واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
روانشکافی من عصبانیام خانواده و اطرافیانم میگویند من فردی پرخاشگر و عصبانی هستم و زود از کوره درمیروم، اما خودم فکر میکنم هرگز بیدلیل عصبانی نشدهام. معمولا اگر کسی کاری بهکار من نداشته باشد خشمگین نمیشوم. البته وقتی اتفاقی بیفتد یا مسالهای ایجاد شود که باب میل من نباشد، عصبانی میشوم و معمولا صدایم را بلند میکنم، اما در حالت عادی عصبانی و ناراحت نمیشوم.
نمی دانم چرا اطرافیانم با این که دیده ام خودشان نیز عصبانی می شوند، اما من را فردی عصبانی و پرخاشگر می دانند و به من می گویند سکوت کن. آیا اگر در مقابل رفتارهای نامربوط دیگران سکوت کنم، فردی خواهم شد که به من برچسب عصبانی و پرخاشگر نخواهند زد. می خواهم بدانم در این صورت چگونه حق خودم را بگیرم؟ چرا باید به دیگران اجازه بدهم هر گونه دلشان می خواهد با من رفتار کنند؟ خشم یک احساس است و همه ما در زندگی خود برخی مواقع آن را تجربه می کنیم. وجود این احساس کاملا طبیعی بوده و به منزله مشکل نیست، اما وقتی این احساس به رفتار تبدیل می شود و پس از ایجاد این احساس، واکنش از خود نشان می دهیم در واقع نوع واکنش ماست که مساله اصلی به شمار می آید. غالبا پاسخ رفتاری که ارائه می شود پرخاشگری است، البته باید دانست خشم احساس است و پرخاشگری رفتار. وقتی خشم با پرخاشگری همراه می شود غالبا فرد با ناکامی روبه رو شده که چنین واکنشی از خود نشان می دهد البته برخی افراد، میزان بروز رفتارهای پرخاشگرانه شان بسیار زیاد یا حتی شیوه ابراز آنها نیز آسیب زاست. در نهایت فرد پرخاشگر تنها می شود و دیگران تمایل ندارند وقت خود را با او سپری کنند بنابراین لازم است افراد یاد بگیرند چگونه خشم و ناراحتی خود را ابراز و پرخاشگری خود را کنترل کنند. اگر در مقابل رفتارهای متعددی خشمگین می شوید و رفتار ناشی از احساس خشم شما دائم پرخاشگری، زد و خورد و داد و فریاد باشد، به طور مسلم برچسب فرد پرخاشگر به شما تعلق می گیرد. برای رفع این مساله بازسازی شناختی توصیه می شود و همچنین استفاده از تکنیک های آرام سازی و تنفس عمیق هنگام بروز این احساس یکی دیگر از راهکارهاست. برخی افکار غیرمنطقی عبارت است از: تفکر همه یا هیچ، باید و نبایدهای افراطی، بدذات دانستن مردم، اعتقاد به این که فقط یک راه حل وجود دارد و دیگر موارد که لازم است شناسایی شود. در واقع می توان گام به گام این افکار را شناسایی کرد. گام اول، یادداشت کردن مواردی است که ما را خشمگین کرده که معمولا شامل بی احترامی نسبت به عقاید، نیازها و احساساتمان و بی عدالتی است سپس باید واکنش هایی را که در قبال آن از خود بروز می دهیم نیز مقابل آن یادداشت کنیم و بنویسیم برای چه مدتی در این احساس باقی می مانیم. به عنوان کلید اصلی باید مشخص کنیم کدام یک از افکار غیرمنطقی عامل اصلی برآشفته شدن ماست و سپس برای هر کدام از مواردی که ناراحتمان کرده به دنبال راه ابراز باشیم و مشخص کنیم چه رفتارهایی می تواند در آن شرایط ما را آرام کند. دکتر مهرنوش دارینی - روان شناس و مشاور
چهارشنبه 18 دی 1392 8:46
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]