محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842219854
شمقدري:براي دلجويي از برخي كارگردانها به آنها مجوز ساخت داديم/ طراح جشنواره عمار من بودم
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شمقدري:براي دلجويي از برخي كارگردانها به آنها مجوز ساخت داديم/ طراح جشنواره عمار من بودم
رئيس سابق سازمان سينمايي گفت: نظام تلاش ميكرد حال افراد و جريانات و گروههايي كه بعد از فتنه دچار نوعي واخوردگي شدند را خوب كند كه البته بعدها معلوم شد حالشان خوب نميشود.
به گزارش سرويس فضاي مجازي خبرگزاري فارس، سايت رجانيوز نوشت: پشت تلفن همان ابتدا ميپرسد: «نميخواهيد كه نقد كنيد؟ ديگر زمان نقد گذشته است.» ميگويم اتفاقاً ميخواهيم براي نقد عملكرد شما در دوران چهارساله، اين گفتگو را بگيرم. پاسخ ميدهد كه «هنوز هم در موضع نقد هستيد؟ با اين شرايط دولت جديد؟» معتقد است به زودي مذهبيها و انقلابيون قدر او را خواهند دانست. بالاخره آن قدر اصرار ميكنيم كه راضي به گفتگو ميشود.
كمي بعد، در دفتر كار كوچكش و در روزي كه وقت زيادي هم براي گفتگو ندارد، با سماجت سعي ميكنيم در آن وقت كم، تمام انتقادات خود را مطرح كنيم. اولين انتقاد هم اين است كه چرا معمولاً در سازمان سينمايي به روي رسانههاي اصولگرا بسته بود و هيچگاه نشد كه در اين چهار سال، چنين گفتگويي انجام شود. اما بر خلاف گفتگوي تلفني، «شمقدري» به تمام انتقادات با روي خوش پاسخ ميدهد و در مورد جشنوارهي عمار و نقش خود در آن، اتهامات مالي مطرح شده از سوي بعضي سايتها، رابطهاش با طيف سينماگران مذهبي خانهي سينما و ... موارد جديدي را بيان ميكند.
در ادامه متن كامل اين گفت و گو مي آيد:
به عنوان سوال اول، اگر موافق هستيد كمي به عقب برگرديم. در سال 85 مقام معظم رهبري جلسهاي با كارگردانها داشتند. شما يكي از سخنرانان آن جلسه بوديد. مجري هم آقاي مجيد مجيدي بود. شما در آنجا راجع به دو گروه صحبت كرديد كه سينماي ايران از جانب آنها ضربه خورده است. قابل تصور بود كه يك گروه روشنفكرها هستند و انتقاد شما از اين دسته خيلي عجيب نبود، اما اشاره به گروه دوم از لسان شما كمي عجيب به نظر ميرسيد. شما به گروهي از سينماگرها اشاره كرديد كه ظاهراً مذهبي هستند، اما مذهب را در حوزهي اخلاقي حبس كرده و اجازهي ورود مذهب به حوزهي اجتماعي و سياسي را در فيلمهايشان ندادهاند. گرچه در همان جلسه هم ميشد فهميد منظور شما چه كساني هستند، اما هر چه جلوتر رفتيم، معلوم شد كه مصداق حرف شما، طيف مذهبي داخل خانهي سينماست. شايد بتوان گفت همان طيف داخل بيانيهي موسوم به 8+1 حمايت از خانهي سينما و افرادي همچون آقايان تبريزي و درويش و ميركريمي و منوچهر محمدي و مجيدي و ...
برخي ها ضمن تعهد به نظام مي گفتند اوج تعهد هنر به هنر است
* آقاي شمقدري! چرا با يك عده از فيلمسازاني كه حداقل تا قبل از سال 88 به عنوان مذهبيترين فيلمسازان مملكت شناخته ميشدند، اين قدر چالش داشتيد؟ اگر اشتباه ميكنم بگوييد. من فكر ميكنم شما بيشترين چالش را با همين دسته داشتيد.
البته ترجيح ميدادم اين مطلب را ميآورديد كه ببينم دقيقاً چه گفتهام.
* من بارها خواندهام. شما از كساني كه دين را در حوزه اخلاق حبس كردهاند و اجازه نميدهند به حوزههاي اجتماعي و سياسي وارد شود، انتقاد كرده بوديد. مضمون حرفتان اين بود كه يك جور سكولاريسم ديني دارند.
فكر كنم شما هم همعقيده باشيد. نيستيد؟
* خوانندگان اين گفتگو را براي آگاهي از عقيدهي شما ميخوانند نه من. من ميخواهم بدانم چرا احساس ميكرديد در دوران مديريتتان بيشترين چالش را با اين گروه خواهيد داشت؟
البته اين را ميدانيد كه من از سال 59 در سينما حضور داشتهام، يعني غير از آنهايي كه سنشان از من بيشتر است و يا از قبل از انقلاب در سينما بودند، تقريباً بقيه كساني كه در سينما هستند، بعد از من وارد سينما شدند. بعضيها كه همزمان آمدند، بعضيها يكي دو سال و حتي 20 سال بعد از ما به صحنهي سينما آمدند. اين صحبت من ناظر به يك تجربهي تاريخي بود. روزي كه انقلاب پيروز شد، آرمانها و ايدههايي مطرح شدند و عليالقاعده كار هنر و سينما اين بود كه به تعبير بسيار روشن و شفاف مبلّغ اين اهداف و آرمانها باشد. ولي به تدريج با گروهي روبهرو شديم كه ضمن اعلام وفاداري به اين ارزشها و آرمانها معتقد بودند سينما هيچ تعهدي به اين ارزشها و آرمانها ندارد و هنر ساحت مستقلي است و قرار نيست به جايي تعهد داشته باشد و اوج تعهد هنر به هنر است. البته در كنار آن هر گاه كه ميخواستند شرايط را منطقيتر كنند و از تيزي و تندي آن بكاهند، ميگفتند ما نسبت به انسانيت و حقوق بشر تعهد داريم، يعني باز آرمانها و اهداف نظام از صحنه بيرون رفت.
نخستوزير اين تفكر و انديشه را تبليغ ميكرد
اين قضيه داشت به شكل آشكاري رخ ميداد و البته بسياري از مسئولين جمهوري اسلامي در آن سالها متوجه اين اتفاق نبودند. شايد تنها كسي كه متوجه اين اتفاق بود و سر بزنگاهها اگر فرصتي داشت تذكري ميداد، خود حضرت آقا در دوران رياست جمهوري بود. در آن دوره به دليل ساختار حكومتياي كه شكل گرفته بود، متأسفانه رئيسجمهور اختيارات كافي نداشت و اين نخستوزير بود كه داراي اختيارات زياد بود و از قضا همين نخستوزير اين تفكر و انديشه را تبليغ ميكرد. نخستوزيري كه هشت سال ذيل رأي بالاي حضرت آقا نخستوزير شده بود، تمام همّاش اين بود كه هنر از مرز تعهد به اخلاق و معنويت صِرف جلوتر نيايد و نسبت به مناسبات و تحولات اجتماعي و سياسي و آرمانهاي نظام و اهداف بلند انقلاب اسلامي هيچ تعهدي نداشته باشد.
تلذذ جسماني در نمايشگاه نقاشي آقاي نخستوزير!
بعدها ديديد همين آقاي نخست وزير سابق در نمايشگاه نقاشيهايي كه در اوايل دوران آقاي احمدينژاد برپا كرد، چه نقاشيهاي بيهويتي را به نمايش گذاشت. نقاشيهايي كه صرفاً نشانهي بارزي از هنر براي هنر بودند و مولد يك نوع تلذذ جسماني؛ يعني بهندرت تلذذ روحي ايجاد ميكردند و هيچ تعهدي به نظام و انقلاب نداشتند.
