تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):روزه پرهيز از حرامها است همچنانكه شخص از خوردنى و نوشيدنى پرهيز مى‏كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826226520




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

در باغ شهادت باز، باز استپدر شهيد شيروانيان: پسرم از من پيشي گرفت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در باغ شهادت باز، باز استپدر شهيد شيروانيان: پسرم از من پيشي گرفت
بال فرشتگان اين بار نيز بر فراز شهري به پرواز درآمده كه سال‌هاست مردانش بر در خانه حضرت معبود ضجه مي‌زنند كه در باغ شهادت را نبنديد.


به گزارش خبرگزاري فارس از اصفهان، اين بار فرشتگان خاك پاي مردان و زناني را سرمه چشمشان كردند كه آمده بودند ابوالفضلي را به خاك بسپارند كه تنش به لباس رزم و دلش به بزم عاشقي گرم بود، بزمي آنچنان طرب گون كه ميزبانش حسين بن علي (ع) است و شهد و شرابش شهد شهادت.

اين بار دوباره شهر اصفهان رنگ باخت و رنگ سرخ عاشقي به خود گرفت و ميهماني را به دوش گرفت و تا گلزار عاشقي بدرقه نمود كه چشم اميد عاشقان به ميزباني او در روزي است كه روزگاران براي رسيدن به آن روز سلسله‌وار از پس هم مي‌گذرند.

ميهماني از ديار غم زده شام با خلعتي ايراني و سري به داغي سرب اشقيا سپرده به زادگاهش بازگشت تا دوباره اميدي باشد بر گشايش دريچه‌هاي اميد بر باغي به نام باغ شهادت.

اين بار ابوالفضل شيروانيان با اينكه تنها حدود 4 دهه از عمرش مي‌گذشت "عند ربهم يرزقون" شد و با رداي خدمت به اهلبيت به اوج انسانيت رسيد و شهد شهادت نوشيد.

روز 24 آذر ماه گلوله‌اي سربي و داغ غران و زوزه‌كشان از قناسه مردي ناپاك جهيد و از پشت سر، بر سر مردي نشست كه "اللهم ارزقنا شهادت في سبيلك" دعاي ثابت قنوت نماز عاشقيش بود.

مردي از جنس ايثار و شهادت كه وقتي دلش مي‌گرفت، گام بر بال ملائك الله مي‌نهاد و راهي دياري مي‌شد كه كاظمي، خرازي، جان‌نثاري، رداني و ... ميزبانانش بودند.

مردي با لباس رزم سبز بصيرت از نوع پاسداراني كه حريم اهلبيت(ع) برايشان حريم الله است و براي دفاع از آن هر جا كه باشد انگشت داوطلبيشان جوهري مي‌شود.

ابوالفضل رفت تا محمد مهدي سه سال و نيمه‌اش به عنوان تنها يادگار يك زندگي مشتركِ چند ساله، دوباره زير سايه پدربزرگي ولايي قرار گيرد كه توانست فرزندي بزرگ كند كه در راه ايثار و شهادت از پدر پيشي گرفت.

در زير گفت‌وگوي خبرنگار فارس با سردار مجتبي شيروانيان رئيس بنياد حفظ آثار و ارزش‌هاي دفاع مقدس استان اصفهان و پدر شهيد تازه به شهادت رسيده را از نظر مي‌گذرانيم.

فارس: سردار، لقب پدر شهيد به شماهم اعطا شد، نظرتان را در اين زمينه بفرماييد

شيروانيان: اول بايد خدا را شكر كنم كه امانتي را كه سي سال قبل در چنين ايامي به ما داد، در چنين ايامي با عزت و بصيرت و در راه خودش از ما پذيرفت.

فرزندم در راه دفاع از دين و قرآن و اهلبيت (ع) و دفاع از حريم كريمه اهلبيت (ع) و عقيله بني هاشم، حضرت زينب (س) در ايام اربعين حسيني(ع) جانش را داد و من براي همين خدا را شاكرم.

فارس: از دست دادن فرزند خيلي سخت است، اما شما خدارا شكر مي‌كنيد، در اين زمينه هم توضيح مي‌دهيد؟

شيروانيان: مسلم است كه خيلي سخت است، من سي سال نوكري آقا ابوالفضل را كرده بودم و از نظر عاطفي بسيار دردآور است، اما من روزي كه لباس سپاه پاسداران را پوشيدم، به تمام اطرافيانم گفتم شهادت براي كسي كه اين لباس را مي‌پوشد، بزرگ‌ترين افتخار است، فرزندم هم ملبس به اين لباس بود و او هم به خوبي مي‌دانست چه راهي را انتخاب كرده است.

فارس: شهيد ابوالفضل داراي همسر هم بود و حتي يك فرزند پسر هم داشت، آيا همسر ايشان هم همين نظر را دارند؟

شيروانيان: من تعجبم از اين است كه خداوند چه صبري به مادر و همسر اين شهيد داده است، البته عروسم هم از دختر يكي از همكارانم است و با اين رسالت به خوبي آشناست، روزي هم كه پيكر ابوالفضل را به اصفهان آوردند ايشان تاكيد داشت وصيت همسرش را اجرا كند و من آنجا اين موضوع را به چشم ديدم كه وقتي خداوند مصيبتي مي‌دهد، تحمل آن را هم مي‌دهد.

فارس: مادرشان هم مانند شما به شهادت فرزندشان افتخار مي‌كنند؟

شيروانيان: مادرشان هم زني صبور و ولايي است، ايشان هم به خوبي مي‌داند كه لباس سپاه پاسداران لباس خدمت به محرومان و مظلومان است و به همين سبب اين لباس را مقدس مي‌داند، حالا با اين تفكر ايشان افتخار مي‌كند كه پسرش بهترين راه ممكن را رفته و به دست شقي‌ترين انسان‌ها آن هم به نامردي به شهادت رسيده است.

به نظر خانواده ما، شهادت براي همه اوليا الله افتخار است و به همين سبب براي بازماندگان بجاي تسليت، جاي تبريك دارد، اصلا شايد خداوند مي خواست امانتش را به گونه ديگري غير از اين مانند يك تصادف، سكته و يا مرگ‌هايي كه در جامعه رايج است ببرد، اما حالا خداوند سر ما منت گذاشته و فرزندمان را در راه خودش، اهلبيتش و در راه بصيرت برده، فقط اميدوارم بتوانم رسالتي را كه خداوند با اعطاي واژه پدر شهيد بر دوش من نهاده است به خوبي اجرا كنم.

پسرم درس بزرگي به پدرش داد و خيلي به هنگام رفت، نه دير نه زود، دقيقا همان وقتي كه خداوند مقرر فرموده بود؛ من هم به اين افتخار مي‌كنم و هم به اين كه فرزندم به بركت وجود ولي امر مسلمين، مقام معظم رهبري يك فرزند صالح بود و در راه اسلام و خدا رفت.

فارس: اين طور كه اطرافيان عنوان كرده‌اند، آقا ابوالفضل ارادت ويژه‌اي به حضرت زينب داشته‌اند، در اين خصوص توضيح مي‌دهيد؟

شيروانيان: ايشان همه اهلبيت (ع) را ديوانه وار دوست داشتند، اما وقتي نام حضرت زينب مي‌آمد به گونه‌اي ديگر منقلب مي‌شد، وقتي ذكر مصيبت ايشان مي‌شد، ابوالفضل از عمق وجود گريه مي‌كرد. وقتي هم اخبار بي‌حرمتي‌هاي تكفيري‌ها را به حرم اين عزيزان مي‌شنيد بي‌اختيار منقلب مي‌شد و هميشه مي‌گفت چطور مي‌توانيم زنده باشيم و اين همه بي‌مهري را ببينيم.

با اين توضيح بالاخره يك روز آمد و گفت بر اساس وظيفه‌اي كه دارم مي‌خواهم به سوريه بروم و آنجا اداي دين كنم، داوطلبانه با اصرار و خواهش و تمنا و حتي گريه اجازه گرفت و عازم سوريه شد.

همرزمانش مي‌گويند از روزي كه رسيد آنجا ديوانه‌وار دوست داشت به مردم خدمت كند، حتي براي اين خدمت رساني برنامه منظم داشت.

فارس: شما از رفتنش به سوريه راضي بوديد؟

شيروانيان: وقتي آن جا بود هميشه با ما تماس مي‌گرفت و به من، مادر و خانمش مي‌گفت اگر شما رضايت دهيد كار من حل مي‌شود، آنقدر اصرار كرد كه من و مادرش هم گفتيم هر چه خير و صلاح تو باشد و هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد، مثل اينكه ديگر خيالش راحت شد، آمد و خانمش را هم راضي كرد، وقتي برگشت سوريه تنها 18 روز آنجا بود و بعد خبر شهادتش را آوردند.

فارس: خبر شهادتش را چگونه فهميديد؟

شيروانيان: روز جمعه 23 آذر ماه و يك روز پيش از شهادتش من رفتم منزل ابوالفضل تا به عروس و نوه‌ام سري بزنم، آنجا بودم كه آقا ابوالفضل با خانه‌اش تماس گرفت و وقتي فهميد من آنجا هستم گوشي را گرفت و با من هم صحبت كرد، در بخش آخر صحبت‌هايش گفت: " از شما معذرت مي‌خواهم كه زحمت همسر و فرزندم به گردن شما افتاد، من هم گفتم، " شما داري زحمت اصلي را مي‌كشي ما كه كاري نمي‌كنيم"، در اين لحظه ناگهان يك سكوت بين ما ايجاد شد، حتي من فكر كردم تلفن قطع شده است، وقتي گفتم "الو" او از آن طرف خط فقط گفت: "كاري نداريد؟ خداحافظ" و اين آخرين كلامي بود كه از فرزندم شنيدم.

فرداي آن روز يعني روز شنبه، تكفيري‌ها با قناسه سر فرزندم را مانند نامردها از پشت سر نشانه گرفته بودند و او را به شهادت رساندند.

در همان روزها احساس مي‌كردم حال خوبي ندارم و فشارم به شدت بالا رفته بود، اما هم داروهايم را به موقع خورده بودم و هم رژيمم را رعايت كرده بودم و علت اين فشار بالا را نمي‌دانستم.

تا روز دوشنبه يكي از همكارانم آمد و به گونه‌اي مي‌خواست مقدمه‌چيني كند، اما من از سال62 در تعاون سپاه فعال بودم و با خانواده شهدا در ارتباط بودم، لذا خوب مي‌دانستم كه خبر شهادت را چطور به خانواده شهيد اطلاع مي‌دهند و فهميدم ابوالفضل شهيد شده است، در آن لحظه يادم هست فقط گفتم "انالله و انا اليه راجعون."

فارس: مادر و همسر شهيد چگونه متوجه شدند؟

شيروانيان: خب بعد از اينكه من اين خبر را شنيدم اول خدا را شكر كردم، اما مشكل‌ترين كار اين بود كه اين خبر را به مادر و همسر شهيد بدهم، لذا تصميم گرفتيم يك زيارت عاشورا در خانه‌مان بگيريم، فاميل را دعوت كرديم و در فرازهاي پاياني زيارت عاشورا مداح اعلام كرد كه آقا ابوالفضل هم به فيض عظيم شهادت نائل آمده است، در اين لحظه يك سكوت سنگين خانه را فرا گرفت، لحظه سختي بود، اما مادر و همسرش تمام دقتشان اين بود كه وصيت شهيد را عمل كنند و زياد بي‌تابي نكنند.

فارس: از ايشان يك پسر به يادگار مانده، در اين مورد بفرماييد؟

شيروانيان: بله، پسر آقا ابوالفضل الان سه و سال و نيمه است، دو روز قبل وقتي خيلي دلمان براي ابوالفضل تنگ شده بود با خانواده فيلم‌هايش را مرور مي‌كرديم، اتفاقا فيلم حضور آقا ابوالفضل در بيمارستان بعد از شنيدن خبر پدر شدنش را ديديم، عصر روز جمعه بود، اذان مغرب را مي‌گفتند كه ابوالفضل پسرش را در آغوش گرفت و رو به دوربين گفت؛ روز جمعه روز آقا امام زمان (عج) است و به ياد ايشان نام فرزندم را محمد مهدي مي‌گذارم.

فارس: كمي درباره روحيات شهيد هم مي‌فرماييد؟

شيروانيان: آقا ابوالفضل روحيات عجيبي داشت، روحيه حريت و آزادگي كه باعث شده بود تا به هيچ عنوان حتي در سنين كودكي زير بار ظلم نرود.

او خيلي جدي بود و پشتكار عجيبي داشت، كارهاي سخت و سنگين را داوطلبانه انجام مي‌داد و خصوصيات اخلاقي و غيرت مثال زدني داشت.

من پيش از اينكه به استان اصفهان منتقل شوم، بنا بر شغلي كه انتخاب كرده‌ام حدود شش سال در استان خراسان بودم، در اين زمان آقا ابوالفضل مرد خانه بود و اداره خانواده را بر عهده داشت.

او هرگز اجازه نداد تا من دغدغه خانواده‌ام را داشته باشم و كاري كرده بود كه با خيال راحت به مسايل كاري بپردازم، وقتي هم خبر به من مي‌رسيد كه فرزندم اينقدر مسئوليت‌پذير است به چنين پسري افتخار مي‌كردم.

شهيد خيلي بيشتر از سنش معرفت داشت و حتي با اينكه سنوات خدمتي زيادي هم نداشت، كارهاي مديريتي را به خوبي اجرا مي‌كرد.

شهيد به معناي واقعي عاشق اهلبيت (ع) و تابع مقام معظم رهبري بود و بنا به فرمايشات وي، در راه شناخت زندگي شهدا و اجراي وصاياي آنها به شدت تلاش مي‌كرد، او هميشه خواسته بود تا اگر شهيد شد، به جاي فاتحه‌خواني، روضه اباعبدالله(ع) برگزار شود و به همين سبب نيز از روز شهادتش تا عصر روز اربعين حسيني (ع) در مسجد سيدالشهدا (ع) به يادبود شهدا مراسم روضه‌خواني برگزار مي‌گردد.

فارس: كلام آخر؟

شيروانيان: فقط مي‌توانم بگويم ابوالفضل گوي سبقت را از من ربود، من مدت‌هاست كه عاشقانه طالب فيض شهادت هستم، ولي فرزندم زودتر از من اين مسير را رفت، اميدوارم خداوند به حرمت خون او و همه شهدا ما را هم شهيد كند تا شرمنده ياران و دوستانمان نشويم.

به گزارش خبرگزاري فارس از اصفهان مراسم هفتمين روز شهادت شهيد ابوالفضل شيروانيان بعد از ظهر روز اربعين از ساعت 14 تا 16 و 30 دقيقه در خيمه حسيني گلستان شهدا و پس از آن نيز مراسم روضه‌خواني در مسجد سيدالشهدا (ع) برگزار مي‌گردد.

همچنين صبح روز اربعين به يادبود اين شهيد وارسته از نماز صبح تا ساعت 8 و 30 دقيقه مراسم زيارت عاشورا و عزاداري در مسجد سيدالشهدا (ع) برگزار مي‌شود.

انتهاي پيام/63031/

يکشنبه 1 دي 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن