واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: بررسي رفتار اصولگرايان در برابر اصلاحطلبان
پس از اتمام جنگ تحميلي و شروع سازندگي در كشور فرصتي دوباره براي احياي فعاليتهاي جدي سياسي در كنار فعاليتهاي سازندگي و اقتصادي دست داد. فضاي بازسازي و سازندگي كشور و جنگ 8 ساله موجب تحت شعاع قرار گرفتن آزاديهاي اجتماعي و توسعه سياسي شده بود. اين فضا منجر به دوم خرداد 76 و ظهور اصلاحات شد كه فضاي مناسبي را براي فعاليتهاي مطبوعاتي و سياسي فراهم نمود كه اين فضاي مناسب با خامي و كم تجربگي و افراطگريهاي عدهاي از اصلاحطلبان و هجمههاي ناجوانمردانه و بحرانآفرينيها و سنگاندازيهاي جناح راست (اصولگرايان) تحت تاثير قرار گرفت كه منجر به انتخاب محمود احمدينژاد شد. طي سالهاي 1384 الي 1392 حاكميت به طور يكدست در اختيار اصولگرايان قرار داشت (دولت، مجلس و شوراي شهر) و آنها نهايت سعي خود را در حذف كامل نيروهاي مستقل و اصلاحطلب به كار بردند كه نتيجه تلخ يكدست سازي را هم خودشان چشيدند و هم مردم را با مشكلات فراواني مواجه نمود. اصولگرايان با توجه به امكانات، منابع، بودجه و رسانههاي فراواني كه در اختيار داشتند با همكاري تمام قد صداوسيما كه قرار بود ملي باشد و نه حزبي و جناحي، تمام توان خود را براي حذف و حمله به اصلاحات و اصلاحطلبان به كار گرفتند و به صورت يكطرفه در روزنامهها، سايتهاي خبري، سخنرانيها و در برنامههاي مختلف راديويي و تلويزيوني به اصلاحات و اصلاحطلبان هجمه نمودند و دريغ از يك برنامه يا يك فرصت به اصلاح طلبان براي پاسخگويي به اين هجمهها و اتهامها. اصولگرايان، اشتباهات، كاستيها و عقب ماندگيهاي كشور را متوجه افكار، عملكرد و وادادگي اصلاحطلبان دانستند و در بوق و كرنا كردند و اگر جايي هم نتوانستند به آنها منتسب كنند به تحريمهاي بينالمللي و استكبار جهاني ربط ميدادند و ظاهرا اصولگرايان خودشان را مبرا از هر گونه خطا، اشتباه و قصور در عملكرد و مديريت خويش ميدانستند. اصلاحطلبان اين شجاعت را به خرج دادند كه اشتباهات خود را پذيرفتند و حتي دست به نقد يكديگر زدند ولي آيا اصولگرايان اشتباهات و كاستيهاي خود را پذيرفتند؟ آيا مورد و موضوعي يافت ميشود كه آنها توانسته باشند قصور، كوتاهي و ناتواني خود در مديريت را پذيرفته باشند و به گردن ديگران (اصلاحطلبان، تحريمها، استكبار جهاني و...) نينداخته باشند؟! هر جا خواسته باشند نظر خود را تاييد كنند يا عملكرد، نحوه اداره و مديريت خود را در موضوعات تخصصي اقتصادي، سياسي و روابط بينالملل تاييد كنند، گزارشگران صداوسيما به سراغ مردم كوچه و بازار ميروند و از آنها در مورد اين موضوعات كه نياز به تخصص، دانش و تجربه دارد نظرخواهي ميكنند و جالب اينكه همه مصاحبهشوندگان بلا استثنا در تاييد است و دريغ از حتي يك نظر مخالف يا ممتنع!
البته همه اصولگرايان را نبايد به يك چشم ديد و بايد اذعان نمود كه در ميان آنان افراد صادق، عادل و آزادي خواه نيز يافت ميشوند كه شخصيتهاي قابل احترامي هستند. همانطور كه در جناح اصلاحات افراد تندرو و افراطي وجود داشتند در ميان اصولگرايان نيز افراطيون و عناصر تندرو مشاهده ميشود اما انتقادي كه بر رسانههاي اصولگرا به خصوص صداوسيما وارد ميشود نحوه برخورد آنها در برابر افراطيون دو جناح است. آيا يك بار و فقط يكبار رسانههاي اصولگرا و به خصوص صداوسيما، يك برنامه يا خبر در نقد افراطيون اصولگرا پخش نموده است؟ در صورتي كه به طور مكرر در برنامههاي مختلف تلويزيوني و راديويي اصلاحطلبان را افراطي، قانون شكن، ليبرال و سكولار، واداده، خائن، همراه و هم مسير سلطنت طلبان و براندازان و... معرفي نموده است و از آنها خواسته كه از رفتار و حتي افكار و سخنان خويش توبه كنند و تنها خودشان و جناح اصولگرا را در خط انقلاب، نظام و رهبري، قلمداد كرده و بقيه را خارج از دايره نظام و حتي اپوزيسيون معرفي نمودهاند. اين در حالي است كه احزاب و جناحهاي منتقد به خصوص اصلاحطلبان، منتقد و مخالف عملكرد، مديريت و نحوه اداره كشور توسط اصولگرايان بودهاند و دوستان اصولگرا عوض پاسخگويي به مردم و منتقدان، جناح و احزاب رقيب را مخالف نظام معرفي نمودند. تحريمهاي ظالمانه، ناعادلانه و غيرقانوني كه عليه كشور وضع شده نتيجه عملكرد سوء و سياستهاي تهاجمي و نادرست اصولگرايان در كنار خباثتها و ظلم آشكار كشورهاي قدرتمند و زورگوي غربي طي سالهاي اخير بوده است. اين كه ارزش پول ملي در مدت زمان اندكي به يك سوم كاهش پيدا كرده است، نتيجه عملكرد و سياستهاي نادرست اقتصادي دوستان اصولگرا بوده است. اينكه در طي سالهاي اخير تعداد پروندههاي اختلاس و فساد مالي به طور عجيبي افزايش پيدا كرده است، نتيجه نحوه مديريت اصولگرايان بوده است. بحران اقتصادي و ركود تورمي كه فعاليتهاي اقتصادي، تجاري و صنعتي را در سطح كشور مختل نموده و بسياري از كارخانجات را تعطيل و نيمه تعطيل نموده و موجب اخراج و بيكاري كارگران اين صنايع شده نتيجه ضعف و كاستيهاي مديريتي دوستان اصولگرا بوده است. اين موارد و بسياري از موارد ديگر در دوران حاكميت يكدست اصولگرايان حاصل شده است و هيچ حزب و جناح ديگري دخالتي نداشته است. حال پرسش اين است كه آيا دوستان اصولگرا نبايد بابت اين كاستيها و هزينههاي نابه جايي كه بر مردم و كشور تحميل نمودهاند حداقل از مردم عذرخواهي نمايند؟ اين مطالب به معناي آن نيست كه همه اصولگرايان چنيناند و همگي يكسان ميانديشند بلكه كليت و سران اصولگرايان عموما انسانهاي منصف و محترمي هستند. به اميد روزي كه فضاي مفاهمه، همكاري، تحمل و احترام به يكديگر در ميان احزاب، گروهها و جناحهاي مختلف كشور ايجاد شود تا شاهد اعتلاي هر چه بيشتر نظام اسلاميمان باشيم.
پنجشنبه 5 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]