محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840585250
وقف مسلمان بر کافر
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وقف مسلمان بر کافر نويسنده: محمد رحماني مقدمه در کتاب وقف مباحث فراوان و گوناگون اجتماعي و اخلاقي وجود دارد؛ از جمله آنها مسأله «وقف مسلمان بر کافر» است. اين بحث آثار و نتايج فراواني در پي دارد؛ از جمله روح خيرخواهي، نوعدوستي، همزيستي مسالمتآميز، صلح، صفا و صميميت، مهرباني و عطوفت و خلاصه جهاني بودن قوانين اسلام را نشان ميدهد. با آنکه اين بحث از ديرباز مورد توجه فقيهان بوده، هنـوز جاي بحث و تحقيـق فراوان در آن بـاقياسـت. شيخ مفيد (در گذشته به سال 413هـ.ق) در کتاب مقنعه مينويسد: «لا بأس ان يقف المسلم علي ابويه و ان کانا کافرين وعلي ذوي ارحامه من الکفار و لايجوز وقفه علي کافر لا رحم بينه و بينه.» (1) «وقف مسلمان بر پدر و مادرش ـ اگرچه کافر باشند ـ بياشکال است و نيز بر خويشاوندان نسبي کافر، ولي وقف مسلمان بر کافر غير خويشاونـد نَسَبي جايـز نيست.» ابيالصلاح حلّي (درگذشته به سال 447هـ.ق) در کتاب الکافي في الفقه مينويسد: «و لايحلّ لمسلم محقّ أن يتصدّق علي مخالف للاسلام أو معاند للحق اِلاّ أن يکون ذارحم و لايوقف علي شيء من مصالحهم.» (2). «صدقهدادن مسلمانِ برحق، به مخالف اسلام يا دشمن حق حلال نيست، مگر اينکه خويشاوندان نسبي باشند و مسلمان نبايد بر مصالح کفار وقف کند.» شيخ طوسي (درگذشته به سال 460هـ.ق) در کتاب النهاية مينويسد: «و لا بأس أن يقف المسلم علي والديه أو ولده أو مَن بينَه و بينه رحم و إن کانوا کفّارا و لايجوز وقفه علي کافر لا رحم بينه و بينه علي حال.» (3) «وقف مسلمان بر پدر و مادر و فرزند و خويشاوندان نسبي بياشکال است، اگرچه آنها کافر باشند، ولي وقف مسلمان بر کافر غير خويشاوند نسبي در هر صورت جايز نيست». محقق حلّي (درگذشته به سال 676 هـ.ق) در کتاب شرايع الاسلام في مسائل الحلال والحرام مينويسد: «و لايقف المسلم علي الحربي و لو کان رحما ويقف علي الذميّ و لو کان أجنبيا.» (4) «وقف مسلمان بر کافر حربي صحيح نيست، اگرچه خويشاوند نسبي باشد و وقف مسلمان بر کافر ذمّي صحيح است، اگرچه خويشاوند نباشد.» و در مختصرالنّافع مينويسد: «و لايقف المسلم علي الحربي و لو کان رحما ويقف علي الذمّي و لو کان أجنبيا.» (5) «وقف مسلمان بر کافر حربي صحيح نيست، اگرچه خويشاوند نسبي باشد و وقف مسلمان بر کافر ذمّي صحيح است، اگرچه خويشاوند نباشد.» شيخ أبيزکريا يحيي بن سعيد الهذلي (درگذشته به سال 689 يا 690 هـ.ق) در کتاب الجامع للشرايع مينويسد: «و لايصح الوقوف علي الکافر اِلاّ ذاالرحم». (6) «وقف مسلمان بر کافر صحيح نيست بجز در مورد خويشاوندان نسبي». عبدالعزيز الديلمي مشهور به سلاّر (درگذشته به سال 463هـ.ق) در کتاب المراسم العلويّه مينويسد: «اَمّا وقف المؤمن علي الکافر فباطل و قد روي انّه ان کان الکافر احد ابوي الواقف او من ذوي رحمه کان جائزا والاول اثبت.» (7). «اما وقف مسلمان بر کافر باطل است؛ گرچه روايت شده است که اگر کافر پدر و مادر يا خويشاوند نسبي باشد وقف جايز است، ولي قول اول پابرجاتر است.» ابنزهره حلبي (درگذشته به سال 585 هـ.ق) در کتاب غنية النزوع الي علم الاصول والفروع مينويسد: «فلايصّح أن يقف علي شيء من معابد أهل الضلال و لا علي مخالف للاسلام او معاند للحق الاّ أن يکون ذارحم له.» (8) «وقف مسلمان بر عبادتگاههاي گمراهان و بر مخالفين اسلام و بر دشمنان حق صحيح نيست؛ بجز در مورد خويشاوندان نسبي.» سليمان بن حسن در اصباح الشريعه مينويسد: «فلايصحّ أن يُقف علي شيء من معابد اهل الضلال ولا علي مخالف الاسلام و لا علي معاند للحق إلاّ ان يکون ذارحم.» (9). «وقف بر عبادتگاههاي گمراهان و بر مخالفين اسلام و بر دشمنان حق جايز نيست، مگر اينکه خويشاوند نسبي باشند.» ابنادريس حلّي (درگذشته به سال 598 هـ.ق) در کتاب السرائر مينويسد: «لايصحّ أن يقف الانسان علي شيء من معابد أهل الضلال و لا علي مخالف للاسلام أو معاند للحق غير معتقد له إلاّ أن يکون أحد والديه.» (10) «وقف بر عبادتگاههاي گمراهان و بر مخالفين اسلام و دشمنان حق که بدان عقيده ندارند صحيح نيست، بجز در مورد پدر و مادر.» علامه حلّي (درگذشته به سال 726هـ.ق) در کتاب قواعد الاحکام في مسائل الحلال والحرام مينويسد: «و في وقفه علي الذمّي خلاف والأقرب المنع في الحربي والصحة في المرتد عن غير فطرة.» (11) «در صحت وقف مسلمان بر کافر ذمّي اختلاف است. قول نزديک به واقع بطلان در مورد کافر حربي و صحت در کافر مرتد ملّي است.» نقل اين مقدار از اقوال اصحاب قدما که نظر آنها از روايات اخذ شده براي روشن شدن تاريخ مسأله کافي است. از اين اقوال به خوبي روشن ميگردد که بحث از ديرباز در ميان فقها مورد توجه بوده است. اقوال بعد از بيان تاريخ بحث لازم است اقوال فقها را بررسي کنيم. اقوال و نظريات فقها در اين بحث مختلف و گوناگون است. و ممکن است بيش از آن باشد که در اين نوشته مورد بحث واقع شده است، امّا براي اختصار، در اين نوشته فقط به نظريات و اقوالي پرداخته ميشود که از اهميتي برخوردار باشد. قول 1 وقف مسلمان بر کافران باطل است، اگرچه پدر و مادر واقف باشند. سلاّر (درگذشته به سال 463هـ.ق) در مراسم مينويسد: «وقف مسلمان بر کافر باطل است، اگرچه روايت شده وقف مسلمان بر کافر خويشاوندي جايز است، ولي نظرِ اول پابرجاتر است.» (12) قاضي ابنبرّاج (درگذشته به سال 481هـ.ق) در المهذّب مينويسد: «وقف مسلمان بر کافر جايز نيست؛ اگرچه جواز وقف مسلمان بر والدين کافر نقل شده، ولي نظر صحيح، عدم جواز است». فخرالمحققين (درگذشته به سال 771هـ.ق) در ايضاح الفوائد مينويسد: «قول قوي بطلان وقف مسلمان بر کافر است اگرچه پدر و مادر باشند.» (13). و از قائلين به اين قول ميتوان از شهيد در حاشيه ارشاد نام برد. (14). ادله قول 1 1 ـ قوله تعالي: «لاتجد قوما يؤمنون باللّه واليوم الآخر يوادّون من حادّ اللّه و رسوله و لو کانوا آباءهم أو ابناءهم أو اخوانهم» (مجادله: 22). «نمييابي گروهي را که ايمان به خدا و روز واپسين آوردهاند دوستدار کساني که به خدا و فرستادهاش دشمني کردهاند، اگرچه پدران يا فرزندان و يا برادران آنها باشند». بيان دلالت: آيه صريحا نهي ميکند از ارتباط با مخالفين و دشمنان خدا و رسولش و اظهار علاقه به آنها و بيشک چون وقف يک نوع اظهار محبت و علاقه نسبت به موقوفعليه است مورد نهي است، و چيزي که مورد نهي است اطاعت و عبادت نيست. جواب اولاً: هرگونه محبت و علاقه به کفار مورد نهي نيست، بلکه مورد نهي محبت و علاقهاي است که به جهت مخالفت آنها با خدا و رسول باشد. چنانچه هرگونه محبت و علاقهاي حرام باشد بايد بسياري از آداب اجتماعي مثل سلام کردن، تعارفات معمولي و داد و ستد نيز حرام باشد و کسي به اين مطلب ملتزم نميشود، بلکه دوستي و علاقه چنانچه سبب تأليف قلوب و جذب آنها گردد امري راجح و پسنديده است. ثانيا: به فرض اينکه آيه، هرگونه محبت و علاقه به کفار را نکوهش کند اين اطلاق تخصيص ميخورد به آيه «لا ينهاکم اللّه عن الذين لم يقاتلوکم في الدين و لميخرجوکم من ديارکم ان تبرّوهم وتقسطوا اليهم» (ممتحنه:9) «خداوند شما را نکوهش نميکند تا نسبت به کساني که با شما در دين نجنگيدهاند و شما را از ديارتان بيرون نراندهاند خوبي کنيد و با آنها به عدل رفتار کنيد. همانا خداوند عدالتپيشگان را دوست دارد.» ثالثا: ادله جايزنبودن قطع صله رحم با پدر و مادر کافر و ادله لزوم ردّ وصيت به کافر و ادلّه استحباب صدقه دادن به کافر اين آيه را تخصيص ميزند، زيرا دلالت آيه بر جايز نبودن وقف بر کافر به اطلاق و مقدمات حکمت است و اين ادله صريح و نصاند. رابعا: به فرض آنکه بپذيريم وقف بر کافر مشمول اطلاق آيه است، اين نهي تکليفي است و موجب بطلان نميگردد. از اين رو فقها، از جمله شهيد صدر ميفرمايند: «چنانچه وقف مسلمان بر کافر سبب کمک بر معصيت گردد محکوم به حکم اعانه بر اثم ميشود، ولي وقف صحيح است.» (15) 2 ـ شرط صحت وقف قصد قربت است و در مورد وقف بر کافر قصد قربت ممکن نيست، زيرا امر ندارد. محقق طباطبائي (درگذشته به سال 1238هـ.ق) در کتاب رياض مينويسد: «وقف مسلمان بر کافر مشمول اطلاق ادله وقف نيست، زيرا از شرايط صحّت وقف قصد قربت است و چون در مورد وقف بر کافر هيچگونه امري و هيچ عنواني مثل امر به وقف يا صدقه يا احسان به کافر در کتاب و سنت نيامده است، نميتواند با قصد قربت همراه شود.» (16). جواب: اولاً: اطلاق ادله استحباب وقف، صدقه، احسان و عمل به معروف و اطلاق آيه «لاينهاکم اللّه...» دلالت دارد بر اينکه وقف مسلمان بر کافر مورد طلب و خواست شارع است. ثانيا: قصد قربت ـ به فرض اينکه شرط صحت وقف باشد ـ بستگي به ورود امر ندارد، بلکه قصد ملاک کافي است، زيرا وقف محبوب مولي است، اگرچه بر کافر باشد. ثالثا: صحت وقف بستگي به قصد قربت ندارد، چون وقف تمليک است و تمليک از امور توصّلي است. حضرت امام (ره) در تحريرالوسيله ميفرمايند: «اقوي اين است که در وقف حتي در وقف عام قصد قربت لازم نيست.» (17). قول 2 وقف مسلمان بر کافر در صورتي صحيح است که کافر پدر يا مادر واقف باشد. ابنادريس (درگذشته به سال 598 هـ.ق) در سرائر مينويسد: «وقف مسلمان بر کافر باطل است، بجز در مورد پدر و مادر.» (18) ابنادريس در جاي ديگري از سرائر به جواز وقف مسلمان بر کافر ذمّي خويشاوند(19) اگرچه پدر و مادر نباشد تصريح کرده است، با اين همه فقها اين قول را به او نسبت دادهاند. ادله قول 2 تمام ادلّهاي که براي اقوال بعدي بيان خواهد شد شامل اين نظر نيز ميشود، اما دليل اختصاصي اين قول استدلال با ادلّه زير است: 1 ـ آيه شريفه «صاحبهما في الدنيا معروفا» «با پدر و مادر در دنيا به نيکي رفتارکن» (لقمان: 15) اين آيه اطلاق دارد؛ هم از جهت اينکه شامل پدر و مادر مسلمان و هم شامل پدر و مادر کافر ميشود و هم از جهت اينکه «معروف» شامل هر نيکي از جمله وقف ميگردد. 2 ـ آيه «و وصّينا الانسان بوالديه احسانا» «سفارش ما به انسان نسبت به پدر و مادر نيکيکردن است». (احقاف: 15) نحوه دلالت اين آيه همانند آيه قبلي است. از آنجا که اين قول قدر متيقّن تمام اقوال است در مورد صحيح و ناصحيح بودن آن بحث نميکنيم. قول 3 وقف مسلمان بر کافر ذمي در صورتي که خويشاوند نسبي (ذات رحم) باشد صحيح است. شيخ مفيد در کتاب مقنعة مينويسد: «وقف مسلمان بر پدر و مادر اگرچه کافر باشند جايز است و نيز وقف مسلمان بر کافر خويشاوند نسبي (ذات رحم) جايز است، وليکن وقف مسلمان بر کافر غير خويشاوند نسبي باطل است.» (20). ابيالصلاح حَلَبي (درگذشته به سال 447هـ.ق) مينويسد: «صدقه (وقف) مسلمان بر مخالف اسلام (کافر) يا دشمن حق جايز نيست، مگر در مورد خويشاوندان نسبي (ذات رحم).» (21). ابنحمزه (درگذشته به سال 580 هـ.ق) در وسيله مينويسد: «وقف در چهارده مورد جايز نيست، از جمله وقف مسلمان بر کافر بجز از خويشاوندان نسبي (ذات رحم).» (22). يحيي بن سعيد حلّي (درگذشته به سال 690 هـ.ق) در کتاب الجامع للشرايع مينويسد: «وقف مسلمان بر کافر صحيح نيست، مگر در مورد خويشاوندان نسبي (ذات رحم).» (23). ديگر قائلين به اين قول عبارتاند از شيخ طوسي (24) ابنزهره حلّي (25)، ابنادريس حلي (26)، محقق ثاني (27)، علامه حلّي (28) و سلاّر (29). ادله قول 3 1 ـ ادعاي اجماع: شيخ طوسي در خلاف مينويسد: «وقف بر اهل ذمّه در صورتي که از خويشاوندان نسبي باشند جايز است. دليل بر مدعا اجماع فرقه (شيعه) است.» (30). 2 ـ ادعاي شهرت: محقق ثاني (درگذشته به سال 940هـ.ق) در جامعالمقاصد مينويسد: «مشهور اکتفا کردهاند در جواز وقف بر کافر به ذمّي خويشاوند نسبي.» (31) 3 ـ روايت مرسله: صاحب جواهر (درگذشته به سال 1266هـ.ق) مينويسد: صاحب غنيه نسبت به جواز وقف بر کافر ذمّي خويشاوندي ادعاي نفي خلاف کرده، زيرا روايت مرسله بر آن دلالت دارد و آن روايت اين است: «أنّ الصفية وقفت علي أخٍ لها يهودي فاقرّها النبي صلّياللّه عليه وآله». «صفيه زوجه رسولاللّه (ص) بر برادر يهود خود چيزي را وقف کرد و رسولاللّه (ص) نيز آن را امضا نمود.» (32). ابنقدامه (درگذشته به سال 620 هـ.ق) در کتاب مغني اين روايت را نقل کرده، ولي جمله «فأقرّها النبي» را ندارد (33). 4 ـ با روايات وارده در باب صله رحم نيز بر قول اخير استدلال شده، و اين روايات زيادند از جمله: موثقه اسحاق بن عمار: «قال، سمعت أباعبداللّه عليهالسلام يقول: انّ صلة الرحم والبرّ ليهونان الحساب ويعصمان من الذنوب فصلّوا أرحامکم وبرّوا باخوانکم و لو بحسن السلام و ردّ الجواب.» (34). اسحاق بن عمار ميگويد، شنيدم امام صادق (ع) ميفرمايد: صله رحم و نيکي کردن حساب را آسان ميکند و مانع گناه ميشود. از اين رو با خويشان صله رحم و با برادران نيکي کنيد، اگرچه با خوب سلام کردن و جواب دادن آن باشد. براي اطلاع بيشتر از اين روايات به بحار، ج71 و 74 طبع بيروت و وسايل و مستدرکالوسايل، ابوابالنفقات مراجعه شود. دلالت روايت به اطلاق است، زيرا اطلاق نيکي کردن شامل وقف ميشود. 5 ـ روايت مرسله ديگري به نقل ابن ابيجمهور در عوالي اللئالي: «روي عنه ـ صلياللّه عليه و آله ـ انه قال: علي کل کبد حري اجر» و به نقل ديگر: «علي کل کبد رطبة اجر» (35). (سيراب کردن جگر تشنه پاداش دارد.) نحوه دلالت اين مرسله عبارت است از اينکه: مقصود از اين جمله معناي کنايي آن است و امام (ع) ميخواهد بفرمايد: هر نيکي ـ اگرچه به کافر ـ اجر و پاداش دارد. 6 ـ اطلاق آيه «و لاينهاکم اللّه عن الّذين لم يقاتلوکم في الدين و لميخرجوکم من ديارکم ان تبرّوهم وتقسطوا اليهم». (ممتحنه: 8) «خداوند شما را از کساني که با شما در کار دين جنگ نکردهاند و از خانههايتان بيرونتان نکردهاند نهي نميکند از اينکه به آنها نيکي کنيد و نسبت به آنها عدالت به خرج دهيد». دلالت آيه بر مدعا روشن است، زيرا خداوند ميفرمايد: بغير از کساني که با شما جنگيدهاند و کساني که شما را از خانههايتان بيرون کردهاند با ديگران ـ اگرچه کافر باشند ـ به نيکي و عدالت رفتار کنيد. به نظر ميرسد دلالت اين ادله بر قوله سوم فيالجمله تمام است، ولي اين مطلب که وقف مسلمان بر کافر در خصوص کافر ذمّي خويشاوند صحيح است و در غير آن باطل است نادرست است، زيرا در بحثهاي بعد ثابت ميشود که مورد حجت فراگيرتر از قول سوم است. قول 4 وقف مسلمان بر کافر ذمّي به طور مطلق جايز است، اعم از اينکه کافر پدر و مادر واقف باشد يا نباشد و اعم از اينکه کافر ذمّي خويشاوند نسبي (ذات رحم) باشد و يا نباشد. محقق حلّي (درگذشته به سال 676 هـ.ق) در شرايع مينويسد: «وقف مسلمان بر ذمّي جايز است.» (36) شهيد (درگذشته به سال 966هـ.ق) در مسالک مينويسد: «در وقف مسلمان بر ذمّي چند قول هست: قول مصنّف (علامه حّلي) يعني جواز به طور مطلق خالي از وجه نيست.» (37) حضرت امام (ره) در تحريرالوسيله ميفرمايد: «وقف مسلمان بر کافر ذمّي و مرتد ملّي ظاهرا جايز است.» (38) دلائل قول 4 بر قول چهارم ميتوانيم به دليل چهارم و پنجم و ششم که در قول سوم گذشت استدلال کنيم. به نظر ميرسد که اين قول به واقع نزديکتر است، لذا به عنوان نظرِ نهائي انتخاب ميشود و تفصيل آن بعد از طرح قول پنجم و ردّ آن خواهد آمد. قول 5 وقف مسلمان بر کافر جايز است حتي نسبت به کافر حربي و مرتد فطري. سيد يزدي (درگذشته به سال 1337هـ.ق) در عروةالوثقي بعد از نقل پنج قول در مورد وقف مسلمان بر کافر مينويسد: قول قوي عبارت است از جواز مطلقا (حتي نسبت به کافر حربي و مرتد فطري) زيرا دليلي بر جايز نبودن وقف مسلمان بر کافر حتي کافر حربي از آن جهت که کافر است نداريم و اينکه گفته شود کافر حربي صلاحيت مالک شدن ندارد درست نيست (39) سيد ميفرمايد: دليل بر اين مدعي عبارت است از: 1 ـ عمومات ادله باب وقف؛ 2 ـ عمومات ادله دلالت دارد بر ترغيب به نيکي کردن و احسان نمودن به انسانها؛ 3 ـ ادلهاي که دلالت دارد بر جواز صدقه بر کافر؛ 4 ـ آيه شريفه «لاينهاکم اللّه...». (ممتحنه: 8) نظر نهايي از ميان اقوال پنجگانه به نظر ميرسد قول چهارم به واقع نزديکتر است، زيرا: اولاً: اگرچه ادله صاحب عروة شامل مطلق کافر ميشود، ليکن در خصوص کافر حربي و مرتد فطري و ناصبي دليل بر عدم جواز وقف مسلمان بر آنها داريم از جمله: 1 ـ در صحيحه سدير صيرفي، امام صريحا از احسان به کافر حربي و ناصبي نهي کرده است. «قال، قلت لابي عبداللّه عليهالسلام: أطعم سائلاً لاأعرفه مسلما. قال: نعم. اعط من لاتعرفه بولاية و لا عداوة للحق انّ اللّه يقول: (و قولا للناس حسنا) و لاتطعم من نصب بشيء من الحق او دعا الي شيء من الباطل.» (40). «از امام صادق (ع) سؤال کردم: به سائل نيازمندي که نميدانم مسلمان است يا نه طعام (صدقه) بدهم يا نه؟ امام فرمود: به شخصي که نميداني دوستدار حق است يا دشمنِ حق صدقه (طعام) بده، زيرا خداوند ميفرمايد: با مردم به خوبي گفتگو (رفتار) کنيد، ولي به ناصبي و دعوتکننده به باطل (کافر حربي) طعام (صدقه) ندهيد.» بيان دلالت: بيشک «طعام» خصوصيتي ندارد، بلکه هر نوع کمک به ناصبي و کافر حربي مورد نهي است و نيز فرقي بين صدقه و وقف در اين جهت نيست، پس روايت به وضوح دلالت دارد بر نهي از وقف بر کافر حربي و ناصبي، پس با اين روايت اطلاق جواز وقف بر کافر ـ حتي حربي و ناصبي ـ تخصيص زده ميشود. 