واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: حرفهايي كه تاريخ مصرفشان تمام شده است تيشه فوتباليها به ريشه فوتبال
اكبر منتشلو
بگذريم از اينكه چه كسي اين آتش را به جان فوتبال انداخت، شايد حرف امير قلعه نويي درست باشد كه عدهاي به دنبال نابودكردن فوتبال هستند اما اين عده حالا صحنه ديگري را براي زدن فوتبال و فوتبال جماعت انتخاب كردند. فوتبال پربيننده و پرهوادار بوده و خواهد ماند اما انگار دستهايي در كار است تا اين ورزش روزهاي ناخوشي را تجربه كند. حالا ديگر هر كسي از راه ميرسد حرف از تباني و پولهاي زيرميزي و باج و ... ميزند اما به اين توجه نميشود كه تاريخ مصرف اين حرفها و اين ادعاها تا كي بوده است و اصلا از نظر قانوني و حقوقي ميتوان به اين حرفها استناد كرد، يا نه؟ چه كسي يا كساني در حال بيمار جلوه دادن فوتبال و ليگ برتر هستند؟ شكي نيست كه ممكن است فرد يا افراد متخلفي در فوتبال وجود داشته باشند و در مقاطعي موفق شوند با سوءاستفاده از برخي خلاهاي قانوني، سادگي افراد، ايجاد روابط معيوب و نابهنجار با افراد مسوول و ... كارهايي انجام دهند كه اگر به موقع درباره آنها افشاگري و اقدام ميشد، امكان برخورد و حذف آنها وجودداشت اما حالا تنها به اسم افشاگري پرده از چيزهايي برداشته ميشود كه فارغ از نداشتن هيچ سندي، زمان زيادي هم از آن گذشته و اثبات آنها كار سادهاي نخواهد بود يا اگر سندي هم وجود دارد آنقدر شبهه انگيز است و جاي بحث دارد كه نميتواند اين افشاگريها را به سر منزل مقصود برساند. علي دايي از موضوعي در فوتبال پرده بر ميدارد و اين زماني اتفاق ميافتد كه او احساس ميكند حقش خورده شده است اما زماني كه از اين موضوع در صورت حقيقت داشتن خبردار بوده، هيچ اقدامي نكرده است و بدتر از آن اينكه وقتي او حرف از پول دادن به داور ميزند و از او طلب سند ميشود در جواب ميگويد: «فيلم بازيهاي كه او داوري كرده وجود دارد و سند است.» اين چه افشاگري است كه براي ثابت كردن آن بايد به فيلم بازيهاي چندين سال گذشته بازگشت و صحنههايي را با ذهنيت قبلي گلچين كرد كه حتي با اين وجود هم هيچ چيزي را ثابت نميكند. حالا امير عابديني حرفهاي تازهاي ميزند، او پاي رييس فدراسيون و... را هم وسط ميكشد تا حرفهايش درباره رشوه يك ونيم ميلياردي بيشتر گل كند اما سوال اينجاست كه چرا آقاي عابديني حالا حرف ميزند و افشاگري ميكند؟ اكنون چه كسي متهم خواهد بود و چه كسي شاكي؟ اصلا افرادي كه عابديني پايشان را به اين افشاگري باز ميكند، از دايره اين فوتبال بيرون هستند؟ كه نيستند پس چرا حالا بايد اين مساله مطرح شود چرا در آن زمان سكوت را بهتر از فرياد زدن و نجات فوتبال انتخاب كرديد، حالا كه عابديني روزهاي پرتلاطمي را در داماش سپري ميكند، مطرح كردن اين حرفهاي تاريخ مصرف گذشته چه عايدي براي فوتبال خواهد داشت؟ شايد به دنبال عايدي خودشان باشند كه قطعا همين طور است. عزيز محمدي حرفهاي عابديني را تاييد ميكند اما زمان آن را به نوعي تغيير ميدهد كه خودش دراين ماجرا دخالتي نداشته باشد. ميبينيد دعوا سر حلوا است و فوتبال گوشت قرباني كه هر وقت بخواهند آن را تكه تكه ميكنند و فداي سرشان ميشود. اسمهايي كه عابديني درباره ادعاهايش تنها ادعاهايش، به ميان ميكشد، در صورت اثبات اين ادعاها كه بعيد به نظر ميرسد اثباتي در كار باشد، اسمهايي نيستند كه به راحتي از كنار آنها گذشت. اين ماجراي مديران فوتبال است كه اينگونه با بي رحمي به جان اين فوتبال بخت برگشته افتادند و داستان فوتباليستها هم داستاني شبيه آنچه كه ذكر شد، پيش ميرود، زماني كه ناكاميها به هر دليلي سراغ فوتباليستها را ميگيرد، تازه يادشان ميافتد كه چند سال پيش يكي زنگ زده و براي رفتن به تيم ملي از آنها پول خواسته و قيافه حق به جانب هم ميگيرند كه ما اين كار را نكرديم اما بايد پرسيد اگر چنين چيزي حقيقت داشته براي نجات فوتبال كه حالا پولش سفره خانواده ات را رنگين كرده در آن زمان چه كار كردي و چرا حالا كه ناكاميها سراغت را گرفته ياد انتقام گرفتن از فوتبال افتادهاي. دايي با يك باخت تمام داوري را زير سوال ميبرد اما زماني كه حتي با يك گل تيمش برنده از زمين بيرون ميآيد هيچ اعتراضي ندارد. عابديني سالها مديريت كلان فوتبال را در جاهاي مختلف در دست ميگيرد اما كلامي از ناپاكيها نميگويد اما با كمترين ناملايمتي، ريشه فوتبال را نشانه ميگيرد، فرزاد حسين خاني از رشوه گرفتن براي دعوت به تيم ملي پرده بر ميدارد اما سالها كه پول فوتبال را سر سفره خود ميديد، از اين حرفها خبري نبود و فوتبال پاكتر از شير مادر بود. نه قصد متهم كردن عابديني، دايي، حسين خاني و ... را داريم و نه حرفهاي آنها را كذب تلقي ميكنيم اما يك سوال مهم وجود دارد كه چرا در زمان مناسب و وقوع جرم افشاگري نكرديد تا ريشههاي فساد در فوتبال عيان شود نه حالا كه با تاخير از ناپاكيها ميگوييد امير قلعهنويي ميگويد: «از 8 سال قبل يكسري برنامهريزيها انجام شد تا فوتبال از خانوادهها بيرون كشيده شود و به هدف خود رسيدند.» راست ميگويد اين حرفهاي شبهه انگيز، اين حرفهاي بي سرو ته فوتبال را از خانوادهها گرفته و بيشتر از اين هم خواهد گرفت. بي اعتمادي كه به فوتبال به دست فوتباليها ايجاد ميشود تيشهاي به ريشه فوتبال است كه هرضربه اش سكو را از تماشاگر خالي ميكند. كلام آخر اينكه يا حرف را به موقع و با سند بزنيد يا اينكه بگذاريد مردم با فوتبال زندگي كنند و اينقدر حرفهاي روهوا را به خورد مردم ندهيد، نتيجه اين كار قطعا چيزي جز بياعتمادي مردم و خالي شدن سكوها نخواهد بود.
پنجشنبه 5 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]