل شود(59).ادارهي اوقاف از سالهاي اوليهي حکومت ايلخانان وجود داشت. وقتي هلاکو مسؤوليت تشکيل رصدخانه در مراغه، که ساختمان آن در سال 657 هجري آغاز شد، را به خواجه نصيرالدين توسي واگذار کرد و مسئوليت ادارهي اوقاف امپراتوري را نيز به او سپرد، خواجه نصيرالدين اين دو مسؤوليت را در حکومت هلاکو عهدهدار شد. خواجه وقتي براي بازرسي از اوقاف به عراق سفر کرده بود، درگذشت، ولي در هر منطقه مسؤولي را براي ادارهي اوقاف منصوب کرد و به او اجازه داد که يک دهم از درآمد اوقاف را براي خود منظور کند (60)سهم ديوان تگودار نيز از درآمد موقوفات بايد به رصدخانهي مراغه ارسال ميشد. احمد تکودار، که در سال 680 هجري جانشين هلاکو شد، کمال عبدالرحمن الرفيعي را به عنوان شيخالاسلام نصب کرد و همچنين فردي را به عنوان متولي اوقاف امپراتوري، که از رودخانه تا مرزهاي مصر گسترش داشت، تعيين کرد و به او دستور داد درآمدهاي حاصل از موقوفات را، طبق نظر مؤسس آنها و تحت نظر کمالالدين عبدالرحمن الرفيعي و امامان بزرگ و عالمان مصرف کند. درآمدهاي موقوفات حرمين (کربلا و نجف) سالانه در موسم زيارت دريافت و به بغداد فرستاده ميشد (61)براي ادارهي بهتر اوقاف و درآمدهاي آن در دوران حکومت غازان خان، که در سال 694 هجري به قدرت رسيدودرهمين سال به اسلام گرويد، کوششهايي شده است (62).رويههايي که در قرنهاي 7 و 8 هجري معمول بوده، در فعاليتهاي ترکان خاتون، سيد رکنالدين، سيد شمسالدين، غازان خان و رشيدالدين براي تشکيل موقوفات پيداست که پيش از اين به برخي جزئيات آن اشاره کرديم. موقوفاتي که توسط قتلغ ترکان خاتون ايجاد نشده، طبق آنچه در تاريخ شاهي قزاختاييان نقل شده، شامل موارد جالبي است (63)وي بعد از مرگ شوهرش، قطبالدين محمد حاکم قراختاي، در سال 655 هجري مجوزي از هلاکو دريافت ميکند تا از طرف دو پسرش، سلطان حجاج و سيورغاتميش،که در آن زمان خردسال بودند و تا زمان مرگ مادرشان بر استان کرمان حکومت ميکردند، عمل کند. چنين مينمايد که مهمترين انگيزهي اين بانو براي تشکيل موقوفات، دين بوده، اما وي احتمالا به حمايت مردمي، که از تبعات اين اقدامات بوده، نياز داشته است. گفته شده است که وي به دليل مرگ شوهرش خواستار دريافت ده هزار دينار به عنوان صداق شده بود. او معادل اين مبلغ، چند قطعه زمين معين، (مساوي حصاص و اشقاصي) به دست ميآورد و آنها را وقف يک مجتمع مرکب از مدرسهي ديني و مقبره در «بردسير» ميکند(64).اين واقعيت که بسياري از موقوفات ترکان خاتون بخشهاي کوچکي در روستاها را شامل ميشد، نشان ميدهد که وي قبل از اين که از اموال ديواني استفاده کند، از داراييهاي خصوصي بهره گرفته است. او يک ديوان خصوصي داشت که از ديوان عمومي يا دولتي جدا بود. وي ضمن نصب مجدالملک در سال 672 هجري به عنوان ناظر موقوفات، مسؤوليت حفظ داراييها (املاک و اسباب، نقود و خزينه، گله و رمه) را به همراه اختيار نصب و عزل کارگزاران خود و تعيين و پرداخت دست مزدها را به او واگذار ميکند. در همين زمان فخرالملوک به عنوان مسؤول ديوان ممالک گمارده شد (65)ترکان خاتون تا اين زمان اموال و املاک ارزشمند بسياري به دست آورده بود (66).پسران ترکان خاتون نيز بدون استفاده از دارايي خصوصي و موروثي موقوفاتي را تأسيس ميکنند. نصيرالدين منشي ميگويد سلطان حجاج موقوفاتي براي مدرسهي تأسيس شده توسط مادرش ساخته بود و علاوه بر احداث رباطها، مساجد، دارالشفاها و بنيادهاي خيريهاي که در «بردسير» و بخشهاي ديگري از قلمرو پادشاهي ساخته بود، املاکي نيز در روستاهاي عمده خريده بود. اوقاف مزبور سي و پنج سال بعد نيز هنوز آباد بودند (67)نصيرالدين منشي در اثر خود آورده است که سيورغاتميش يک مدرسه و يک دارالشفاي مهم خارج از دروازهي جديد بردسير ساخت و موقوفاتي نيز، بدون استفاده از ممالک موروثي و داراييهاي ديگري که به دست آورده بود، احداث کرد (68)ترکان خاتون طي چندين سال، موقوفات بسياري احداث کرد. وي در ماه محرم سال 659 هجري يک دارالشفا و دو روستا در منطقهي زرند بنا کرد و با «جملهي مرافيق و توابع و لواحق» به همراه نه نخلستان در منطقهي خبيص با حقوق و متعلقات مربوط، وقف آن دارالشفا کرد. او در رمضان همان سال يک سهم از روستاهاي ديگر در منطقهي بردسير را به موقوفات آن بيمارستان افزود (69).ترکان خاتون همچنين يک رباط در «فهرج» در منطقهي باغين واقع در کنار جادهاي که به فارس منتهي ميشد ساخت و فهرج با همهي حقوق و متعلقات مربوط را به همراه 14/40 سهم از 40 سهم روستاي رودان و 5 / 1 سهم از 30 سهم روستاي رقآباد رودان را وقف آن رباط کرد (70)او سهمهايي از چند روستا را وقف رباط خضرآباد در کوه بينات کرد و به اين ترتيب بر موقوفات اين رباط افزوده شد و سپس 5 سهم از 141 سهم روستاي راور و 10 سهم از 140 سهم روستاي رقآباد راور را به رباط کوهناب وقف کرد(71)وي در سال 663 هجري 50 سهم از 52 سهم در دو روستا را وقف يک مسجد جمعه واقع در خارج شهر بردسير (72)و 5 سهم از 6 سهم روستايي ديگر را وقف رباطي که در خارج دروازهي شهر خبيس بود، کرد (73)در سال 674 هجري باغ فيروزي و يک کاريز (قنات) را، با همهي حقوق و متعلقات آن، به موقوفهي بقعهي مجتمع مدرسهي بردسير اضافه کرد و مقرر ساخت که درآمدهاي حاصل از آن، بعد از برداشت سهم دهقانان، بذر و موارد ديگر، براي مراقبت از افراد بقعه مصرف شود و خود توليت آن را به عهده گرفت (74)ظاهرا او در اين هنگام با شرکت در مزايده، يک آسياب آبي در بهرامگرد ميخرد، آن را در کاريز نصب ميکند و بعد از تعمير، آن را همراه با ابزارهاي چوبي و آهني و سنگي مربوط به زيارتگاه روستاي اردشير در جوين وقف ميکند. وي در اين هنگام اعلام ميکند که توليت موقوفات بايد به فرزندانش منتقل شود (75).ترکان خاتون ده سال بعد (673 هجري) روستاي شهرآباد عصمتي را ساخت و با همهي متعلقات و حقوق مربوط، آن را به شيخ سيفالدين باخزري، يکي از مريدان نجمالدين کبري، وقف کرد و روستاهاي ديگري را بر شيخ حسن بلغاري، که در سال 672 هجري به کرمان آمده بود، وقف کرد (76)ظاهرا وي از سيفالدين باخزري، ساکن بخارا، درخواست ميکند يکي از پسران و يا نوههايش را به کرمان بفرستد، که سپس پسرش، برهان احمد، را به آن جا فرستاد. ترکان خاتون با احترام زياد با سيفالدين باخزري رفتار کرد؛ خانقاههايي براي او و مريدانش و مردم ساخت و نيز موقوفات بسياري را براي آنان احداث کرد (77).اماکن ياد شده در سال 938 هجري آسيب ديد و به تعمير نيازمند شد (78).