تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 28 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع): مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترين آنها اين است كه آدمى تنها حق را بگويد،...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830712970




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گوهر خیراندیش: داریم مثل قورباغه‌ می‌میریم!


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
گوهر خیراندیش: داریم مثل قورباغه‌ می‌میریم!




خیراندیش گفت: اگر قورباغه را در آب 100 درجه بیندازی یک دفعه از آب می‌پرد بیرون اما اگر آب را کم‌کم گرم کنی می‌ماند و می‌میرد. ما مثل همین قورباغه‌هایی هستیم که کم‌کم داریم داغ می‌شویم تا بمیریم و خبر نداریم چه به سرمان می‌آید





خبرآنلاین: در مراسم بزرگداشت ژیلا مهرجویی، داریوش مهرجویی با حرف‌هایش همه را متاثر کرد. او که با اشک و اندوه بسیار پشت تریبون ایستاده بود گفت: «یک چیزی مرا کفری می‌کند و آن این است که چه چیزی ژیلا را کشت؟ من خیلی غمگینم. این آلودگی هوا، همه را دارد می‌کشد. همه دوستان من سرطان گرفته‌اند! عزت‌ا... انتظامی در بیمارستان خوابیده است.

 این رییس محیط‌زیست ما کجاست، چه کار می‌کند؟ مردم ما از این آلودگی دارند، می‌میرند.» در میان صحبت‌های او بود که صدای دیگری هم به گوش رسید. کسی با صدای بلند گفت: «آقای مهرجویی! دختر من «آناهیتا» هم در بیمارستان است و فقط 20 درصد ریه دارد، او هم دارد می‌میرد.»






 گوینده این حرف‌ها گوهر خیراندیش بود که با دست شکسته در ردیف اول نشسته بود، او که می‌گوید خودش هم این روزها حال و احوال خوشی ندارد و باید از این شهر آلوده برود. گفت‌و‌گوی ما را با او که با شک می‌پرسد: «به نظرت مسوولان حرف‌های ما را می‌خوانند؟» می‌خوانید:

می‌خواهم از همین جمله تلخی که در مراسم بزرگداشت خانم ژیلا مهرجویی گفتید شروع کنم: «دختر من هم دارد می‌میرد و فقط 20 درصد ریه دارد.» چه اتفاقی افتاده؟ چه شده؟

در مراسم بزرگداشت بانو ژیلا مهرجویی بعد از پخش فیلم کوتاهی که درباره ایشان بود، استاد مهرجویی پشت تریبون قرار گرفتند. استاد بسیار متاثر بودند. گریه کردند و فریاد زدند من خواهرم را از چه کسی باید پس بگیرم؟ همه ما داریم می‌میریم، استاد انتظامی‌ در بیمارستان بستری است، استاد مشایخی حال خوشی ندارند و... من هم که مدتی است دخترم در بیمارستان است، خیلی ناراحت شدم و تحت‌تاثیر قرار گرفتم و از وضعیت دخترم گفتم. واقعیت این است که با این آلودگی هوا، هر روز افراد بیشتری بیمار می‌شوند و جان خودشان را از دست می‌دهند اما کسی جوابگو نیست.

این مساله برمی‌گردد به تحریم‌های نخواسته‌ای که مردم ما به خاطر سیاست‌گذاری‌های غلط رییس‌جمهور و مسوولان قبلی دچارش شدند. مردم از طرفی زیر فشار اقتصادی قرار گرفتند و از طرفی تحریم‌ها باعث شد پالایشگاه‌ها و کارخانه‌ها نتوانند سوخت و فیلتر مناسب تهیه کنند. استفاده از ماشین‌های فرسوده هم مزید بر علت شد تا امروز همه ما با چنین مسائلی روبرو شویم. من اگر آن حرف‌ها را در مراسم خانم مهرجویی گفتم، می‌خواستم به نحوی صدایم را به گوش مسوولان برسانم!

شما با طرح چنین مساله‌ای در مراسم دنبال پاسخگو یا حداقل پاسخی می‌گشتید؟

بله، پاسخ البته روشن است! مدیران نالایق دولت قبل و برنامه‌های غلط باعث چنین وضعیتی شده. مثلا اعلام می‌کنند طرح زوج و فرد است اما وقتی من می‌توانم با دادن 18 هزار تومان وارد طرح شوم، این چه طرحی است؟ این چه قانونی است که می‌توان با پول تغییرش داد؟ این دیگر قانون نیست، این فقط نشان‌ می‌دهد مسوولان دنبال منفعت شخصی‌شان هستند و به فکر مردم نیستند. همین موضوع کوچک را بگیرید تا برسید به موضوعات بزرگ‌تر! مدیران بخش‌های مختلف هم به جای دلسوزی برای مردم و سختگیری در قوانین، مواردی را تعیین می‌کنند که افراد بتوانند قانون را دور بزنند. همه می‌دانند بدبختی‌ای که ما داریم، بیشترش به خاطر آلودگی است که ماشین‌ها ایجاد می‌کنند، پس چرا برای معاینه فنی سختگیری نمی‌کنند؟

 معاینه فنی را با پول می‌توان گرفت! این همه ماشین فرسوده در شهر حرکت می‌کند چرا کسی جلویشان را نمی‌گیرد؟ این همه ماشین خراب هستند که از کنار ما می‌گذرند و کسی کاری به کارشان ندارد؛ چرا؟ چون پول می‌گیرند و جیبشان را پر می‌کنند و نتیجه هم می‌شود این! ژیلا می‌میرد، استاد انتظامی‌ حال خوشی ندارد، دخترم در جوانی ریه‌هایش را از دست داده و هزاران مردم دیگر که صدایشان به جایی نمی‌رسد و من این روزها مدام آنها را در راهروهای بیمارستان، شهر و... می‌بینم! در صورتی که اگر این مسوولان ما مسلمان واقعی بودند و نظارت داشتند، وضعیت این نمی‌شد.

شنیدم بعد از مراسم هم خیلی‌ها به شما خرده گرفتند که چرا این صحبت را مطرح کردید.

بله، خیلی‌ها گفتند جای مطرح کردن این صحبت‌ها آنجا نبود و حتی گفتند با این کار به دخترت ضربه می‌زنی و رویش عیب می‌گذاری اما من باید می‌گفتم چون من و دخترم هم جزو همین مردم هستیم که دارند می‌میرند و صدایشان به کسی نمی‌رسد. البته خیلی‌ها هم تشکر کردند و گفتند خوب کاری کردید که حداقل این موضوع را گفتید که کسی بشنود.

دقیقا چه اتفاقی برای دخترتان افتاد؟

دختر من در خارج از کشور دانشجو بود اما به خاطر مشکلات اقتصادی که پیش آمد و با اینکه من همه تلاشم را کردم که درسش را تمام کند، دیگر با دلار 4 هزار تومان نشد که او بماند و مجبور شد یک ترم مانده به پایان تحصیلش برگردد. دانشگاهش هم بلوار فردوسی و میدان آزادی بود، یعنی دقیقا در مناطقی که جزو آلوده‌ترین مناطق تهران هستند. این بچه مجبور بود از صبح تا ساعت 8 شب که کلاس داشت، این هوا را تنفس کند و دیگر این شد که حالش بد شد و...

یعنی فقط به خاطر آلودگی هوا بود؟ چون خیلی‌ها این هوا را تنفس می‌کنند و همه دچار این مشکل نمی‌شوند!

ببینید دختر من چند سال بود ایران زندگی نمی‌کرد. اصلا بگذارید برایتان یک مثال بزنم؛ اگر قورباغه را در آب 100 درجه بیندازی یک دفعه از آب می‌پرد بیرون اما اگر آب را کم‌کم گرم کنی می‌ماند و می‌میرد. ما مثل همین قورباغه‌هایی هستیم که کم‌کم داریم داغ می‌شویم تا بمیریم و خبر نداریم چه به سرمان می‌آید اما کسی که از بیرون می‌آید و وارد این هوا می‌شود، بدنش واکنش نشان می‌دهد، مثل دختر من که یک دفعه واکنش نشان داد و ریه‌هایش بیمار شد!

 بیشتر توضیح می‌دهید؟ یعنی چی شد دقیقا؟ کی به پزشک مراجعه کردید و چه گفتند؟

اول که تشخیص نمی‌دادند و به خاطر سرفه‌های شدیدی که داشت، برایش آنتی‌بیوتیک تجویز می‌کردند. تا اینکه وضعیت به جایی رسید که آنقدر سرفه می‌کرد که از شدت سرفه سیاه می‌شد و نمی‌توانست حتی 5 دقیقه شب‌ها بخوابد. او را بردم پیش پزشکی که خودم برای ریه‌ام می‌رفتم. وقتی معاینه‌اش کرد، گفت چه خوب کاری کردی که دخترت را آوردی چون وضعیتش خیلی بدتر از خودت است و اصلا همان جا به من گفت دخترت دارد می‌میرد! و آزمایش‌های مختلف گرفتند. جواب آزمایش‌ها هم که آمد، من ایران نبودم و وضعیت دخترم آنقدر بد بوده که خود پزشک او را بستری می‌کند.

الان در چه وضعیتی است؟

از نظر جسمی ‌بهتر شده؛ در بیمارستان اکسیژن گرفته و آنتی‌بیوتیک مصرف می‌کند اما از نظر روانی آسیب دیده! واقعا آسیب‌دیده! دختر من هیچ مشکلی نداشت. داشت درسش را می‌خواند که به خاطر مسائل مالی که آن هم به خاطر نالایقی مسوولان به وجود آمد، مجبور شد درسش را رها کند، بیاید ایران و در این هوا تنفس کند و فشار روانی به او وارد شود. مثل خیلی جوان‌های دیگر اضطراب بکشد و مثل خیلی‌های دیگر که شما صدایشان را نمی‌شنوید، ریه‌هایش را از دست بدهد. من هم با اینکه خیلی تلاش کردم تا نگذارم این اتفاق بیفتد، نشد. باور می‌کنید من بعد از این همه سال هنوز حقوق 4-3 سال قبلم را از تلویزیون نگرفته‌ام؟!

گفتید ریه خودتان هم به خاطر آلودگی هوا دچار مشکل شده؟

بله، اما دیگر خودم را فراموش کردم چون از وقتی هم که برگشتم ایران، تصادف کردم و آسیب‌دیدگی‌هایی برایم پیش آمد. بیماری دخترم هم که بود و قضیه فراموش شد. الان هم که به دخترم گفتند باید از تهران بروی بیرون چون هوای تهران برایش سم است و خود من هم برای معالجه ستون‌فقراتم و رباط پا و قضیه آلودگی باید چند وقتی کلا از ایران بروم.

تا اینجا از بی‌مسوولیتی مسوولان گفتیم. به نظرتان فقط مسوولان در این زمینه مقصر هستند؟ این را می‌پرسم چون می‌دانم شما به شخصه در زمینه محیط‌زیست خیلی فعال هستید.

واقعا ما هم باید یک جاهایی خودمان را آنالیز کنیم و ببینیم رفتارمان درست است یا نه. مثلا من نمی‌دانم کی قرار است به خودمان بیاییم و از این اتومبیل‌‌های تک‌سرنشین دست برداریم؟ کی قرار است فرهنگ اتوبوس‌سواری و مترو جا بیفتد؟ کی قرار است دست از آلوده کردن محیط‌زیست با این پلاستیک‌ها برداریم؟ همین موضوع پلاستیک که خودتان می‌دانید من چقدر دنبالش کردم تا بتوانم فرهنگ استفاده از آنها را با فرهنگ استفاده از لیوان‌های گیاهی جایگزین کنم اما مگر بعضی‌ها می‌گذارند؟! می‌دانید چرا؟

به خاطر مسائل مادی حتما!

بله! چون انبارهایشان پر است از پلاستیک و تا آنها را به مردم نفروشند، اجازه نمی‌دهند محصول دیگری وارد بازار شود و مردم استفاده کنند. واقعا آدم احساس خفقان و درد می‌کند. زیر تابلوی آلودگی هوا ایستادی و نمی‌توانی نفس بکشی که می‌بینی یک ماشین با دود و دم از کنارت می‌گذرد، یکی پلاستیک روی زمین می‌ریزد و... اینها نشان می‌دهد ما هم مقصریم اما مسوولان صدای مردم را که دارند زیر بار هزینه دوا و درمان خم می‌شوند، نمی‌شنوند.







تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 285]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


پزشکی و سلامت

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن