واضح آرشیو وب فارسی:جمهوري اسلامي: گزينهاي كه روي ميز آمريكا نيست
منازعه كنگره و كاخ سفيد درباره اعمال يا عدم اعمال تحريمهاي جديد عليه ايران حاوي درسهاي مهمي است. اين اشتباه است كه تصور كنيم اسراييل و كنگره در يك سو خواهان شكست خوردن ديپلماسي هستند و كاخ سفيد به تنهايي تلاش ميكند ديپلماسي در مقابل ايران را نجات بدهد. عواملي چون ناتواني از رويارويي انفرادي با ايران، نياز جايگزين ناپذير اسراييل به حفظ روابط استراتژيك با امريكا، ثابت شده بودن عدم جذابيت گزينههاي ديگر و ديدگاه افكار عمومي امريكا درباره ترجيح ديپلماسي بر گزينههاي غير ديپلماتيك، اسراييل را هم متقاعد كرده است كه نهايتا بايد سر ميز مذاكره به راه حل دست يافت. اختلافي اگر هست - كه هست- در اينجاست كه اولا آيا وظيفه تحريمها كارآمد كردن ديپلماسي است يا اينكه تحريمها در اصل در پي هدف نهايي تغيير رژيم در ايران است و ثانيا حد كارايي تحريمها براي موثر كردن ديپلماسي تا كجاست؟
كاخ سفيد معتقد است -و برخي منابع غربي گفتهاند ارزيابي جامعه اطلاعاتي امريكا هم همين است- كه تكيه بر تحريمها با هدف كشاندن ايران به مرحله "تسليم مطلق" كاملا اشتباه است. دولت امريكا كه رويارويي هر روزه با ايران آن را واقع بينتر و عملگراتر كرده، تصور ميكند كاركرد تحريمها همين بود كه ايران را پاي ميز مذاكره بكشاند و آن را به برداشتن گام اول در قالب پذيرش توافقي همچون طرح اقدام مشترك در ژنو، متقاعد كند. از ديد كاخ سفيد، تداوم خطي روند تحريمها با اين تصور كه "فشار بيشتر" لزوما به "نرمش بيشتر" از سوي ايران ميانجامد، صرفا يك توهم است. نقطهاي وجود دارد كه اگر تحريمها از آن فراتر برود، آن وقت ايران ميز بازي را به هم خواهد زد، در نتيجه تحريم به جاي اينكه تقويتكننده ديپلماسي باشد، نابودكننده آن خواهد شد. اين نوع نگاه به مسئله نشان ميدهد دولت امريكا متقاعد شده است كه "تسليم مطلق" يك گزينه ديپلماتيك نيست و بلكه وقتي پاي ايران در ميان باشد، اساسا يك گزينه نيست.
به عبارت ديگر، ظاهرا اين يك ارزيابي اطلاعاتي است كه هيچ گزينهاي از جمله گزينه تحريمهاي حداكثري ايران را به مرحله تسليم مطلق نخواهد كشاند. اگر روند اعمال تحريمها بيمحابا ادامه پيدا كند، از مرحلهاي به بعد، ايران تصميم خواهد گرفت به جاي تحقير شدن، به نحو حداكثري مقاومت كند ولو اينكه بداند هزينهاي كه ميپردازد بسيار سنگين است.
اين ارزيابي همان است كه در ادبيات امنيت ملي در ايران، "بستن راه نفس دشمن در صورت بسته شدن راه تنفس ايران" خوانده ميشود.
زماني كه بحث درباره حمله به ايران يا محاصره دريايي ايران به نحوي كه ايران قادر به صادرات حتي يك بشكه از نفت خود نباشد، در محافل امريكايي مطرح شد، بخشهايي از جامعه نظامي امريكا كه تجربه رويارويي مستقيم با ايران در خليج فارس را داشتند به سمت اين تحليل متمايل شدند. در آن مقطع بحث در لايههاي سياستگذاري ايران بر سر اين بود كه حد مجاز تحمل در مقابل فشارها تا كجاست و چه زماني وقت آن خواهد رسيد كه زمين بازي عوض شود؟ پاسخ اجمالا اين بود كه اگر امريكاييها بخواهند فرآيند فشار را با هدف تسليم كامل ايران تعقيب كنند و راه تنفس ايران به طور كامل بسته شود، آن وقت ايران بايد صرف نظر از اينكه هزينه اين كار چقدر است، راه تنفس آنها در منطقه را مسدود كند. در واقع تواناييهاي ايران با چنين هدفي توسعه داده شده است ولو اينكه فرض وارد شدن دولت امريكا به چنين بازي خطرناكي بسيار باشد.
ادبيات ضرورت تبديل تحريم به بخشي از ديپلماسي، بيش از 3 سال در محيط تحليلي امريكا سابقه دارد. رويكرد فعلي دولت امريكا محصول تبديل اين ادبيات به سياست است. اين سياست نشان ميدهد نگاه دولت امريكا به تحريمها، در نظر گرفتن آن به عنوان يك "ابزار تمام كننده" نيست. تحريم ابزاري است كه بنا بود ديپلماسي را راه بيندازد نه اينكه آن را تا مقصد ببرد. رسيدن به مقصد از ديد دولت امريكا مستلزم اين است كه ايران همانقدر كه ميداند ممكن است فشار بيشتري در پيش باشد، بايد بداند كه در صورت همكاري پاداش دريافت خواهد كرد.
اين نوع نگاه به مسئله نشان دهنده آن است كه نوعي سياست دو حزبي در امريكا وجود دارد كه ميداند براي فشار بر ايران يك سقف مجاز وجود دارد و تنها در صورتي كه فشار زير اين سقف مجاز اعمال شود احتمال اينكه اثري روي ديپلماسي بگذارد وجود دارد اما اگر فشار از اين سقف مجاز فراتر برود، آمريكاييها به خوبي ميدانند كه ايران در مقابل آن دست بسته نخواهد بود.
اين بحث، اگرچه جاي تفصيل بيشتر دارد، اين مسئله را اجمالا روشن ميكند كه برخي دوستان تيم مذاكرهكننده نبايد تهديد كنگره امريكا به تصويب تحريمهاي صفركننده صادرات نفت ايران را بيش از اندازه جدي بگيرند. اخيرا برخي از اعضاي تيم در محافل مختلف گفتهاند اگر توافق ژنو حاصل نميشد، گزينه جايگزين يا صفر شدن صادرات نفت ايران بود يا جنگ. اين ادبيات نشان ميدهد كه دوستان، امريكاييها را حتي از خودشان هم جديتر گرفتهاند و يك درك راهبردي از محدوديتهاي دولت امريكا در مسير اعمال فشار به ايران وجود ندارد.
دولت امريكا به خوبي ميداند كه تبديل تحريم به ابزار تغيير رژيم -آنگونه كه اسراييل و كنگره ميخواهد- نه تنها به اين هدف منجر نميشود و ايران را به واكنشهاي خردكننده وا ميدارد، بلكه اعتبار و مشروعيت كل رژيم تحريمها را هم از بين ميبرد و جهان را به اين جمع بندي خواهد رساند كه نگراني امريكا از ايجاد ظرفيت ساخت سلاح هستهاي در ايران در واقع، چيزي بيش از يك بهانه براي تعقيب كردن اهدافي ديگر نيست و همين ميتواند كل ساختار تحريمها را فروبپاشد.
نگاه واقعي به توان دولت امريكا قبل از هر چيز در گرو داشتن دركي از منطق سياستگذاري در امريكا درباره ايران است. بدون داشتن اين درك، آنچه اتفاق ميافتد اين است كه امتيازهايي به دشمن واگذار كنيم كه حتي خودش هم تصور نميكرده روزگاري بتواند ايران را به ارائه آن وادار كند.
* مهدي محمدي
سه شنبه 3 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جمهوري اسلامي]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]