ترکان خاتون در سال 673 هجري يک مسجد جمعه در دروازهي جديد بردسير ساخت و موقوفاتي را به آن اختصاص داد که شامل يک سوم روستاي زادان و يک سوم روستاي قيصرآباد، واقع در جوين به همراه باغ ميوه و اصطبل متعلق به اين روستا بود. او همچنين حاکم کرمان و فرزندان او را به عنوان متولي تعيين کرد(79).برخي موقوفات ترکان خاتون به منظور سامان دادن به امور حکومتي و رفاه عمومي احداث شده است؛ مثلا در سال 673 هجري روستاي صوفيان واقع در منطقهي رودان را ساخت و مقرر کرد براي حفظ جاده و کمک به کاروانها سي مرد در آن جا سکنا گزينند که به رئيس آنها پنج هزار من غلات در سال و به بقيه دو هزار من غلات به عنوان دستمزد پرداخت ميشد. دو سوم اين دستمزد در زمستان و بقيه در تابستان تحويل داده ميشد. توليت اين روستا، همانند مسجد جمعهي بردسير (80)، اولا به حاکم کرمان و بعد از او به فرزندانش سپرده شد. موقوفات ديگر خاتون جنبهي خاص داشت. وي در سال 669 هجري 1616 از 33 سهم روستاي ساروج و همهي سهام روستاي عصمتآباد انار را وقف سي غلام و سي و چهار کنيز کرد (81)و در سال 674 هجري چهار روستا در منطقهي «دشتي آب » و دو قنات را وقف هفده غلام و بيست و سه کنيز (82)کرد. هر يک از غلامان در دو مورد فوق، سالانه 720 من گندم و 15 دينار و کنيزان در مورد دوم 540 من گندم و 10 دينار و در مورد اول 500 من گندم و 10 دينار دريافت ميکردند. توليت مورد اول به عهدهي فرزندان ترکان خاتون و توليت مورد دوم به عهدهي دخترش به نام «پاديشاه خاتون» بود. وي در همين سال چند روستا در منطقهي رودبار و جيرفت را براي سرپرستي از بيوهها، نگهداري يتيمان و تحصيل آنان وقف کرد و توليت آنها را به پاديشاه خاتون سپرد (83).بسياري از بناهاي عامالمنفعه در قرن هشت هجري در يزد ساخته شده است. گستردهترين اين بناها را سيد رکنالدين محمد و پسرش شمسالدين محمد ساختهاند. سيد رکنالدين محمد، مرد بسيار ثروتمندي بود و نه تنها مقدار زيادي از اموال خود از جمله قناتها، زمينها و املاک در يزد را صرف موقوفات کرد، بلکه به نظر ميرسد که سرمايهي قابل توجه خود را صرف خريد اموال جديد و وقف آنها کرده است. وي و پسرش، طبق آنچه در کتاب جامعالخيرات آمده است، 45 موقوفه داشتند که 23 مورد از جمله موارد ذيل توسط سيد رکنالدين محمد ساخته شده بود: چهار مسجد (در يزد و حومهي آن)؛ سه مدرسه (دو مورد در يزد و يک مورد در اصفهان همراه يک کتابخانه)؛ يک دارالحديث و داروخانه ضميمه آن، نه خانقاه (شش مورد در يزد و اطراف آن، يک مورد در کاشان، يک مورد در ابرقوه و يک مورد در نائين)؛ چهار رباط (دو مورد در کاشان و اطراف آن، يک مورد در اردستان و يک مورد در خارج از اصفهان)(84).موقوفات شمسالدين شامل اين موارد بود: پنج مسجد (سه تا در يزد و دو تا در ابرقوه)؛ شش مدرسه که مستقلا و يا براي اضافه شدن به مدرسههاي قبلي احداث شده بود (هيچ يک از آنها در شهر يزد بنا نشده بود)؛ پنج خانقاه (يکي خارج از يزد، دو تا در عقدا، يکي نيز در ابرقوه و يکي در تبريز که در موقوفات ربع رشيدي قرار داشت) ؛ هفت رباط (دو تا در حومهي يزد، يکي در عقدا، يکي نيز در دشت نوح گنبد، ديگري در نائين، يکي نيز در جوگند نزديک نطنز و ديگري بين قم و آو)(85)کتابها، فرشها، صندلي، خمرهها، تسهيلات ملکي، قناتها، خانها، دکانها، و حمامها از جمله مواردي بودند که به اين موقوفات اختصاص يافته بود (86).رکنالدين، املاک و سهام ملکي ديگري را نيز به قصد وقف خريده بود، ولي قبل از وقف آنها درگذشت. اين اموال به پسرش شمسالدين و دخترانش فاطمه خاتون و ساسان خاتون رسيد و دختران رکنالدين سهمشان را به برادرشان، شمسالدين، دادند که او آنها را، به همراه اموال ديگري که به دست آورده بود، وقف بنيادهايي کرد که خود و پدرش بنا کرده بودند (87)بسياري از اموال ملکي و حقوق آب آنها، که توسط سيد رکنالدين محمد و پسرش شمسالدين وقف شده بود، دچار پراکندگي بسيار شد؛ مثلا شمسالدين اموال تحت اختيار خود را به ساخت مدرسه، خانقاه، داروخانه و کتابخانه اختصاص داد (88)و رکنالدين آنها را بر خانقاهي که در کاشان ساخته بود وقف کرد(89).نکتهي جالب ديگر دربارهي موقوفات مربوط به مدرسه در يزد اين است که شمسالدين 920 ديناري را که به عنوان مقرري (مساوي ادرار)، از درآمد شهر يزد دريافت ميکرد و البته در ديوان ثبت شده بود، به همراه 425 و پنج ششم ديناري را که بايد از مرکز نظامي يزد (دارالسلاح) به عنوان فوقالعادهي معيشتي دريافت ميکرد، وقف مدرسهي فوق کرد (90)مقرريهاي ديگري نيز از منابع مختلف به او تعلق ميگرفت که مبلغ 360 دينار درآمد ابرقوه از جملهي آنها بود که آن را براي مسجد جمعهاي که در اين شهر ساخته بود، وقف کرد. وي مقرر نمود که متولي، اين مبالغ را دريافت و براي نگهداري و تعمير ساختمان موقوفات مصرف کند (91).مورد دوم 520 دينار از مالياتهاي ديوان کازرون بود که توسط شمسالدين به دارالحديث اين شهر، که توسط خود او ساخته شده بود، اختصاص يافت (92). مورد سوم مبلغ 500 دينار از مالياتهاي ديوان قم است که شمسالدين آن را به موقوفات رباطهاي ميان قم و آوه اضافه کرد (93)مورد چهارم 720 دينار از مالياتهاي ديوان تبريز بود که وي آن را براي خانقاهي در مجتمع موقوفهي ربع رشيدي ساخته بود که آن را وقف کرد و مقرر داشت که اين مبلغ براي تأمين معيشت شيخها، صوفيان، جاروکشها، دربانها و ساکنان خانقاه اختصاص يابد و توزيع شود (94)پنجمين مورد 301/6 ديناري بود که او از ديوان صاحب اينجو در شهر يزد دريافت کرد و به موقوفاتي که به خانقاه عقدا اختصاص داده بود، اضافه کرد(95)اين مبلغ احتمالا از املاکي بوده که ابتدا در اختيار بهاءالدين صاحب ديوان بوده و بعد از توقيف، به اينجو (خالصه) تبديل شده و سپس به عنوان مقرري رکنالدين يا شمسالدين منظور شده، و شايد نوعي از بدهي ديوان به آنها بوده که به درآمد صاحب اينجو (خالصه) اضافه شده است. به نظر ميرسد مقرري معمولا موروثي بوده است. مقرري رکنالدين از درآمد يزد هزار دينار بود که بخشي از آن را از پدرانش و بخشي ديگر را از سيدها و امامهاي يزد به ارث برده بود. اين مبلغ پس از مرگ وي به موقوفاتي که شمسالدين ساخته بود اضافه شد و البته طبق قانون ارث نيز به وي تعلق ميگرفت(96).رکنالدين و شمسالدين، علاوه بر موقوفات عامي که داشتند، موقوفات متعدد خاص و نيز موقوفاتي براي غلامان و برخي از غلامان آزاد شده احداث کردند (97).مهمترين و شايد ثروتمندترين موقوفات در قرن هشتم هجري مواردي بوده است که توسط غازان خان و جانشينش ، الجايتو، و وزير آنان رشيدالدين فضلالله ساخته شده بود. بنيادهاي موقوفهي غازان خان، عمدتا در محلهي «شنب غازان» تبريز ساخته شده بود. اين موقوفات شامل مسجد جمعه، بقعه (مساوي آرامگاه)، دارالسياده، رصدخانه، بيمارستان، کتابخانه و بيتالقانون بوده است. مبالغي براي نگهداري از آنها نظير تهيهي فرش، وسايل روشنايي و مايعات خوشبو کننده و عطر و نيز براي پرداخت دستمزد مسؤولان و خدمتکاران منظور شده بود. مبالغي که به مصرف رصدخانه رسيد، شامل حقوق استادان، هزينهي دانشجويان و تعميرات ابزارها و نگهداري رصدخانه ميشد. مبالغ اختصاص يافته به دارالشفا براي تهيهي دارو و لباس براي مريضها و نيز براي دفن کساني که در دارالشفا ميمردند مصرف ميگشت. مبالغ مربوط به کتابخانه براي مرمت، استکتاب اوراق و خريد کتاب هزينه ميشد (98)هفت نسخه ميبايست از سند موقوفه تهيه ميشد، که يک نسخه به متولي داده ميشد و بقيه در مکه، تبريز، بغداد و جاهاي ديگر نگهداري ميشد (99).رشيدالدين همچنين نوشته است که شاهراه و کانالي براي انتقال آب رودخانهي فرات به مزارع و باغهايي که توسط غازان ساخته شده بود، وقف زيارتگاه و بقعهي سيد عبدالوفاء شد. باغهاي ميوه و مزارع، پس از انتقال آب شيرين به اين منطقه، به زير کشت رفته، جمعيت ساکن در آن جا افزايش يافت (100)کاشاني نوشته است که غازان خان با صدور «يرليغ» مقرر نمود که در هر يک از استانهاي ايران يک دارالسياده بسازند و املاک و روستاها را وقف آنها کنند، تا حدي که درآمد سالانهي هر دارالسياده به ده هزار دينار برسد (101)رشيدالدين ميگويد که در اصفهان، شيراز، بغداد و چند شهر ديگر دارالسياده ساخته است (102).موارد مصرف درآمدهاي موقوفات غازان خان شامل چند مورد تکميلي و کمکي نيز بود که برخي از آنها مربوط به مقررات مجازات بود که اميران مغولي و غير مغولي و ديگران با استقرار در «کوشک عدليه» آنها را اجرا ميکردند. کوشک عدليه توسط ارغون، در تبريز ساخته شده بود که از امکانات آن براي مراسم عمومي، از جمله سالگرد درگذشت مؤسس يک موقوفه و يا قرائت قرآن، که با حضور امام و افراد مهم تبريز و ديگر شخصيتهاي برجسته برگزار ميگرديد، استفاده ميشد. مراسم سالگرد درگذشت، معمولا با توزيع صدقه بين نيازمندان همراه بود. توزيع حلوا در شبهاي جمعه، روزهاي جشن و روزهاي عزا بين مردم در مسجد، خانقاه و بين يتيمان و ديگران رايج بود. موارد ديگري نيز براي تأمين رفاه عمومي وجود داشت؛ مواردي مثل توزيع 2000 لباس پشمي بين نيازمندان که هر سال براي آنان خريداري ميشد و پولهايي که به قصد کمک به کودکان يتيم و آواره هزينه ميشد. صد کودک يتيم در يک محل ويژه به نام «مکتب» به فراگيري قرآن ميپرداختند و در پايان دوره با دريافت جايزه به خاطر حفظ قرآن مکتب را ترک گفته پس از آن يتيمهاي ديگر جايگزين ميشدند. دستمزدهايي براي معلم مکتب و پنج زن، که به عنوان مادران پرورشي براي يتيمان و کودکان آواره در آن جا فعاليت داشتند، پرداخت ميشد. يتيمان و کودکان نيز به خاطر يادگيري مطالب آموزشي مبالغي دريافت ميکردند که ميتوانستند پس از رسيدن به سن رشد و آگاهي، از آن به عنوان سرمايهي تجارت و شغل استفاده کنند. پولهايي براي تأمين هزينههاي دفن افراد غريبه و تهيدست، که در تبريز ميمردند، منظور شده بود و به هر يک از پانصد زن تهيدست سالانه 4 من پنبهي حلاجي، داده ميشد. بر روي بام ساختمانهاي بنيادهاي خيريهي غازان خان در تبريز، در طي شش ماهه سرد سال، براي پرندگان گندم و ارزن پاشيده ميشد و کساني که قصد گرفتن آنها را داشتند، توسط متولي و ساکنان آنجا منع ميشدند. بودجهاي براي تعويض ظرفها و کوزههاي شکستهي آب و آفتابههاي صدمه ديدهي غلامان و کنيزان اختصاص داشت و متولي فردي مناسب را براي رسيدگي به آنها و صدمات مشابه منصوب ميکرد. اگر کودکي ظرف آب يا آفتابهاي را ميشکست و به خاطر اين عمل دچار ترس و نگراني ميشد، متولي براي آرامش او خسارت وارد شده را جبران ميکرد. امور عمومي نيز فراموش نشده بودند و به همين دليل براي اين موارد بودجههايي اختصاص يافته بود: جمعآوري سنگها از جادهها، ساختن پل بر روي نهرها و کانالهاي آب تا شعاع هشت فرسخي شهر تبريز، پرداخت دستمزد مسئولان و شاغلان در ديوان اوقاف مرتبط با بنيادهاي خيريهي غازان خان، حفظ و مراقبت از بقعه و آرامگاهي که توسط غازان خان ساخته شده بود، کوشک عدليه، مرمت املاک و اموال غير منقول وقف شده به بنيادهاي خيريه (103).رشيدالدين به وعدههايي که غازان خان بعد از شکست دادن سپاه مملوک در دمشق ميدهد، اشاره ميکند. يکي از وعدهها اين بود که بيست تومان از درآمد زمينهاي خالصهي ا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1042]
صفحات پیشنهادی
بررسي موقوفات ايران در قرون 6 تا 8 هجري
مطالعهي موقوفات و تاريخ آنها در ايران از قرن ششم هجري تا آخر دورهي ايلخانان، به دليل طبيعت نسبتا پراکندهي آن، پژوهشي محدود است.بررسي موقوفات ايران در قرون 6 تا ...
مطالعهي موقوفات و تاريخ آنها در ايران از قرن ششم هجري تا آخر دورهي ايلخانان، به دليل طبيعت نسبتا پراکندهي آن، پژوهشي محدود است.بررسي موقوفات ايران در قرون 6 تا ...
52 درصد موقوفات استان اصفهان سند دارد
بررسي موقوفات ايران در قرون 6 تا 8 هجري 3,4, 298-318من در اين مقاله اطلاعات مربوط به موقوفات ايران در قرون ششم تا هشتم هجري را، ... ديگر همهي استانها و مناطق، داراي ...
بررسي موقوفات ايران در قرون 6 تا 8 هجري 3,4, 298-318من در اين مقاله اطلاعات مربوط به موقوفات ايران در قرون ششم تا هشتم هجري را، ... ديگر همهي استانها و مناطق، داراي ...
موقوفات بسياري از دست متوليان
بررسي موقوفات ايران در قرون 6 تا 8 هجري بسياري از موقوفات در شهرهاي يزد، فارس و کرمان توسط حاکمان محلي، وزيران آنان و ..... موقوفهاش متولي تعيين نکرده بود و يا ...
بررسي موقوفات ايران در قرون 6 تا 8 هجري بسياري از موقوفات در شهرهاي يزد، فارس و کرمان توسط حاکمان محلي، وزيران آنان و ..... موقوفهاش متولي تعيين نکرده بود و يا ...
.com ::: 7 قاضي جهت بررسي فروشنگان
بررسي موقوفات ايران در قرون 6 تا 8 هجري براي آشنايي با امور اوقاف، بويژه بايد تاريخهاي محلي را بررسي کرد، اما از سوي ديگر همهي استانها و ... محصولات کشاورزي ...
بررسي موقوفات ايران در قرون 6 تا 8 هجري براي آشنايي با امور اوقاف، بويژه بايد تاريخهاي محلي را بررسي کرد، اما از سوي ديگر همهي استانها و ... محصولات کشاورزي ...
7 قاضي جهت بررسي فروشنگان
بررسي موقوفات ايران در قرون 6 تا 8 هجري براي آشنايي با امور اوقاف، بويژه بايد تاريخهاي محلي را بررسي کرد، اما از سوي ديگر همهي استانها و ... محصولات کشاورزي ...
بررسي موقوفات ايران در قرون 6 تا 8 هجري براي آشنايي با امور اوقاف، بويژه بايد تاريخهاي محلي را بررسي کرد، اما از سوي ديگر همهي استانها و ... محصولات کشاورزي ...
منع رفت و آمد در بغداد تا مدت نامعلوم
بررسي موقوفات ايران در قرون 6 تا 8 هجري اما در هر حال اصل وقف از بين نميرفت، بلکه محدوديتهايي در عمل به موقوفات بروز ميکرد، ... المختارات من الرسائل که ...
بررسي موقوفات ايران در قرون 6 تا 8 هجري اما در هر حال اصل وقف از بين نميرفت، بلکه محدوديتهايي در عمل به موقوفات بروز ميکرد، ... المختارات من الرسائل که ...
- 14 قرن حضور وقف در جهان اسلام و ايران اسلامی
14 قرن حضور وقف در جهان اسلام و ايران اسلامی-راسخون : بررسی تاريخی وقف و ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... توجه مردم به وقف و گسترش آن، موجب شد كه برای اداره امور موقوفهها تشكيلات منظمی به وجود ... قرن 4 تا 7 هجری قمری مصادف بود با رونق وقف و اوقاف، به نحوی كه در قرن 6 با ...
14 قرن حضور وقف در جهان اسلام و ايران اسلامی-راسخون : بررسی تاريخی وقف و ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... توجه مردم به وقف و گسترش آن، موجب شد كه برای اداره امور موقوفهها تشكيلات منظمی به وجود ... قرن 4 تا 7 هجری قمری مصادف بود با رونق وقف و اوقاف، به نحوی كه در قرن 6 با ...
بررسي آخرين وضعيت املاک و موقوفات ايرانيان در هند
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع .... اين گروه از ايرانيتبارها همزمان با ورود سپاه اسلام به ايران در قرن اول هجري به هند آمدند. ... دفتر انجمن، کلينيک بيماران، مدرسه، اتاق مراجعين، 6 واحد آپارتمان مسکوني و يک واحد ...
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع .... اين گروه از ايرانيتبارها همزمان با ورود سپاه اسلام به ايران در قرن اول هجري به هند آمدند. ... دفتر انجمن، کلينيک بيماران، مدرسه، اتاق مراجعين، 6 واحد آپارتمان مسکوني و يک واحد ...
بررسي وقف زنان و کارکردهاي اجتماعي فرهنگي آن
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... (احمدي،1376:98)مقاله ديگر در اين ارتباط با عنوان موقوفات زنان در ايران نوشته محمد ..... درآمد همين موقوفات در قرون دوم تا چهارم هجري تحولات علمي مهمي در دنياي اسلام رخ داد. ... ي رهگذران تا از سايه و ميوه هاي آن در طول سال بهره مند گردند.6) تهيه ظروف غذا ويژه ي ...
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... (احمدي،1376:98)مقاله ديگر در اين ارتباط با عنوان موقوفات زنان در ايران نوشته محمد ..... درآمد همين موقوفات در قرون دوم تا چهارم هجري تحولات علمي مهمي در دنياي اسلام رخ داد. ... ي رهگذران تا از سايه و ميوه هاي آن در طول سال بهره مند گردند.6) تهيه ظروف غذا ويژه ي ...
موقوفات شیخ صفی الدین اردبیلی بر اساس دفاتر تحریر دولت ...
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... در رأس تمام موقوفات ایران، موقوفه شیخ صفی الدین اردبیلی قرار دارد. ... صفوی از شکل گیری تا فروپاشی دولت صفوی (قرون 10 ـ 12 هجری) همواره همراه با مناقشه و ... در بررسی کنونی، این دفتر اوقاف ـ که در قرن 12 ق / 18 م درباره درگاه شیخ صفی الدین ...
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... در رأس تمام موقوفات ایران، موقوفه شیخ صفی الدین اردبیلی قرار دارد. ... صفوی از شکل گیری تا فروپاشی دولت صفوی (قرون 10 ـ 12 هجری) همواره همراه با مناقشه و ... در بررسی کنونی، این دفتر اوقاف ـ که در قرن 12 ق / 18 م درباره درگاه شیخ صفی الدین ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها