واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: تفاوت الگوهاي شبكهاي مغز زنان و مردان
بسيار ميشنويم كه دخترها عاطفي ترند يا پسرها ذهن رياضي قويتري دارند. نكات بسياري از اين دست كه جنسيت را در برخورداري از استعدادهاي گوناگون دخيل و مؤثر ميداند، الگوي غالبي تشكيل داده و بر همين اساس آگاهانه يا ناخودآگاه دست به تقسيم و تفكيك جنسيتي وظايف و مسئوليتها ميزند.

مثلا آشپزي را كاري زنانه به حساب مي آورد و رانندگي را كاري مردانه بر مي شمرد. اما آيا واقعا از پنجره علم هم مي توان چنين تفاوت هايي را تائيد كرد؟ مهم تر اين كه آيا واقعا تفاوت هاي جنسيتي فقط ناشي از عوامل زيستي است يا عوامل و شرايط فرهنگي ـ اجتماعي نيز در آنها دخيل است؟ اينها پرسش هاي داغ و مناقشه برانگيزي است كه پاي دانشمندان علوم زيستي را به ميان كشيده است.
به گزارش نشريه تايم، آخرين داده هاي تصويربرداري نشان مي دهد الگوي تشكيل شبكه پيوند هاي عصبي در مغز، ميان زنان و مردان متفاوت است. اين يافته حاصل مطالعه اي است كه حدود هزار نفر را در سنين هشت تا 22 سال مورد بررسي دقيق قرار داده است. محققان دريافته اند پيش از رسيدن به سن بلوغ تفاوت هاي اندكي ميان شبكه پيوند هاي عصبي دختران و پسران وجود دارد، اما حدود دوازده، سيزده سالگي، يعني نزديك سن بلوغ، اين تفاوت ها آشكارتر مي شود.
براساس اين الگو كه پس از سن بلوغ و در بزرگسالي نيز برجا مي ماند، در مغز زنان مدارها به نحوي تشكيل مي شود كه بهتر بتوانند تفكر و هيجان را تلفيق كنند، در حالي كه در مغز مردان پيوندهاي عصبي قوي تري بين ادراك و كنش هماهنگ برقرار مي شود. به عبارت ديگر مجموعه مدارهاي عصبي كه شبكه وسيعي بين نواحي مختلف مغز تشكيل مي دهد، نزديك به سن بلوغ و پس از آن، ظاهرا از جنسيت تاثير مي پذيرد و از آنجا كه هر ناحيه از مغز وظيفه خاصي بر عهده دارد، قوت و ضعف اين شبكه هاي عصبي ميان نواحي گوناگون به بروز استعداد ها و توانايي هايي متفاوتي منجر خواهد شد.
به زبان بسيار ساده، در مردان پيوندهاي بسيار بيشتري بين نواحي جلو و پشت مغز برقرار مي شود. به همين دليل نواحي ادراكي و نواحي تمركز بر عمل و كنش، در مردان شبكه قوي تري دارد، اما مغز زنان از شبكه گسترده تر راست به چپ برخوردار است. همين پيوند عصبي گسترده تر ميان نواحي راست و چپ مغز، ارتباط ميان نواحي هيجاني و شهودي را با نواحي دخيل در تفكر و برنامه ريزي تقويت مي كند.
دكتر راگيني ورما، استاديار راديولوژي دانشگاه پنسيلوانيا و مولف اصلي اين مقاله مي گويد از آنجا كه اين تغييرات نزديك به بزرگسالي شكل مي گيرد، نمي توان عوامل زيستي مانند تغييرات هورموني را در اين تفاوت ها دخيل دانست بلكه بايد عوامل اجتماعي نظير فشارهاي فزاينده فرهنگي ـ اجتماعي يا سازگاري با نقش هاي جنسيتي را نيز در بررسي هاي خود در نظر داشته باشيم.
طبيعتا سوالي كه بلافاصله به ذهن مي رسد اين است كه كدام يك از اين عوامل نقش اصلي را به عهده دارند؟ آيا تفاوت هاي زيستي الگوهاي متفاوت ارتباطات شبكه اي مغز زنان و مردان را مي سازد، يا نقش هاي جنسيتي اجتماعي شبكه هاي عصبي خاصي را شكل مي دهد؟
واقعيت اين است كه پژوهش مذكور نمي تواند به چنين پرسشي جواب دهد. اين كه آيا شبكه قوي تر ميان نواحي ادراك و كنش است كه مردان را در مهارت هاي جسماني ممتاز مي سازد يا پرداختن بيشتر به انجام وظايف فيزيكي سبب تقويت شبكه ارتباطي ميان اين نواحي مي شود. به همين طريق، آيا شبكه مغزي گسترده تر در تلفيق قواي تحليل و شهود زنان است كه مي تواند مهارت هاي اجتماعي بهتري به آنها بدهد يا فعاليت اجتماعي بيشتر است كه سبب ارتباط قوي تر آن نواحي مغزي و در نتيجه تقويت استعداد اجتماعي آنها مي شود.
اما چرا بايد تاثيرات فرهنگي ـ اجتماعي را در بررسي هاي علمي تا اين اندازه مهم دانست؟ به اين دليل كه اكنون شواهد كتمان ناپذير بسياري در تائيد اهميت چنين تاثيراتي در اختيار داريم. براي مثال، در ايالات متحده دختران در مقايسه با پسران معمولا در حل مسائل رياضي توان كمتري از خود نشان مي دهند، اما در كشورهاي اسكانديناوي كه زن و مرد از مساوات بيشتري بهره مي برند و تبعيض جنسيتي بسيار كمتر است، يا هيچ تفاوتي ميان دختران و پسران در حل مسائل رياضي ديده نمي شود يا اگر هم هست بسيار ناچيز است. به طور مثال در هندوستان طي آزموني كه براي سنجش مهارت هاي بصري مورد نياز رياضيات به عمل آمده معلوم شده است كه در نواحي روستايي، دختران متعلق به قبايل داراي شرايط اجتماعي مطلوب تر در مقايسه با دختران متعلق به قبايل داراي نظام شديد پدرسالار نمرات بهتري گرفته اند.
به طور خلاصه بايد گفت يافته هاي پژوهش اخير دانشگاه پنسيلوانيا الزاما به اين معنا نيست كه همه زنان از تمام مهارت هاي هيجاني برخوردارند يا همه مردان هميشه در ورزش و رياضيات مستعد هستند. دكتر كوردليا فاين، استاديار دانشگاه ملبورن استراليا كه تاليفاتي در اين زمينه دارد و البته در مطالعه فوق مشاركت نداشته است، مي گويد: «داده هاي اوليه محققان نشان مي دهد چه ميزان همپوشاني ميان جنس هاي مذكر و مؤنث وجود دارد.» به گفته او، دختران در 40 درصد حوزه هايي كه تصور مي شود جنس مذكر برتر است، بهتر عمل مي كنند و البته همين حكم را مي توان براي پسران نيز صادر كرد.
پس به طور كلي اين يافته ها نه مؤيد كامل توانايي جنسيتي در زمينه اي خاص به شمار مي رود و نه مي تواند تأييد ضعف جنسيتي باشد. تاكنون ما فقط توانسته ايم تفاوت هايي را در الگوي شبكه پيوند هاي عصبي مغز زنان و مردان مشاهده كنيم. براي پي بردن به علت اصلي اين تفاوت ظاهرا راه درازي در پيش است. با اين حال، اكنون اين فرض قوت گرفته است كه تلفيقي از ممارست عملي و نيز عوامل زيستي سبب شكل گيري شبكه هاي عصبي ويژه متفاوت در زنان و مردان خواهد شد. / ضميمه سيب
مسعود ايثاري
جمعه 29 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]