تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836950998
ماجرای خرید و فروش مناصب دولتی
واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
ماجرای خرید و فروش مناصب دولتی
احمد مجدالاسلام کرمانی از نویسندگان منتقد عصر مشروطیت در مقالهای به رواج فروش منصب و مقام در اواخر دوره قاجار اشاره کرده است.
به گزارش نامه، در اواخر دورهی ناصرالدینشاه کار مالیهی ایران به جایی رسید که هیچ شهری اضافه محل و به اصطلاح مستوفیها «باقی تحت محل» نداشت و شاه برای پوشانیدن کسر بودجه مجبور شد که به وسایلی فوقالعاده متوسل شود. او چند وسیلهی موقتی اختیار نمود که علیالظاهر بار خودش را بار نمود اما در باطن بر خرابی مالیهی ایران افزود.
اول آن که مساعده حواله داد. یعنی قرارداد یک قسط از مالیات را حکام ولایات قبل از تجدید سال از مردم مطالبه نمایند و در واقع سال نو را وصلهی سال کهنه کرد و چون از این راه هم چندان تفاوتی حاصل نشد وسیلهی دیگر انتخاب نمود و تا چندی هم با آن گذرانید. یعنی مناصب و القاب را در معرض فروش و حراج درآوردند.
هر کس هر منصبی استدعا کرد در مقابل مبلغ معینی به او دادند. مثلاً درجات نظامی از قبیل، سطانی، یاوری، سرهنگی، سرتیپی، امیرپنجی، امیرتومانی، سرداری، سالاری، امیر نوبانی، باندازهای فروخته شد که عدهی صاحبان مناصب دو سه مقابل افراد نظامی شد.
در اوائل، حمقا برای انجام این معامله با کمال عجله حاضر شدند و پول دادند تا صاحب منصب خارج از فوج یعنی سرهنگ و سرتیپ و امیر پنج و امیرتومان افتخاری بدون ابواب جمعی شدند تا وقتی که عدهی آنها به قدری زیاد شد که دیگر کسی پیرامون این معامله نرفت بلکه از بس هر بی سر و پایی صاحب منصب شد دیگر شأن و شرفی برای این مناصب باقی نماند. حتی زرگر و معمار و کلاهدوز و نجار هم بینصیب از منصب نماندند.
بعد از آن که این متاع به کلی فاسد شد و از رونق افتاد شروع به فروش القاب افتخاری کردند و به اختلاف لغات، قیمتی برای صحهی فرامین به عنوان تقدیمی معین کردند و از هر ماده چندین لفظ مشتق شد به طوری که قاموس و منتهیالارب هم از تعداد آنها عاجز شدند.
مثلاً مادهی نصرت از حیث اشتقاق لفظی و مضاف الیه قریب پانصد لقب شد که برای نمونه به بعضی از آنها اشاره مینمائیم: نصرةالدوله، نصرةالسلطنه، نصرةالملک، نصرةالسلطان، نصرةخاقان، نصرةلشگر، نصرةنظام، نصرةحضور، نصرةخلوت، نصرةدفتر، نصرةالممالک. اسم فاعل آن هم که ناصر باشد به همین قسم ناصرالدوله، ناصرالسلطنه، ناصرالملک، ناصرالممالک، ناصرالسلطان، ناصر خاقان، ناصر نظام، ناصر لشگر، ناصر حضور، ناصر دفتر، ناصر الوزاره ـ صیغه فعل آن را هم مهمل نگذاشتند و بر همین قیاس:
نصیرالدوله، نصیرالسلطنه، نصیرالملک، نصیرالسلطان، نصیر نظام، نصیر دفتر، نصیرخلوت، نصیرحضور، نصیرالممالک، نصیرلشگر، نصیرخاقان، بعد که از ثلاثی مجرد آن فارغ شدند آن را باب افتعالی بردند. و از او هم چندین لغت مشتق شده منتصرالدوله الی آخر انتصارالدوله الی آخر. و هم چنین لغت امانت از امینالدوله گرفته الی امین دواب بعد به باب افتعالش بردند: مؤتمنالدوله، مؤتمنالممالک، مؤتمنالسلطنه الی آخر به اضافات مختلفه استعمال شد.
لغت اعانت هم تقریباً مثل امانت، معینالدوله الی آخر.
ولی تفاوتی که دارد در مزید فیه است نه در ثلاثی مجرد. نمیدانم به چه ملاحظه این لغت از باب افتعال قهر کرده است و به باب استفعال پناه برده که مستعینالدوله و مستعانالسلطنه و امثال آن استعمال شد.
بعد از آن که تمام کتاب قاموس را گشتند و پدر مشتقات را درآوردند شروع به جوامد نمودند و رفته رفته قید ترکیب لفظی را هم زدند و عربی را با فارسی و فارسی را با عربی ترکیب نمودند مثل: هژیرالسلطنه، بهادرالدوله، حسام دفتر، سیف لشگر، ضرغام دفتر، ضرغام لشگر.
باری از جوامدو اعلام هم طرفی بر نبستند ناچار به آسمان رفتند و دست به فلکات زدند: شمسالدوله، کوکبالسلطنه، اخترالدوله، نجمالدوله، نجمالممالک، مهرالدوله، مهرالسلطنه، و امثال آنها و چون دیدند از مهر و سپهر و کلیهی فلکیات هم بارشان بار نشد شروع به تشریح بدن انسان نمودند و هر عضوی را به چندین مضافالیه استعمال نمودند: عینالدوله، و عینالملک الی آخر. عضدالدوله، عضدالسلطنه الی آخر ـ ساعدالدوله، ساعدالسلطنه، ساعدالملک الی آخر اقسامه. فؤاد الملک الی آخر اقسامه. لسانالدوله، لسانالسلطنه، لسانالملک الی آخر.ولی از این رهگذر دولت علیه را چندان گشایشی حاصل نشد چرا که راه تقلب در آن باز ود ست متقلبین دراز شد.
اولاً بسیاری از این القاب را مجاناً استدعا کردند و به شفاعت وزرا و خانها و شاهزادگان به مختصر تعارفی گذرانیدند.
ثانیاً رندان بنا کردند به فرمان ساختن و چون فرمان لقب محتاج به ثبت و ضبط نبود هر کس هم میتوانست صحهی همایونی را بعد از دو سه روز مشق کردن بسازد و به علاوه از صحهی فرمان لقب فقط محتاج است به مهر صدراعظم، و اتابک مقتول اگر روزی هزار فرمان لقب هم حضورش میبردند مهر میکرد نه این که خودش بخواند بلکه عادت او این بود که مهرش را میانداخت نزد منشیهای حضورش که این گونه کاغذها را به ضمیمهی جواب عرایض و مراسلات ولایات که به سلیقه خودشان مینوشتند مهر کنند و منشیها هم میدانستند.
اتابک در مهر کردن فرمان لقب نه امتناهی دارد و نه هرگز اعتنایی که چیزی مطالبه کند، این بودکه هر چه ملفوفه یا فرمان لقب به آنها میدادند بدون تردید مهر میکردند و به مختصر تقدیمی که صاحب آن لقب با واسطهی صدور فرمان میداد قناعت میکردند و آنها هم فرامین را بعد از آن که به مهر اتابک میرسید میگرفتند که ببرند به صحهی همایونی برسانند و صحهی همایونی هم بدون تقدیم ممکن نبود لهذا رنود شروع کردند باختن صحه و کسانی که فرامین معمولهی ایران را دیدهاند میدانند ما چه میگوییم و چگونه به سهولت ممکن است صحنه را بسازند چرا که غیر از یک خط کج ومعوج کشیدن زحمتی دیگر ندارد نه ثبت مخصوصی برای صحهی پادشاهی است نه علامت خاصی و بعد از صحه غیر از مهر پادشاهی دیگر معطلی ندارد و مهر پادشاه هم در نزد شخص مخصوصی است که رسومی معین دارد که در القاب به مختصر مبلغی امر قطع میشود اما در باب حقوق و مواجب و یا فروش خالصجات از قرارتومانی یک قران و پانزده شاهی رسوم مهر کردن فرامین را مهردار میگیرد ودر سال مبلغی بابت اجاره مهر سلطنتی به دولت میپردازد.
ثالثاً آن که چون القاب رواجی گرفت و زیاد شد و طالبین القاب دیدند حد و سد مخصوصی در این کار نیست لهذا خواستند که بدون تحمل مخارج فرماننویسی صاحب لقب شوند. بنابراین وسایلی مخصوص اختراع نمودند که آنها را به مقصود میرسانید مثلاً از کرمان فلان ... نکرده عریضهای به صدراعظم می نوشت و در آخر کاغذ امضاء میکرد سلطانالعلماء، و یک مهری هم با دو قران تمام میکرد و سرپاکت را با آن مهری که به میل خودش حک کرده بود مهر مینمود و پاکت را به پستخانه میداد. بعد از چند هفته جوابی از صدراعظم میرسید که جوابش را نوشته بود: کرمان جناب سلطانالعلماء ملاحظه نماید. همین پاکت، سلطانالعلمایی آن آخوند را نزد همگان مدلل میساخت.
وسیله دیگر آن که اشخاصی که در تهران آشنایی داشتند خواهش میکردند که سفارشی از صدراعظم خطاب به حاکم محل درباره آنها صادر نماید، آن شخص هم از یکی از منشیان صدارت خواهش میکرد که سفارش نامهای به این مضمون درباره مجدالعلماء یا امینالاسلام یا معینالشریعه یزد یا کرمان یا شیراز و .. به حاکم آنجا صادر کند، او هم در نهایت سادگی مینوشت که: «جناب مستطاب اجل اکرم فلانالملک، یا سرکار اشرف ارفع و یا شاهزاده فلان الدوله. جناب آقای امین الشریعه از بستگان مخصوص اینجانب است و رعایت احوال او را همه وقت لازم میدانم لهذا از جناب اجل یا حضرت والا خواهش دارم که در مقاصد مشروعه ایشان کمال بذل جهد را مراعات فرمایید مزید امتنان این جانب است» و این پاکت را واسطه نزد شخص لقب خواه میفرستاد و او هم به عوض این که مستقیماً به حضور حکومت ببرد در نزد خود نگاهداشته به تمام اشنایان خود نشان میداد. و آن لقب را مسلم به خود میپنداشت. شاید زیاده از پنجاه لقب به همین وسیله خود بنده برای دوستانم صادر کرده باشم که یادگار آنها در کرمان امینالشریعه، معینالشریعه، امینالاسلام، نظامالشریعه، قوامالاسلام، مؤیدالاسلام. شریعتمدار و غیره موجود هستند.
چهارم بعد از آن که کار لقب به این افتضاحات منجر شد واحدی در مقام تحقیق و تفتیش بر نیامد که مصدر و مأخذ القاب را معلوم نماید و مردم دانستند که امر لقب در دولت مثل امر مستحبات در شریعت است که مورد مسامحه و عدم اعتناء و مسؤولیت واقع شده لهذا بدون این که به یکی از آن وسایل متوسل شوند رجوع به این حکاکی کردند و هر لقبی را که خودشان برای خود انتخاب نمودند به چهار قران خریدند یعنی دستورالعمل میدادند مهری به فلان عنوان برای آنها حکاکی کند و بعد از آن که مهر حاضر میشد آن را در مراسلات و قبوض و بروات خود به کار میبردند و همان استعمال مهر کفایت میکرد که صاحب آن مهر، به آن لقب ملقب شناخته شد و احدی از او نمیپرسید که شما را کی لقب داده چنان که متجاوز از دویست نفر را خود بنده مستقیماً لقب دادهام و اغلب امروز به همان القاب معروف هستند.
به همین جهات کار لقب در ایران به جایی رسید که تقریباً یک عشر از مردم ایران رجالاً و نساءاً، صغیراً و کبیراً صاحب القاب شدند و بسیاری از القاب مکرر شود سوای چند لقب بزرگ که از قدیم مقرر شده از قبیل، ظلالسلطان، نایبالسلطنه، امینالدوله، فرمانفرما، نظامالسلطنه، نظامالملک و امثال آنها.
مابقی در هر شهری به عینه مثل پایتخت به تکرار رواج گرفت و نه تنها القاب دولتی در شهرها مکرر شد بلکه القابی که مضافالیه آنها اسلام و شریعت و علما و واعظین و تجار وحکماء و امثال آنها بود مثل: امینالعلماء، امینالشریعه، امینالاسلام، امینالتجار، معاونالشریعه، معاونالواعظین، معاونالاطباء تمام اینها در هر شهری یک دسته پیدا شد که ربطی به شهرهای دیگر نداشت.
اما در پایتخت ملاحظه از تعدد و تکرارنشد به عباره اخری در هر شهری معاونالتجار و امینالشریعه یا مجلل السلطان یا شجاع نظام یک نفر بیشتر نیست ولی در تهران در هر محله اقلاً ده نفر دارای یک لقب هستند چنان که خود بنده در تهران هفت نفر بدیعالسلطان و شش نفر مصدقالممالک و چهار نفر رفیعالسلطان و پنج نفر سالارامجد وپنجنفر امینالتجار و سه نفر هم لقب خودم مجدالاسلام و سه نفر بدیعالممالک و چهار نفر علاءالملک و شش نفر اشرفالواعظین و یازده نفر معاون التجار و دوازده نفر ادیبالحکماء و هفت نفر ادیبالسلطنه و هشت نفر صدرالاشراف میشناسم، و در دفتر مشترکین روزنامه ندای وطن اسامی آنها برای تمیز القاب مفصلاً ثبت است.
چه بسا تلگرافات و مراسلات ولایات را اشتباهاً به غیر صاحب اصلی او میدهند چنان که مکرراً پاکتهای بنده را به مجدالاسلام محرر امام جمعه یا مجدالاسلام ارومیهای یا مجدالاسلام قزوینی دادهاند یا مال آنها را نزد بنده آوردهاند و معلوم است که چه مفاسد غیر منتظره و ناگواری بر این تعدد و تکرار مترتب میشود. احدی در مقام رفع این آثار ناهنجار نیست و حال آن که علاجش خیلی آسان است. زیرا بسیاری از مواد مشتقه هست که هنوز استعمال نشده و ممکن است از آن صیغالقابی ترتیب بدهند و واقعاً بسیار جای تعجب است که آقایان آن صیغ را به کلی فراموش کردهاند مثلاً ناصرالدوله، اسم مفعول آن را هم بیکار نگذاشتهاند.
منصورالدوله و منصور السلطنه، و منصورالملک و غیره داریم. اما فاتحالدوله اسم مفعول ابداً ندارد و مفتوحالسلطنه و مفتوحالسلطان نداریم برعکس منشورالسلطنه و منشورالملک است اما فاعلش فراموش شده و ناشرالسلطنه و ناشرالملک ابداً استعمال نکردهاند.
قوامالملک، قوامالدوله، قوامالسلطنه وغیره من الاقسام داریم، قویمالدوله: قویمالسلطنه، قویمالممالک هم هست اما اسم فاعلاش را متروک گذاشتهاند.
قائم الدوله و قائمالسلطنه و امثال آن هنوز استعمال نشده، چنان که از اغلب لغات افعل، تفضیل به اضافات مختلفه استعمال کردهاند مثل اکرمالدوله، اعظمالسلطنه، اشجعالملک، افضلالملک، احسنالدوله و غیره اما از بعض دیگر هنوز افعل تفضیل استعمال نکردهاند مثل افتحالدوله، افهمالسلطان، سردار اقوم، اکملالدوله، اکبرالممالک و ... حال آن که در معنی تفاوتی با سایر لغات ندارند و بعلاوه در القاب ملاحظه معنی ترکیبی ابداً نمیشود و الا اشرفالسلطان و اعظمالسلطنه و مشارالسلطنه و ارفعالسلطان را به کسی لقب نمیدادند چرا که معقول نیست که کسی اشرف از سلطان و اعظم از سلطنت و ارفع از دولت باشد و بسیاری از القاب به کلی معنی ندارد مثل مشیرالدوله و مشارالدوله که مقصود صاحب لقب این است که طرف مشورت دولت باشد و حال آن که مشیر و مشار از باب افعال است که مصدرش اشاره است و اشاره کننده دولت یا اشاره شونده معنی ندارد.
باز مشاورالدوله به آن معنی زیادتر مناسبت دارد و مستشارالملک بر حسب معنی لغوی مطلقاً تناسبی با ارادة صاحب القاب ندارد چرا که معنی ظاهری لغوی طلب اشاره کنندهی دولت و مشیر طلب اشاره شونده است و نمیدانم کدام اشاره را از دولت مطالبه کردهاند در حالتی که خودشان قابل هیچ قسم اشاره حسبه نیستند و همان معنی را که منشورالدوله دارد ناشرالدوله هم میتواند داشته باشد بلکه پراکنده کنندهی دولت مناسبتاش زیادتر است تا پراکنده شدهی دولت، و هکذا مطاعالدوله در مقام تجلی بهتر است از مطیعالدوله و اطاعت کنندهی از دولت آنقدرها امتیاز ندارد چرا که هر فردی از ملت باید مطیع دولت باشد اما مطاع دولت البته خیلی اهمیت دارد.
نگارنده یک وقتی که فراغی و دماغی داشتم قریب هشت هزار کلمه از لغات مشتقه و کلمات جامده که قابل اخذ القاب میباشد جمعآوری نموده خیال داشتم اعلامی منتشر کنم که هر کس لقبی تازه و دست نخورده میخواهد به من رجوع نماید برای هر لقب هم یک تومان حقالزحمه معین نمایم اما چون مشتریان لقب را خیلی میشناختم ترسیدم که بیایند و فهرست القاب را به عنوان امتحان و اختیار ملاحظه کنند و ظاهراً به بنده بگویند هیچ کدام را نپسندیدیم ولی ضمناً تعدادی را حفظ کرده بروند نزد حکاکباشی و فرمان آن را با پنج قران صادرکنند چنان که یکی از آشنایان لقبی خواست و شرط کرد اگر پسندش شود ده تومان به من بدهد و من کلمهی مجاهد را به او نشان دادم علیالظاهر اظهار کراهت کرد ولی بعد از یک هفته رقعهای از او دیدم که مهرش مجاهدالسلطنه بود و بعد از دو ماه دویست لقب از این کلمه منتشر گردید.
مجلاً خیلی معذرت میخواهم که این مبحث مضحک برای تفریح خوانندگان طولانی شد والا اگر ملاحظه اختصار کتاب را نداشتم اقلاً پنجاه هزار بیت در این مقام مینگاشتم تا خوانندگان پایهی حماقت و درجه جهالت صاحبان القاب را بشناسند و بدانند که این ملت جاهل تا چه درجه معتقد و مقید به عالم الفاظ هستند و دل خودشان را به چه مزخرفاتی خوش کردهاند.
شاید یک وقتی موفق شوم قاموسی در فهرست الغاب متداوله در این مملکت ترتیب بدهم تا یادگار حماقت مردم این زمان و مایهی عبرت آیندگان گردد. عجالتاً به اختصار میکوشیم و بر میگردیم به اصل مقصود که عمده باعث ایجاد القاب ابتداء تحصیل منافع برای دولت بود شاید کسر بودجه را جبران کنند. چنان که شنیدم شاه مرحوم خزینهای در اندرون تشکیل داده بود بود و هر ماهه تقدیمی که برای امضاء فرامین مناصب و القاب جمع میشد در آن خزانه میگذاشت و اسم آن را «خزینةالحمقاء» نهاده بود ولی به زودی معلوم شد که از این ممر چندان دخلی عاید دولت نمیشود و جهتش را هم اشاره کردیم.
بلی باید انصاف داد با آن که بازار حراج القاب در دورهی ناصرالدین شاه افتتاح شد اما مثل دوره مظفرالدینشاه رواج نگرفت زیرا ناصرالدینشاه هر چند در دادن القاب مختلفه لفظیه مسامحه میکره اما در حفظ درجات نظامی کمال ملاحظه را داشت اما در دورهی مظفرالدین شاه درجات نظامی هم ضمیمهی سایر القاب افتخاری شد.
مثلاً ناصرالدینشاه در پنجاه سال سلطنت لقب یا مقام سرداری را به پنج شش نفر زیادتر نداد اما در دورهی مظفرالدین شاه تعداد سردار به چند هزار رسید و در این اواخر به قدری زیادتر شد که دیگر کسی میل نداشت سردار خوانده شود و سردارهای محترم استدعای تغییر منصب و لقب نمودند بعضی از آنها امیرنویان شدند و دیگران که تا آن اندازه مکنت نداشتند کهاز عهدهی این معامله برآیند ناچار در مقام فرار از لفظ سردار به لفظ امیر پناه بردند، امیر اعظم، امیرافخم، امیر مفخم، امیر مکرم، امیرمعظم، امیر اسعد، امیرامجد، امیراشرف و امثال اینها و عماقریب آن قدر امیرپیدا خواهد شد که قاموس و صحاح و نهایهی ابناثیر هم از عهده مضافالیه آنها برنیاید چنان که نسبت به سالار و سردار و وزیر و مشیر شده است. زهی سعادت ما که در عصری واقع شدهایم که عدهای امر کنند و فرمانده به مراتب زیادتر از امر شنونده و فرمانبر است.
1392/10/2
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]
صفحات پیشنهادی
سازمان نظام پزشكي:امكان دلالي و خريد و فروش عضو در كشور وجود ندارد
سازمان نظام پزشكي امكان دلالي و خريد و فروش عضو در كشور وجود ندارد سازمان نظام پزشكي اعلام كرد امكان دلالي و خريد و فروش عضو در كشور وجود ندارد به گزارش خبرگزاري فارس روابط عمومي سازمان نظام پزشكي در پي درج گزارشي درباره دلالي پيوند اعضا در يكي از روزنامهها اعلام كرد پيوند اعضبدبختی مردان هنگام خرید زنان از فروشگاه!/ آنچه در اینستاگرام به تصویر آمده است
بدبختی مردان هنگام خرید زنان از فروشگاه آنچه در اینستاگرام به تصویر آمده است 1392 10 3اعلام مخالفت كميسيون عمران با آزادسازي خريد و فروش مسكن مهر
اعلام مخالفت كميسيون عمران با آزادسازي خريد و فروش مسكن مهر هدف از اجراي مسكن مهر تامين سرپناه براي اقشار كمدرآمد بود نه اينكه از آن به عنوان يك كالاي سرمايهاي بهرهبرداري شود هرچند مسكن مهر با ايراداتي همراه بوده اما آزادسازي خريد و فروش آن خطاي بزرگ ديگري است اعلام مخالفت كخريد و فروش بيش از ر 20 ميليون سهم در تالارهاي بورس مازندران
خريد و فروش بيش از ر 20 ميليون سهم در تالارهاي بورس مازندران مديربورس منطقه اي مازندران گفت در مجمو ع معاملات روز شنبه تالار ها ي بورس استان 20 ميليون و 918 هزار و 560 سهم به ارزش بيش از 94 ميليارد و 244 ميليون ريال خريد و فروش شد جعفري در گممنوعيت خريد و فروش مجتمع هاي دامپروري قبل از احداث
ممنوعيت خريد و فروش مجتمع هاي دامپروري قبل از احداث معاون بهبود توليدات دامي اداره كل جهاد كشاورزي استان چهارمحال و بختياري از فعاليت غير قانوني دلالان در خريد و فروش زمين هاي مجنمع هاي دامپروري خبر داد به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران شهركرد برزو هيبتيان گفت خريد و فروش پلدلايل خريدوفروش محصولات كشاورزي خارج از بورس/ نرخ تضميني منطقي براي گندم
دلايل خريدوفروش محصولات كشاورزي خارج از بورس نرخ تضميني منطقي براي گندم عضو كميسيون اقتصادي مجلس ضمن تشريح دلايل خريدو فروش محصولات كشاورزي خارج از بورس گفت اگرنرخ خريد تضميني منطقي براي محصولات كشاورزي در نظر گرفته شود اين محصولات در بازار بورس خريد و فروش مي شود عثمان احمتاثير آزادسازي خريد و فروش مسكن مهر / دست دلالان از بازار كوتاه ميشود
تاثير آزادسازي خريد و فروش مسكن مهر دست دلالان از بازار كوتاه ميشود عضو كميسيون عمران مجلس آزاد شدن خريد و فروش مسكن مهر تاثيري بر قيمتها در بازار مسكن نخواهد داشت گفت با سند دار شدن و واگذاري واحدهاي مسكن مهر به افراد غير هم ارزش مالي اين طرح افزايش خواهد يافت وهم دست دلابانكيها در صدر خريد و فروش بورس قرار گرفتند
بانكيها در صدر خريد و فروش بورس قرار گرفتند با توجه به معاملات امروز بازار سهام ارزش بازار به 426 هزار ميليارد تومان رسيد و شاخص با 58 واحد رشد تا 87 هزار و 15 واحد بالا رفت داد و ستدهاي امروز بورس اوراق بهادار در 136 هزار و 924 دفعه انجام شد و گسترش نفت و گاز پارسيان بيشترينادامه ماجرای قانونی شدن فروش ماریجوانا
ادامه ماجرای قانونی شدن فروش ماریجوانا پس از اینکه رئیس شورای بینالمللی کنترل مواد مخدر سازمان ملل مدعی شد که اروگوئه بدون مشورت با این شورا استفاده تولید و فروش ماریجوانا را قانونی کرده است رئیس جمهوری اروگوئه رئیس این مرجع را به دروغگویی و بکارگیری استانداردهای دوگانه متهمارائه خدمات در خريد و فروش اينترنتي فقط از طريق پست
ارائه خدمات در خريد و فروش اينترنتي فقط از طريق پست در نشست مشترك شركت پست با فعالان بازار الكترونيك مقرر شد از آغاز دي ماه ارايه خدمات پستي در سرويس خريد و فروش اينترنتي صرفاً از طريق سرويس پست پيشتاز و پيك شهري صورت پذيرد در راستاي توسعه بررسي و رفع موانع و مشكلات سرويس خريد وخريد و فروش مسكن مهر آزاد شد
خريد و فروش مسكن مهر آزاد شد به گزارش ايسنا عباس آخوندي در برنامه ارائه گزارش 100 روزه فعاليتهاي اين وزارتخانه نسبت به جمعيت پايتخت و كلانشهرها ابراز نگراني كرد و به بيان صريح مشكلات موجود در مسكن مهر و شرايط ايجاد صندوقهاي پسانداز پرداخت وي گفت نگاه مسكن در شهرها نگاه شهپرفروشترين تبلتهاي هفته/ اقبال مردم به خريد تبلتهاي ارزان قيمت
پرفروشترين تبلتهاي هفته اقبال مردم به خريد تبلتهاي ارزان قيمت بازار خريد و فروش تبلتها مانند ساير اقلام ديجيتال اگرچه رونق گذشته خود را ندارد اما با اين حال و با توجه به افزايش ضرورت استفاده از تكنولوژيهاي جديد خريداران به سمت خريد كامپيوترهاي جيبي با قيمت ارزانتر ميروندخرید و فروش ضامن با نامه کسر از حقوق!
خرید و فروش ضامن با نامه کسر از حقوق به تازگی آگهی های مربوط به خرید و فروش ضامن و یا کارمند دولتی با نامه کسر از حقوق در روزنامه ها افزایش قابل ملاحظه ای یافته است جام نیوز به نقل از سایت بانک از آنجا که بانک ها و موسسات مالی و اعتباری برای پرداخت تسهیلات سخت گیری های-
گوناگون
پربازدیدترینها