واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: زياده خواهي دوست داشتني كروش
جملهاي كه يك همكار قديمي، دقايقي بعد از قرعهكشي جام جهاني در صفحه مجازي خود نوشت بهترين توصيف از حس و حال همگروههاي ايران بود: «دقايقي پيش موجي از شادي در سه كشور از سه قاره جهان، به مناسبت همگروه شدن با ايران به وجود آمد!» كارلوس كروش اما بي اطلاع از آن چه يك روزنامه نگار سابق در آن سوي آبها روي صفحه اجتماعياش مينويسد، در كنفرانس خبري براي اصحاب رسانه يك واقعيت نوشته شده در بروشورهاي فدراسيون جهاني را بازگو ميكند: «زماني كه براي قرعهكشي به برزيل رفته بوديم فيفا برنامههايي از اطلاعات 32 كشور را به من داد كه اجازه دهيد اشارهاي به آن داشته باشم. در برگه مخصوص ايران نوشته شده بود كه تيم ملي ايران دارد چهارمين حضور خود در جام جهاني را تجربه ميكند. ايرانيها يك برد، دو تساوي، شش باخت، شش گل زده و 18 گل خورده دارند و همواره در مرحله گروهي حذف شدهاند. زماني كه اين آمار را خواندم، به درك سادهاي رسيدم. اين يعني ما سي سال است در يك خط ثابت بوده و هيچ پيشرفتي نداشتهايم. اين حرف من نيست. فيفا اين را ميگويد...»
چرا نبايد سه كشور در سه قاره براي همگروه شدن با تيمي كه تا امروز سه بار به جام جهاني رسيده و تفاضل گل منفي دوازده را براي خود ثبت كرده و هرگز نتوانسته از گروهش صعود كند خوشحال باشند؟! كروش اگر امروز جاي «كشي» روي نيمكت نيجريه بود از همگروهي با ايران مشعوف نميشد؟ اگر هدايت بوسني را داشت بيشتر از امروز بابت همنشيني با كم خطرترين تيم آسيايي (كه برخلاف استراليا و كره و ژاپن هرگز از گروهش بالا نرفته) به وجد نميآمد؟ اگر مربي آرژانتين بود ترجيح نميدادجاي يك حريف دست و پا گير با صرف انرژي كمتري مقابل ايران بازي كند؟! همين كروش با درك همين واقعيتها، امروز حرف از صعودي ميزند كه از ديدگاه او در دسترس است. ادبياتش را تغيير ميدهد و برخلاف روزهايي كه آمده بود تا در كنار وعده و وعيدهايش براي صعود به جام جهاني، از كمبودهاي مان بگويد، بدون دست گذاشتن مستقيم روي ضعفهاي ما درخواست كمك كند. كمك از خود جامعه فوتبال ايران به سود فوتبال ايران.
اما ما، خود در يك برزخ ادراكي گير كردهايم. از يك سو با توهم و آمال و خيالپردازي، انتظار معجزه و شگفتي سه گانه را ميكشيم تا از گروه مان بالا برويم و شگفتي ساز شويم، از سويي ديگر از نام آرژانتين و يادآوري آخرين قهرماني نيجريه ميترسيم. از يك طرف ميخواهيم عمر خوش نشينيها و زنگ تفريح بودنهايمان را در جام جهاني تمام كنيم، از سويي ديگر عملا و علنا براي شش ماه آينده هيچ برنامه روشني نداريم. حتي وقتي يكي ميخواهد چراغي روشن كند هم از ترس نورزدگي چشمهاي مان جلويش را ميگيريم.
كارلوس كروش حرفش را ميجود و مزه مزه ميكند و بعد تحويل ميدهد. ميگويد كه اگر گروهي تصور ميكنند سپاهان و دورتموند در يك حد هستند من ديگر حرفي ندارم! ميتوانست شايد همين مثال را در مورد استقلال با بايرن بزند و يا پرسپوليس را با سيتي مقايسه كند اما نكرد. دليلش واضح بود. نميخواست بيدليل خيل هوادار باشگاهي را مقابل خود ببيند. ميدانست همكاران و همصنفانش در همين دو تيم منتظر اولين گزك از كلام كروش هستند و شايد كرانچار لااقل در ايران دنبال اين مقابله به مثل نباشد! اما مگر غير از اين است؟ آيا شكل آمادهسازي ملي پوش ايراني در باشگاههاي داخلي قابل مقايسه با تمريني است كه ملي پوش نيجريهاي طي يك سال اخير در چلسي و زير نظر مورينيو داشته است؟! يعني جلال حسيني و پژمان منتظري، منهاي تمام تفاوتهاي فني و كيفي كه با مدافعان آرژانتيني دارند، همانطور كه ماسچرانو در بارسا تمرين و تغذيه كرده زندگي ميكنند؟!
كروش هم اين تفاوتها را ديده، هم آمار فيفا را خوانده، هم از برنامه آمادهسازي و طبقه به طبقه مراحل آمادهسازي برزيليها مطلع است و هم زمان باقي مانده را ميداند اما باز هم برخلاف انتظار ادعا ميكند كه ميتوان از اين گروه صعود كرد، ولو اينكه باشگاهها و فدراسيون فوتبال با او همكاري نكنند!
***
كدام يك از مربياني كه طي دو دهه اخير مربي تيم ملي بودند، در اولين كنفرانس خبري بعد از بازي در مورد شانس صعود حرف ميزدند؟ كروش نشانههايي از ديوانگي را در كنفرانس خبرياش بروز داد. فقط يك ديوانه ميتوانست با اين برنامهريزي، اين امكانات، اين اردوها و اين برنامه بازيهاي تداركاتي و اين همكاران باشگاهي بلندپروازي كند. مسلما امروز براي بلندپرواز بودن، فوتبال ايران نياز به يك ديوانه دارد! ديوانهاي كه شايد ما را همراه خودش از اين قفس برهاند!
چهارشنبه 27 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]