تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نادان كسى است كه نافرمانى خدا كند، اگر چه زيبا چهره و داراى موقعيتى بزرگ باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1842151753




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

رواج زندگي مجردي دختران در تهران


واضح آرشیو وب فارسی:الف: رواج زندگي مجردي دختران در تهران
دختران مجرد، بالا رفتن سن ازدواج، آسيب هاي اجتماعي، بي‌بندوباري، مفاسد اخلاقي، ... اينها واژه‌هايي هستند كه وقتي درباره ي زندگي مجردي دختران صحبت مي‌كنيم، ناخودآگاه در ذهن شنونده تداعي مي‌شود و با جستجوي ساده‌اي در فضاي مجازي مي‌توان انواع مطالب هشداردهنده درباره ي خطرات اين سبك زندگي را يافت.

به گزارش فرارو، گويي اين شكل از زندگي به هر دليل و هر انگيزه اي كه باشد، موقت باشد يا دائم، خودخواسته باشد يا از سر اجبار، دچار نوعي پيشداوري منفي است و انگ قضاوت منفي بر پيشاني اش خورده است. هرچند در سالهاي اخير زندگي مجردي دختران در تهران وسيع تر شده است، ولي همچنان سوال برانگيز است و هربار كه كسي بخواهد وارد اين نوع از زندگي شود ناچار است كه به نوعي مشروعيت عمل خود را توجيه كند.

تهران جذابيت زيادي براي مهاجران دائم و موقت دارد. سالانه هزاران نفر از نقاط مختلف ايران به منظور دستيابي به فرصت‌هاي بهتر كار، درآمد، تحصيل و زندگي به اين شهر مي‌آيند. بسياري از اين افراد كه اغلب جوان، دانشجو، كارمند، و يا كارگرند، به تنهايي و دور از خانواده خود به صورت "مجردي" زندگي مي‌كنند.

اگر در سالهاي گذشته "خانه مجردي" مقوله اي بود كه تنها به پسران اختصاص داشت، امروزه دختران زيادي نيز به اين سبك زندگي روي آورده اند و به تنهايي يا همراه با دوستان همخانه ي خود زندگي مجردي را تجربه مي‌كنند. طوري كه زندگي مجردي دختران در تهران به يك پديده ي ملموس و روزمره تبديل شده، از سوي برخي پذيرفته شده و از سوي ديگران با نگراني و اعتراض مواجه شده است.

حال سوال اين جاست كه دلايل گرايش فزاينده ي دختران به زندگي مجردي چيست و اين سبك زندگي چه چالش ها و آسيب هايي به دنبال دارد؟ چرا بسياري از دختران حتي پس از اتمام دوره ي دانشجويي و فراغت از تحصيل و با وجود تمام دشواري هاي اقتصادي و اجتماعي كه در زندگي مجردي با آن مواجهند، همچنان حاضر به برگشتن به شهر و زندگي همراه با خانواده ي خود نيستند؟

آمارها چه مي‌گويند؟
۳۰ درصد از جوانان ايراني ساكن شهرهاي بزرگي چون تهران، تبريز، اصفهان، مشهد، اهواز و شيراز زندگي مجردي را انتخاب كرده اند. طبق نتايج سرشماري نفوس و مسكن سال ۱۳۹۰، در شهر تهران در گروه سني ۱۵ تا ۳۹ سال ۱۰۶۲۰۵۹ مرد مجرد (شامل بي‌همسر به دليل فوت، بي‌همسر به دليل طلاق، و هرگز ازدواج نكرده) وجود دارد و ۷۸۹۲۵۲ مرد داراي همسر. اين ارقام براي زنان ساكن تهران در همين گروه سني عبارت است از ۸۴۳۷۹۵ زن مجرد (شامل بي همسر به دليل فوت، بي همسر به دليل طلاق، و هرگز ازدواج نكرده) و ۱۰۴۳۶۰۶ زن داراي همسر. اما همه ي مجردها به صورت مستقل و مجردي زندگي نمي كنند، بلكه بسياري از آنها به همراه خانواده و در منزل پدري خود ساكن اند.

طبق نتايج همين سرشماري، خانوارهاي ساكن در تهران به سه دسته تقسيم شده اند.
خانوارهاي معمولي، خانوارهاي گروهي و خانوارهاي موسسه اي. در سال ۱۳۹۰ تعداد زناني كه در خانوارهاي معمولي زندگي مي كنند ۴۰۷۱۷۴۲ نفر، زناني كه در خانوارهاي گروهي سكونت دارند ۲۹۰۹ نفر و زناني كه در خانوارهاي موسسه اي ساكن اند ۲۰۰۹۹ نفر است.

اين ارقام براي مردان عبارت است از ۳۹۹۴۶۳۸ نفر در خانوارهاي معمولي، ۲۵۱۲۵ نفر در خانوارهاي گروهي، و ۳۹۵۳۸ نفر در خانوارهاي موسسه اي. به درستي مشخص نيست كه چه تعداد از خانوارهاي معمولي تك نفره اند و زندگي مجردي محسوب مي شوند. آمار دقيقي نيز از تعداد خانه هاي مجردي دختران و پسران در تهران در دست نيست. اما طبق اظهار نظر وزارت ورزش و جوانان ايران در سال ۱۳۹۱، در شهرهاي بزرگ بين ۲۵ تا ۳۰ درصد جوانان زندگي مجردي دارند.

انواع زندگي مجردي دختران
دختراني كه اغلب براي تحصيل و گاهي نيز براي كار به تهران مي آيند معمولاً سه شكل زندگي مجردي را تجربه مي كنند. يكي زندگي در خوابگاه است. خوابگاه هاي دانشجويي معمولاً بدون هزينه يا بسيار كم هزينه اند و دانشجويان در اتاق هايي ۴ الي ۵ نفري زندگي مي كنند. خوابگاه هاي دخترانه اغلب مقررات ويژه اي براي رفت و آمد دارد و مورد نظارت وكنترل قرار مي گيرند. مسئولان خوابگاه با خانواده ي دختران دانشجو به شكل مستمر در تماس اند و تمامي تاخيرها و غيبت ها را به آنان گزارش مي دهند.

شكل دوم زندگي در پانسيون است. پانسيون ها واحدهاي مسكوني آپارتماني اي خصوصي هستند كه در هر اتاق آن به طور متوسط ۱۰ تخت وجود دارد و معمولاً افراد به طور موقت به مدت چندماه در آن زندگي مي كنند. هزينه ي كمي به صورت ماهانه براي اقامت در پانسيون مي پردازند و از سرويس بهداشتي و حمام و آشپزخانه مشترك استفاده مي كنند. هرچند كه پانسيون نيز مقرراتي براي ورود و خروج دارد اما نسبت به مقررات خوابگاه سهل گيرانه تر است و غيبت ها و تاخيرها به خانواده افراد مقيم در پانسيون گزارش نمي شود.

شكل سوم نيز خانه ي مجردي است. دختران مي توانند به صورتي تكي يا گروهي واحد مسكوني مورد نظر خود را اجاره كنند. اين خانه ها ممكن است يك سوئيت بسيار كوچك يا واحدي چند اتاقه باشد. اين شكل از زندگي اغلب از همه پرهزينه تر است و مبلغ رهن و اجاره حتي در بدترين نقاط شهر و حتي در كوچكترين و بي كيفيت ترين واحدهاي مسكوني با مبلغ ماهيانه ي پانسيون و هزينه ي ترمي خوابگاه قابل مقايسه نيست.

شكل سوم زندگي مجردي تهران اين روزها بيشتر شده است. صاحب يك آژانس معاملات املاك مي گويد: "اين چند سال خيلي درخواست خانه مجردي زياد شده، هم دختر و هم پسر. قبلاً سخت گيري بيشتري براي اجاره دادن خانه به مجردها وجود داشت، مثلاً حدود پنج سال پيش بود كه اداره اماكن ابلاغ كرد كه به مجردها خانه ندهيد، چون دوره ي گلدكوئست بود و به ظاهر خانه دانشجويي مي گرفتند ولي در عمل از آن براي فعاليت هاي گلدكوئست استفاده مي كردند. براي اينكه به كسي خانه مجردي بدهيم الان مقررات خاصي نيست و عملاً هم نمي شود كنترل كرد. ما حداكثر كاري كه مي توانيم بكنيم اين است كه طرف را احراز هويت كنيم."

مي‌گويد نمي‌شود چك كرد، "ما معمولاً شناسنامه‌ها را نگاه مي‌كنيم. اما در عمل بله چنين چيزي ممكن است. چون خيلي‌ها شناسنامه را نمي‌بينند. موقع امضاي قرارداد فقط يك نفر لازم است و طرف مي‌تواند بگويد فلاني خواهرم يا برادرم است ولي موقع امضاي قرارداد او را با خود نياورد." مي‌گويد: اما هستند كساني كه مايل باشند خانه را به مجرد اجاره بدهند. "حدوداً ۵ تا ۱۰ درصد مالك‌ها حاضرند كه به مجرد خانه بدهند. دليلش هم اين است كه زياد اعتماد ندارند."

پدرم مخالف بود و مادرم تشويقم مي‌كرد
الهام ۲۴ ساله و دانشجوي كارشناسي ارشد كه در خانه‌اي مجردي زندگي مي‌كند مي‌گويد: "خانواده ما مذهبي و سنتي‌اند و من‌هم اصلاً عصيانگر نيستم، ترجيح مي‌دهم كه بدون رضايت پدر و مادرم كاري نكنم. پدرم اوائل مخالف زندگي مجردي من در تهران بود، به من اعتماد داشت و مخالفتش بيشتر به دلايل عاطفي بود و اينكه به جامعه اعتمماد نداشت. مادرم ولي زندگي در شهر كوچك را نمي‌پسنديد و تشويقم مي‌كرد كه در تهران بمانم. بعد هم به تدريج پدرم را قانع كرد و من الان در خانه‌اي زندگي مي‌كنم كه ملك شخصي است و خود خانواده در اختيارم قرار داده‌اند. به نظرم اين شيوه تعامل با خانواده خوب است و نبايد آشوب كرد بلكه بايد طي يك روند تدريجي از آنها پوئن گرفت كه شكاف نسلي پيش نيايد."

همه بار بر دوش خودم است
نرگس فارغ‌التحصيل كارشناسي است و ۲۶ سال دارد، او از تجربه زندگي كردنش در پانسيون مي‌گويد: "خانواده‌ي من زورگو نيستند ولي وقتي كه من درسم تمام شد به من مي‌گفتند كه بايد برگردي، البته خودشان زياد با زندگي من در اينجا مشكلي نداشتند ولي فشار اجتماعي فاميل و دوستان و آشنايان و همسايه‌ها كه از آنها مي‌پرسيدند دخترتان چرا برنمي‌گردد و مگر درسش تمام نشده، همين حرف ها باعث شد كه آنها هم مخالفت كنند. پدر و مادرم هيچ كمكي به ماندن من در تهران و زندگي مجردي من نكردند. خودم همه بارش را به دوش كشيدم."

نرگس از مشكلات پانسيون مي‌گويد: "همسايه ها گاهي اذيت مي كنند. پسرها چون مي دانستند كه توي اين ساختمان دخترهاي مجرد زندگي مي كنند شبها مي آمدند پشت پنجره و بلوتوث مي فرستادند، متلك مي گفتند و اذيت مي كردند!"

زندگي با يك مرد غريبه بدون تشريفات!
مرجان فارغ التحصيل كارشناسي ارشد اما كه در كوچه پس كوچه هاي خيابان انقلاب با يك همخانه مَرد زندگي مي‌كند، برخورد خانواده‌اش را خيلي آزاردهنده توصيف مي‌كند. او مي‌گويد: "خانواده ما وضع مالي خيلي خوبي دارند ولي اصلاً به من كمك نمي‌كنند. پدرم خيلي با ماندن من در تهران مخالف است، البته نمي‌دانند كه من دارم با يك آقا زندگي مي‌كنم. هر ده هفته يك بار زنگ مي‌زنند به من و تخريبم مي‌كنند. مي‌گويند تو كه درست تمام شده و كارت را هم كه از دست داده‌اي ديگر چرا تهران مي‌ماني؟ مادرم كمي بهتر برخورد مي‌كند. مادرم گاهي به بهانه‌هاي مختلف از پدرم پول مي‌گيرد و برايم مي‌فرستد."

مرجان نحوه مخفي كردن زندگي با يك مرد را از خانواه‌اش اين گونه تشريح مي‌كند: "من چون دارم با يك آقا زندگي مي‌كنم بايد خيلي چيزها را رعايت كنم. مثلاً وقتي كه مي خواستم خانه بگيرم به خانواده ام گفتم كه دارم با دوست خانمم همخانه مي شوم. با او هم هماهنگ كردم و وقتي كه خانواده ام به تهران آمدند او را به عنوان همخانه به آنها نشان دادم. هر وقت كه پدر و مادرم مي خواهند بيايند اينجا، بايد از چند روز قبل دوست آقايم خانه را ترك كند و دوست خانمم وسايلش را مي آورد مثلاً مانتوها، كتاب ها، دمپايي روفرشي و خلاصه صحنه سازي مي كنيم طوري كه انگار يك خانم دارد اينجا زندگي مي كند! هر وقت هم كه پدر و مادر دوست پسرم مي آيند من مجبورم كه خانه را ترك كنم و جايي ديگر بمانم. چون خانواده ام از من حمايت نمي كنند وضعيت خوبي ندارم، تغذيه ام افت كرده ولي باز هم حاضر نيستم كه به خوابگاه برگردم. توي خوابگاه احساس مي كني كه حيواني، ولي در خانه مجردي با همه مشكلاتش احساس شخصيت مي كنم."

دشمني به نام صاحبخانه!
مورد آرزو اما بهتر بود. آرزو كه ۲۵ سال دارد مي‌گويد: "خانواده ام به راحتي پذيرفتند كه من با دوستم در تهران همخانه شوم. چون او دوست قديمي من بود و از زمان دبيرستان خانواده ام او را مي شناختند و به او اعتماد داشتند. "

آرزو در ادامه حرف‌هايش از صاحبخانه ها مي‌كند. او مي‌گويد: "صاحبخانه فعلي كاري به كار ما ندارد ولي مالك قبلي خيلي اذيت مي‌كرد، چك مي كرد، مي پرسيد كه دوست پسرم كيه، به خانواده ام تلفن مي زد و غيره. اما الان مالك اتريشه و ما كمي آزادتريم. البته برادر صاحبخانه گاهي مزاحم مي شود. حتي يك بار هم به من پيشنهاد داد كه با او به عراق و دوبي بروم."

مي‌گويد: "ما سروصداي زيادي نداريم و همسايه ها را هم زياد نمي بينييم. اصولاً برخورد خاصي پيش نيامده كه بفهمم نگاه آنها چيست. البته همسايه ها هم آنقدرها خانواده هسته اي ايده آل نيستند، بعضي از آنها مطلقه و تنها هستند. سبك زندگي ما را هم پذيرفته اند. گاهي وقتي كه تنها هستم از آنها مي ترسم. ولي دركل همسايه ها با اين موضوع كنار آمده اند." زندگي مجردي در خانه اي كه اختيارش به دست خود آدم باشد جذاب است. شايد همين موضوع باشد كه بازار پانسيون‌ها و خوابگاه هاي دخترانه را از سكه انداخته است.

زندان هايي به نام پانسيون!
نازنين، دختري كه نزديك به يك سال را در پانسيوني در خيابان آزادي زندگي كرده بود، مي گفت: "مقررات زندگي در پانسيون با فشار خانواده فرقي ندارد. اينجا مشكلاتي مثل خورد و خوراك، سرويس بهداشتي، و آشپزخانه وجود دارد. در پانسيون رنج هاي سني مختلفي زندگي مي كنند از دانشجوهاي دانشگاه آزاد و پيام نور گرفته تا زنهاي ۴۰ سال به بالا كه مطلقه يا بيوه اند، يا حتي زن هايي كه صيغه مي شوند! اغلب كساني كه به پانسيون مي آيند به طور موقت مثلاً دو سه ماه مي مانند ولي كساني كه دائمي در پانسيون زندگي مي كنند وضع مالي خيلي بدي دارند و از لحاظ مالي خيلي ضعيف اند. پانسيون هايي كه در مركز شهر قرار دارند از لحاظ امكانات وضع خوبي ندارند و به مشكلات اجرايي و تعميرات هم زياد رسيدگي نمي كنند. پانسيون هاي بالاي شهر كيفيت بهتري دارند. بدترين چيز پانسيون اين است كه خيلي فضاي غم انگيز و غربت باري دارد. در خوابگاه الاقل بين هم نسلان خودت و همكلاسي هايت هستي و محيط شادي داري."

و اما خوابگاه دختران!
ميترا دانشجوي سال سوم رشته فيزيك كه در خوابگاه زنديگي مي كند، از مشكلات خوابگاه هاي دانشجويي مي گويد، ميترا آرزو مي‌كند، كاش آنقدر پول داشت كه مي‌توانست خانه‌اي اجاره كند. ميترا مي‌گويد: "زندگي در خوابگاه دانشجويي سخت است. بعضي چيزها تحقيرآميز است، ساعت خوردن، چك شدن با خانواده، اگر تاخير داشته باشي به خانواده ات اطلاع مي دهند. نحوه خبررساني به خانواده هم چندان مودبانه نيست. واي به حال دختري كه گزارشش به خانواده برسد. مثلاً مي‌گويند كه دخترتان را همراه يك پسر ديده‌ايم. البته خانواده ام به من اعتماد دارند و مي دانند كه من در ارتباط با همكلاسي ها و دوستانم خط قرمز هايي را رعايت مي كنم و از من حمايت مي كنند ولي در كل ايجاد بد دلي مي‌كنند. اگر كسي حساسيت و ويژگي‌هاي وسواس گونه داشته باشد زندگي در خوابگاه برايش سخت مي شود. چون در خوابگاه فضاي خصوصي نداري. البته زندگي در خانه مجردي هم مشكلاتي دارد. اما در كل حسن زندگي مجردي اين است كه مديريت اقتصادي زندگي به عهده خودت مي‌افتد. شايد يك جور تمرين مديريت و استقلال است."

چرا زندگي مجردي در تهران؟
زندگي مجردي مشكلات زيادي دارد. از مشكلات مالي گرفته تا مسائل تعمير و نگهداري خانه، زحمت پخت و پز و شست وشو و خريد، نگاهه همسايه‌ها، دردسر قرارداد امضا كردن و درگيري با صاحبخانه، دردسر اسباب كشي، رفت و آمد، تذكرها، فشار و مخالفت خانواده، دلتنگي و نيازهاي عاطفي و غيره. اما با اين حال بسياري از دختران ترجيح مي‌دهند كه به تهران بيايند، به جاي خوابگاه دانشجويي خانه مجردي بگيرند، و پس از فارغ‌التحصيلي هم هر طور كه شده در تهران باقي بمانند. دليل اين امر چيست؟

در ميان صحبت‌هايي كه با برخي از اين افراد شد، دليل اصلي آنها براي ماندن در تهران امكانات تهران ارزيابي شد. آنها معتقدند كه امكانات و فرصت‌هاي تهران مانند كتابخانه‌هاي بزرگ و مجهز، امكانات تحصيلي، ورزشي، تفريحي، فرهنگي، سينما، تئاتر، موسيقي، فرصت فعاليت‌هاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي، فرصت‌هاي بهتر شغلي و درآمدي آنقدر برجسته است كه به هيچ وجه با امكانت شهرستان كوچك خودشان قابل مقايسه نيست. آنها حاضر نيستند كه به شهرستان برگردند چون حس مي‌كنند بايد همه اين فضاها و امكانات عمومي را رها كنند و وارد فضاي بسته و سوت و كور شهرستان شوند.

دليل ديگر اما مشكلات خوابگاه‌هاي دانشجويي است. خوابگاه هيچ وقت به قدر كافي موجود نيست. دانشجوهاي شبانه، دانشگاه آزاد، پيام نور و غيره از اين امكان بي‌بهره‌اند. اما حتي اگر هم موجود باشد مشكلاتي دارد كه تحت عنوان نبود تفكيك فضايي، نبود فضاي شخصي و حوزه خصوصي، برخوردها و سختگيري هاي آزاردهنده، چك شدن، ساعت خوردن، برخورد بعضا بد مسئولان خوابگاه، سروصدا، نبود بهداشت كافي، و غيره از آن ياد كردند.

يكي ديگر از دلايل دختران براي زندگي مجردي در تهران روابط عاطفي آنان است. اين دختران كه اغلب جوان هستند نيازهاي عاطفي خود را در رابطه با جمع دوستان مونث و مذكر خود جستجو مي‌كنند و زندگي در خانواده يا تحت كنترل خوابگاه به آنها فرصت اين نوع دوستي‌ها را نمي‌دهد. به نظر مي‌رسد تركيبي از نيازهاي عاطفي، ميل به فرديت، استقلال‌طلبي، ميل به رشد و پيشرفت تحصيلي و حرفه‌اي و توسعه‌ي نامتوازن تهران در مقايسه با شهرستان‌ها باعث گرايش فزانيده‌ي دختران به زندگي مجردي در تهران مي‌شود.

اين سبك زندگي عرصه كشاكش دو نيروي اجتماعي است. يكي نيروي نسل جواني كه مي‌خواهد آزادي و فرديت خود را منفك و مجزا از خانواده تعريف كند و به جامعه بقبولاند و از تمام حقوق، آزادي ها، امكانات و احترام و تاييدي كه جامعه به راحتي در اختيار خانواده ها قرار مي دهد برخوردار باشد.

ديگري نيرويي كه براي فرد مجزا از خانواده ارزش چنداني قائل نيست بلكه واحد بنيادين تشكل دهنده ي جامعه را خانواده مي داند و فرد را، و به خصوص زن را، صرفاً در نسبت او با خانواده و تحت كنترل و نظارت خانواده مي تواند بپذيرد و تحمل كند. عمده ي نگراني ها و هشدارها و برخوردهايي كه در اين حوزه مي بينيم محصول همين كشاكش است.

پنجشنبه 28 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن