تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804699938
صدایش مفسده نبود، معرکه بود
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: صدایش مفسده نبود، معرکه بود
طنز: مادر از بچه هشت ماهه‌اش كه دستش را می كند داخل سطل ماست و می مالد به در و دیوار فیلم گرفته و فرستاده برای شبكه. صدای خود او هم از پشت دوربین می آید كه می خواند:« كی تورو قشنگت كرده، مست و ملنگت كرده .... كی تو رو عزیزت كرده، این جوری تمیزت كرده؟»
امیر وفایی نوشت:وزیر ارشاد روز گذشته به مجلس رفت تا به سوالات حمید رسایی، نماینده تهران پاسخ بدهد. در جریان این پرسش و پاسخ بحث دامنه داری درباره مفسده برانگیز بودن یا نبودن تك خوانی و جمع خوانی خانم ها درگرفت. رسایی معتقد بود هرگونه خوانندگی خانم ها مفسده برانگیر است اما وزیر به لالایی تیتراژ پایانی سریال مختار كه بارها از تلویزیون پخش شده استناد می كرد.حالا ما كه دل در گرو مهر هر دو طرف ماجرا و به طور كلی همه مسئولان نظام داریم، این وسط حیران مانده ایم كه كدامشان درست می گویند؟ از یك طرف نگاه نافذ و چاله روی لپ رسایی در سنگر او پایبندمان كرده و از طرف دیگر غبغب آرمیده روی آخرین دكمه بسته شده پیراهن جنتی به سمت او فرایمان می خواند.در هر صورت وقتی پای مصالح مملكتی به میان می آید باید فارغ از دلبستگی های اینچنینی به دنبال احقاق حق باشیم. در گام اول باید تحقیق شود كه آیا لالایی پایانی سریال مختار كسی را از راه به در كرده یا نه. مواردی گزارش شده كه به محض شروع این تیتراژ خیلی از مردان متاهل و مجرد با عجله شال و كلاه كرده و از خانه بیرون می زدند؛ اما هنوز ثابت نشده كه به دنبال مفسده می رفتند یا فقط می خواستند كمی قدم بزنند تا غذای‌شان هضم شود. در گام بعدی این سوال مطرح می شود كه اگر تك خوانی خانم ها مفسده است، پس چرا شبكه نسیم صدای مادرانی كه به صورت ریتمیك قربان صدقه بچه های‌شان می‌روند را پخش می كند؟مادر از بچه هشت ماهه‌اش كه دستش را می كند داخل سطل ماست و می مالد به در و دیوار فیلم گرفته و فرستاده برای شبكه. صدای خود او هم از پشت دوربین می آید كه می خواند:« كی تورو قشنگت كرده، مست و ملنگت كرده .... كی تو رو عزیزت كرده، این جوری تمیزت كرده؟» مادر دیگری آنقدر محو فرزندش شده كه كلمات نامفهومی را به زبان می آورد و عملا موسیقی منحط و منحرف غربی را در رسانه ملی ترویج می‌كند. حال آنكه ما در این مملكت، جوانان سبیل از بناگوش در رفته‌ای داریم كه نه تنها بچه ندارند، بلكه زن هم ندارند. در نقطه مقابل، موارد دیگری را می توان مثال زد كه تك خوانی خانم ها هیچ مفسده‌ای ایجاد نكرده. مثلا مادر خود ما كه سه تا پسر و یك شوهر داشت هر وقت پای ظرفشویی استكان و نعلبكی‌ها را می شست زیر لب آرام زمزمه می كرد، و وقتی بشقاب ها را می شست كمی صدایش را بالاتر می‌برد. یك بار كه ته دیگ عدس پلو سوخته بود و می‌خواست قابلمه اش را بشوید ناگهان به سمت ما برگشت، نگاهی به جمع انداخت، دستكش هایش را درآورد و رفت در مایه های دشتی. مادر وسط آشپزخانه چه چه می زد و ما همه میخش شده بودیم. وقتی یك نفس 40 ثانیه ادامه داد، صدای كف و سوت ها بلند شد. پیش درآمد كه تمام شد مادر به پدر خیره ماند و خواند: « شانه‌هایت را برای گریه كردن دوست دارم، دوست دارم...» پدر بغض كرده بود و ما سه تا برادر هم به شدت احساساتی شده بودیم. الان سال ها از آن ماجرا می گذرد و ما هیچوقت به دنبال فساد نرفتیم. حمید رسایی در جلسه دیروز فیلمی را در میان نمایندگان پخش كرده بود كه زنی را در حال تك خوانی نشان می داد. جنتی مدعی شد این اتفاق مربوط به خارج از كشور است. لذا نمایندگان دوباره فیلم را مورد بازبینی قرار دادند. خواننده می خواند: « تو از شهر غریب بی نشونی اومدی، تو با اسب سفید مهربونی اومدی.» ناگهان كوچك‌زاده گفت: «واااااای.... چقدر پیر شده.» و در حالی كه اشك در چشمانش جمع شده بود و به همه بد و بیراه می گفت جلسه را ترك كرد.
1392/10/18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]
-
گوناگون
پربازدیدترینها