تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن بسيار راستگو و بسيار نيكوكار است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837880795




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

یک جمجمه و دو سنگ(2)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: یک جمجمه و دو سنگ(2)
گورستان
خلیفه گفت: گمان نمی‏بریم، یقین داریم.مرد جمجمه را جلو خود گذاشت. چشم‏ها به آن دوخته شد. مرد لبخند معنا داری زد و خیلی آرام گره دستمال را گشود و جمجمه را به طرف خلیفه برگرداند. چهره استخوانی و غریب جمجمه، مجلس را شوکه کرد.- آمده‏‏ام سوالی درباره این سر بپرسم. من صاحبش را به خوبی می‏شناسم. من کودکی پنج- شش ساله بودم که او مردی سی‏ساله بود. وقتی به چهل رسیدم، او از دنیا رفت. به خدا و معاد باور نداشت. نماز نمی‏خواند و روزه‏ نمی‏گرفت. شما می‏گویید، مرده‏ها پس از مرگ زنده می‏شوند و لذت و درد می‏کشند. نیکوکاران در لذت و بدکاران در عذابند. شما می‏گویید، مرده‏های کفار در عالم برزخ می‏سوزند و آتش را احساس می‏کنند. حالا هر کس می‏گوید این حرف‏ها راست است، بیاید و دست بر سر جمجمه این کافر بکشد! آیا حرارتی احساس می‏کند؟مرد اندکی ساکت شد و گفت: می‏دانستم. می‏دانستم نمی‏توانید پاسخی به این سوال بدهید.انگار مهر سکوت بر لب‏ها زده بودند. با سوال نا به هنگام مرد، همراهان خلیفه آنچه از آیات و روایات می‏دانستند فراموش کردند. بعد مرد رو به جمجمه کرد و گفت: آفرین بر تو، آفرین بر تو ای سر، ای جمجمه، ای دوست قدیمی من. تو واقعاً برای من ارزش داشتی. تو توانستی خلیفه و همراهانش را مبهوت کنی.خلیفه ناگهان به خود آمد. نگاهی به اطراف انداخت. حس کرد همه در سکوت و ناباوری فرو رفته‏اند. آرام کسی را صدا زد. نزد خود خواند و در گوشش زمزمه کرد: فوراً به دنبال ابوالحسن برو!با آمدن امیرالمومنین علی علیه‏السلام همه بلند شدند. خلیفه جای خود را به امام علیه‏السلام پیشنهاد کرد. علی علیه‏السلام نگاهی به اطراف مجلس انداخت؛ قیافه‏های رنگ باخته را از نظر گذراند و در جایی از مجلس رو به روی مرد نشست.- دوباره بپرس.مرد نگاهی به چهره بلند امیرالمومنین‏علیه‏السلام انداخت و گفت: سوال من درباره این جمجمه سرد و به خاک نشسته است. شما در کتاب‏هایتان نوشته‏اید که کافران در برزخ در عذابند. سوزش آتش را حس می‏کنند؛ اما می‏بینید که این جمجمه‏ کافر چگونه سرد و خاموش است.نگاه‏های حاضران از جمجمه‏ و مرد به سوی امیرالمومنین علیه‏السلام کشیده شد. امام علیه‏السلام لبخندی زد.- معمای مشکلی که هوش همه سرها ربوده بود، همین است؟این پرسش را می‏توانستی از نگاه‏ها و لبخند معنا دار امام علیه‏السلام بفهمی. امام علیه‏السلام رو به عثمان کرد و گفت: دو سنگ چخماخ بیاورید.آوردند. امیرالمومنین‏علیه‏السلام سنگ‏ها را گرفت و به هم زد. جرقه‏ای ایجاد شد. چشم‏ حاضران پلک زد. امام علیه‏السلام رو به مرد کرد و گفت: - دستت را جلو بیاور. سنگ‏ها را لمس کن. آیا حرارتی حس می‏کنی؟مرد کافر ناباورانه، دست بر سنگ‏های سرد کشید و گفت: هرگز.- اگر سنگ‏ها سرد است، جرقه‏ها از کجا می‏آیند. و اگر جرقه‏ها در سنگ‏ها نهفته‏اند، پس چرا سردند؟ چرا گرمای جرقه‏ها را نمی‏شود احساس کرد؟مرد به فکر فرو رفت. فکر و فکر و فکر؛ ماتی و مبهوتی، تعجب و شگفتی. پاسخ ناگهان امیرالمومنین علیه‏السلام، مانند سنگی به سرش خورد. به پیچ و تاب افتاد. جرقه‏ای که به دست امیرالمومنین علیه‏السلام ایجاد شده بود، او را در دنیای تازه‏ای وارد کرد. نگاهش به جمجمه افتاد که چشم‏هایش را به مرد دوخته بود و با دندان‏های به جا مانده‏اش لبخند تلخی می‏زد. مرد به یاد خوابی که دیده بود، افتاد. دست به پیشانی گذاشت. چگونه مرد به خواب من آمد. آن دست‏های قوی و پاهای بلند چه شد؟ آیا همه خواب‏ها، وهم وخیالند؟ نه، نه، هرگز!به خواب‏هایی فکر کرد که حوادثی را برایش پیش‏گویی می‏کرد. به راستی این مرغ روح کجاست؟ چگونه است؟ در قفس سینه چگونه زندگی می‏کند؟ باز مرد به همان جرقه‏ای فکر کرد که انگار آتشی را در درونش افروخته بود. اصلاً روح چیست؟ غذایش چیست؟ آیا اصلاً غذایی دارد؟ در خواب چه می‏کند؟ وقتی ما می‏میریم، آیا او نیز می‏میرد؟اینها، سوال‏هایی بود که همان جرقه در دلش ایجاد شده بود، و حالا او بود و مردی که در برابرش قرار داشت. مردی که دریای دانش و معرفت بود. به یاد آورد سخنی از این مرد شنیده است: پیش از آنکه مرا از دست بدهید، هر چه می‏خواهید از من بپرسید که من به راه‏‏های آسمان آگاه‏تر از راه‏های زمینی هستم.برگرفته از کتاب یک صدف از هزار گوهرتنظیم: بخش کودک و نوجوان ********************************** مطالب مرتبطیک جمجمه و دو سنگ(1)عموجان با هدیه آمد! یک درس تازه(2)





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 342]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن