تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):پرهيزكارى منافق جز در زبانش ظاهر نمى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829943887




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چرا رهبري به مصاديق فرهنگي اشاره مي‌كنند؟


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: چرا رهبري به مصاديق فرهنگي اشاره مي‌كنند؟
اطاعت رهبري به معناي تأييد گفته‌ها يا بازگويي سخنان ايشان نيست. اطاعت از رهبري يعني اين‌كه برسيم به يك برنامه‌ عملي و اجرايي كه قابل ارزشيابي باشد.


پس از ديدار رهبر انقلاب با اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي پاي سخنان مهندس محسن چيني‌فروشان نشستيم. رئيس پيشين كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان كه در كارنامه‌ي خود توليد پروژه‌هايي ازجمله عروسك‌هاي «دارا و سارا» را دارد، خاطرات و تأملات جالبي از نگاه فرهنگي رهبر انقلاب دارد. با چيني‌فروشان پيش از اين هم درخصوص كتابخانه‌ي شخصي حضرت آيت‌الله خامنه‌اي سخن گفته بوديم.

مطرح شدن بحث تهاجم فرهنگي توسط رهبر انقلاب اسلامي ناشي از دو چيز بوده است؛ يكي اهميت مسأله‌ي فرهنگ؛ يعني اين‌كه مبنا و زيربناي همه فعاليت‌ها و برنامه‌ها بايد بحث فرهنگي به صورت مستقيم يا غيرمستقيم (پيوست فرهنگي) باشد. نكته‌ي دوم اين‌كه مردم ما با فرهنگ خودشان كه فرهنگ مذهبي است بزرگ شده‌اند. لذا مسأله‌ي اصلي مسأله‌ي فرهنگ است. در همين سخنان اخير هم شاه‌نكته‌ي صحبت ايشان اين بود كه «فرهنگ در حاشيه نيست، در حاشيه اقتصاد و سياست نيست، بلكه اقتصاد و سياست هستند كه در حاشيه فرهنگ هستند.»

لذا آن زمان ايشان اين دغدغه‌ي خاطر را پيدا كردند كه به فرهنگ توجه لازم نمي‌شود و ما فضاهاي فرهنگي‌مان و مخصوصاً مسئولين و نهادهاي فرهنگي در مقابل هجوم فرهنگي غرب و هجوم فرهنگي جهاني‌سازي حالتي انفعالي دارند. به همين دليل ايشان بحث تهاجم فرهنگي را مطرح كردند. منتها پس از يك مدتي حس شد اين مسأله براي مسئولين و براي دستگاه‌هاي فرهنگي خيلي جا نيفتاده است كه ايشان تعبير «شبيخون فرهنگي» را به‌كار بردند كه يك پله بالاتر از تهاجم فرهنگي است. اين موضوع به اين معنا بود كه درباره‌ي اين مسأله غفلت وجود داشته است. شبيخون را زماني به كار مي‌برند كه اين طرف خواب است و طرف مقابل حمله‌ي غافلگيركننده مي‌كند.

اما باز هم مسأله خيلي روشن نشد و يا آن انتطاري كه مي‌رفت اتفاق نيفتاد. ايشان در مرحله‌ي بعدي «ناتوي فرنگي» را مطرح كردند؛ يعني بحث تسخير همه‌ي ‌قلمروهاي فرهنگي در يك كشور. بحث جهاني‌سازي اين است كه تسلط يك فكر و يك انديشه بر همه‌ي‌ دنيا؛ ابزارش هم رسانه‌ها هستند. اين اصطلاح يعني دشمن از همه‌ي عوامل تسلطش استفاده مي‌كند.

از تهاجم فرهنگي تا ناتوي فرهنگي

من جمله‌اي را مستقيماً از ايشان شنيدم كه فرمودند: «من وقتي تهاجم فرهنگي را مطرح كردم، فكر مي‌كردم كه مسأله روشن است و معني‌اش معلوم است. بعد كه شبيخون فرهنگي را مطرح كردم باز همين‌طور. ولي به نظرم رسيد نه، تازه من بايد تعريف كنم تهاجم فرهنگي يعني چه؟ شبيخون فرهنگي يعني چه؟» و بعد شروع كردند به توضيح دادن كه مقصود من از تهاجم فرهنگي و شبيخون فرهنگي چيست و مقصود من از ناتوي فرهنگي چيست. اين جلسه ايشان بحث را بازتر كردند. در حقيقت باز اين دغدغه سرجاي خودش است. گويا آن انتظار و اتفاقي كه بايد بيفتد نيفتاده و لذا مشخص‌تر به مصاديق اشاره مي‌كنند.

حضرت آقا وقتي در مورد مسائل سياسي، اقتصادي و جاري صحبت مي‌كنند، خيلي وارد جزئيات نمي‌شوند. معمولاً خطوط قرمز، رهنمودها و راهنمايي‌ها و پيشنهادهاي اساسي را مطرح مي‌كنند ولي در مورد فرهنگ مخصوصاً در اين جلسه‌ي اخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي وارد جزئيات شدند و مصاديق را مثال زدند. اين مثال‌هاي روشن نشان از تسلط ايشان به اين مسائل فرهنگي است كه از قديم بوده و آشنايي وسيعي كه ايشان نسبت به سينما، كتاب، تئاتر و... دارند.

ايشان دراين جلسه در مورد عروسك‌ها مثال زدند. الان طبق آمار، بيش از 60، 70 درصد فروش عروسك‌ها مربوط به عروسك‌هاي باربري و بَت‌من و... است در حالي كه عروسك‌هاي ايراني كمتر فروش دارند. يادم هست زماني كه در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان بودم و عروسك‌هاي دارا و سارا توليد شد، در جلسه‌اي اين عروسك‌ها به حضرت آقا عرضه شد و ايشان آن‌ها را با لباس‌هاي مختلف ديدند. بنده و چند نفر از دوستان فرهنگي هم در جلسه بوديم. ايشان تعبير مهمي را به كار بردند كه اگر به آن توجه مي‌شد شايد اكنون شرايط ديگري داشتيم. تعبير ايشان اين بود: «آن توليد فرهنگ كه من مي‌گويم يعني همين عروسك‌ها» بعد هم خيلي تأييد و تشويق كردند كه اين كار را ادامه دهيد. بعد اشاره فرمودند كه جاهايي مثل صدا و سيما و مطبوعات به اين امر كمك كنند تا اين عروسك‌ها جا بيفتد كه متأسفانه اين اتفاق نيفتاد.

زندگي روزمره‌ي مردم با 600 كلمه

بايد يك بررسي در جامعه ما بشود. مثلاً مردم ما با چند واژه صحبت مي‌كنند؟ من تصورم اين است كه كمتر از هزار واژه‌ي مستعمل داريم. مردم ما هم‌اكنون با 500، 600 واژه در زندگي روزمره صحبت مي‌كنند. خيلي از واژه‌هاي ساده و قشنگي كه وجود دارد در ادبيات مردم تقريباً فراموش شده و يا استفاده نمي‌شود. ديگر در گفت‌وگوهاي مردم خبري از شعر خواندن و ضرب‌المثل زدن نيست. تابلوهاي سر در مغازه‌ها را نگاه كنيد. بازار واژه‌هاي انگليسي شده است؛ در حالي كه قانوناً ممنوع است.

مدارس ما آموزش زبان دوم (انگليسي) را در دبستان و قبل از دبستان شروع كردند. در حالي كه يك بررسي در جاهاي مختلف شد و نشان داد كه آموزش زبان انگليسي، فرانسوي و آلماني كه الفبايش متفاوت با الفباي ماست، به يادگيري و آموزش زبان فارسي و ادبيات خود ما لطمه وارد مي‌كند. اين‌ها تا يك زماني مثلاً تا پايان دوره‌ي دبستان زبان فارسي را خوب ياد بگيرند و با نمك و شيريني‌هاي اين زبان آشنا شوند و بعد به‌طور طبيعي و به صورت درست زبان انگليسي را ياد بگيرند كه الان زبان بين‌المللي است. حتي در كشورهاي اروپايي كه زبان دوم الزامي است، زبان دومشان، زباني است كه با الفبايشان همخواني دارد. از چپ به راست مي‌نويسند، الفباي يكساني دارند، واژه‌هايش هم خيلي نزديك به هم است و فقط لهجه‌ يا تلفظش است كه تغيير مي‌كند. اين مبنا يك مبنا است ولي شرايط متفاوتي دارد و بچه‌ها به راحتي مي‌توانند يكي دو زبان ياد بگيرند. ما هم اگر بخواهيم اين‌طور فكر كنيم بايد برويم سراغ زبان‌هايي كه الفباي يكساني با الفباي ما دارند؛ يعني مثلاً‌ از راست به چپ نوشته مي‌شوند و واژه‌هاي يكساني دارند.

اين سه عامل مهم

نكته‌ي مهم ديگر‌ اين‌كه همه‌ي اين اتفاقات در عرصه‌ي فرهنگ نمي‌افتد مگر اينكه سه عامل زير وجود داشته باشد. اولين عامل وجود آدم فرهنگي است؛ تا آدم فرهنگي نباشد كار فرهنگي نمي‌شود. آدم فرهنگي مقصودم نويسنده است، شاعر است، هنرمند است؛ كسي كه كار فرهنگي مي‌تواند انجام دهد. اين آدم‌ها باشند تا توليد فرهنگي بكنند و بعد هم روي آن بشود كار انجام داد. اين‌جاست كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي بايد راجع به اين آدم‌هاي فرهنگي برنامه‌ريزي و فكر داشته باشد. اين‌جاست «حمايت» معنا پيدا مي‌كند. يك نويسنده و يك هنرمند اين همه دغدغه‌ي معيشت نداشته باشد. مگر ما چقدر از اين آدم‌ها داريم؟ شايد در كل كشور كساني كه اهل قلم و اهل نوشتن و نقاشي و سينما و تئائر باشند، تعداد زيادي نباشد. بنابراين شوراي انقلاب فرهنگي براي حمايت از اين‌ها بايد فكر كند و اجرا كند.

نكته‌ي دوم با توليد فرهنگي معنا پيدا مي‌كند. يعني تا يك كتاب و يا فيلم و يا موسيقي خوب نباشد كه كار فرهنگي معنا ندارد، بلكه فقط مي‌شود يك شعار و صحبت‌هاي كلي. اين‌جاست كه حمايت از نوع ديگري مطرح مي‌شود. علاوه بر حمايت از مولدين فرهنگ، حمايت از توليدات فرهنگي بايد بشود.

سومين نكته فراهم‌شدن يك بستر مناسب و امن فرهنگي است تا كار فرهنگي خودش را عرضه كند و تبديل به جريان‌هاي فرهنگي شود؛ چراكه جريان‌هاي فرهنگي هستند كه اثرگذارند. بعضي وقت‌ها يك فيلم سينمايي مي‌تواند يك جريان ايجاد كند، يك عروسك‌ مي‌تواند يك جريان ايجاد كند، يك موسيقي مي‌تواند يك جريان ايجاد كند. همه‌ي ‌اين عوامل بايد جمع شوند تا يك اتفاق بزرگ فرهنگي ايحاد شود.

برخورد حكيمانه يعني برخورد بدون افراط و تفريط

نكته‌ي ديگر درباره‌ي سخنان رهبر انقلاب تأكيد ايشان بر روي «برخورد حكيمانه» است. گفتند كه مقصود ما اين نيست كه كل فرهنگ غرب را رد كنيم يا كلاً قبول كنيم، بلكه بعضي جاها را ممكن است قبول كنيم و بعضي جاها را ممكن است رد كنيم. اين سخن در واقع يك رهنمود كلي است. ما الان دو نگاه افراطي و تفريطي در جامعه داريم. بعضي‌ها معتقدند اصلاً فرهنگ غرب را كلاً بگذاريم كنار؛ به دليل اين‌كه اين فرهنگ ناشي از روحيه‌ي سلطه‌جويانه بر همه‌ي كشورهاست. بنابراين همه‌ي‌ ابزاري كه وجود دارد مروج همان فرهنگ خواهد بود يا به‌طور ناخودآگاه تأثير خواهد گذاشت. اين برخورد افراطي است. يك برخورد تفريطي داريم كه نوعي انفعال است. اين‌كه هر چيزي هم از آن طرف مي‌رسد چون حاصل انديشه‌هاي انساني است پس مورد پذيرش است و ما بايد قبول كنيم. آن چيزي كه اوجش در آدم‌هاي غرب‌زده‌اي مثل تقي‌زاده بود و البته هنوز هم در جامعه ما وجود دارد.

به نظرم منظور آقا از برخورد حكيمانه يعني نه افراط و نه تفريط. بايد حكيمانه برخورد كرد و انتخاب آگاهانه و متناسب با شرايط داشت. چون فرهنگ چيزي نيست كه در يك جايي محبوس شود بلكه سيال است. مسائل فرهنگي از هر نقطه‌اي به هر نقطه‌ي جهان حركت مي‌كند. مثلاً ورزش‌هاي رزمي از شرق آسيا آمده است. ورزش‌هاي رزمي كه مي‌آيد با خودش فرهنگ خودش را نيز مي‌آورد. رزمي‌كارهاي ايراني وقتي به هم سلام مي‌گويند به روش آن‌ها سلام مي‌گويند. در حالي كه در فرهنگ ما نبوده و ما طور ديگري سلام و احترام مي‌گذاريم. من نمي‌گويم خوب يا بد! ممكن است خوب باشد چون در آنها احترام وجود دارد يعني همان ارزشي كه ما هم داريم. ولي در صورتي مي‌توانيم با اين پديده‌ي ورزش‌هاي رزمي درست برخورد كنيم كه آن را و مسائل فرهنگي‌اش را بشناسيم كه در كجا متولد شده و چطور منتقل مي‌شود؟ آيا در حال انتقال يك فرهنگ است، يا فقط يك ورزش و سرگرمي است؟

بنابراين شناخت شرايط اجتماعي و فرهنگي پديده‌هاي فرهنگي و مباني نظري‌اش موجب مي‌شود ما انتخاب حكيمانه داشته باشيم. مطلب دوم اين است كه ما با مباني محكمي كه از دين‌ و فرهنگ چندهزار ساله‌مان داريم، قدرت انتقال مفاهيم فرهنگي را در سطح زياد و مهمي داريم. همين اتفاقي كه الان در دنيا افتاده، يعني جمهوري اسلامي ايران الان حرفهايش در همه جاي دنيا وجود دارد. رسانه‌ها كمك كرده، بالاخره ما حرفي براي گفتن داشتيم منتقلش كنيم. اگر حرفي نداشتيم هرچقدر هم رسانه باشد فايده نخواهد داشت.

سه پيشنهاد اجرايي

اطاعت رهبري به معناي تأييد گفته‌ها يا بازگويي سخنان ايشان نيست. اطاعت از رهبري يعني اين‌كه برسيم به يك برنامه‌ي عملي و اجرايي كه قابل ارزشيابي باشد. ضمن عرض ارادت به اعضاي شوراي انقلاب فرهنگي -كه همه‌ي اين بزرگوارن از سرمايه‌هاي مملكت هستند- پيشنهاد دارم كه يك گروه ارزشيابي نسبت به فعاليت‌هاي فرهنگي كشور، نهادها، مؤسسات فرهنگي با بودجه‌هايي كه دارند و حتي آدم‌هاي فرهنگي مؤثر در سطح ملي تشكيل شود تا از فعاليت‌هاي فرهنگي در كشور برآوردي داشته باشند كه به شكل يك ارزشيابي دائم و مداوم در شورا براي تصميمات بعدي‌شان عرضه شود.

دوم اين‌كه در جلسات شورا، مصاديق فرهنگي و موضوعات به صورت مستقل مطرح شود. مثلاً سينما در چند جلسه بحث شود. اين سينماها وضعيتش چطور است، قبلش چگونه بود و آينده‌اش چگونه است؟ بحث كتاب و ... صاحب‌نظران را هم دعوت كنند و نظر بگيرند و در كميسيون مطرح كنند.

نكته‌ي سوم اين‌كه در شوراي عالي انقلاب فرهنگي جاي بحث مربوط به كودكان و نوجوانان خالي است و حتي فكر كنم از اعضا كسي نباشد كه در اين زمينه تخصص داشته باشد. منهاي اين قضيه، شايد لازم باشد كميسيوني در اين خصوص تشكيل شود.

پايگاه اطلاع‌رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمي سيدعلي خامنه‌اي (مد‌ظله‌العالي) - مؤسسه پژوهشي فرهنگي انقلاب اسلامي

چهارشنبه 27 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن