واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
اجمالی از زندگی ناصر میناچی بنیانگذار حسینیه ارشاد
ناصر میناچی خاطرهای از آخرین شب زندگی نقل کرده بود آن شب در اتاق کوچک زیر شیروانی با هم نشسته بودیم و از غمهای یکدیگر با هم گفتوگو میکردیم. این گفتوگو به قدری دردناک بود که من و مرحوم شریعتی با هم اشک میریختیم.
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، ناصر میناچی، یکی از بنیانگذاران حسینه ارشاد امروز درگذشت و نصحیت کرد او را در کنار مرحوم همایون دیگر بنیانگذاران حسینه ارشاد دفن کند. یاد حسینیه ارشاد با نام علی شریعتی گره خورد است که در وقت حیاتش مهر خود را بر صفحه روزگار زد. علاقمندان بسیاری را با سخنان آتشین و انقلابی خود جذب انقلاب کرد. ناصر میناچی را خیلی ها به عنوان وزیر تبلیغات و جهانگردی دولت موقت مهدی بازرگان می شناسند. وزارتخانه ای که امروز نام فرهنگ و ارشاد اسلامی فعلی را دارد. او که متولد 1310 بود، سال 1343 در کنار محمد همایون و عبدالحسین علیآبادی سنگ بنای حسینیه ارشاد را گذاشت. آنها می خواستند این مکان، جایی برای معرفی اسلام واقعی باشد و شهید مرتضی مطهری که در جریان تاسیس آن بود، از همان ابتدا همکاری خود را با این حسینیه آغاز کرد. بعد از پیروزی انقلاب که حسینیه ارشاد بازگشایی شد، میناچی مدیریت آن را برعهده گرفت و فقط زمانی که به عنوان وزیر تبلیغات و جهانگردی منصوب شده بود، بر این مجموعه مدیریت نمیکرد. حسینیه ارشاد همزمان با بازگشایی،محل برگزاری جلسات تدوین پیش نویس قانون اساسی بود که میناچی هم یکی از اعضای این شورا بود و همه این خاطرات در کنار اتفاقات مهم دوران فعالیت این حسینیه را در قالب کتابی با عنوان «تاریخچه حسنیه ارشاد» نوشته و منتشر کرد. میناچی از دوستان دکتر علی شریعتی هم بود و یک بار در سمیناری که برای یادبود او برگزار شده بود، به آخرین شب زندگی او اشاره کرد و گفت: «آن شب در اتاق کوچک زیر شیروانی با هم نشسته بودیم و از محنتها و غمهای یکدیگر با هم گفتوگو میکردیم. این گفتوگو به قدری دردناک بود که من و مرحوم شریعتی با هم اشک میریختیم.» *اولین آشنایی میناچی و شریعتی اولین بار سال 1346 بود که در سخنرانی محل موقت حسینیه پدر دکتر شریعتی مرحوم استاد شریعتی سخنرانی میکرد و آنجا من را به دکتر شریعتی معرفی کردند بعد از آن جلسه در حدود نیم ساعت با هم صحبت کردیم و هر دو همدیگر را کاملا درک کردیم و پیمان بستیم که راه جذب و جلب جوانانی را که سرگردان شدند بیابیم. افکار مادی گرایی و اندیشه الحادی بسیار رایج شده بود و کتابهای زیاد ترجمه شده در دسترس جوانان بود این جوانان که درگیر فلسفه های وارداتی بودند به سراغ ما نمیآمدند و از سوی دیگر سنتیها هم دیگه سراغ ما نمیآمدند. شریعتی میگفت ما نسل واسط این دو طیف را میخواهیم. جوانانی که با سنتیها میانهای ندارند و نه میتوانند دیدگاه های الحادی ماتریالیسم را بپذیرند ما با این نسل کار داریم. انتهای پیام/
92/11/05 - 17:41
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]