محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826430458
صيد زنان با تله «برمودا» جزئياتي جديد از جرايم خشني كه چهار متهم تحت عنوان مسافركش مرتكب مي‌شدند
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: صيد زنان با تله «برمودا» جزئياتي جديد از جرايم خشني كه چهار متهم تحت عنوان مسافركش مرتكب مي‌شدند
اواخر ماه گذشته خبر دستگيري سه مرد كه با تشكيل باندي مخوف موسوم به «برمودا» سرقت مي‌كردند، منتشر شد. اعضاي اين باند، شگردي خاص و منحصر به فرد داشتند. آنها سرقت‌هايشان را با دو خودرو انجام مي‌دادند.
اعضاي اين باند علاوه بر سرقت طلا و پول مالباختگان، چند نفر از آنها را مورد آزار و اذيت قرار داده بودند. پليس آگاهي استان گلستان وقتي در جريان اين سرقت ها قرار گرفت، بلافاصله تحقيقات خود را آغاز كرد.
در بررسي ها مشخص شد اعضاي اين باند نه تنها در گلستان، بلكه در چند استان ديگر نيز نقشه هاي خود را اجرا و ميليون ها تومان سرقت كرده اند. با توجه به حساسيت موضوع، اكيپي ويژه از ماموران وارد عمل شدند و اعضاي باند برمودا را پس از چند روز تعقيب و جستجو، زماني كه قصد ورود به استان گلستان را داشتند، به دام انداختند. سرهنگ اكبري، رئيس پليس آگاهي استان گلستان در اين باره مي گويد: «عاملان اين سرقت ها با تحقيقات صورت گرفته در كمتر از دو ماه پس از اعلام نخستين شكايت، به دام افتادند. با انتشار تصوير متهمان در جرايد، شاكيان جديدي به اداره آگاهي مراجعه و از آنان شكايت كردند. تاكنون 30 مالباخته آنها را شناسايي كرده اند.» در ادامه بررسي هايي كه از سوي كارآگاهان پليس چند استان محل ارتكاب سرقت هاي متهمان صورت گرفت، مشخص شد اعضاي اين باند علاوه بر سرقت، هفت زن جوان را نيز مورد آزار و اذيت قرار داده اند.
حميد، سي ساله، سردسته و مغز متفكر باند برمودا است. او چند سابقه كيفري دارد و هر بار بعد از آزادي، جرايم خود را از سر گرفته است. اين مرد جوان تاكنون به سرقت از 20 زن تحت عنوان مسافركش با همدستي دو مرد و يك زن اعتراف كرده است. او علاوه بر اين، در شهرستان هاي مختلف نيز سه زن را مورد آزار و اذيت قرار داده است. گفت وگوي تپش را با حميد پيش رو داريد.
نقشه سرقت هايتان به چه صورت بود؟
نقشه ما به دو شكل بود؛ اوايل با خورودي پرايد در سطح شهر تردد و سوژه مناسب را سوار مي كرديم و بعد از طي مسافتي تغيير مسير مي داديم. سپس سر مالباخته را با تهديد به زير صندلي مي برديم و طلا و پول هاي او را سرقت مي كرديم.
با مالباختگان چكار مي كرديد؟
آنها را بعد از سرقت، از خودروي در حال حركت به بيرون پرت مي كرديم.
شگرد دوم تان به چه صورت بود؟
بعد از مدتي به اين نتيجه رسيديم با دو ماشين كار كنيم؛ يكي براي شناسايي و خودروي ديگر مختص سرقت ها بود.
درباره اين شگرد توضيح بده.
يكي از اعضاي باند با يك خودرو به عنوان مسافركش وارد عمل مي شد و مسافر را سوار مي كرد. در طول مسير راننده سوژه را زير نظر مي گرفت و اگر وضع ظاهري او مناسب بود و طلا با خود همراه داشت، به راننده ماشين دوم اطلاع مي داد. بعد از طي مسافتي مسافر كه به عنوان سوژه انتخاب شده بود، از خودرو پياده مي شد و خودروي دوم كه در كمين او بود، بلافاصه سوژه را سوار مي كرد. خودروي دوم سه سرنشين داشت، راننده و سرنشين جلو همراه همدست زن.
در شگرد اول، سرقت ها را چند نفري انجام مي داديد؟
سه نفري. معمولا من رانندگي را به عهده داشتم و برادر يا برادر همسرم كنار دستم و زني كه همدست ما بود، روي صندلي عقب مي نشست.
چرا همدست زن را براي سرقت هايتان انتخاب كرديد؟
اين طوري خيلي راحت تر مي توانستيم جلب اعتماد كنيم. معمولا كمتر زني سوار خودروي شخصي آن هم با چند سرنشين مرد مي شود، اما مالباختگان به محض ديدن يك مسافر زن، اعتماد مي كردند و سوار مي شدند. البته ما در بيشتر سرقت هايمان از آرم جعلي آژانس استفاده مي كرديم.
شما كه در شگرد اول موفق بوديد، چرا از شيوه دو خودرو استفاده كرديد؟
شگرد اولمان خيلي زود لو رفت. مي دانستيم پليس در تعقيب ماست و رد ما را زده است. به همين دليل شگردمان را تغيير داديم.
خودروهايي كه از آنها براي سرقت هايتان استفاده مي كرديد، دزدي بود؟
در سرقت هاي اول ما فقط با پرايد سرقت مي كرديم. چون احتمال مي داديم لو برويم، تصميم گرفتيم با دو ماشين دزدي كنيم. براي همين با پول هاي سرقتي پژو 405 را خريديم. بعد از مدتي به دليل ترس از دستگيرشدن، نقشه جديدي را طراحي كرديم. پرايد و پژو را فروختيم و يك پژو پارس و پرايد 132 خريديم. با اين خيال كه پليس در جستجوي ماشين هاي سابق ماست و به اين زودي بازداشت نمي شويم، به سرقت هايمان ادامه داديم.
اگر سوژه تان را پيدا مي كرديد، چطور به همديگر خبر مي داديد؟
ما هميشه از پيامك استفاده مي كرديم؛ هم براي اعلام اين كه سوژه مناسب است و هم اطلاع رساني درباره اين كه شرايط براي سرقت آماده است.
زماني كه از مسير اصلي خارج مي شديد، مسافران هيچ مقاومتي نمي كردند و خودروهاي ديگر متوجه شما نمي شدند تا به كمك مالباختگان بيايند؟
ما فكر اينجا را هم كرده بوديم. زماني كه مسافر را سوار مي كرديم، شيشه هاي ماشين پايين بود و همين موضوع كمي اعتماد آنها را جلب مي كرد و مسافر اگر اتفاقي مي افتاد،مي توانست با فرياد از ديگران كمك بخواهد، اما در طول مسير به اين بهانه كه هوا گرم است، شيشه هاي ماشين را بالا مي دادم و كولر را روشن مي كردم. شيشه ها هم دودي بود و كسي داخل آن را نمي ديد و ما براحتي مي توانستيم نقشه هايمان را اجرا كنيم.
شما يك مورد سرقت با تاكسي هم داشتيد. تاكسي را چطور تهيه كرديد؟
تاكسي را دزديديم. در شهرستان بندر تركمن افراد بندرت سوار ماشين هاي شخصي مي شوند. مانده بوديم چكار كنيم. از طرفي كارمان روي زمين مانده بود و نمي توانستيم بي خيال شويم. به همين دليل نقشه جديدي كشيديم. براي رسيدن به هدفمان تصميم گرفتيم يك تاكسي سرقت كنيم. اين طوري كسي به ما شك نمي كرد و براحتي مي توانستيم سوژه مورد نظر را سوار و نقشه مان را اجرا كنيم.
تاكسي را چطور سرقت كرديد؟
به عنوان مسافر سوار تاكسي شديم و راننده آن را با آبميوه مسموم، بي هوش كرديم. بعد چند ضربه به گيجگاهش زديم تا كاملا بي هوش شود و ما بتوانيم براحتي نقشه مان را اجرا و تاكسي را سرقت كنيم.
با خودروي سرقتي چكار كرديد؟
راننده تاكسي بعد از آن كه به هوش آمد، خيلي زود ماجرا را به پليس گزارش داد و تاكسي با ردزني هاي پليسي، شناسايي شد و ما مجبور شديم ماشين را رها و فرار كنيم.
معمولا چه افرادي را براي سرقت انتخاب مي كرديد؟
زن ها. حدود 90 درصد سوژه هاي ما زن بودند. زن ها هم زورشان كمتر است و هم اين كه با خودشان طلا دارند.
فقط سرقت مي كرديد يا جرم ديگري هم مرتكب مي شديد؟
در چند مورد علاوه بر سرقت طلاها، مسافران را مورد آزار و اذيت قرار داديم. البته اين كار را در استان گلستان انجام نداديم.
چرا در استان گلستان مرتكب تعرض نشديد؟
وقتي براي سرقت به گلستان آمديم، مي دانستيم پليس در تعقيب ماست و براي ارتكاب جرايم ديگر فرصت نداشتيم.
معمولا سرقت ها را چه ساعت هايي انجام مي داديد؟
سرقت هاي ما ساعت خاصي نداشت. گاهي اوقات صبح ها يك سرقت انجام مي داديم و بعد راهي شهرستان هاي ديگر مي شديم و سرقت بعدي را انجام مي داديم.
چند وقت يك بار مرتكب جرم مي شديد؟
آن هم مشخص نبود. گاهي اوقات در يك روز دو تا سه سوژه را به دام مي انداختيم و گاهي اوقات چند روز سراغ دزدي نمي رفتيم.
از كي اين كار را انجام مي دهي؟
از اوايل امسال بود كه تصميم به سرقت گرفتيم.
نقش تو در سرقت ها چه بود؟
من بيشتر راننده بودم.
تو سردسته گروه هم بودي؟
سردسته كه نمي شود گفت، اما هماهنگ كننده بودم. طلاهاي سرقتي را هم من به مالخرها مي دادم. در حقيقت واسط بين مالخرها و همدستانم بودم و پول هاي به دست آمده را بين همدستانم تقسيم مي كردم.
از سلاح سرد هم در سرقت ها استفاده مي كرديد؟
براي ترساندن مسافران گاهي اوقات از چاقو و گاهي از شوكر و اسپري استفاده مي كرديم.
در ميان مالباختگان موردي بود كه به او آسيب برسانيد و مجروح شود؟
نه. فقط يك مورد بود كه آن هم به دليل ترمز شديد، سر مالباخته به صندلي جلوي ماشين خورد و مجروح شد، اما ما به كسي صدمه نمي زديم. معمولا مسافران تسليم خواسته هاي ما مي شدند؛ ما سه نفر بوديم و او يك زن تنها.
در كدام شهرها مرتكب سرقت شديد؟
مشهد، تهران و شهرهاي استان گلستان.
چطور دستگير شديد؟
پليس رد ما را زده بود. اما ما از ماجرا بي خبر بوديم و به محض اين كه وارد استان گلستان شديم، در پليس راه به دام افتاديم. هر چهار عضو باند سوار بر دو ماشين بوديم كه به دام كارآگاهان پليس استان گلستان افتاديم.
اسم باندتان را برمودا گذاشته ايد، چرا اين اسم را براي باندتان انتخاب كرديد؟
سرقت هاي ما سه نفري انجام مي شد و هميشه هم اين تعداد افراد ثابت بود، خب مثلث برمودا هم سه ضلع دارد.
با افراد باندت چطور آشنا شدي؟
آشنايي قبلي لازم نبود. يكي از آنها برادرم و نفر ديگر برادرزنم بود. فقط زني كه عضو باند بود، مدتي قبل با او آشنا شدم.
سابقه كيفري داري؟
تاكنون ده بار به زندان افتاده ام.
بابت چه جرايمي؟
سرقت، حمل مواد مخدر و ندادن مهريه.
چه مدت زنداني بودي؟
تقريبا پنج سالي مي شود. كاملا به خاطر ندارم، اما تصور مي كنم حدود پنج سال باشد./ ضميمه تپش
مرجان رضايي
پنجشنبه 28 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]
-
گوناگون
پربازدیدترینها