2 ـ در صحيحه ابيبصير امام ميفرمايد: «... فاذا عرفته بالنصب فلاتعط الاّ ان تخاف لسانه». «به ناصبي چيزي ندهيد مگر از روي ترس.» ثانيا: ممکن است ادعا شود اطلاق و عموم ادله جواز وقف بر کافر منصرف است به کافر ذمّي فقط، و شامل کافر حربي و ناصبي نميگردد. ثالثا: کشتن کافر حربي، مرتد فطري و ناصبي واجب است و مالکيت آنها محترم نيست پس چگونه وقف بر آنها که نوعي تمليک است جايز است؟ از اين روي فقها به اتفاق فتوا دادهاند قتل کافر حربي و مرتد فطري واجب است و مالکيت آنها محترم نيست. به عنوان نمونه حضرت امام خميني (ره) در تحرير ميفرمايد: «قول قوي عبارت است از تخيير حاکم شرع نسبت به کافر حربي بين چهار امر از جمله کشتن.» (41). ايشان درباره مرتد فطري ميفرمايند: «مرتد فطري اگر مرد باشد کشته ميشود و اگر زن باشد زنداني ميگردد.» (42). ايشان در کتاب ارث ميفرمايد: «اموال مرتد فطري در زمان حياتش بعد از اداء ديون بين ورثه تقسيم ميگردد.» (43). بدين جهت بسياري از فقها با اينکه وقف مسلمان بر کافر ذمي را به طور مطلق صحيح دانستهاند، کافر حربي و مرتد فطري و ناصبي را استثنا کردهاند. بنابراين ادله سيد در غير کافر حربي و مرتد فطري وناصبي تمام است. پس نتيجه عبارت است از قول چهارم. افزون بر اين ادله، اطلاق و عموم ادله صله رحم که در استدلال بر قول سوم گذشت بر قول چهارم نيز دلالت دارد. نظريات فقيهان اهل سنت در خاتمه مناسب است، اقوال فقيهان اهل سنت که فيالجمله با فقهاي اماميه، موافقاند مورد توجه قرار گيرد؛ از جمله: 1 ـ ابنقدامه در کتاب المغني مينويسد: «ويصحّ الوقف علي اهل الذمّه لانهم يملکون ملکا محترما.» (44). 2 ـ ماوردي بصري در کتاب الحاوي الکبير مينويسد: «فاما الوقف علي اليهود والنصاري فجائز؛ سواء کان الواقف مسلما او غير مسلم، لانّ الصدقه عليهم جائزة و ان منعوا المفروض منهما.» (45). «وقف بر يهودي و نصراني جايز است؛ چه واقف مسلمان باشد يا غيرمسلمان، زيرا صدقه دادن بر آنان جايز است؛ اگرچه فقها صدقه واجب زکات و خمس را از آنها منع کردهاند.» 3 ـ ابيزکريا نودي در کتاب المجموع مينويسد: «و ان وقف علي ذمّي جاز لانّه في موضع القربة و لهذا يجوز التصدّق عليه فجاز الوقف عليه و في الوقف علي المرتد والحربي وجهان.» (46). «وقف بر کافر ذمّي صحيح است، زيرا قصد قربت ممکن است، از اين در صدقه دادن بر آنها جايز است، پس وقف بر آنها هم صحيح است، ولي در وقف بر مرتد حربي دو وجه است.» 4 ـ سيفالدين ابيبکر الشابي در کتاب حلية العلماء مينويسد: «فان وقف علي حربي (او مرتد) ففيه وجهان: اصحهما انه لايجوز والثاني انه يجوز کما يجوز (للذمي) (47). «در وقف بر کافر حربي و يا مرتد دو وجه است: وجه صحيح عبارت است از صحيح نبودن و وجه دوم عبارت است از صحت وقف بر کافر حربي و مرتد؛ همانطوري که وقف بر کافر ذمّي صحيح است.» خلاصه 1ـ از مباحث اجتماعي ـ اخلاقي که ميتواند در محافل و مجامع فرهنگي به عنوان يکي از اصول انسان دوستي برخاسته از قوانين اسلام مطرح شود، بحث جواز وقف مسلمان بر کافر است. 2 ـ اين بحث از ديرباز ميان فقيهان شيعه و سني مطرح بوده و مسأله مستحدث نيست. 3 ـ اقوال در اين بحث زياد است و در اين نوشته به پنج نظر مهم همراه با صاحبان و ادله آنها اشاره شد. 4 ـ آنچه به نظر نزديک به واقع ميرسد قول چهارم است، زيرا بعد از استثناء کافر حربي و مرتد فطري و ناصبي از قول پنجم، نتيجه قول چهارم است. 5 ـ در اين بحث فقهاي اهل سنت موافق با فقهاي شيعه مشي کردهاند. پی نوشت:1- ينابيع الفقهيه، ج12، ص18. 2- همان، ص52. 3- همان، ص60. 4- همان، ص295. 5- همان، ص336؛ مختصر النافع، ج1، ص157، انتشارات کتابفروشي مصطفوي. 6- همان، ص345. 7- همان، ص79؛ مراسم از جوامع الفقهيه، ص651، انتشارات جهان. 8- همان، ص176؛ سراير، ج3، ص166، چاپ جامعه مدرسين حوزه علميه قم. . 9- همان، ص201. 10- همان، ص222. . 11- همان، ص370. . 12- مراسم از جوامع الفقيه ص651. . 13- المهذّب، ج2، ص88، مؤسسه النشر الاسلامي. 14- ايضاح الفوائد في شرح اشکالات القواعد، ج2، ص388، مؤسسه مطبوعات اسماعيليان. 15- حاشيه منهاج الصالحين، قسم المعاملات، سيد محسن حکيم، ج2، ص251. . 16- رياض المسائل في بيان الاحکام بالدلائل، ج2، ص24، مؤسسه آل البيت (ع). 17- تحرير الوسيله، ج2، ص56، مؤسسة النشر الاسلامي. 18- سرائر، ج3، ص167. . 19- سرائر، ج3، ص160. 20- شيخ مفيد، المقنعه، ص653، مؤسسة النشر الاسلامي. 21- ابي صلاح حلبي، الکافي في الفقه ص326، تحقيق رضا استادي، منشورات مکتبة اميرالمؤمنين (ع). 22- ابنحمزه، الوسيله، ص370، تحقيق شيخ محمد الحسون، منشورات مکتبة آيةاللّه العظمي المرعشي النجفي. 23- يحيي بن سعيد حلّي، الجامع للشرايع، ص399، تحقيق و تخريج عدهاي از فضلا، منشورات سيدالشهداء. 24- مبسوط، ج3، ص294؛ نهايه، ص597. ، 25- غنية النزوع از ينابيع الفقهيه، ج12، ص175. 26- سراير، از ينابيع الفقهيه، ص222، ج12. 27- جامع المقاصد، ج9، ص47، شرايع، ج2، ص214، منشورات اعلمي. 28- تذکرة الفقهاء، ج، ص. 29- مراسم از ينابيع الفقهيه، ج12، ص79. 30- کتاب الخلاف، ج3، ص545. 31- جامع المقاصد، ج9، ص50. . 32- جواهر، ج28، ص33. 33- المغني علي مختصر الخرقي، ج5، ص385، چاپ دار الکتب العلميه. 34- وسايل الشيعه، شيخ حرّ عاملي، ج15، ص248، باب 19، ابواب النفقات، ج3، منشورات المکتبة الاسلاميه. 35- عوالي اللئالي، ج1، ص95، مطبعة سيدالشهداء. 36- شرايع الاسلام في مسائل الحلال والحرام، ج2، ص214، منشورات الاعلمي. . 37- مسالک الافهام في شرح شرايع الاسلام، ج1، ص348، مکتبه بصيرتي. . 38- تحرير الوسيله، ج2، ص63، مؤسسه نشر الاسلامي. . 39- العروة الوثقي، ج2،ص214، منشورات مکتبة الداودي. . ادله اين نظريه 40- وسائل الشيعه، ج6، ص288. 41- تحرير الوسيله، ج2، ص444، مؤسسه نشر اسلامي. 42- همان، ص445، مسأله 1. 43- همان، ص329، مسأله 10. 44- المغني علي مختصر الخرقي، ج5، ص385، دار الکتب العلميّه. 45- الحاوي الکبير في فقه مذهب الامام الشافعي، ج7، ص524، دارالکتب العلميه. 46- المجموع، شرح المهذب، ج15، ص326، دار الفکر. 47- حلية العلماء في معرفة مذاهب الفقهاء، ج6، ص14، دار الباز، مکتبة الرسالة الحديثه. منبع: ميراث جاويدانمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 564]
صفحات پیشنهادی
وقف مسلمان بر کافر
وقف مسلمان بر کافر نويسنده: محمد رحماني مقدمه در کتاب وقف مباحث فراوان و گوناگون اجتماعي و اخلاقي وجود دارد؛ از جمله آنها مسأله «وقف مسلمان بر کافر» است. اين بحث ...
وقف مسلمان بر کافر نويسنده: محمد رحماني مقدمه در کتاب وقف مباحث فراوان و گوناگون اجتماعي و اخلاقي وجود دارد؛ از جمله آنها مسأله «وقف مسلمان بر کافر» است. اين بحث ...
ویژه نامه همایش وقف
وقف مسلمان بر کافر در کتاب وقف مباحث فراوان و گوناگون اجتماعي و اخلاقي وجود دارد؛ از جمله آنها مسأله «وقف مسلمان بر کافر» است. اين بحث آثار و نتايج فراواني در پي ...
وقف مسلمان بر کافر در کتاب وقف مباحث فراوان و گوناگون اجتماعي و اخلاقي وجود دارد؛ از جمله آنها مسأله «وقف مسلمان بر کافر» است. اين بحث آثار و نتايج فراواني در پي ...
- احيای ميراث علمی شيعه از ضرورت وقفهای نوين است
اجازه وقف بر غير مسلمانان، نشاندهنده توجه خاص اسلام به انسان است وی تصريح كرد: ... وقف المسلم علی الكافر بالجهات المختلفه»؛ به اين معنا كه وقف مسلمان بر كافر جايز ...
اجازه وقف بر غير مسلمانان، نشاندهنده توجه خاص اسلام به انسان است وی تصريح كرد: ... وقف المسلم علی الكافر بالجهات المختلفه»؛ به اين معنا كه وقف مسلمان بر كافر جايز ...
کتابهای وقف
کتابهای وقف-• وقف در آسياي ميانه • مروري اجمالي بر مقرارت وقف در ساير کشورها ... مربوط به قزوين • وقف مسلمان بر کافر • وقف و نيازهاي جديد • کتابنامه وقف • وقف نامه ...
کتابهای وقف-• وقف در آسياي ميانه • مروري اجمالي بر مقرارت وقف در ساير کشورها ... مربوط به قزوين • وقف مسلمان بر کافر • وقف و نيازهاي جديد • کتابنامه وقف • وقف نامه ...
ابعاد اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي وقف
اين بعد وقف به قدري اهميت دارد که به صرف مسلمانان محدود نمي شود و فقهايي همچون محقق حلّي در کتاب" المختصر النافع" بهره مندي کافران ذمي را هم از موقوفات جايز دانسته و ...
اين بعد وقف به قدري اهميت دارد که به صرف مسلمانان محدود نمي شود و فقهايي همچون محقق حلّي در کتاب" المختصر النافع" بهره مندي کافران ذمي را هم از موقوفات جايز دانسته و ...
شرايط واقف، عين موقوفه و موقوف عليه از ديدگاه فقه اسلام
(35) حصني دمشقي شافعي ميگويد وقف صدقه تطوع محسوب است و اين براي غير مسلمان جائز است. (36) و مرحوم طباطبائي يزدي حتي وقف بر کافر حربي را نيز، ترغيبا ...
(35) حصني دمشقي شافعي ميگويد وقف صدقه تطوع محسوب است و اين براي غير مسلمان جائز است. (36) و مرحوم طباطبائي يزدي حتي وقف بر کافر حربي را نيز، ترغيبا ...
نقش وقف در بهبود اوضاع اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي
اين بعد وقف به قدري اهميت دارد که به صرف مسلمانان محدود نميشود و فقهايي همچون محقق حلي در کتاب المختصر النافع بهرهمندي کافران ذمي را هم از موقوفات جايز دانسته و ...
اين بعد وقف به قدري اهميت دارد که به صرف مسلمانان محدود نميشود و فقهايي همچون محقق حلي در کتاب المختصر النافع بهرهمندي کافران ذمي را هم از موقوفات جايز دانسته و ...
وقف در فقه و حقوق
وقف در فقه و حقوق نويسنده: محمد رضا عطائي (بررسي مقايسه اي و تطبيقي آرا و ... يعني مسلمان نميتواند چيزي را بر کافر حربي وقف کند اگر چه رحم او باشد ولي بر ...
وقف در فقه و حقوق نويسنده: محمد رضا عطائي (بررسي مقايسه اي و تطبيقي آرا و ... يعني مسلمان نميتواند چيزي را بر کافر حربي وقف کند اگر چه رحم او باشد ولي بر ...
نگاهي معرفت شناسانه به وقف اسلامي
46- در شرايط موقوف عليه، عدم معصيت، نيت خير داشتن و نه مسلمان بودن، مورد توافق فقيهان است. 47- واقف هم لازم نيست حتما مسلمان باشد؛ بلکه وقف کافر نيز پذيرفته ...
46- در شرايط موقوف عليه، عدم معصيت، نيت خير داشتن و نه مسلمان بودن، مورد توافق فقيهان است. 47- واقف هم لازم نيست حتما مسلمان باشد؛ بلکه وقف کافر نيز پذيرفته ...
بررسي وقف بر اساس مباني اجتهادي از ديدگاه فقهاي مذاهب اسلامي
حصني دمشقي شافعي ميگويد: وقف صدقه تطوع محسوب است و اين براي غير مسلمان جايز است (74).مرحوم طباطبائي يزدي حتي وقف بر کافر حربي را نيز، ترغيبا ...
حصني دمشقي شافعي ميگويد: وقف صدقه تطوع محسوب است و اين براي غير مسلمان جايز است (74).مرحوم طباطبائي يزدي حتي وقف بر کافر حربي را نيز، ترغيبا ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها