تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 14 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):براى بهشت درى است‏بنام (ريان) كه از آن فقط روزه داران وارد مى‏شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1849601007




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اربعين امام حسين(ع)؛ داغ غريب غروب عاشورا


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: اربعين امام حسين(ع)؛ داغ غريب غروب عاشورا
گروه انديشه: آرام‌تر زينب! تو كه اين گونه با داغ فرود مي‌آيي نبض خورشيد سقوط مي‌كند، كاش راه آمدنت از اين مسير، ميسر نمي‌شد تا داغ غريب غروب عاشورا را دوباره مويه كني.


به گزارش خبرگزاري بين‌المللي قرآن(ايكنا) از خراسان جنوبي، اشك بي‌صداتر، اما پرشتاب‌تر از آب فرات، نوحه مي‌خواند و بر روي گونه‌هايت دسته مي‌رود، چهل روز بغض، هر روز در گلويت متولد شد و تو با آيه‌هاي صبر آن را فرو نشانده‌اي. چهل روز بود كه آب خوردن هم برايت ديگر به آساني آب خوردن نبود كه دردي بود به اندازه همه تاريخ كه تشنگي غيرت را به دوش مي‌كشيد.

آرام باش اي عالمه بي معلم! اينجا كه ديگر غربت براي تو غريب مانده است كه تو بوي خون حسين(ع) را در لايه‌هاي اين خاك كه باد از پراكنده نمودنش شرم داشت استشمام مي‌نمايي. صداي التماس خاك را بنگر كه تاب به دل گرفتن اشك‌هايت را ندارد و آب را كه تا ابد مجرم بي‌گناه قصه كربلاست.

زينب! اينجا كربلاست! اما غار حراء تو براي مبعوث‌ شدن به رسالت عاشورا نيست كه تو از دل عرفه آغاز شده بودي و در نگاه حاجياني كه به‌صوت حسين(ع) در دعاي عرفه دل سپرده بودند نه بصيرت آن، حكايت غريب را از بر نموده بودي. عاشوراي تو، آن هنگام بود كه حاجيان فرياد «هل من ناصرا ينصرني» را به پشت گوش جهالت خويش افكنده بودند و از همه فلسفه حج، به جاي خداي كعبه به سنگ كعبه دخيل بستند. اما تو آمدي و در زير خيمه سبز برادرت نه، ولي زمانت، معتكف شدي تا راوي مثنوي عطش بار كربلا شوي.

همه پرده‌هاي آن نمايش الهي پس از طي چهل وادي عشق، يك به يك از مقابل چشمانت دوباره مي‌گذرد. كاش فرات براي هميشه تاريخ، از جريان باز مي‌ايستاد تا صداي شرشرش باز دلت را شرحه شرحه نسازد. هر چند تاريخ، سقاي تشنه كامت را نه به فرات، كه به «هيهات مناالذلّه» مي‌شناسد. آن‌گاه كه زانوي ادب در مقابل ولايت حسين بر زمين نهاد.

زينب! خاك خون دل خورده كربلا، در درياي سكوت تو دارد جان مي‌سپارد. از شكستن آينه پلك‌هايت، قصه دلت را مي‌خواند كه صداي غزل خواني شمشيرها گويا پس از چهل روز باز هم گوش‌هايت را مي‌نوازد و تو نيز زبان ناله‌هاي شان را هنوز مي‌شنوي و مي‌شناسي. اين ناله شمشير عباس است كه در غزوه عشق، غزل غيرت مي‌خواند و با خون بر صفحه علقمه، سبوي دلدادگي را مصور مي‌سازد.

و اشك و مشك مي شوند واژه قريب كربلا، تصوير ظهر عاشورا در نگاهت جان مي‌گيرد آنگاه كه فرياد مؤذن برخاسته بود و گويا بلال بود كه در آخرين روز حيات مادرت از مأذنه مسجد مدينه اذان سرمي‌داد و تو حسين را درنماز ديده بودي كه مجنون معشوق ازلي شده بود و نيز ليلاي دل بيقرارت.

اين دشت اكنون آرام است اما نگاه ناآرام تو هنوز درغبار جنگ عاشورا مانده است. در وسعت آشوب دلت به حضور و غياب پروانه‌ها كه مشغول مي‌شوي بغض‌ات از پيمانه صبرت سرريز مي‌شود. بند بند انگشتان پاهايت اين خاك را مي‌شناسد آنگاه كه شمر، خنجر برگلوي برادرت فرو مي برد و تو نيز از سر درد، پاي بر دل اين خاك مي فشردي، چشم‌هايت كفاف دلتنگي‌ات را نمي‌دهد و خاك به خون نشسته كربلا، از آتش اشك تو خاكستر مي‌شود.

ني نواي دلتنگي مي‌نوزاد. آيه صبر تلاوت مي‌كني، صداي گريه زنان و كودكاني كه چهل وادي اسارت را به تو اقتدا كرده بودند تو را به طواف 72 پروانه مي‌كشاند. نداي «اللهم لبيك» تو، دل عرش را مي‌لرزاند و تو، به رمي جمرات خويش دركوفه و شام مي‌انديشي آنگاه كه طعنه‌هاي گزنده سيه‌انديشان سبزنشين، دلت را به درد آورد و كاسه صبرت را شكست تو حسين شده بودي در آينه تأنيث.

خطبه‌هايت چون شمشير بر فرق مردم شام فرود مي‌آمد، غيرت‌هاي يخ‌زده‌شان با شعاع خورشيد كلامت آب مي‌شد، اما تو اين قبيله قبله برگشته را بهتر مي‌شناسي. آناني كه همه زندگي خويش را در سراب مانده بودند از آب چه مي‌فهمند؟

‌تو انتظار تسلي از مردم كوفه و شام نداشتي كه تو سر سلامت‌شان گفته بودي كه مردانگي خود را در پس قبرهاي متعفن درون خود دفن كرده بودند، تسليت با تو تناسبي نداشت كه خدا تسلايت داد وقتي در زبانت «ما رايت الاجميلا» را جاري ساخت.

‌ميان هلهله شاميان و كوفيان، معادله سكوت را بر هم زده بودي و طنين تپيدن خطبه‌هاي علي‌وار از حنجره‌ات، روزگاري را به خاطر مردم كوفه آورده بود كه تو دختر امير بوده‌اي نه اسير.

در اين چهل صباح، خواب خوش اهالي كوفه و شام را پريشان نمودي كه به شوق غلتيدن در انبان‌هاي سيم‌وزر، طعمه زهر حكومت يزيد شدند. كار تو، نبش قبر هر روزه مردمي شده بود كه شرافت قي مي‌نمودند و خنجر بر حنجره ولايت زمان خويش نهاده بودند، و تو درسال 61 هجري، تفسيري روشني از حج را دردل تاريخ نگاشتي. اكنون بايد برخيزي. بايد تا آن هنگام كه قصه تل زينبيه، تار و پود صبر دلت را از هم نگسست، برخيزي كه بشير خبر برگشتنت را به مردم مدينه داده است.

شهري دل به اميد صبر تو بسته است كه در نبود حسين(ع) چگونه تسلايشان خواهي داد. برخيز و بگذار دامنه روضه‌خواني كاروان عاشورا تا دل شهري كشيده شود كه قلاب دستان عباس(ع)، تو را بر پشت جهاز شتر نشاند.

بگذار مدينه غرق ناله‌هايي شود كه از نهان‌خانه جانت بر ‌تاريخ جريان خواهد يافت. برخيز و مابقي اشك‌هايت را بگذار درخلوت حرم جدت كه تو را درآغوش خدا بنشاند و تسلايت دهد...!

سه شنبه 3 دي 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن