تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):براستى كه حقيقت خوشبختى آن است كه پايان كار انسان خوشبختى باشد و حقيقت بدبختى آن ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799482005




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بررسي كندي مذاكرات ايران و ۵+۱ و نگاهي ديگر به فساد اقتصادي تركيه


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: بررسي كندي مذاكرات ايران و ۵+۱ و نگاهي ديگر به فساد اقتصادي تركيه
سرمقاله روزنامه‌هاي 3 دي؛

نعمت احمدي، حقوقدان در سرمقاله روزنامه شرق با تير" كجاي كار اشكال دارد؟" به مسائل اقتصادي ماه‎هاي اخير كشور پرداختشرق ۳ دي و نوشت:عمربن‌عبدالعزيز تنها خليفه خوشنام اموي است. وقتي به خلافت رسيد حاكم مدينه بود كه به شام كوچيد. مدتي از خلافتش گذشت، يكي از دوستان ايام امارت وي در مدينه به ديدن خليفه آمد. خليفه از وي پرسيد اوضاع چطور است؟ اظهار رضايت كرد؛ وقتي خليفه علت را پرسيد، پاسخ داد: اگر آب از سرچشمه پاك و زلال باشد ناخالصي‌هاي مسير را با پاكي خود از بين مي‌برد، امان از وقتي كه آب از سرچشمه گل‌آلود باشد. حالا شده حكايت دولت سابق. هر روز پرونده‌اي رو مي‌شود و متاسفم بگويم وقتي آب از سرچشمه گل‌آلود بود بالطبع در طول مسير آلودگي‌هايي هم اضافه مي‌شد و از درون آن، پرونده سه‌هزار‌ميلياردي، بابك زنجاني، تامين‌اجتماعي و پرونده بيمه ايران بيرون مي‌آيد و به يقين در آينده هم پرونده‌هايي ازاين‌دست خواهيم داشت كه ريشه در عملكرد دولت نهم و دهم خواهند داشت؛ براي نمونه به اختلاف حساب 150‌ميلياردي خزانه توجه كنيد: عوض حيدرپور، نماينده مجلس و عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي پرده از اين پرونده برداشت: «وزير اقتصاد قبلي مي‌گفت ما 50‌ميليارد در صندوق توسعه ملي سپرده‌ايم، 50‌ميليارددلار هم در بانك‌ها، مثل بانك چين و... داريم ولي پولي كه در جمهوري‌اسلامي به‌دست آمده با پولي كه هزينه شده است اختلاف آن 150‌ميليارددلار (معادل 450‌هزار‌ميلياردتومان با دلار 3000 توماني) است.» آقاي حيدرپور در تشريح اختلاف مالي كه عدد صد‌ميليارد يا 150‌ميليارددلار را از آن استخراج كرده مي‌گويد: «... ما در دولت نهم و دهم مقداري نفت فروختيم، مقدار زيادي هم محصولات پتروشيمي فروختيم يعني منهاي نفت خام كه فروختيم محصولات پتروشيمي و ميعانات گازي هم فروختيم، ميعانات و نفت خامي كه فروختيم حدود 850 تا 900‌ميليارددلار است و مقدار زيادي هم اموال و سرمايه‌هاي دولت را درخصوصي‌سازي واگذار كرديم كه اگر اين پول‌ها را جمع بزنيم، عدد كلي آن بالاي هزار‌ميليارددلار است.»

وقتي پرونده سه‌هزار‌ميلياردي گشوده شد آه از نهاد همه درآمد كه چه شد از پرونده اختلاس 123‌ميلياردتوماني به پرونده فساد بانكي سه‌هزار‌ميلياردي رسيديم، نگارنده هم چندين مطلب نوشتم حال اينكه در همان پرونده سه‌هزار‌ميلياردي اصل سرمايه موجود بود و تا هم‌اكنون هم ظاهرا پول بانك‌ها پرداخت شده است اما درباره پرونده چهارهزارو500‌ميلياردتوماني كه به مراتب از آن فساد بيشتر است و معلوم نيست اين پول‌ها كجاست چرا حساسيت نشان نمي‌دهيم؟ از درون همين فسادهاست كه امثال بابك زنجاني‌ها سربرمي‌آورند. علت وقوع چنين حوادثي، عدم رعايت قانون خصوصا قانون‌اساسي است. برابر اصل53 قانون‌اساسي، تمامي دريافت‌هاي دولت در حساب‌هاي خزانه‌داري كل متمركز مي‌شود و همه پرداخت‌ها در حدود اعتبارات مصوب به موجب قانون انجام مي‌گيرد. نگارنده معتقد است اين بخش خصوصي است كه مي‌تواند چرخ‌هاي اقتصاد و اشتغال و كار را به حركت درآورد و زماني مي‌تواند در عالم رقابت رشد كند كه افراد ديگري از رانت استفاده نكنند. آيا پذيرفتني است كه مسوولان مربوطه در تركيه، پرده از انتقال غيرقانوني 87‌ميليارديورو از ايران به تركيه بردارند؟ به راستي دولت پاكدست نهم و دهم، با اعتماد عمومي و با اقتصاد و خزانه عمومي چه كرد؟ مگر امكان دارد كه يك نفر بدون حمايت بالادستي‌ها شمش طلا و ارزهاي مختلف را از كشور خارج كند؟

برابر اخبار منتشره، پليس استانبول سرنخ يك فساد مالي را كشف مي‌كند و در جريان اين دستگيري‌ها چندين نفر از جمله رييس بانك خلق، شهردار يكي از مناطق استانبول، فرزند وزير كشور- كه پليس تركيه زير نظر وزير كشور اداره مي‌شود- پسر وزير اقتصاد و فرزند وزير شهرسازي و محيط‌زيست تركيه را بازداشت مي‌كند. علاوه بر آن، يك بازرگان ايراني هم بازداشت مي‌شود كه شرح آن در شماره روز پنجشنبه هفته گذشته روزنامه «شرق» آمده است. تاريخ انتقال پول از بانك ملي ايران به حساب تاجر ايراني، همزمان است با رياست محمودرضا خاوري بر بانك ملي ايران. فردي كه با برملاشدن پرونده سه‌هزار‌ميلياردي، از ايران گريخت. حيثيت و آبروي نظام اقتصادي كشور در خطر است. يا اين عدد 87‌ميليارديورو صحيح است كه لابد درست است چرا كه پليس تركيه وارد حوزه خطرناك اقتصادي حزب حاكم اعتدال و توسعه شده است و نمي‌تواند دروغ باشد پس اين سرمايه كشور بوده است. وقتي در گزارش پليس تركيه آمده است: «... دستورالعمل‌هاي انتقال پول‌ها را از ايران دريافت مي‌كردند...» همين يك جمله كافي است كه مجلس وارد عمل شود و برابر اصل 76 قانون‌اساسي تحقيق‌وتفحص از عملكرد بانك ملي حداقل در دوره رياست محمودرضا خاوري داشته باشد. دولت گذشته با انباشتي از پرونده‌هاي حيف‌وميل بيت‌المال روبه‌روست از گم‌شدن 150‌ميليارددلاري كه بايد به خزانه واريز مي‌شد از پرونده بيمه كه تا نهانخانه معاون اول رياست‌جمهوري رسوخ كرده بود، از تاراجي كه در سازمان تامين‌اجتماعي صورت گرفته بود و دامن وزير و وكيل دولت را آلود كرده بود تا چهره يك‌شبه شهرت‌يافته در اقتصاد كشور- بابك زنجاني- كه از رانندگي رييس‌كل بانك‌مركزي به ثروت هنگفتي رسيد و مقدرات زمين‌وهوا و درياي كشور را به خود اختصاص داد تا همين پرونده انتقال 87‌ميليارديورو سرمايه كشور از طريق سيستم بانكي. آدم مي‌ماند معطل كه چه شد و چه بر سر اين ملت رفت. ملتي كه روزي روزگاري نوجوانان دبيرستاني‌اش با جعل شناسنامه خود، در صف رزمندگان قرار مي‌گرفتند، ملتي كه جوان اسير و دربندش نگاه نافذش را در قاب دوربين خبرنگاران مي‌گرداند و در حالي كه به وسيله صداميان به اسارت گرفته شده بود فرياد مرگ بر صدام سر مي‌داد، ملتي كه باكري‌ها، همت‌ها، ستاري‌ها و... را در سينه پرافتخار خود دارد چگونه به وزير و وكيل و رييس بانك و تاجري رسيد كه اعداد نجومي 150‌ميليارددلاري حيف‌وميل را در كارنامه خود داشته باشند... باور كنيد يك جاي كار اشكال دارد!

پرونده فساد در تركيه از منظري ديگرروزنامه ايران؛۳ دي

منصور بيطرف در روزنامه ايران، موضوع يادداشت خود را به پرونده فساد تركيه اختصاص داد و تلاش كرد تا از منظري ديگر به اين موضوع بپردازد:

هفته گذشته در تركيه اتفاقي رخ داد كه نه تنها دولت تركيه را به چالش كشيد بلكه بار ديگر اسم ايران را بر سر زبان‌ها انداخت. حدود 50 نفر از مقامات ارشد تركيه از جمله سه تن از فرزندان مقامات تركيه به اتهام فساد مالي و دريافت رشوه از سوي مقامات قضايي آن كشور دستگير شدند كه در ميان آنها دو نفر هستند كه ارتباط مستقيم با موضوع تحريم ايران پيدا كرده‌اند؛ رضا ضراب، بازرگان ايراني‌الاصل شهروند تركيه و سليمان اصلان، مدير

هالك بانك (بانك خلق) تركيه. بنابر ادعاي رسانه‌ها و پليس تركيه، اين دو، همراه با فرزند وزير امور اقتصادي تركيه متهم به پولشويي و قاچاق طلا به تركيه و ايران طي دو سال گذشته شده‌اند و ادعا شده عملاً به دولت وقت ايران كمك كرده‌اند كه تحريم‌ها را دور بزند.

در گزارش‌هاي پليس تركيه كه روزنامه آل مونيتور آن را نقل كرده، ادعا شده رفتار دولت وقت ايران براي دور زدن سويفت و تحريم‌ها تا اواسط ماه جولاي كه تحريم فروش طلا هم مشمول تحريم‌ها عليه ايران شد، پيچيده بود. برخي از شركت‌هاي پيشرو در چين و تركيه به ثبت رسيدند. دولت وقت ايران براي واردات به شركت‌هاي پيشرو با اسناد خاصي ارز حواله مي‌كرد و آن شركت‌ها با اسناد واقعي ارزها را بابت صادرات به شركت‌هاي ثبت شده در تركيه ارسال مي‌كردند و آن‌ها طلا را از بازارهاي جهاني مي‌خريدند و به طور مستقيم يا غيرمستقيم كه عمدتاً دبي بود، به ايران صادر مي‌كردند. شركت واسطه در اين كار شركت طلاي سفير متعلق به شريك رضا صراف يا ضراب و بانك واسطه در اين كار هم‌ هالك بانك بود.

رضا ضراب متولد سال 1362 شمسي (1983) ميلادي در تبريز بعد از ازدواج با خواننده تركيه‌اي به نام ابرو گوندش، مورد توجه رسانه‌هاي تركيه قرار گرفت. او بعد از اخذ تابعيت تركيه، نام صراف را براي خود برگزيد. در ابتدا او براي صرافي‌هاي النفيس و السالم در دبي كار مي‌كرد. در سال 2008 با تأسيس شركت رويال ماريتايم وارد بازار تركيه شد. در سال 2011 و 2012 همراه با شركت طلاي سفير وارد بازار جهاني طلا شد. اين شركت در سال 2012 با در اختيار گرفتن 46 درصد صادرات طلاي تركيه ركورد زد. گزارش‌هاي رسيده حاكي از آن است كه تركيه طي دو سال گذشته حدود

8 ميليارد دلار طلا به ايران صادر كرده كه ارزش سال گذشته آن بيش از 6 ميليارد دلار بوده است. گزارش فوق بخشي از اتفاقات هفته گذشته تركيه است كه به ايران مربوط شده و رسانه‌هاي جهان به آن پرداخته‌اند اما در اين مورد چند نكته حائز اهميت است:

1- در بررسي رخدادهايي كه به كشور مربوط مي‌شود، سياست واقعي يا رئال پوليتيك ايجاب مي‌كند كه مصالح سياسي آن روز همواره مدنظر باشد. شايد يكي از معضلات كشور ما در چند سال گذشته، غفلت از منافع ملي بوده كه در جاي خود به آن پرداخته خواهد شد.

2- ايران در دو سال گذشته مشمول شديدترين تحريم‌ها قرار گرفته بود. از يك سو دولت به دنبال كاهش يا رفع تحريم‌ها بود و از سوي ديگر به دنبال دور زدن تحريم‌ها؛ اين كه تا چه اندازه موفق شده‌اند يا نشده‌اند و بهتر بود چگونه عمل كنند جاي خود دارد اما سياستگذاران آن روز دولت اين گونه مي‌انديشيدند كه اگر نمي‌توانيد تحريم‌ها را برداريد، حداقل آن را دور بزنيد.

3- اتفاقي كه در تركيه رخ داد و جناح مقابل دولت همسايه، آن را افشا كرد و پاي ايران هم به ميان آمد نشان مي‌دهد كه دولت پيشين درصدد دور زدن تحريم‌ها بوده است.

...و آخر آن كه اگر اين اتفاق براي تركيه فساد است، آيا براساس موازين حقوقي ايران نيز اين موضوع قابليت پيگرد دارد؟

دلايل كندي مذاكرات چيست؟تهران امروز،۳ دي

حسن بهشتي‌پور كارشناس مسائل سياسي نيز در روزنامه تهران امروز بار ديگر توافقات ژنو و روند كند آن را مورد بررسي قرار داد و نوشت:

در روزهاي اخير شاهد بوديم كه مسئولان دستگاه ديپلماسي و اعضاي تيم مذاكره‌كننده هسته‌اي كشور با توجه به مذاكرات كارشناسي كه ميان ايران و گروه 5+1 در ژنو صورت گرفت و بدون حصول نتيجه خاصي به پايان رسيد، اظهاراتي را مبني بر پيشرفت «كند» مذاكرات هسته‌اي بيان كردند. هر چند كه امكان دستيابي به توافق نهايي را قابل دستيابي دانستند اما به زمان بر بودن مذاكرات و نياز به مذاكرات بيشتر اشاره كردند و امكان رسيدن به يك توافق نهايي را در مدت زمان كوتاه غيرممكن دانستند. اما چرا مذاكرات كند پيش مي‌رود؟ براي پاسخ به اين سوال بايد در وهله اول به تغيير رويكرد مذاكرات از بحث درباره مسائل «كلي» به سمت مسائل «جزئي» اشاره كرد. در مذاكرات قبلي عمدتا بحث‌ها حول محور مباحث كلي بود و دو طرف روي خطوط كلي به توافق رسيده بودند، اما در مذاكرات چند روز گذشته مذاكرات روي جزئيات متمركز شده بود و به همين دليل رسيدن به توافق روي جزئيات امري زمان بر است كه نيازمند مذاكرات بيشتري است. مهم‌ترين بحثي كه در جزئيات مطرح شده است اين است كه چه زماني تحريم‌ها عليه ايران بايد برداشته شود و نظارت‌هاي بين‌المللي چه زماني بايد اجرايي شوند.

آنچه كه مربوط به ايران مي‌شود اين است كه تا يكسال آينده بايد تحريم‌ها لغو شوند. ايران به صورت داوطلبانه متعهد شده است كه غني‌سازي 20 درصدي را متوقف كند و از همين رو انتظار دارد كه تحريم‌ها همزمان با فعاليت‌هاي مربوط به تعليق غني‌سازي برداشته شوند. در شرايط كنوني شاهد اين هستيم كه صرفا گسترش تحريم‌ها متوقف شده است و ايران نيز توسعه برنامه هسته‌اي را متوقف كرده است. اما مسئله و بحث اصلي اين است كه ايران اگر بخواهد غني‌سازي 20 درصدي را متوقف كند طرف مقابل چه زماني بايد چه اقداماتي را انجام دهد. در واقع در اينجا بايد گفت كه اقدامات هر دو طرف بايد به صورت همزمان صورت پذيرد و اينطور نباشد كه يك‌طرف تعهدات خود را انجام دهد و طرف ديگر قدمي برندارد. ايران انتظار دارد همزمان با اينكه تعليق غني‌سازي آغاز شده است تحريم‌ها نيز متوقف شوند. همچنين مسئله بعدي اين است كه ايران اصرار دارد كه در مدت زمان يك‌سال تكليف پرونده هسته‌اي مشخص و دوره زماني اين توافقنامه مشخص شود. مسئله اصلي در اينجا جو بي‌اعتمادي است كه بر طرفين حاكم است. دو طرف به شدت به يكديگر بدبين هستند. پس در وهله بايد اين جو بي‌اعتمادي از بين برود تا امكان رسيدن به يك توافق نهايي وجود داشته باشد. همچنين نبايد از كارشكني‌ها نيز غافل بود. در هر دو طرف برخي گروه‌ها وجود دارند كه خواهان عدم دستيابي به توافق نهايي هستند بخصوص در طرف غربي. برخي نمايندگان كنگره آمريكا به همراه صهيونيست‌ها در مدت اخير از هرگونه اقدامي براي ايجاد خلل در روند مذاكرات كوتاهي نكرده‌اند و لابي‌هاي صهيونيستي به شدت به‌دنبال اين هستند مانع از اين شوند كه توافقي پايدار ميان ايران و گروه 5+1 صورت پذيرد.

بنابراين بايد گفت كه بخشي از كند پيش رفتن مذاكرات امري طبيعي محسوب مي‌شود ولي مسئله اصلي اين است كه دو طرف به يكديگر بي‌اعتماد هستند و اين بي‌اعتمادي جز با حسن‌نيت و اقدامات دوجانبه حل نخواهد شد.

تبليغات نامناسب براي حل مشكل جمعيتروزنامه شهروند،۳ دي

روزنامه شهروند در يادداشتي نوشت:يكي از ويژگي‌هاي يك جامعه قدرتمند اين است كه مساله اجتماعي را به موقع متوجه شود و سپس آن را به‌خوبي تحليل كرده و بشناسد و در ادامه، بهترين راه‌حل را ارايه كند و در نهايت هم كارآمدترين سازماندهي را براي اجراي آن راه‌حل شكل دهد. براي اين‌كه بدانيم قدرتمندي جامعه ايران چگونه است، به يكي از نمونه‌هاي مهم كه بيشتر مردم با آن آشنا هستند، اشاره مي‌كنيم.

ايران در دهه۶۰ با رشد شتابان در زاد و ولد و جمعيت مواجه شد، به‌طوري‌كه در مقاطعي رشد سالانه جمعيت آن به ۹.۳‌درصد رسيد كه رقم بسيار بالايي بود. اين پديده موجب افزايش شديد كودكان و سپس دانش‌آموزان و در سال‌هاي بعد دانشجويان شده بود و اخيرا نيز در تعداد روزافزون متقاضيان كار، خود را نشان داده و مشكلات متعددي را براي جامعه ايجاد كرده است. از اين رو از ابتداي دهه۷۰ سياست‌هاي كنترل جمعيت در دستوركار دولت قرار گرفت و در اجراي اين هدف، چنان موفقيتي حاصل شد كه برخلاف انتظار همه ناظران جمعيتي، رشد جمعيت ايران به شدت كاهش يافت؛ به‌طوري كه جايزه‌هاي جهاني هم به وزير بهداشت و درمان وقت ايران اهدا شد. اين كاهش جمعيت موجب شد كه ساختار جمعيتي ايران درحال حاضر به يكي از بهترين ساختارهاي جمعيتي دنيا تبديل شود و سهم نيروهاي بيشتر از ۱۵‌سال و كمتر از ۶۵‌سال از كل جمعيت كشور به بالاترين حد خود برسد (به بيش از ۷۰‌درصد كل جمعيت كشور رسيده است؛ درحالي‌كه در‌ سال ۶۵ حدود نيمي از جمعيت در اين فاصله سني بوده‌اند) و به اصطلاح پنجره جمعيتي ايران در بهترين موقعيت از حيث افزايش اشتغال و رشد و توسعه قرار گيرد.

ولي در اين ميان اتفاقي هم افتاده كه زنگ خطر را به صدا درآورده است، چرا كه كاهش مذكور خيلي بيش از حد انتظار است، اگرچه هنوز هم رشد جمعيت ايران نزديك به ۳.۱‌درصد در‌ سال است و در شرايط عادي جاي هيچ نگراني نيست و اگر كمتر از اين هم بود، اشكالي نداشت ولي متوسط تعداد فرزندان خانوارها به حدود ۸.۱ رسيده است كه در صورت ادامه وضع كنوني رشد جمعيت ايران در ۲دهه ديگر به صفر خواهد رسيد و سپس منفي خواهد شد. اين نگراني مورد توجه اكثر كارشناسان جمعيتي است و به همين دليل هم مقامات كشور ازجمله مقام معظم رهبري چندبار در اين‌باره تذكر داده‌اند و در چند روز اخير هم وزير بهداشت در اين زمينه اظهارنظر كرده است. از اين‌رو طبيعي است مطابق با آن‌چه كه در ابتدا گفته شد، اين مساله تحليل شود و سپس راه‌حل متناسب با تحليل براي آن ارايه و در نهايت سازماندهي و برنامه مناسب جهت انجام آن راه‌حل اجرا شود، البته عجله‌اي هم نيست و بايد در فرصت كافي اين كار انجام شود، ولي در عمل چه پيش آمده است؟

عده‌اي افراد كه هيچ شناختي از ابعاد ماجرا ندارند، مساله‌اي به اين مهمي را به مساله‌اي تبليغاتي تنزل داده و با يك نقاشي بيلبوردي به مقابله با روند كاهش جمعيت پرداخته‌اند، غافل از اين‌كه به قول معروف

«از قضا سرانگبين صفرا فزود» اين تبليغ نه‌تنها اثر مثبتي نداشته است، بلكه اقدامات و طرح‌هايي كه در نقد آن انجام يا كشيده شد، بسيار كارآمدتر و موثرتر از اين طرح از آب درآمدند. اين طرح مردي را نشان مي‌دهد كه با دوچرخه‌اي بزرگ و يك هندوانه و چندين فرزند قد و نيم‌قد كه بادكنك در دستشان است و با خوشحالي به گردش مي‌روند و در كنار آن يك مرد با تك فرزندش غمگين به گردش مي‌رود! ايرادهاي متعددي به طرح گرفته شد و باعث مضحكه آن شد، ازجمله نبودن مادر خانواده يا تعداد بيشتر فرزندان پسر و آخر نشستن فرزند دختر و... ولي از همه اينها گذشته اين طرح نوعي توهين به شعور مخاطب بود، زيرا درصدد القاي مفهومي است كه هركس با پوست و گوشت و استخوان خود مي‌داند كه چنين مفهومي دروغ است. امروز داشتن ۵ فرزند كوچك، هيچ امكاني را براي گردش رفتن پدر خانواده آن هم خوشحال و خندان باقي نمي‌گذارد. ت

امين مايحتاج اين تعداد فرزند به‌طور معمول از عهده پدر خانواده خارج است، و اصولا يكي از دلايل كم شدن تعداد زاد و ولد، همين زحمت فراواني است كه نگهداري از كودك ايجاد مي‌كند، پس ببينده خواهد پرسيد كه چگونه مي‌توان خوشحال و شاد و خندان با ۵ كودك خود به گردش رفت؟ كدام آدم عاقلي مي‌پذيرد كه با اين تعداد كودك مي‌توان تفريح شادي داشت و در عين حال زندگي آنان را هم تامين كرد؟ اتفاقا اين ايده به معناي افتادن در بازي كساني است كه فرزند كمتر دارند، زيرا حداقل برخي از آنان براي آسايش و راحتي خود، فرزندآوري را ترك كرده‌اند، و در نتيجه با چنين طرحي حتما نمي‌توان فرزندآوري را تقويت كرد. براي فرزندآوري نبايد بر شادي بيشتر تاكيد كرد، بلكه بايد بر مولفه‌هاي ديگر انگشت نهاد. طرح تبليغاتي، فقط نقاشي نيست، بلكه بايد با مشاوره‌هاي اجتماعي و جامعه‌شناختي و روان‌شناسانه همراه باشد. مشابه اين‌گونه طرح‌ها فقط براي رفع مسئوليت از نهاد سفارش‌دهنده و احيانا ارايه گزارش كار به مقامات بالاتر است. ولي هيچ‌گاه مسئول ذي‌ربط در گزارش خود نخواهد نوشت كه پاسخ‌هاي داده شده به اين طرح ده‌ها برابر موثرتر از اصل طرح بود. به عبارت ديگر، اثرات منفي اين طرح برجسته‌تر از هرچيز ديگري است. تا وقتي كه مسائل مهم جامعه را تا اين حد سطحي و بي‌محتوا و نيز تبليغاتي مطرح كنيم، هيچ‌گره‌اي از مشكلات و مسائل اجتماعي كشور گشوده نخواهد شد و فقط چند‌سال ديگر خواهيم گفت دست‌هاي بيگانه مانع از انجام برنامه افزايش جمعيت شدند درحالي‌كه هيچ دست مريي يا نامريي در كار نيست؛ بايد قدري از فسفر مغز استفاده كنيم.

سه شنبه 3 دي 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن