تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834542907
درآمدي بر نظريه «مردمسالاري ديني»جمهوري و مهجوري
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: درآمدي بر نظريه «مردمسالاري ديني»جمهوري و مهجوري
برخي فرودهاي عملي و اجتماعي تئوري مردمسالاري ديني، مخاطراتي جدي براي آن به شمار ميآيند؛ اما به دليل كارهاي انتزاعي، شبهفلسفي و كليگوييهايي كه در اين زمينه ميشود، هرگز به فضاي نظريهپردازي براي مردمسالاري ديني راه نمييابد.
1. دربارهي مردمسالاري ديني دو نوع كار نظري ميتوان انجام داد؛ يكي اينكه «مباني» نظري مردمسالاري ديني بررسي شود؛ اينكه مردمسالاري در تفكر ديني چه جايگاهي دارد. دوم اينكه با رويكردي مقايسهاي جايگاه مردم در نظام سياسي اسلام و ليبرالدموكراسي غرب بررسي شود؛ مباني دموكراسي غربي با مبادي فلسفهي سياسي اسلام نقد شود؛ مشاركت عمومي و حق رأي در نظامهاي غربي و حكومت اسلامي بررسي تطبيقي شود؛ آزادي در ديدگاه اسلامي و غربي، مثلاً از منظر آيزا برلين و علامه طباطبايي مورد بازخواني قرار بگيرد؛ اگر فقط ده متفكر اسلامي داشته باشيم و بخواهيم آنها را با ده متفكر غربي مقايسه كنيم، به عبارتي صد مقاله و طرح پژوهشي به دست ميآيد و اليماشاءالله موضوعاتي از اين دست وجود دارد كه محورهاي بسياري از همايشها و سمينارها بوده و هست و خواهد بود. محققي كه بخواهد در اين همايشها مقالهاي ارائه كند، كافي است به مقدار لازم، كتاب و رفرنس اصلي يا حتي دستچندم داشته باشد. كافي است چند روزي وقت صرف كند و پا از اتاق مطالعه و كتابخانهي شخصي يا عمومي بيرون نگذارد: مقاله حاضر است!
2. در اين گونه از كارهاي تحقيقاتي، عموماً «تجربهي وجودي» جمهوري اسلامي ناديده گرفته ميشود. هر كدام از اين تحقيقات را ميشد بيست، سي يا حتي چهل سال قبل هم انجام داد. اين قبيل بحثها آن قدر كلي و انتزاعي است كه اساساً پيدايش واقعيت و تجربهاي به بزرگي خودِ «جمهوري اسلامي» برايشان مدخليت چنداني ندارد! جمهوري اسلامي تنها باب بحث و گفتوگويي را گشوده است تا محقق فرهيخته بتواند تا انتهاي آن پيش برود. به عبارت ديگر، نظام جمهوري اسلامي زمينهي وجودي اين رشته نظريهپردازيهاست؛ يعني ميز، صندلي، سالن و امكانات و حداكثر «بهانهي طرح بحث» را در اين قبيل نظريهپردازيها و همايشها فراهم كرده است، نه اينكه مبدأ و منظر معرفتي باشد و به تجربهي وجودي آن بپردازد. جمهوري اسلامي همان است كه بوده و انبوهي از اين نظريهپردازيهاي انتزاعي هم هيچ ارتباطي با وضع جاري و واقعيت عيني آن ندارد. به هر حال، اين علوم فني و پايه هستند كه ميبايست به صنعت وصل شود. اين قبيل كارهاي نظري كه قرار نيست به چيزي يا جايي وصل شوند! حداكثر ميتوانند چند «شبهه» را جواب بدهند و اوضاع را برگردانند به همان وضعيت ماقبل شبهه. كاري كه شايد توجيه رسانهاي و ترويجي داشته باشد، اما در نظريهپردازي براي جمهوري اسلاميِ موجود، نقشي ندارد.
برخي از فرودهاي عملي و اجتماعي تئوري مردمسالاري ديني، مخاطراتي جدي براي آن به شمار ميآيند؛ اما به دليل كارهاي انتزاعي، شبهفلسفي و كليگوييهايي كه در اين زمينه ميشود، هرگز به فضاي نظريهپردازي براي مردمسالاري ديني راه نمييابد.
3. مگر نه اين است كه «جمهوري اسلامي» سهونيم دهه تجربهي عيني و عملي مردمسالاري ديني با تمام فرازوفرودهايش را داشته است؟ آيا اين تجربهي زيستهي مردمسالاري ديني، ارزشي براي بررسي ندارد؟ چرا كارهاي نظريهپردازي مردمسالاري ديني نه تنها بر بسط اين فرازها و رفع اين فرودها «متمركز» نميشود، بلكه از فرط انتزاعيگري، اساساً آن را نميبيند. در پردازشي كه رهبر فرزانهي انقلاب از دكترين مردمسالاري ديني دارند، نگرهاي وجود دارد كه فرازوفرودهاي آن را تبيين ميكند: «هر چه مردميتر كارآمدتر» يا «هر چه جمهوريتر اسلاميتر». اين چكيدهي ايدهاي است كه رهبر انقلاب در زمينهي نقش مردم مطرح ميكنند. ايشان در سخنرانيهاي متعدد، به ويژه آنجا كه به تشريح افقهاي نظامسازي در انقلاب اسلامي و ارزيابي كارآمدي نظام ميپردازند، بهترين تصوير از اين نگره را دست ميدهند: «هر جايى كه مسئولين كشور توانايىهاى مردم را شناختند و به كار گرفتند، ما موفق شديم. هر جايى كه ناكامى هست، به خاطر اين است كه ما نتوانستيم حضور مردم را در آن عرصه تأمين كنيم. ما مسائل حلنشده كم نداريم. در همهى مسائل گوناگون كشور، مسئولين بايد بتوانند با مهارت، با دقت و ابتكار راههايى را براى حضور مردم پيدا كنند... اينجاست كه مسئولين بايد زمينهها را، مدلها را، فرمولهاى عملى و قابل فهم عموم را، فرمولهاى اعتمادبخش را براى مشاركت مردم فراهم كنند. در هر بخشى ميشود اين كارها را كرد. هم قوهى مجريه، هم قوهى قضائيه، هم قوهى مقننه، به شيوهى خاص خود، ميتوانند اين را تأمين كنند. از ابتكار مردم، از فكر مردم، از نيرو و انگيزهى مردم، از نشاط جوانىِ جوانان ما، كه قشر عظيم و وسيعى هستند، ميتوانند استفاده كنند.»
4. راه ديگر و كمتر طيشده، بحث از مردمسالاري ديني و گفتوگو از تجربهي مردمسالاري ديني در ايران است. بر اين اساس، ميتوان تجربهي نظام جمهوري اسلامي و فرازوفرودهاي آن از منظر مقولهي مردمسالاري ديني را مطالعه كرد و تلاشهاي تئوريك را به سمت بازتوليد اين فرازها و رفع فرودها به پيش برد.
اگر بخواهيم يكي از بارزترين مصاديق اين فرودها را به عنوان نمونه بررسي كنيم، ميتوانيم به شكلگيري طبقهي مرفه جديدي، از و در دل نظام جمهوري اسلامي اشاره كنيم. طبقهاي كه ادبيات مبارزه با آن يك مدخل مهم در منظومهي انديشههاي عدالتخواهانه، ضداشرافيت و فسادستيز رهبري است. مفهوم «طبقهي مرفه جديد» راجع به وضعيتي است كه در ادبيات رهبري اينچنين تشريح ميشود: «كسانى هستند كه تلاش مىكنند و حقيقتاً در صدد اين هستند كه طبقهى ممتازهى جديدى در نظام جمهورى اسلامى به وجود آورند. به خاطر انتخابها و انتصابها و زرنگىها و دستوپادارىها و مشرف بودن بر مراكز ثروت و از طريق نامشروعى كه با زرنگى آن را ياد گرفتهاند، به اموال عمومى دست بيندازند و يك طبقهاى جديد، طبقهى ممتازان و مرفهان بىدرد درست كنند. نظام اسلامى با مرفهان بىدرد و معارض و مخل، آن طور برخورد سختى كرد. حال از درون شكم نظام اسلامى، يك طبقهى مرفه بىدرد جديد طلوع كند! مگر اين شدنى است؟! به فضل پروردگار، مخلصان انقلاب و اسلام نخواهند گذاشت كه چنين انحرافهاى بزرگى به وجود آيد.» (آيتالله خامنهاي، 25 تير 1376)
بخشي از انديشه ورزاني كه در وضعيت «ذهن اسير» قرار ندارند، «اسير ذهن» هستند و اين نگرش «غلط» است و بخش عمدهاي از كار نظري دربارهي مردمسالاري ديني را عميقاً تحت تأثير خود به محاق برده است.
يكي از ويژگيهاي اين طبقه و اشرافيت نوظهور اين است كه به وضوح در برابر «رأي مردم» مقاومت ميكند و شكلگيري آن، از مصاديق و موانع مردمسالاري ديني است. اتفاقات سال 88 تنها يك «نمونه» از سلسله اقدامات پيدا و پنهاني است كه اين طبقه به پيش ميبرد تا بتواند بخشهاي مختلفي از نظام جمهوري اسلامي را وقف منافع خويشتن كند. تنها يك نمونه كه به دليل عمومي شدن آن، يك نماد شد.
نمونهي ديگر ناديده گرفتن مطلق ظرفيتهاي قانون اساسي براي بسط مردمسالاري ديني، حتي در سطح برخي اصول آن، مانند اصل هشت است؛ سهونيم دهه از عمر قانون اساسي گذشته و ما گرايشهاي مختلف و گاه متضاد را در نُه دورهي مجلس شوراي اسلامي تجربه كردهايم؛ اما مهمترين و بارزترين ظرفيتهاي قانون اساسي براي گسترش مشاركت بيشتر مردم ناديده انگاشته شده است. البته اين مسئله در سطح كارگزاران سياسي و نمايندگان مجلس، تا حدودي قابل تبيين بوده و دلايل خاص خود را دارد. بخشي از اين دلايل را ميتوان با همان مفهوم «طبقهي مرفه جديد» توضيح داد. اما ناديده گرفتن اين ظرفيت در فضاي انديشهورزي را چگونه ميتوان تبيين و توجيه كرد؟ اين وضعيت چه زمينهاي ميتواند داشته باشد به غير از غلبهي انتزاعزدگي و فقدان نگاه انضمامي در فضاهاي نظريهپردازي براي مردمسالاري ديني.
وضعيتي كه در اين باره با آن مواجهيم ميتوان وضعيت اسارت در دام ذهنيات يا اسير ذهنبودگي نخبگان دانست. اين وضعيت به همان اندازه بيراهه است كه وضعيت غربزدگي؛ آنجا كه پژوهشگري با ذهنِ اسير در پارادايمهاي مدرن علوم اجتماعي، از ادراك حقيقت جمهوري اسلامي بازميماند. واقعيت اين است بخشي از انديشورزاني كه در وضعيت «ذهن اسير» قرار ندارند، «اسير ذهن» هستند و اين نگرش «غلط» است كه بخش عمدهاي از كار نظري دربارهي مردمسالاري ديني و همچنين بحث و گفتوگوهايي را كه پيرامون بسياري از مفاهيم ديگر گفتمان انقلاب (مانند الگوي پيشرفت) در جريان است، عميقاً تحت تأثير خود به محاق برده است: «براى اينكه ما بتوانيم نسخهى درست پيشرفت را پيدا كنيم، چه لازم داريم؟ بحث نظرى. اين، يكى از آن كارهايى است كه شماها بايد بكنيد. پيشرفتِ يك كشور چيست؟ البته مقصودم اين نيست كه در بحثهاى ذهنى باز بيفتيم و همين طور خودمان را معطل مباحث ذهنى بكنيم؛ مباحث تئوريكِ بدون توجه به خارج و واقعيات. نه، اينها را نمىخواهم، اين غلط است.» (آيتالله خامنهاي، 18 آبان 1385) و همين غلطهاست كه زمينههاي مهمي از كار تئوريك بر روي ظرفيتهاي قانون اساسي براي تحقق آرمانهاي انقلاب اسلامي را معطل كرده است: «كار تئوريك را مىتوانيد در زمينهى [...] عدالتخواهى انجام دهيد. مثلاً در زمينهى عدالتخواهى، مىتوانيد قانون اساسى را مطالعه كنيد و ببينيد اگر ما بخواهيم عدالت اجتماعى را با همان مفهوم متعارفى كه همه مىفهميم، تحقق ببخشيم، بايد از كدام دستگاهها چه توقعهايى داشته باشيم.» (آيتالله خامنهاي، 15 آبان 1383)
اين قبيل فرودهاي اجتماعي و نظري براي تئوري مردمسالاري ديني، مخاطرهاي جدي هستند؛ اما به دليل كارهاي انتزاعي، شبهفلسفي و كليگوييهايي كه در اين زمينه ميشود، هرگز به فضاي نظريهپردازي براي مردمسالاري ديني راه نمييابد.
يكي از برجستهترين تجربههاي انقلاب اسلامي، پديدهي منحصربهفرد نهادهاي انقلابي است؛ نهادهايي كه حذف هر كدامشان از تاريخ دههي اول انقلاب، نتيجهاي بهتر از امروز مصر را در ذهنها تصوير نميكند.
5. از طرف ديگر، تجربهي مردمسالاري ديني، يك سري فرازهاي جدي هم داشته است؛ فرازهايي كه نقش مردم را فراتر از كاركردهاي صرفاً حمايتي (مانند راهپيماييها و انتخاباتها) و تزئيني در متن مسير ادارهي كشور تعريف كرده است. اين تجربهها هم بر اساس دكترين «هر چه مردميتر كارآمدتر» يا «هرچه جمهوريتر اسلاميتر»، از موفقترين تجربههاي جمهوري اسلامي هستند و ناديده گرفتن اين تجربهها در حوزههايي مانند اقتصاد و فرهنگ، زمينهساز عقبافتادگي امروز ماست.
يكي از اين تجربهها مشخصاً در پديدهي منحصربهفرد «نهادهاي انقلاب اسلامي» خود را نشان ميدهد؛ نهادهايي كه حذف هر كدامشان از تاريخ دههي اول انقلاب، نتيجهاي بهتر از امروز مصر را در ذهنها تصوير نميكند. البته تصوير و تصور امروز ما از نهادهاي انقلاب، بر اساس نقش و وضع موجود و امروزشان، چندان گوياي اهميت اين تجربهها نيست؛ اما مطالعهي اين نهادها در بافت تاريخيشان، اهميت اجتماعي آنها را پديدار ميكند.
اينكه ماهيت نهادهاي انقلاب دقيقاً چيست، پرسشي است كه نبايد انتظار داشت به سادگي پاسخ يابد؛ چرا كه نهادهاي انقلاب هم مانند خود انقلاب، يك پديدهي استثنائي هستند: «بعد از انقلاب يك گروههايي پيدا شدند و يك جمعيتهايي كه نظير اينها در تاريخ گمان ندارم سابقه داشته باشد.» اما همين قدر بايد دانست كه نهادهاي انقلاب حل پارادوكسيكاليتهي نهضت و نظام، از طريق تبديل «جهاد به نهاد» است و اين يعني تسري همهي ظرفيتها و ظرافتهاي مردمي انقلاب در ساختار ادارهي جامعهي پس از آن.
پيدايش اين نهادها، همگي در چارچوب نظام امت و امامت است. به اين صورت كه ابتدا امام (ره)خطوط كلي انقلاب را در دورهها و حوزههاي مختلف، مثل سازندگي، مطرح ميكنند و سپس از مردم ميخواهند كه در اين حوزهها وارد ميدان جهاد شوند و بعد از آن، به وسيلهي جمعي از انسانهاي انقلاب اسلامي، در راستاي اين خطوط، طرحي براي سازماندهي نيروي اجتماعي انقلاب تدوين ميشود. اين طرح به عنوان اعلام آمادگي به امام (ره) ارائه ميشود و امام هم كه آمادگي عمومي براي جهاد در آن حوزه را ميبينند، پيام و فرمان تشكيل عمومي يك نهاد انقلابي براي شكلدهي به جبههي مبارزات انقلاب در آن حوزه را ميدهند. به اين ترتيب، نهادهاي انقلاب يكي پس از ديگري ايجاد ميشوند؛ از جملهي اين نهادها ميتوان به جهاد سازندگي، سپاه پاسداران، بنياد مستضعفان، كميتهي امداد، بسيج مستضعفين، بنياد مسكن، بنياد شهيد، بنياد 15 خرداد، نهضت سوادآموزي، دادگاههاي انقلاب و دهها نهاد ديگر اشاره كرد. اما آيا ميتوان تاريخ انقلاب را براي مثال، بدون «بسيج» نوشت و تصور كرد؟ باقي نهادهاي انقلاب هم در حوزهي كاري خودشان كموبيش چنين كاركردي داشتهاند. نهضت خميني (ره) در نهادهاي انقلاب اسلامي تداوم پيدا ميكند و مردم با سازمان و ساماني كه در اين نهادها مييابند، همچنان در مسير مبارزه باقي ميمانند. با اين نهادهاست كه حضور مردم فراتر از تعاريف كلاسيك، به متن اداره و پيشبرد امور كشور راه مييابد.
متأسفانه اين واقعيت وجود دارد كه قدرِ نهادهاي انقلاب و تأثيراتشان، آنچنان كه بايد، شناختهشده نيست. جامعهشناسي نهادهاي انقلاب، انسان را در برابر صحنههاي شگرفي قرار ميدهد. شواهد بسياري در دست است كه نشان ميدهد انسانهاي انقلاب شناخت خوبي از جايگاه و اهميت نهادهاي انقلاب داشتهاند. به عنوان نمونه، وقتي به نسبت «انسانهاي انقلاب» با «نهادهاي انقلاب» ميپردازيم، به رابطهي خاصي ميرسيم. اينكه افراد در ابتداي انقلاب از نهادي كه در آن مشغول بودهاند تقاضاي حقوق نميكردند يا حتي بخش از حقوق دريافتيشان را با اين استدلال كه اضافه بر نياز من است، بازميگرداندند. به خوبي ميديديم كه نهادهاي انقلابي، مثل جهاد سازندگي، براي شاغلان در آن، از نوعي تقدس برخوردار بود. گاه ديده ميشد افراد با آرم و لوگوي نهاد انقلابيشان عكس ميانداختند؛ امري كه در شرايط عادي معنا ندارد. لوگويِ هيچ اداره و شركتي براي كاركنان و حتي هيئت مؤسس، مديران و سهامداران آن «مقدس» نيست. حتي در برخي گلزارهاي شهدا كه هنوز تخريب و يكسانسازي نشدهاند، از اين دست نشانهها بسيار است. گاه ديده شده است برخي از خانوادههاي شهدا آرم سازماني سپاه پاسداران را كنار مزار فرزندشان نصب كردهاند، در حالي كه قاعدتاً سازماني كه زمينهي كشته شدنِ فرزند يك خانواده را ايجاد كرده است اصولاً نبايد براي آن خانواده محبوب يا به نوعي مقدس باشد. آيا در جهان، مادران سربازان كشتهشده در صف اول گروههاي ضدجنگ نيستند؟ باز هم به عنوان نمونه، چقدر فراوان است كه شهدا در وصيتنامههايشان لباس سازماني سپاه پاسداران را مقدس ميدانستند يا نسبت به مراقبت و حمايت از نهادهاي انقلابي وصيت ميكردند. اين مناسبات با كدام تئوري قابل توجيه و تبيين است؟
نهادهاي انقلاب را ميتوان يك ابرتجربه در عرصهي مشاركت عمومي دانست؛ تجربهي ناگفتهاي كه اگر تدوين و تئوريزه شود، بيشك تراز جديدي از نهادهاي مدني را پيش رو قرار ميدهد.
هنگامي كه اين مناسباتِ غيرمعمول را كنار سخنان بيبديل امام خميني و آيتالله خامنهاي در تحليل و تجليل نهادهاي انقلاب قرار ميدهيم، به خوبي ميبينيم كه دو سويِ چارچوبهي نظري امت و امامت، كه بستر و خاستگاه تولد نهادهاي انقلاب است، به درستي قدر و منزلت نهادهاي انقلاب را ميداند. اما راز اين قدر نهادن در چيست؟ بيشك يكي از مهمترين اين زمينهها نقش بيبديل اين نهادها در پيشبرد اهداف انقلاب است.
امروز در پس ذهن ما، دههي اول انقلاب به مثابهي تراز انقلاب است. اين به چه دليل است؟ گاه ديده ميشود كه تبييني واقعي از انقلابي بودن دههي شصت وجود ندارد. بخشي از تبيين غلط به دليل وجود نگاه تماميتخواهي است كه با در اختيار داشتن دولت، مايل بود همه چيز را دولتي كند؛ حتي ارزشهاي دههي شصت را. همين نگاه بود كه با دولتي كردن نهادهايي مثل جهاد سازندگي، آنها را در سراشيبي سقوط قرار داد.
خلاصه اينكه اگر بخواهيم خارج از چارچوبهاي پيشساختهاي كه سالها به مدد رانتهاي رسانهاي در ذهنهايمان رسوخ كرده است بينديشيم، پُرواضح است كه انقلابي بودن دههي اول انقلاب ريشه در حضور پُررنگ مردم دارد. انقلابي بودن دههي شصت يك مقولهي دولتي نيست، يك واقعيت مردمي است. به اين دليل است كه حضور مردم، نه به صورت نمادين در راهپيماييها و نه به صورت مقطعي در انتخاباتهاست، بلكه حضوري نهادينهشده از بستر نهادهاي انقلاب است.
نهادهاي انقلاب را ميتوان يك ابرتجربه در عرصهي مشاركت عمومي دانست؛ تجربهي ناگفتهاي كه اگر تدوين و تئوريزه شود، بيشك تراز جديدي از نهادهاي مدني را پيش رو قرار ميدهد. الگويي كه نهادهاي مدني بر اساس آن، نه تنها در برابر انقلاب اسلامي عمل نميكنند، بلكه به تداوم جامعهي انقلابي منتهي ميشوند همين جاست. لازم نيست آن را صرفاً در كليات فلسفي جستوجو كرد. ما با تجربهي زيستهي هزارها و بلكه ميليونها انسان مواجهيم. ما از يك راه طيشده و البته مطلقاً تئوريزهنشده حرف ميزنيم. كافي است فكر نكنيم براي كار نظري بايد به كنج كتابخانه رفت و در را به روي خود بست. كافي است سراغ مطالعهي ميدانيِ ميداني برويم كه روزبهروز در حال كمرنگتر شدن است؛ كتابها و كتابخانهها، انشاءالله همه پاينده و برقرار باشند! اما اين تجربه و انسانهايي كه اين تجربهي زيسته را داشتهاند، روزبهروز در حال فرسايشاند. كافي است كمي درهاي بستهي اتاقهاي ذهنمان را بگشاييم و به جاي تفلسفهاي سفسطي، دندانهاي اسب را بشمريم! شايد وقت آن رسيده باشد كه كمي انضماميتر دربارهي مردمسالاري ديني حرف بزنيم و از مبانيزدگي مفرط كنوني رها شويم و كمي هم به «تجربه» در مردمسالاري ديني توجه كنيم.
6. دربارهي مردمسالاري ديني دو نوع كار نظري ميتوان انجام داد؛ يكي اينكه «مباني» نظري مردمسالاري ديني بررسي شود. اگر از اين منظر نگاه كنيم، نظريههاي متعددي دربارهي مردمسالاري ديني مطرح و مقالههاي بسياري نوشته شده است. اما از منظر ديگري هم ميتوان به نظريهي مردمسالاري ديني نگريست. از منظري كه مردمسالاري ديني در ارتباط با واقعيتي به نام جمهوري اسلامي و تجربهي وجودي و نيازهاي عيني آن ديده ميشود. از اين منظر، «جمهوري اسلامي يعني مردمسالاري ديني» (آيتالله خامنهاي، 2 آبان 1380) و اينجاست كه «جمهوري اسلامي» را ميبينيم كه همچنان در مهجوريت تئوريك به سر ميبرد و اين آغاز مسئله است. (*)
* مجتبي نامخواه؛ دانشآموخته حوزه علميه و كارشناس ارشد رشته دانش اجتماعي مسلمين
منبع : پايگاه تحليلي ـ تبييني برهان
انتهاي متن/
سه شنبه 3 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]
صفحات پیشنهادی
با ماميتوانيم توانستيم كارآمدي مردمسالاري ديني را ثابت كنيم
با ماميتوانيم توانستيم كارآمدي مردمسالاري ديني را ثابت كنيم نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي گفت ما براي نخستين بار يك نظام مردم سالار ديني را تجربه كرده و در عرصه آزمونهاي بزرگ سياسي دفاعي علمي فرهنگي و اجتماعي كارآمدي آن را اثبات كنيم به گزارش خبرنگار دانشگاه باشگاه خبرنگسومین همایش«نظریه مردمسالاری دینی» برگزار میشود
26 آذرماه سومین همایش نظریه مردمسالاری دینی برگزار میشود خبرگزاری رسا ـ همایش نظریه مردمسالاری دینی به همت پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی و با همکاری دانشگاه شهید بهشتی برگزار میشود به گزارش خبرگزاری رسا سومین همایش « نظریه مردم سالاری دینی» 26 آذر ماه به همتحسين مهرپور در همايش مردمسالاري ديني:قانون در نظام مردمسالاري ديني بيان اراده عموم است
حسين مهرپور در همايش مردمسالاري ديني قانون در نظام مردمسالاري ديني بيان اراده عموم است رئيس دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي گفت در بُعد ديني مردمسالاري ديني نخست بايد بدانيم حاكميت از آن خداست اما خداوند انسان را به سرنوشت اجتماعياش حاكم كرده و در اين نظام قانون بيان ارادهحجتالاسلام محمديان در همايش مردمسالاري ديني:مردمسالاري ديني پاسخگوي بنبستهاي دنيوي است
حجتالاسلام محمديان در همايش مردمسالاري ديني مردمسالاري ديني پاسخگوي بنبستهاي دنيوي است رئيس نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه گفت مردمسالاري ديني يك ايده نو و جديد است كه پاسخگوي بسياري از بنبستهاي دنيوي خواهد بود به شرطي كه ابعاد و حريمهاي آن مشخص شود به گزارشحجتالاسلام رنجبران در همايش مردمسالاري ديني:حكومت اسلامي نميتواند مردمسالار نباشد/ مردمسالاري ديني پشتوان
حجتالاسلام رنجبران در همايش مردمسالاري ديني حكومت اسلامي نميتواند مردمسالار نباشد مردمسالاري ديني پشتوانه نظام است دبير سومين همايش نظريه مردمسالاري ديني گفت حكومت اسلامي كه نتيجه قيام آگاهانه مردم شجاع و غيرمند است نميتواند مردم سالار نباشد به گزارش خبرنگار آيين و انداسلام، رهبري و مردم باعث بقاي جمهوري اسلامي بوده است/ مردمسالاري ديني نظريه اي جوان
اسلام رهبري و مردم باعث بقاي جمهوري اسلامي بوده است مردمسالاري ديني نظريه اي جوان رئيس دانشگاه شهيد بهشتي تهران با اشاره به اينكه نظريه مردمسالاري ديني نظريه اي جوان است گفت حضور توأمان اسلام رهبري و مردم باعث بقاي نظام جمهوري اسلامي بوده است به گزارش خبرنگار مهر سومين همايغرب براي نجات خود اسلام را طالبان و وهابيت معرفي ميكند/مردمسالاري ديني تنها جايگزين تمدن تمدن غرب
غرب براي نجات خود اسلام را طالبان و وهابيت معرفي ميكند مردمسالاري ديني تنها جايگزين تمدن تمدن غرب رئيس نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها گفت موجي كه با انقلاب اسلامي در جهان پديد آمده تمدن غرب را با بن بست مواجه كرده كه نتيجه آن فروپاشي غرب از درون است كه امروزه شاهبرخی ناپاکیها درعرصه سیاست و رقابت چهره مردمسالاری دینی را مخدوش میکند
حجت الاسلام محمدیان برخی ناپاکیها درعرصه سیاست و رقابت چهره مردمسالاری دینی را مخدوش میکند خبرگزاری رسا ـ رییس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها با انتقاد از مسائلی که به اسم مردم سالاری دینی در جامعه اسلامی رخ می دهد گفت در مردم سالاری دینی رقابتهای سیاسی راههامردم بايد از معارف ديني آگاه باشند/ لزوم توجه به معارف قرآن
مردم بايد از معارف ديني آگاه باشند لزوم توجه به معارف قرآن قم - خبرگزاري مهر يكي از مراجع تقليد شيعيان گفت لازم است مردم از معارف ديني همچون حرام بودن جريمه ديركرد آگاه شوند اما متاسفانه رسانهها در اين زمينه همكاري نميكند به گزارش خبرنگار مهر آيت الله العظمي حسين نوري همداتاكيد تجار و كارفرمايان ايران و جمهوري آذربايجان بر گسترش همكاريهاي اقتصادي
تاكيد تجار و كارفرمايان ايران و جمهوري آذربايجان بر گسترش همكاريهاي اقتصادي باكو واحد مركزي خبر اقتصادي 92 9 26 تجار و كارفرمايان اقتصادي ايران و جمهوري آذربايجان در نشستي مشترك در باكو بر افزايش مبادلات تجاري تاكيد كردند به گزارش واحد مركزي خبر از باكو در اين نشست كه يحيفرماندهي عمليات بغداد زائران حسيني را ازدريافت كتابهاي ديني به عنوان هديه برحذرداشت
فرماندهي عمليات بغداد زائران حسيني را ازدريافت كتابهاي ديني به عنوان هديه برحذرداشت تهران واحد مركزي خبر سياسي 1392 09 26 فرماندهي عمليات بغداد به زائران حسيني توصيه كرد از دريافت كتاب هاي ديني به عنوان هديه خودداري كنند زيرا ممكن است اين كتابها بمب گذاري شده باشد به گزارشبه مناسبت تامين امنيت مراسم عاشوراي حسيني«شوراي عالي امور ديني» از نيروهاي امنيتي افغانستان قدرداني كرد
به مناسبت تامين امنيت مراسم عاشوراي حسيني شوراي عالي امور ديني از نيروهاي امنيتي افغانستان قدرداني كرد اعضاي شوراي عالي تنظيم امور ديني و مراسم مذهبي افغانستان از مقامات كميسيون امور امنيتي برگزاري مراسم عاشورا به سبب تامين امنيت ايام عاشوراي حسيني تقدير كردند به گزارش خبرنگارئيس ستاد اقامه نماز همدان:تحقق جامعه ديني وظيفه همگاني است
رئيس ستاد اقامه نماز همدان تحقق جامعه ديني وظيفه همگاني است رئيس ستاد اقامه نماز استان همدان تحقق جامعه ديني را وظيفه همه مردم دانست و خواستار توجه به اين مهم شد به گزارش خبرگزاري فارس از همدان سيدمرتضي حسنيحلم ظهر امروز در همايش ساماندهي پوشش بانوان شاغل در مراكز خريد سطح شهرس-
گوناگون
پربازدیدترینها