اين تفكر در نخستوزيري شكل گرفت و در تمام عرصههاي كشور از جمله سينما و هنر در جاري شد. مديراني كه نزديك به ده سال در سينما مستقر شدند، عملاً اين سياست را تبليغ و حمايت كردند و به جشنوارههاي جهاني فرستادند و اتفاقاً اين فيلمها بودند كه از نوع مثبت تا نوع سياهنمايشان رفتند و در جشنوارههاي خارجي جايزه گرفتند.
داد حاتميكيا درآمد!
در همان دوران وقتي فيلم «از كرخه تا راين» ساخته ميشود، به دليل اين كه در مخاطب نسبت به انقلاب و نظام دغدغه و تعهد ايجاد ميكند، با اين كه فيلم در آلمان ساخته شد و اتفاقاً تهيهكنندهي فيلم متعلق به همين جريان فكري و از خود اين جمع بود، باز هم به جشنوارههاي جهاني راه پيدا نكرد. بعدها داد خود آقاي «حاتميكيا» درآمد كه چطور اين فيلمها كه ارزشهاي فني و هنري هم دارند، به جشنوارههاي جهاني راه نمييابند؟ خطاي بزرگتر اين كه به هفتههاي فيلم هم نميرفت، چون هفتههاي فيلم را خودمان برگزار ميكرديم و ميتوانستيم با كشور برگزاركننده شرط و شروط بگذاريم كه بسيار خوب! دو تا فيلم آن چناني، ولي دو تا هم فيلم اين جوري در هفته فيلمتان بايد بگذاريد. اين فيلمها حتي در هفتههاي فيلم هم كمتر ميرفت و نهايتاً نمايش اين فيلمها در خارج از كشور در اين حد بود كه رايزنها جلساتي ميگذاشتند و با يكسري مخاطبين بعضاً ايراني و با مخاطبان خاصي اين فيلمها به نمايش درميآمدند. پس در واقع ما با جرياني روبهرو بوديم كه همهي مقدرات حوزهي فرهنگ و هنر و به تبع آن سينما را در اختيار داشت و نسلي از فيلمسازان انقلاب را در همهي عرصهها مورد حمايت و تشويق قرار داده بود و آنها بدون اين كه خودشان هم متوجه شوند در اين دام افتاده بودند. شايد هنوز هم بسياري از آنها متوجه اين خطا نباشند.
گفتند روي ظلم دوران شاه و دفاع مقدس كسي نبايد كار كند
البته فيلمهاي معنوي و معناگرا قطعاً مورد نظر و ارزشمند است و قطعاً بايد ساخته شوند، اما اين كه اين اوج نگاه ديني ما باشد، خطا بود. با توجه به اين كه انقلاب اسلامي رخ داده است، دين بايد از ساحتهاي صرفاً شخصي، روحاني، معنوي و اخلاقي عبور كند و به ساحتهاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و آرماني بيايد.
سينما حداقل براي حوزهي دفاع مقدس كه يكي از جلوههاي بروز اين تعهدها و آرمانهاست، بايد كاري كند. اما جالب اينجاست كه مديريت وقت ميگويد روي بعضي از سوژهها از جمله ساواك، خوانين، ظلمهاي دوره شاه و... كسي حق ندارد كار كند.
* اشارهي شما دقيقا مربوط به كدام دوران مديريتي در سينماست؟
دوره ده سالهاي كه از آن به عنوان دوره طلايي ياد ميكنند.
* آقاي بهشتي و انوار؟
بله، فيلمهاي دفاع مقدس هم جزء خط قرمزهاي همين مديريت است. ديدگاه اين افراد به اين شكل بود. حتي به خود من گفتند كه بايد بگذاريم جنگ تمام شود و بعدها از دور به اين صحنه نگاه كنيم و ببينيم قضايا از چه قرار است و بعد فيلم جنگي بسازيم. الان نبايد بسازيم. تعبيرشان اين بود كه ما الان در دل حادثه هستيم و نميدانيم قضيه از چه قرار است و لذا نبايد فيلمش را بسازيم. استدلالشان به اين صورت بود.
حالا شايد اين سئوال مطرح شود پس چطور شد فيلم ارشاد يك اتاق جنگ ميگذارد و در اهواز يك ساختمان تهيه ميكند كه براي بچههايي كه به منطقه ميآيند و برميگردند، پايگاه شود. خب اين كارها خودجوش بود. به هر حال اين تفكر استعدادهاي هنري بچههاي ما را در سينما به نفع خودش مصادره كرد.
ريشه ي اصلي دعوا در 88 است
* حالا من ميخواهم اين را به دورهي مديريتي شما تعميم بدهم. اين كه وقتي وارد مديريت شديد، با اين افراد چالش داشتيد و آنها هم با شما چالش داشتند. اين چالش خودش را در قضيه خانه سينما و موارد ديگر خيلي خوب نشان ميدهد. مثلاً در دورهي شما ممكن بود اين گروه فيلمنامههايي را به ارشاد ببرند و نتوانند مجوز بگيرند، اما ديگران با همان فيلمنامه مجوز بگيرند. يعني روي اين افراد حساسيت وجود داشت.
نه، چنين موردي نداريم.
* چرا، مثلاً تلفن همراه رئيسجمهور يكي از اينهاست. آقاي كمال تبريزي به عنوان يكي از افراد جريان 8+1، اين فيلمنامه را آورد و مجوز نگرفت، ولي آقاي عطشاني آورد و مجوز گرفت. ميخواهم بگويم خط قرمز اصلي شما همان افرادي بودند كه نامشان در آن بيانيهي نه نفره انتقاد از انحلال خانهي سينما آمده است؛ البته به استثناي آقاي حاتميكيا. جز اين است؟
من چالش نداشتم. اين بيشتر برميگردد به رويكردهاي سياسياي كه داشتند.
* منظورتان رويكرد سياسي آنها در سال 88 است؟
به نظر من ريشهي اصلياش آنجا است، وگرنه در صحنهي عمل و فعاليت، اين دوستان تقريباً آزادي عمل داشتند و اگر در مرحلهاي ايرادي به فيلم گرفته شده و طرف فيلم را رها كرده، داستان ديگري است. مثلاً اين كه شما ميگوييد فيلمنامه آمده است و اجازه ندادهاند و بعد آمده است و اجازه دادهاند، مطلع نيستم.
ما راه را باز گذاشتيم
* مثلاً آقاي تبريزي بعد از ساخت «خيابانهاي آرام» ديگر نتوانست فيلم بسازد. درست است؟
«خيابانهاي آرام» را كه در دورهي ما ساخت و مجوز نمايش گرفت؛ درحالي كه خود تهيهكنندهي فيلم به خاطر تبعات سياسياش نگران اكران آن بود و جلوي اكرانش را گرفت. پس ما راه را باز گذاشتيم. ايشان حتي براي دريافت پروانهي ساخت فيلمنامهي جديدي با عنوان «قبر دو طبقه» اقدام كرد. خب اين فيلمنامه مشكلات جدي داشت. من شك ندارم اگر به اين فيلمنامه مجوز ميداديم، از نظر شما مرتكب گناهي نابخشودني شده بوديم. البته براي يك كار ديگر پروانهي ساخت به نام آقاي «تبريزي» صادر شد.
ما چالش نداشتيم، آنها چالش كردند
* آقاي شمقدري! رهبر انقلاب در جلسهاي كه با دستاندركاران جشنواره عمار داشتند، فرمودند جريانهاي معتقد به دين و انقلاب نبايد وارد اختلاف و حاشيه شوند. وقتي به دوره آقاي شمقدري برميگرديم، اتفاقاً چالش اصلي بين جريانهاي معتقد به دين و انقلاب است. يعني از يك طرف جريان موسوم به هيئت اسلامي هنرمندان و از طرف ديگر جريان خانه سينما و 8+1. فارغ از اين كه منِ نوعي الان طرفدار كدامشان هستم، اين سئوال را ميپرسم. وقتي رهبري مسئلهاي را تذكر ميدهند، چرا اين اختلاف ادامه پيدا ميكند و حتي هنوز هم ادامه دارد؟
تقسيمبندي شما دقيق نيست. جريان خانهي سينما جريان ديگري است. يعني فرآيند و حوزهي ديگري است و به تعبيري با توجه به ادبيات سال 88 در واقع آنجا مصداق بارز...
* اما فيلمهاي كساني چون ميركريمي و مجيدي فيلمهاست. احتمالاً انها خود را جزء معتقدين به دين و انقلاب ميدانند.
ببينيد ما با آنها چالش نداشتيم، بلكه آنها چالش ايجاد كردند. آنها در واقع به دنبال اين بودند كه مديريت را تحت حاكميت خودشان دربياورند، چون در دورههاي قبل اين كار را كرده بودند و طبيعي بود كه من با توجه به ويژگيهايي كه دارم، زير بار اين فشارها نميرفتم...
هشدار دادند كه شمقدري رأس كار نباشد
* از شما يا آقاي احمدينژاد چه خواسته بودند؟
در سال 84 پيش آقاي احمدينژاد ميآيند و هشدار ميدهند كه شمقدري رأس كار نيايد. يعني چه؟ درحالي كه ما نه فكر مسئوليت بوديم و نه هنوز چيزي مشخص شده بود.
* اين هشدار در اين كه شما چهار سال نخست بيرون گود باشيد، تأثيرگذار بود؟
نميدانم. فقط ميخواهم بگويم پس معلوم است كه...
* منظورتان همين جريان مقيم در خانه سينماست؟
من ميگويم اين جريان خانهي سينما ويژگياي را كه شما ميگوييد، ندارد.
* يعني به نظر شما اين افراد به دين و انقلاب معتقد نيستند؟
همه كه معتقد به دين و انقلاب نيستند.
* اما همه هم اين ادعا را ندارند. مثلاً آقاي فرمانآرا كه نميگويد اهل دين و انقلاب هستم.
بله. من برايتان تحليل كردم. وگرنه مهندس موسوي هم كه هشت سال نگفت من معتقد به دين و انقلاب نيستم.
* ولي خيلي از فيلمسازها اصلاً چنين ادعايي ندارند. مثلاً آقاي كيميايي هيچوقت چنين ادعايي نكرده است.
خب! در خانهي سينما هم نيست.
ميگويند دورهي موسوي خوب بود، دورهي رهبري خوب نيست
* حرف من همين است كه جرياني در خانه سينما هست كه ادعاي دين و انقلاب دارد و شما با آنها مشكل داريد.
مشكل همين جاست كه اينها ساحت دين و انقلاب را تا همين جا ميدانند. تكتك فيلمهاي آقايان را بررسي كنيد. هيچكدام به عرصهي انقلاب ورود ندارند. تازه جايي هم كه ورود دارند، مثل فيلم «بوسيدن روي ماه» كه ميخواهد به شكلي به شهدا نزديك شود، ميگويد دورهي موسوي خوب بود، دورهي مقام معظم رهبري خوب نيست. اين شعار آشكار فيلم است. يعني ميگويند اگر هم قبول داريم تا دورهي امام را قبول داريم. اين همان چيزي است كه در حوزه سياسي هم ميگويند و همين الان هم دارند در صحنههاي سياسي براي ولايتفقيه برنامهريزي ميكنند. من نميخواهم بگويم همه بچههايي كه در اين صحنه هستند، ميدانند چه اتفاقي دارد ميافتد؛ بلكه ميگويم در فرآيندي عادت ميكنند و علاقمند ميشوند و در يك فرآيندي اين مهارت را پيدا ميكنند كه اين نوع فيلمها را بسازند. ما معترض نيستيم و ميگوييم فيلمهاي خوبي است و در حوزههايي هم از زبان حضرت آقا تعريف و تمجيدهايي راجع به اين فيلمهاي شنيدهايم. فيلمهاي خوبي هم هستند، ولي من ميخواهم بگويم چند گام آن طرفتر هم هست كه ميشود قدم برداشت.
تفاوت داستان سلمان و ابوذر است. ما نميخواهيم ابوذر را نفي كنيم. قطعاً ابوذر جايگاه مهمي در تاريخ اسلام دارد، اما بالاخره پيامبر(ص) فرمود: «آن چيزي كه سلمان ميداند، اگر ابوذر ميدانست شايد...».
براي داوري دعوت كرديم، نيامدند
* بحث را همين جا نگه داريد. به نظر من اتفاقي كه افتاده اين است كه شما بين آن دو دستهاي كه اعلام كرديد، حتي روشنفكران را به اين گروه ترجيح ميداديد. يعني در دورهي شما وضعيت اين گونه بود كه در جشنوارهاي كه فيلم «يه حبه قند» آقاي ميركريمي هم حضور داشت، فيلم آقاي فرهادي هفت تا سيمرغ گرفت و فيلم «جرم» آقاي كيميايي سيمرغ بهترين فيلم را گرفت. ولي در عوض «يه حبه قند» كلاً بايكوت شد!
نشانههاي ديگري از اين رويكرد را هم ميشود ديد. مواردي بوده است كه شما جريان روشنفكري يا حتي جريان فيلمفارسيساز را به اين جريان ترجيح دادهايد. نميدانم قبول داريد يا نه كه بعضي از نزديكترين گروهها به سازمان سينمايي، گروه موسوم به فيلمفارسيسازها هستند، مثل آقاي فرحبخش، آقاي سهيلي يا حتي آقاي ساداتيان. اينها به سازمان سينمايي نزديك بودند و البته هيچ نسبتي هم با انقلاب نداشتند، اما از اين گروه نزديكتر بودند.
اين برميگردد به همان رفتارهاي كاملاً سياسي آقايان، چون آنها در صحنهي رقابت سياسي، همه چيز را از دست رفته ميديدند و بنا گذاشتند با دولتي كه در اين دوره انتخاب شده است، با همه مديريتها و فعاليتهايش مخالفت كنند و يا حداقل همراهي نكنند. اين رويكرد بيشتر ناظر به اتفاق سياسي سال 88 است.
* يعني شما چنين وضعيتي را نميخواستيد.
قطعاً نميخواستم. شاهد مثال فراوان داريم. اولين دوره از آقاي مجيدي براي جشنواره فيلم كودك دعوت كرديم كه داور شود. اما ايشان نيامد. حتي از آقاي توحيدي دعوت كرديم كه داور جشنواره فجر شود و ايشان پذيرفت، ولي هفتهي بعد كنارهگيري كرد.
گفتند بايد به قيمت نابودي سينماي ايران اين دورهي مديريت را بزنيم
ميخواهم بگويم اين به رفتار آن طرف برميگردد. آنها به اين جمعبندي رسيدند كه ما بايد حتي اگر شده است به قيمت نابودي سينماي ايران اين دورهي مديريت را بزنيم و با اين سياست حركت كردند و حالا اين كار شما رسانهايها و اهالي سينماست كه بنشينند و بررسي كنند كه آيا اين اتفاق افتاد يا نه؟ و براي توجيه و عملياتي كردن اقدامشان هم به اندازه كافي بهانه و سوژه داشتند، چون سينما عرصهاي است كه شما خيلي راحت ميتوانيد از آن مطلب و سوژه دربياوريد. سينما در هر حال يك عرصهي صد در صد همراه و همسو كه نيست. سينما عرصهاي است كه براي مدتي طولاني اصلاً در اختيار ما نبوده است و الان هم وقتي وارد آن ميشويد، باز ميبينيد كه هر قدرت مانوري را نداريد، ضمن اين كه در همين سينما باز بچه مسلمانهايي را داريم كه چنان سقوط كردهاند كه بايد دست مريزاد به خيليهايي گفت كه از روي اول ادعايي نداشتند. از مخملبافش بگيريد تا نوريزاد.
مبدع و طراح جشنواره عمار خود من بودم
* در سال 88 اين اتفاق افتاد كه گروهي داشتند فيلم كانديداي ديگري را تهيه ميكردند و شما فيلم كانديداي ديگري را و بالاخره شما پيروز شديد. آن گروه خواسته يا ناخواسته دور شدند و نسبت به اين دولت حالت تهاجمي گرفتند، ولي در كنار اين ريزش، رويشي اتفاق افتاد و يكسري از حزباللهيها وارد عرصه فيلم و سينما شدند. آقاي شمقدري! شما هيچ استفادهاي از اين دوستان نكرديد.
مثلاً؟
* من دارم از يك جريان حرف ميزنم. جريان حاضر در جشنوارهي عمار. شما اصلاً اين جريان را رصد نميكرديد. رويشي كه شما وارد سينما كرديد كدام است؟ شما از اين همه مستندساز چه حمايتي كرديد؟
البته من از بيان بعضي چيزها شايد ابا داشته باشم. شايد كمتر كسي بداند مبدع و طراح جشنواره عمار خود من بودم.
* اين ادعاي شما تبعات خواهد داشت؟
خب واقعيت دارد. مبدع جشنواره عمار من بودم و قضيه هم از اين قرار بود كه در سالگرد فتنه 88 گفتم اتفاقي مثل 9 دي افتاده است، چرا چنين اتفاقي در سينما نيفتد؟ اين بحث در جلسه مديران و معاونين وزارت ارشاد و در حضور آقاي وزير مطرح شد. من در آن جلسه گفتم كه برگزاري يك جشنوارهي براي فيلمهايي كه به اين موضوعات ميپردازد، در دستور كار قرار دارد. برايش اسم هم انتخاب نكرده بودم. هفتهي بعد يكي از دوستان را دعوت كردم. از بچههايي بود كه ميدانستم ميتواند خيلي سريع اين كار را راه بيندازد، چون يك كاري بود كه بايد سريع راه ميافتاد، چون تا نه دي شايد 20 روز يا يك ماه بيشتر فاصله نبود.
گفتم اگر جايي هم لازم شد به ما فحش بدهيد!
* آقاي مراديان؟
احسنت! دبير اول جشنوارهي عمار. پيدايش كردم و گفتم بيا برو اين جشنواره را راه بينداز. تنها هم نباش و برو سراغ آقاي جليلي، دكتر عباسي، آقاي طالبزاده و... و طوري هم عمل كنيد كه نياز به حضور ارشاد نباشد. ميخواهيم يك جشنوارهي مردمي باشد، نه يك جشنواره دولتي. برويد جلو و هر جا هم لازم شد كمكي صورت گيرد، كمك ميكنم؛ بدون اين كه اسمي بياوريد.
خلاصه ايشان رفت و هفتهي بعد يا چند روز بعد، طرحش را آورد و گفت: «اسم عمار را انتخاب كرديم». من اول مكث كردم و پرسيدم: «چرا عمّار؟» به داستان امام علي(ع) اشاره كرد كه ميفرمايند: «اَيْنَ عَمّار؟» و اين كه اهل بصيرت بوده است. گفتم: «چه اسم مناسب و قشنگي، پس روي اين هم كار كنيد و بگوييد چرا عمار؟» كه خود ايشان رفت و اگر اشتباه نكنم فيلمي با همين عنوان «اَيْنَ عَمّار؟» ساخت. حتي فيلم را برايم فرستاد كه برايم خيلي جالب بود. به او گفتم قرار نيست ردّي از من يا دولت در اين كار باشد. اين كار بايد كاملاً مردمي برگزار شود و اگر جايي هم لازم شد به ما فحش بدهيد، بدهيد، عيب ندارد. براي همين ميگويم از روي اينها رد شو، نميخواهم گفته شود.
دورهي آموزشي فيلمسازي ويژهي بسيج گذاشتيم
* چه عيبي دارد؟ دورهي شما كه تمام شده است. ميخواهم بدانم مصداقهاي حمايت شما از اين گروه در سنيما چيست؟ مثلاً در دورههاي دوم و سوم.
بله، دورهي دوم خود من جزء سخنرانهاي افتتاحيهي جشنواره بودم. فقط دورهي سوم نيامدم، چون احساس كردم الحمدلله جشنواره راه افتاده است و نيازي به ما نيست و بهتر است همان شكل مردمي را داشته باشد. حداقل در دورهي آخر، چهار تا از برگزيدگان جشنوارهي عمار از بچههاي انجمن سينماي جوان بودند. بالاخره يكي از بسترهايي كه براي كار داشتيم، سينماي جوان بود. من يك مدير جوان معتقد، فعال و داراي يكي از بهترين سوابق مديريتي در سينماي جوان را صدا زدم و ايشان كسي است كه حساسيتش نسبت به اين موضوعات اگر از من بيشتر نباشد، كمتر نيست و به ايشان گفتم وظيفهات حمايت از اين فراد است. حتي ايشان در سينماي جوان دورههاي آموزشي ويژه براي بسيج گذاشت. ما بايد چه كار ميكرديم؟ بايد همين كارها را ميكرديم.
هم بايد كمك ميكردم هم نبايد!
* از اين گروه در سينماي جوان چه استفادهاي شد؟
اگر يك فيلمساز تربيت كني، كار مهمي نكردهاي. دلم نميخواهد بگويم، ولي مثلاً گروهي كه پسرم راه انداخت كه بعداً شدند دو گروه آرمان و سفير. فقط سختي كار اين بود كه او پسر من بود و من نبايد به او كمك ميكردم، در عين حال بايد كمكش ميكردم. حالا شما ببين بايد با چه فرآيند پيچيدهاي كمكش ميكردم تا «يزدان تفنگ ندارد» ساخته شود و مورد حمايت قرار بگيرد. همينطور «ميراث آلبرتا»، اما در عين حال هم به دليل مالي و هم دلايل ديگر، نبايد كمكشان ميكردم. بايد حداقل در حوزهي سينماي مستند استقلال داشت.
نسل جديدي كه عناد ندارند
* آيا بخشي از اين نيروهاي جوان به آن حدي نرسيده بودند كه از اينها در سينما استفاده كنيد؟ مركز گسترش واقعاً از آثار اينها حمايت ميكرد؟
يك جاهايي حمايت كرده است. البته ترجيح من اين بود كه گروه پسر خودم حتيالامكان از جاهاي ديگر حمايت شود.
* بقيه چطور؟
آن مقداري كه زورمان رسيد حمايت كرديم، اما راجع به ورود به سينما تا اينها بخواهند وارد عرصهي سينما بشوند، زمان ميبرد. خود من كه در سال 59 وارد سينما شدم، اولين فيلم سينماييام را در سال 70 يعني يازده سال بعد ساختم. اما در عين حال امروز همه اذعان دارند نسل چهارمي از فيلمسازان آمدهاند كه آن عناد و تقابل را با ارزشهاي نظام و انقلاب ندارند و كساني كه كاملاً وفادارند و فيلمهايي ميسازند كه بعضاً منتقدانهي اجتماعي هم هست، اما از دايرهي سلامت خارج نشدهاند.
* مثلاً بعضي از فيلمهاي اولي جشنواره آخر فجر.
بله، بالاخره فيلم اوليها را ما مجوز داديم. يك دورهاي براي اين كه فيلم اول ميساختي، بايد از چند كانال رد ميشدي، خود من جزء همين افراد بودم كه به سختي از آن كانالها عبور كردم و آن كانالها واقعاً يك عده را كنار ميگذاشت. من با سماجت، سوابق و ارتباطاتم توانستم عبور كنم و مجوز بگيرم كه فيلم «بر بال فرشتگان» را ساختم.
سياست را بازتر گرفتيم
حالا ما آمديم و در دورهي مسئوليت، راه را براي فيلم اوليهايي كه فكر ميكرديم ميتوانند فيلم خوب بسازند، باز كرديم. پس اول مجوز داديم، درحالي كه ميتوانستيم ندهيم. ما دستها را باز گذاشتيم و گفتيم ممكن است 20 تا فيلم اولي بيايد و در ميان اينها فقط دو تا فيلم خوب وجود داشته باشد، اما باز به زحمتش ميارزد. البته بهترين وضعيت موقعي است كه وقتي به ده تا فيلم مجوز ميدهي، هشتتايش فيلمهاي خوبي از كار دربيايد. گرچه نياز به دقت، ظرافت و بررسي فوقالعادهاي دارد تا خداي ناكرده حق كسي هم از بين نرود. چون ما اين فرصت را نداشتيم و اين شرايط براي ما مهيا نبود، سياست را بازتر گرفتيم و گفتيم تعداد بيشتري بيايند كه از قِبل آن فيلمهاي بهترين بيرون بيايند كه حداقل سه چهار فيلمي كه مورد توجه جدي قرار گرفتند، جزء فيلم اوليها بودند.
* گفتم از «تنهاي تنهاي تنها» حمايت شود
اين كه چه حمايتهايي كرديم را لازم نيست بگويم. اما براي مثال، فيلم «تنهاي تنهاي تنها» ـكه البته اول اسمش رِنجرو بودـ آن قدر مورد تأييد ما قرار گرفت كه آن را روي ميز گذاشتيم كه بسازيم. يعني فيلمنامه تا مدتها روي ميز خود من بود كه اولويت دارد. البته خودم روي فيلم نظراتي داشتم و گفتم وقتي پول رسيد، كارگردانش را صدا ميزنم و نكات را هم ميگويم و بعد هم به او پول ميدهم و ميگويم برود فيلم را بسازد.
در سال 91 ما بهشدت دچار مشكل بودجه شديم و زماني كه بودجه به دستم رسيد، اين فيلم را راه انداختم. تا بودجه در اختيارم قرار گرفت، تماس گرفتم و ديدم الحمدلله كار شروع شده است و بعد با مديريت صدا و سيما تماس گرفتم و گفتم چنين فيلمي دارد در بوشهر راه ميافتد. گفتم فيلم خوبي است و از آن حمايت شود. اگر هم يك وقتي لنگي داشت، حاضريم مشاوره بدهيم و كمك كنيم. براي ما مهم بود كه اين فيلم ساخته شود. دوست داشتيم صدا و سيما بيايد و 20 تا فيلم بسازد و بودجهي بيشتري بدهد. چه اشكالي دارد؟
صد ميليون تومان به دهليز داديم
يا فيلم «دهليز» كه به موضوع قصاص پرداخته است و در ميان همهي فيلمها به نظر ميرسد بهتر عمل كرده است. خب اين فيلم نزديك جشنواره دچار مشكل جدي شد و تهيهكنندهاش نگران بود كه نتواند آن را برساند و يا اين تعجيل روي فيلم اثر منفي بگذارد. ما مؤسسه رسانههاي تصويري را موظف كرديم كه از اين فيلم حمايت كند تا فيلم به جشنواره برسد كه اين مؤسسه 100 ميليون تومان حمايت كرد و فيلم به جشنواره رسيد. ما اين كارها را كرديم، مجوزها را داديم، راه را باز كرديم، رصد هم كرديم كه فيلمها به كجا ميرسند.
ابداً به داوران فجر نگفتيم آدم يا فيلم خاصي بايد جايزه بگيرد
* پس چرا در جشنوارهي فجر «تنهاي تنهاي تنها» بايكوت شد؟
و اما در مورد داوري جشنواره كه شما راجع به فيلم جرم هم گفتي. خود من چهار دوره داور جشنوارهي فجر بودم. در داوري جشنواره قشنگ نيست يك مدير بالادست بيايد و بگويد همه به يك نفر رأي بدهيد.
* شما سياستگذاري ميكرديد.
ميماند بيان يكسري كليات. يكسري اظهارات كه ميآيد و ميگويد ما چنين رويكردها و نظراتي داريم. بله، در دورهي آقاي بهشتي نهتنها رويكردها گفته ميشد، بلكه تلاش بر اين بود كه فيلم خاصي جايزهي خاصي را هم بگيرد. حالا اين كه اين تلاش موفق ميشد يا نميشد به تركيب داوران برميگشت كه چقدر همراهي نشان بدهند، اما اين تلاش ميشد. در دورهي ما در حد بيان رويكردها جلو نرفتيم و نگفتيم بايد فيلم خاصي بايد جايزه بگيرد و يا آدم خاصي بايد جايزه خاصي را بگيرد. ابداً اين كار را نكرديم.
بايد از سينماي گلخانهاي عبور كنيم
* اين جشنواره به اسم انقلاب است. اين همه رودربايستي براي چيست؟ مثلاً آقاي «ماني حقيقي» كه داور جشنواره بود، چه ربطي به جشنوارهي انقلاب اسلامي دارد؟
بالاخره سينماي ايران همين است. ما بايد از سينماي گلخانهاي عبور كنيم. سينماي گلخانهاي اين است كه حتي در داوري جشنواره فجرش هم ميگويد الا و بالله بايد به همين فيلم جايزه بدهيد.
حمايت از «تنهاي تنها..» در بخش تجلي ارادهي ملي كار ما بود!
* ولي شما كار عكسش را انجام ميدهيد. مثلاً فيلم «تنهاي تنهاي تنها» انصافاً فيلم خوبي است و تمام تماشاگران همين سينمايي كه ميگوييد پتانسيلش با انقلاب همخواني ندارد، تشويقش ميكنند، ولي در داوري هيچ چيزي به آن نميدهند. من نميگويم نيروهاي انقلابي را به زور در مجموعهها بچپانيد يا به فيلمهاي انقلابي به زور جايزه بدهيد، ولي فيلمهاي خوب اين جريان كه بايد ديده شوند. اينها منزوي شدهاند.
اين طور نيست و اينها منزوي نشدهاند. همين فيلم در بخش تجلي ارادهي ملي جشنوارهي فجر به شدت تقدير شد و اين با ترغيب ما بود كه چنين اتفاقي افتاد. در دورهي ما كه اين فيلمها منزوي نشدند و هر كسي كه خواست كار كند، توانست. از اين به بعد اگر بشوند به ما ربطي ندارد.
* آقاي شمقدري! اين تجلي ارادهي ملي كه در اختيار نهادهاست و يك بخش فرعي است. ببينيد توقعي كه از شما ميرفت، برآورده نشد.
تو ميخواهي بنده هفت نفر داوري را كه همهشان صاحب فكر و انديشه هستند...
* داورها را چه كسي انتخاب كرده است؟ دوباره ميپرسم كه آقاي «ماني حقيقي» چه ربطي به جشنوارهي فجر دارد؟
مگر نبايد مشاركت همهگير باشد؟ وي يكي از 45 داور ما بود. ما كه نميتوانيم...
نميشود فضا را چنان پاستوريزه كرد كه فقط فيلم مورد نظر ما جايزه بگيرد
* چه كسي گفته است كه ما بايد از همهي سليقهها و حتي معاندين در داوري جشنوارهي به نام سينماي انقلاب اسلامي نماينده داشته باشيم؟ به نظر شما در دولت يازدهم ممكن است كه مثلاً يك نفر از سينماگران نزديك به ديدگاه جشنوارهي عمار را در داوري جشنواره فجر شركت دهند؟ شما كه ميدانيد در اين چهار سالي كه سينما دست دوستان است قطعاً اين كار را نميكنند.
اين كه ديگران چه ميكنند بحث ديگري است. حرف من اين است كه ما به سمتي رفتهايم كه ديگر از اين كه سينما را به شكل گلخانهاي مديريت كنيم بايد عبور كنيم. البته قطعاً خطا و لغزش هم رخ ميدهد و اين را بايد بپذيريم. بالاخره وقتي اجازه ميدهي جوانت كه ديگر حالا در دبستان و دبيرستان بوده و به حرف پدر و مادر گوش ميكرده است، به دانشگاهي در شهرستان برود، بايد به او ياد بدهي در اين فاصلهاي كه در خانواده نيست، مرتكب ريسكها و سقوطهاي خطرناك نشود، ولي نميتواني تضمين كني كه هيچ خطايي نكند. اين در اختيار تو نيست، ولي اين باعث ميشود او آماده شود كه بتواند زندگي مستقلي داشته باشد، وگرنه يك پدر هر قدر هم آيتالله باشد، ممكن است از بين چهار فرزندش بالاخره يكي خطاكار دربيايد. ما فكر ميكنيم بايد از اين مرحله عبور كنيم، وگرنه نميشود فضا را چنان پاستوريزه كرد كه فقط فيلم مورد نظر ما جايزه بگيرد.
ما فكر كرديم از اين دوره عبور كردهايم و در آخرين دورهي جشنوارهي فيلم فجر هفت تا داوري را كه كارگردان شاخصي هستند و از كارهايشان هم تعريف و تمجيد ميشود، آورديم. بالاخره بايد آن قدر آمادگي و سعه صدر داشته باشيم كه اگر حتي جايي مخالف ما هم باشند، آنها را بپذيريم.
متأسفم كه هنوز در موضع زدن هستيد
* طوري ميگوييد كه انگار اين سعهي صدر نبوده. 35 سال است كه ما مدام مخالفمان را در سينما پذيرفتهايم، نتيجهاش چه شده است؟
ميگويي 35 سال، ولي حالا به ما كه رسيده است همه معترض شدهاند.
* آقاي شمقدري! در چهار سال مديريت شما جرياني از سينماگران مورد حمايت فراوان قرار گرفت كه هميشه حقش در سينماي ما پايمال ميشد و حتي بعضي از آنها قبلاً ممنوعالكار ميشدند، ولي شما به اين جريان اعتماد كرديد. اما متاسفانه بخشي از اين افراد فيلمهايي ساختند كه خيلي بيكيفيت هستند. فكر نميكنيد اين مدل اعتماد فارغ از كيفيت فيلم اشتباه بود؟
من متأسفم كه شما هنوز در موضع زدن هستيد.
* در موضع زدن نيستيم، ولي دلم ميسوزد كه به فيلمسازي مثل آقاي بهمني بودجهي خوبي داده ميشد، اما فيلمي كه ما ديديم، واقعاً ارزش هزار تومان هم نداشت. 33 روز آقاي شورجه هم همين طور.
ببينيد ده سال نگذاشتند آقاي بهمني فيلم بسازد. شما بايد اين را لحاظ كنيد. اگر يك كشتيگير ده سال از تشك كشتي دور باشد و به او فرصت بدهيد نتيجهي كارش چه ميشود؟ او نميتواند قهرمان شود.
* قهرمان شدن پيشكش، «گامهاي شيدايي» اصلاً فيلم نيست...
من نميخواهم اسم ببرم كه كارگردانهاي ما چه جوري فيلم ميسازند و كارگردانهاي مطرحي داريم كه فيلمهايشان يكي در ميان خوب است. اين فيلمش مزخرف است و فيلم بعدياش خوب است. فيلم بعدياش ناجور است و باز فيلم بعدياش خوب است، ولي يك جوري عمل ميشود كه شما ديگر آن فيلم بد را نميبينيد.
يك فيلم را سه بار ميسازند و شما نميدانيد
* آقاي شمقدري! بعضي از اين فيلمسازان به پنجاه و چند سالگي رسيده و فيلمسازيشان هم هميشه همين بوده است، از شهيد آويني به ايشان انتقاد داشتهاند تا رسيده است به ما...
من نميخواهم در اينجا نه از كسي دفاع و نه از كسي انتقاد كنم. بحث من چيز ديگري است. ميگويم اين نكته را ملاحظه كنيد كه فيلمهاي فلان فيلمساز ما يكي در ميان خوب درميآيد. يك فيلمساز معروف ما يك فيلم را سه بار ميسازد و شما نميدانيد.
من اين را بارها مثال زدهام. شما امشب به بچهات ديكته ميگويي ميشود پنج، فردا شب به او فرصت ميدهي دوباره همان ديكته را تكرار كند و ميشود ده، سه شب ديگر ميشود 20. از يك نظر خوب است كه بالاخره فهميد قدغن را چه جوري بنويسد، اما اگر بخواهي ارزشگذاري كني، ديگر آن 20، 20 بار اول نيست. اول پنج گرفت، اما به او فرصت دادي دو بار ديگر خطاهايش را جبران كند. انگار كه آن فيلمساز فيلمش را سه بار ساخته باشد. من از ساخت فيلمهاي بچههاي خودمان خبر دارم. فرصت كم، بودجهي كم، حمايت كم و اصلاً در مرحلهي فيلمنامه به او فرصت نميدهند بازنويسي كند و فرآيندهاي اوليه درست شكل نميگيرند. بعد هم در توليد، بودجههاي كم، محدوديتها و فشار كار.
بايد همان يك بار را بگيري و بروي
حسابش را بكن مثلاً آقاي شورجه به لبنان رفته است كه همهي بازيگرهايش عرباند. بچههاي ديگر حاضر نيستند حتي يك شب آنجا بمانند، چون هر لحظه ممكن است اتفاقي بيفتد. آنجا وضعيت نامشخصي دارد و شرايط سياسي، اجتماعي و امنيتي آن كه عادي نيست. ديگران حتي به حالت توريستي حاضر نيستند بروند. بچههاي ما با آن فشار كار ميروند و چون بودجه هم نيست كه مثلاً امشب كار را تعطيل كنند و فردا بيايند بگيرند و مجبورند با همان شرايط و اقتضائات كنار بيايند و فيلمهايشان را بسازند و به نابلدي متهم شوند، درحالي كه دوستان ديگري داريم كه در تهران، در شهرك سينمايي و منطقهي امن كه همه چيز در اختيارشان هست، يك پلان را سه تا پنج روز تكرار ميكنند تا درست از كار دربيايد، ولي در آنجا فرصت اين كار نبوده است و بايد همان يك بار را بگيري و بروي. ضمن آنكه استاندارد فيلمسازي آن است كه يك فيلم سينمايي را حداكثر در چهل روز بگيري نه آنكه چهل ماه.
در به در دنبال فيلمنامهي خوب و فيلمساز مستعد بودم
* همهي حرف من اين است كه ميشد بهجاي اينها دوستان جوان را وارد كرد، نه اين كه به روشنفكرها فرصت بدهيم.
من خودم در به در دنبال فيلمنامهي خوب و فيلمساز مستعد بودم. آن تعدادي كه شناسايي كردم و توانستيم پاي كار بياوريم، همينهايي بودند كه ديديد. ممكن است فيلمنامههاي خوبي باشند كه ما پيدا نكرديم، ولي مقداري كه ما جستجو كرديم، واقعاً بيشتر از اين در اختيار ما قرار نگرفت. بچههاي جشنواره عمار هم در فضاي حرفهاي فيلمسازان ده سال بعد ما هستند و نه فيلمساز الان. اينها در همين حد هستند كه فيلم كوتاه و مستند بسازند. البته اين كه بعضي از فيلمهايشان مورد توجه قرار ميگيرد، جاي خوشحالي و خوشوقتي دارد، ولي بالاخره بايد از اين مرحله عبور كند. سينماي حرفهاي الزامات ديگري دارد كه اين بچهها الان نميتوانند وارد شوند. حداقل زمان لازم پنج سال است و بعضاً شايد تا ده سال هم طول بكشد.
آنقدر وزير را پيچاندند كه تا يك چيزي بگويد
* آقاي شمقدري! اگر دوباره به دوران مديريت خود برگرديد، همچنان از آقاي سجادپور استفاده ميكنيد؟ بيشترين مشكل شما ظاهراً در حوزهي نظارت و ارزشيابي بوده است.
اين سوال غلط است. انگار بگويي امام برگردد از بازرگان استفاده ميكند؟ آخر اين چه سئوالي است كه ميپرسي؟
* ولي آقاي وزير گفتند اگر برگردم شايد ديگر از آقاي شمقدري استفاده نكنم.
چنين چيزي نگفت. آن قدر پيچاندنش تا بالاخره بنده خدا يك چيزي بگويد. ايشان گفت شايد ضعف مديريت هم بوده است.
* البته اين را گفتند. خود شما از همكاري با آقاي سجادپور راضي بوديد؟ بيشترين چالش شما در حوزهي نظارت و ارزشيابي بود.
ما با توجه به مجموعه شرايطي كه بود، نيروهايي را كه ميتوانستيم بگذاريم همينها بودند.
* ولي بعدها كه آقاي عرفانمنش را كه گذاشتيد، بهتر عمل كرد.
بايد در اين مسير رو به رشد و كمال باشيم. اين كه روشن است. در اين مسير هم قدم برداشتيم.
* ما شنيدهايم فيلمهايي بوده كه در جلسات ارزشيابي مجوز نميگرفتند و آقاي سجادپور به شكل خودرأي و خودجوش ميگفت بايد ساخته شوند و آنها همان فيلمهايي بودند كه بعدها براي شما مشكل ايجاد ميكردند.
نه، اين طور نبود. شايد دو سه تا بوده است. بالاخره وقتي 150 فيلم مجوز ميگيرند، شايد چهار پنج تا فيلم هم باشند كه مديريت با آنها چنين برخوردي بكند و دوتايشان هم خراب دربيايند. اين احتمال وجود دارد. با همه نظارتهايي كه ميكنيد، باز ممكن است فيلم مسئلهداري از كار دربيايد. اين طبيعت هنر، سينما و جزو اقتضائات كار است و بايد با آنها كنار بياييم.
بچههاي ما هم بهانه به دستشان دادند
* آقاي شمقدري! سختترين روز مديريتتان كي بود؟ فكر ميكنم سال 91 براي شما خيلي سخت بود.
روز كه نميشود گفت. سختترين هماني است كه شما گفتي. حركتي بود كه ميدانستم پشت آن نيتهاي ديگري است، اما متأسفانه به اسم ارزشها و انقلاب كارهايي شد. روز نبود، يك جريان بود. خبر داشتم كه قطعاً يك توطئه است و توسط كساني كه در خانهي سينما ضربه خورده بودند و ميخواستند انتقام بگيرند، طراحي شده است. البته بچههاي ما هم بهانه به دستشان دادند، ولي به اسم ارزشها و اسلام تمام ميشد. البته چينش فيلمها خوب نبود. شايد فقط اگر يكي از آن فيلمها ميآمد، آقايان وارد چنين بازي خطرناكي نميشدند.
* نظر شما در مورد فيلم «خصوصي» كه آقاي فرحبخش ساخت، چيست؟ ما شنيديم كه شما هم اين فيلم را دوست داشتيد
نه، اين طور نيست.
* آقاي شمقدري! اين فيلم از نظر اخلاقي واقعا فيلم بدي بود. اصلاً چرا در سال 91 اين تعداد فيلم با موضوع خيانت بايد ساخته شود؟
من اميدوارم با همين حساسيت فيلمهاي از حالا به بعد را رصد كنيد.
* قطعاً همين كار را ميكنيم.
من هم اميدوارم. من ميگويم حساسيت را در جاهاي ديگر هم ميشود نشان داد...
نظام داشت تلاش ميكرد بعضي فيلمسازان بعد از فتنه حالشان خوب شود
* بحث دوره شما اصلاً سياسي نبود، اخلاقي بود. اتفاقاً بحث سياسي در دورهي شما درخشانتر از دورههاي قبل بود، چون اگر پل چوبي بود، قلادههاي طلا هم ساخته شد. اتفاقاً برعكس دورهي آقاي جعفري جلوه كه فقط خوب توقيف ميكرد، در دوره شما فيلمهاي خوبي هم ساخته شد و هر سال چند تا فيلم خوب داشتيم، اما در حوزه اخلاقيات انصافاً دچار ايراد بود. حسن و ضعف را با هم دارم ميگويم. در سال 91 تعداد فيلمهاي بد خيلي زياد بود و موضع شما از بيرون اين طور به نظر ميرسيد كه انگار مثلاً پشت فيلم آقاي معادي ايستادهايد.
كدام فيلم؟
* برف روي كاجها. آقاي شمقدري! اين فيلم، فيلم بدي است...
اين جوري بگويم كه وقتي 100 تا فيلم به جشنواره ميآيد بايد بپذيريد 20 درصدش مناسب نباشد. آن سال تصميم گرفتيم همهي فيلمها در جشنواره بيايد، چون بالاخره اين نكته وجود دارد كه نظام داشت تلاش ميكرد افراد و جريانات و گروههايي كه بعد از فتنه دچار نوعي واخوردگي شدند و به تعبير خودشان حالشان خوب نبود، حالشان خوب شود. البته معلوم شد كه حالشان خوب نميشود تا دو باره خودشان بيايند رأس كار، چون الان حالشان خوب شده است.
* اين نكتهاي است كه شما دير به آن رسيدهايد. آقاي ايوبي هم دير به آن ميرسد.
من دير به آن نرسيدم.
فرمانآرا بايد ميرفت انگليس جايزهاش را پس ميداد
* به نظر شما با اين جور باجها دوستان سينماگر ميآيند و براي انقلاب سر و دست ميشكنند كه فيلم بسازند؟
بحث اين چيزها نبود. فقط بحث اين بود كه اين وازدگي و واخوردگي حذف شود.
* حالا مثلاً آقاي معادي واخورده شود. چه ميشود؟ مثلاً آقاي فرمانآرا در دورهي شما جايزههايش را هم پس داد. چه شد؟
البته او كه بايد ميرفت انگليس به مهاجراني پس ميداد، چون ما كه به او جايزه نداده بوديم. بايد ميرفت ناتينگهام و جايزههايش را به آقاي مهاجراني پس ميداد.
* ايشان الان 30 سال است كه قهر است. حالا بايد برويم منتش را بكشيم؟
ما به اينها كار نداشتيم. يكسري جواني كه بالاخره با شور خاص دورهي جواني دچار نوعي تعارض شده بودند، ما ميخواستيم كمك كنيم اين مشكل حل شود. البته توصيه هم شده بود كه اين اتفاق بيفتد و توصيهي خوبي هم بود. به نظرم ما هم خوب عمل كرديم. حالا اين كه بعضيها از اين فرصت استفاده نامطلوب كردند، بحث ديگري است.
اگر ما بوديم، «آشغالهاي دوست داشتني» را درست ميكرديم
* منظورتان از اين جوانان، مثلاً محسن اميريوسفي است كه با پول فارابي فيلم «آشغالهاي دوستداشتني» را ساخت؟ وقتي آقاي «امير يوسفي» كه «آتشكار» را سابق بر اين ساخته، راجع به سال 88 فيلم بسازد، معلوم است چه چيزي از كار درميآيد. ولي ظاهراً حال جسماني ايشان بد بود و حتي تا دم مرگ هم رفت و بعد از بهبودي، دوستان شما به او عنايت كردند و گفتند بيا اين فيلم را بساز.
بگذاريد تا من نكاتي را در مورد «آشغالهاي دوست داشتني» بگويم. اين فيلم از ايدهي درخشاني برخوردار است و به نوعي مصداقي بر توجه به كرسيهاي آزادانديشي است. البته چون احتمالاً فيلمساز تلاش داشته تا از ايده و نگرش خاصي دفاع و ديگري را محكوم كند، در نوع و آرايش موقعيتها به گونهاي عمل كرده كه خودش روئين
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]
صفحات پیشنهادی
در گفتوگو با فارس عنوان شد«عظيما» با ۲ انيميشن در جشنواره عمار/ بازتابهاي «نبرد خليج فارس» در فرانسه
در گفتوگو با فارس عنوان شد عظيما با ۲ انيميشن در جشنواره عمار بازتابهاي نبرد خليج فارس در فرانسه فرهاد عظيما كارگردان انيميشن موفق نبرد خليج فارس با اشاره به حضور در چهارمين جشنواره عمار با دو انيميشن گفت كساني كه در فرانسه انيميشن نبرد خليج فارس را ديده بودند تعجب كردچراغ ترمز با امنيت بالا طراحي و ساخته شد
چراغ ترمز با امنيت بالا طراحي و ساخته شد مبتكر مركز رشد واحدهاي فناوري جهاد دانشگاهي در شهرستان سرپل ذهاب چراغ ترمز با امنيت بالا طراحي كرد به گزارش باشگاه خبرنگاران كرمانشاه فرزاد سليمي در رابطه با طرحي چراغ ترمز با امنيت بالا گفت طرح چراغ ترمز با امنيت بالا براي اولين بار طراحدر فرهنگسراي ولاء؛ برگزاري ورك شاپ هاي طراحي و ساخت جواهرات و زيورآلات
در فرهنگسراي ولاء برگزاري ورك شاپ هاي طراحي و ساخت جواهرات و زيورآلات خبرگزاري آريا-مسئول واحد آموزش فرهنگسراي ولاءگفت مديريت فرهنگي هنري منطقه 20 جديدترين ورك شاپ هاي هنريآموزش ساخت زيورآلات با سنگ هاي زينتيبراي نخستين بار در شهرري برگزار مي شود به گزارش خبرگزاري آريا سميهطراحي و ساخت دستگاه هوشمند قطع برق و گاز در هنگام نشت گاز
طراحي و ساخت دستگاه هوشمند قطع برق و گاز در هنگام نشت گاز پژوهشگران استان ايلام موفق به طراحي و ساخت دستگاه هوشمند قطع برق و گاز در هنگام نشت گاز شدند به گزارش خبرنگار علمي باشگاه خبرنگاران اين دستگاه از يك مدار پردازشگر چند سنسور يك موتور و شير برقي تشكيل شده است چنانچه اينفردا برگزار ميشودنخستين نشست خبري اكرانهاي مردمي چهارمين جشنواره مردمي فيلم عمار
فردا برگزار ميشودنخستين نشست خبري اكرانهاي مردمي چهارمين جشنواره مردمي فيلم عمار نخستين نشست خبري اكرانهاي مردمي چهارمين جشنواره مردمي فيلم عمار فردا چهارشنبه در مسجد جوادالائمه ع تهران برگزار ميشود به گزارش خبرگزاري فارس دبيرخانه جشنواره مردمي فيلم عمار با اعلام اينكه چاحتمال توقف ساخت برخي سدها
احتمال توقف ساخت برخي سدها معاون وزير نيرو در امور آب و آبفا با اعلام احتمال توقف ساخت برخي سدها به منظور جلوگيري از تكرار ساخت سدهايي بدون آب در كشور گفت وزارت نيرو آماده خريد 700 ميلياردتومان آب از بخش خصوصي است رحيم ميداني با اعلام اينكه وزارت نيرو براي سال 93 درخواست خريد 70تفاهم نامه طراحي و ساخت صحن امام رضا (ع) در كاظمين امضا شد
تفاهم نامه طراحي و ساخت صحن امام رضا ع در كاظمين امضا شد مشهد - خبرگزاري مهر قائم مقام رييس ستاد بازسازي عتبات خراسان رضوي از امضاي تفاهم نامه طراحي و ساخت فاز دوم صحن امام رضا ع در كاظمين خبر داد به گزارش خبرگزاري مهر محمدحسن واحدي در جلسه كميته تخصصي فني ستاد عتبات عاليااحتمال توقف ساخت برخي سدها/ خريد 700ميلياردتومان آب از بخشخصوصي
احتمال توقف ساخت برخي سدها خريد 700ميلياردتومان آب از بخشخصوصي معاون وزير نيرو در امور آب و آبفا با اعلام احتمال توقف ساخت برخي سدها به منظور جلوگيري از تكرار ساخت سدهايي بدون آب در كشور گفت وزارت نيرو آماده خريد 700 ميلياردتومان آب از بخش خصوصي است به گزارش خبرنگار مهر رحيماستفاده از آثار هنري و تجسمي در داخل ساختمانهاي دولتي الزامي است/حضور جوانان در جشنواره جهاني هنر مقاومت نسبت
استفاده از آثار هنري و تجسمي در داخل ساختمانهاي دولتي الزامي است حضور جوانان در جشنواره جهاني هنر مقاومت نسبت به دو دوره گذشته بيشتر شده است براساس مصوبه دولت استفاده از آثار هنري در ساختمانهاي دولتي اعم از اجراي و غيراجرايي الزامي است علي جنتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي شب گذعدم همكاري دولت براي حمايت از كاركنان فني در بحث ساختمان و معماري
عدم همكاري دولت براي حمايت از كاركنان فني در بحث ساختمان و معماري مجمع عمومي كاردانهاي فني با حضور اعضا در سالن اجتماعات حسينيه ارشاد در تاريخ 28 آذر 92 برگزار شد به گزارش خبرنگار اجتماعي باشگاه خبرنگاران حاضر در محل آقاي موذن رئيس سازمان نظام كارگري استان تهران پس از تشكر و قبررسي برخي از آثار هفتمين جشنواره سينماحقيقت لمس زندگي از پشت دوربين
بررسي برخي از آثار هفتمين جشنواره سينماحقيقت لمس زندگي از پشت دوربين مريم جعفري حصارلو سرماي آخرين شبهاي پاييز در گرماي هفتمين جشنواره بينالمللي فيلم مستند ايران ديده نميشود زيرا ردپاي حقيقت زندگي از پس فيلمها خود نمايي ميكند فيلمهايي كه به اشكال مختلف مسائل اجتماعي سياسيپوتين مجوز طراحي قطارهاي حامل موشكهاي اتمي را صادر كرد
پوتين مجوز طراحي قطارهاي حامل موشكهاي اتمي را صادر كرد به گزارش ايرنا ژنرال سرگئي كاراكايف فرمانده نيروي موشك هاي راهبردي روسيه روز چهارشنبه گفت ازسال آينده ساخت موشك هاي هسته اي ويژه استقرار بر قطار را آغاز مي كنيم وي اضافه كرد در گزارش وزارت دفاع به رييس جمهوري روسيه ساختمجوز ساخت و ساز در باغ معنوي 22 هزار متري ابطال شد + سند و تصاوير
مجوز ساخت و ساز در باغ معنوي 22 هزار متري ابطال شد سند و تصاوير در حالي پرونده باغ معنوي جمشيديه در مجلس مطرح و در دستور كار نمايندگان قرار گرفته كه قوه قضائيه نيز به اين پرونده ورود كرد و بر اساس حكم بدوي ديوان عدالت اداري بايد كاربري اين باغ به آنچه در اسناد بالادستي و-
گوناگون
پربازدیدترینها