واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون : بررسی تاريخی وقف و رويدادهايی كه در طول تاريخ بر اين سنت حسنه گذشته است میتواند روشنگر راه آينده برای توجه و بازگرداندن دوباره وقف به دوران با شكوه و طلايی خود باشد. در بخش اول اين مقاله به تاريخ وقف از ادوار اوليه تاريخی تا دوران بعثت حضرت رسول(ص) پرداخته و عنوان شد كه وقف دارای پيشينه عظيمی است و در تمامی جوامه بشری و اديان آسمانی و غير اسمانی وجود داشته است. همچنين مطرح شد كه با بعثت حضرت محمد (ص) وقف در جامعه اسلامی مطرح و با اقدامات عملی شخص حضرت رسول (ص) و ائمه اطهار نهادينه شد. و در ادامه: پس از اينكه سنت حسنه وقف در جامعه اسلامی فراگير شد و در ادوار مختلف به اين امر مقدس و نيكو اهتمام ورزيده شد، اداره امور موقوفات توجه دولتمردن و حاكمان را به خود معطوف كرد. عدهای از آنان مال وقف را ثروت باداوردهای میپنداشتند كه میشود از آن در جهت منافع شخصی و حكومت خود استفاده كرد و عدهای از دولتها و سران با علم و آگاهی از آثار و نتايج امر وقف، آن را امانتی میپنداشتند كه بايستی در جهت رفاه عامه و به ويژه نسلهای آينده مورد استفاده قرار گيرد و در راه حفظ و صيانت از اين ميراث گرانبها تلاش و همت لازم رابه كار میبستند. هر چند با دور شدن از صدر اسلام، و استيلای غاصبان حكومت اسلامی، ضربات جبران ناپذيری بر ارزشهای مكتبی وارد شد اما در عين حال، سنت وقف گسترش يافت و از انحصار بر فقرا و مسكينان، خارج شد و به تأسيس مراكز علم و تأمين زندگی طلاب، مدرسان، خادمان و ايجاد كتابخانهها تعميم يافت. توجه مردم به وقف و گسترش آن، موجب شد كه برای اداره امور موقوفهها تشكيلات منظمی به وجود آيد در اوايل، موقوفهها توسط خود واقفان و يا متوليان اداره میشد و دولتها دخالتی در اداره وقف نداشتند، ولی كثرت موقوفهها و تطور حيات اجتماعی، در جوامع اسلامی، دخالت دولتها و تأسيس ادارههای اوقاف را الزامی كرد. در ابتدا قضات بر موقوفهها نظارت میكردند و متوليان را به محاسبه و محاكمه میكشاندند ودر صورت قصور در نگهداری موقوفات، آنان را منع و احيانا تأديب میكردند. قرن 4 تا 7 هجری قمری مصادف بود با رونق وقف و اوقاف، به نحوی كه در قرن 6 با استقبال بیسابقه مردم از سنت حسنه وقف، دهها مركز آموزشی، درمانی و كتابخانه تأسيس شد و موقوفات عام المنفعه گسترش يافت. دراين زمان علما و دانشمندان تصدی امور موقوفات را كه لزوم رعايت جوانب شرعی در آنها به خوبی حس میشد به دست گرفتند. حمله مغول اگر چه در ابتدا باعث از بين رفتن و ضربه ديدن موقوفات شد ولی با نفوذ ايرانيان در دربار مغول و وجود دانشمندان و بزرگانی مانند خواجه رشيدالدين فضلالله، موجب شد تا بار ديگر فرهنگ و سنن اسلامی، از جمله وقف و موقوفات احياء شود. در همين دوره است كه موقوفه افتخار برانگيز ربع رشيدی توسط خواجه رشيدالدين فضلالله همدانی،در تبريزتأسيس شد؛اين موقوفه يك شهر بزرگ وقفی با اهداف آموزشی و علمی بوده است. با روی كار امدن دولت صفويه در ايران وقف و موقوفات گسترش بسيار زيادی يافت. شايد در هيچ دورهای از تاريخ شاهد موقوفاتی به وسعت موقوفات اين مقطع از تاريخ نبودهايم. حتی خود شاهان صفويه در رأس كسانی بودند كه اموال خود را وقف میكردند، به طوری كه بسياری از املاك خود را وقف اهداف خيريه، به خصوص وقف بقاع متبركه شيعه و از همه بيشتر آستانه امام رضا(ع) در مشهد و حضرت معصومه(س) در قم كردند. بعضی از اين املاك وقفی، موقوفاتی بود كه به خاندان صفويه پيش از آن كه در ايران به سلطنت برسند، تعلق داشت. در زمان شاه عباس اول، بيش از هر دوره ديگری به املاك موقوفه اضافه شد. در سال 1015 يا 1016 هجری، شاه عباس اول تصميم گرفت كه همه املاك و رقبات بدست آورده خودش را كه قيمت آنها بيش از يكصد هزار تومان شاهی عراقی بود، و بناها و ساختمانهای گوناگونی كه در اصفهان و اطراف آن داشت، وقف 14 معصوم(ع) كند. او سرپرستی آنها را به خود و پس از خود به حاكم زمان اختصاص داد و طبق وقفنامهای كه شيخ بهاء الدين آن را تنظيم كرد، قرار شد كه درآمد اوقاف پس از مشخص كردن حق التوليه براساس نظر و اختيار سرپرست و متولی و بنا به شرايط زمان صرف شود. در همين دوران بود كه به دليل گسترش و تنوع زياد موقوفات و انجام امور مربوط به حفظ و صيانت از اموال و املاك وقفی و به ويژه ثبت و ضبط دفاتر خاص و توجه به مصرف عوايد موقوفه بر اساس وقفنامهها و نيت واقفان، تشكيلاتی جهت اوقاف مانند وزارت اوقاف تأسيس شد و همه وزرا، مستوفيان، متصديان، متوليان و مباشران و به طور كلی دستاندر كاران امر موقوفات، الزاماً میبايست دخل و خرج محاسبات خود را جهت بررسی و مميزی به تشكيلات تأسيس يافته تسليم میكردند. پس از اوج و عظمت وقف در دوران حكومت صفويه در ايران، با روی كار آمدن حكومت افشاريه و به دليل اقدامات نادر شاه افشار وقف مهجور واقع شد. وی در دوران حكومت خود دستور داد تا در تمام ايران اوقاف را ضبط كنند تا به مصرف قشون و لشكريان برسد. به دنبال اين فرمان بسياری از وقفنامهها پنهان و به تبع آن بسياری از موقوفات مجهول شد. از سوی ديگر بسياری از اسناد موقوفات در جريان غارت افغانها در آتش سوخت و به تدريج بسياری از زمينهای وقفی عملاً از حالت موقوفه بودن خارج شد. پس از حكومت افشاريه، كريمخان زند حاكم ايران شد و دوباره به علما و محافل دينی بها داد و به اوقاف توجه كرد. او طی فرمانی وزيری مستقل را برای رتق و فتق و سامان دادن موقوفات انتخاب كرد و خود نيز موقوفاتی ايجاد كرد. در دوران قارجاريه نيز علیرغم گسترش تعداد موقوفات، اوضاع وقف آشفته بود. اما در دوران سپهسالار اقدامات اصلاحی مانند نظارت و ثبت موقوفات در جهت بهبود اوضاع اوقاف انجام شد و شخص سپهسالار نيز از اموال خود موقوفاتی بر جای گذاشت كه از آن جمله میتوان به مدرسه سپهسالار اشاره كرد. چهار سال بعد از برقراری مشروطيت در ايران، يعنی در سال 1328 ه .ق برابر با 1289 ه .ش وزارت معارف و اوقاف تصويب شد و مسئولان ادارات معارف در شهرستانها موظف به انجام امور مربوط به اوقاف نيز بودند. سپس در سال 1313 ه .ش قانون اوقاف مشتمل بر 10 ماده تصويب شد، در دوره دوازدهم مجلس، يعنی در سال 1320، قانون فروش املاك موقوفه تصويب و سپس لغو شد، از اين به بعد تغييرات عمدهای در امور مربوط به اوقاف صورت نگرفت، غير اينكه در سال 1328 در شهرستانها نيز امور مربوط به وقف جدا از مسؤول فرهنگ معين شد تا اين كه در جريان اصلاحات ارضی، زمينهای زراعی وقف شد و مورد نظر نيز واقع شد و اوقاف عامه بعد از اوقاف خاصه مشمول قانون شد. بدين ترتيب در دوران مشروطه دخالت و يا به تعبيری نظارت بر اوقاف گسترش پيدا كرد. از ديگر رويدادهای اين دوره، وضع مقررات مربوط به وقف در برنامههای عمرانی كشور و مقرراتی در رابطه با حفظ و حراست از موقوفات بود كه پروندههای قضائی موقوفات در اولويت قرار گرفت. با روی كار آمدن حكومت پهلوی در ايران با تصويب قانون فروش املاك موقوفه ضربه سختی به وقف در ايران وارد شد. اين قانون در جريان اصلاحات ارزی تصويب شد و بر اساس آن بسياری از اراضی موقوفه از حالت وقفيت خارج شد؛ اين اقدام باعث شد كه مردم نسبت به دولت كاملاً بیاعتماد شده و به جای وقفهای بزرگ و بنيادهای وقفی كه و بنيادهای وقفی كه سنتی رايج در ادوار پيشين بود به فعاليت خيريهفردی روی بياورند. با پيروزی انقلاب اسلامی امام خمينی (ره) در همان ماههای اول پيروزی انقلاب توجه وافری به وقف نشان دادند و طی فتوای تاريخی فروندند: ( موقوفات بايد به حال وقفيت باقی بماند و عمل به وقف شود) همين فتوا زمينه ساز تصويب لايحه قانونی جهت احيا و استيفای منافع موقوفات در تاريخ 4 ارديبهشت ماه 1358. از آن پس مسئوليت اداره موقوفات به سازمانی تحت عنوان سازمان (حج و اوقاف و امور خيريه) واگذار و در ادامه در سال 1370 مسئوليت نظارت و اداره اوقاف به سازمان مستقلی تحت عنوان سازمان اوقاف و امور خيريه واگذار شد. بخش اول مطلب را اينجا بخوانيد /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 166]