واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: دور دنيا با يك سيخ دل و جيگر! روزنامه خندان
طنز در روزنامه هاي كشور كم پيدا مي شود و اين يعني روزنامه ها كم لبخند ميزنند و آنها كه روزنامه ميخوانند هم به تبعيت از رسانه محبوب شان كمتر مي خندند. حكمت ستون روزنامه خندان، در اين است كه طنز همه روزنامه هاي كشور را جمع كنيم و در جام جم آنلاين برسانيم به دست تان تا هر صبح، دستكم در اينترنت گردي روزانه، لبخندي روي لب تان بنشيند.
شرق : مشكل ميمون ها
وزير بهداشت گفت: «عامل بروز اخلال در توليد واكسن فلج اطفال، واردات ميمون است.»
آدم آه از آهدانش درمي آيد. ميمون هم براي ما ناز مي كند.
اصلا شما تصور كن همه چيز صادر بشود، ميمون هم وارد نشود، خب به مشكل برمي خوريم و دچار بحران مي شويم. [...] اصلا يكي از دلايلي كه من و ديگر انديشمندان تا به حال فرار نكرده ايم كمبود همين چيزهاست. كمبود چي؟ دست شما درد نكند. بنده كمبود چي را مي گويم.
بعد هم ما الان سرمايه را فراري مي دهيم، ميمونمان را مي فرستيم فضا. بعد مسوولان توقع دارند واردات ميمون به مشكل برنخورد. طبيعي است. به ميمون بدبخت حق بدهيد. مي بيند اينها مغز را آنطوري مي كنند، ميمون را هوا مي كنند. خب جرات نمي كند بيايد.
حالا اگر سرمايه ها نرفته بودند ما الان ناز ميمون ها را مجبور نبوديم بكشيم. الان توضيح مي دهم كه بد برداشت نكنيد. يعني اگر مي شد جاي ميمون از يك چيز ديگر كه در كشور زياد است، مثل خر يا بزغاله، براي واكسن استفاده كنيم.
[...] حالا ما يك چيزي بگوييم، مي گويند سياه نمايي كرد و دولت را تضعيف كرد و چه وچه. اصلا ريشه همه اين مشكلات - به خصوص مشكلات بهداشت و درمان - در دولت هاي گذشته، قبول؟ من نمي فهمم چرا هر مشكلي وجود دارد مي گويند يك عامل بيروني دارد. الان مشكل دارو داريم، مي گويند تقصير ميمون هاست، خب يك بار يكي بيايد بگويد تقصير ميمون بدبخت نيست و تقصير فلان مدير هم هست. طرف هم بيايد عذرخواهي كند.
[...] بعد هم، دوره گذشته با پول دارو ماشين پورشه وارد كشور شده، الان اگر ما با پول دارو، ميمون وارد كنيم، به پورشه سوارها بي احترامي نكرده ايم؟
تهران امروز : شاعرم بنده
ايهاالناس شاعرم بنده
شاعر قرن هاي آينده
شاعر شعرهاي فوق مدرن
شعرهاي نفيس و ارزنده
سطح بالاست شعر من، زيرا
مانده شعرم بدون خواننده
گرچه آثار من در اين دوران
شده اسباب كِركِر و خنده
گرچه بر اين كلام فوق مدرن
مي زند خنده مرغ پركنده
گرچه اين جمله هاي پيچاپيچ
درهم و برهم و پراكنده
به دل هيچ كس نمي چسبد
هيچ... حتي دل خود بنده
آه! اما در آن سوي گيتي
هست اين شيوه سخت زيبنده
نوبلي هست و اسكناسي هست
و من آن شاعر برازنده
كه به چنگ آورم جوايز را
با همين شعرهاي توفنده
اي كه شعر مرا نفهميدي
و نگفتي عمو! خرت چنده؟
در قضاوت كمي تامل كن
صبر كن تا دو قرن آينده
تا بخوانند شعرهاي مرا
اين همه شاعر و نويسنده
و بدانند من به تنهايي
خط نوشتم كه خر كند خنده
كيهان : افراطي ها
گفت: رئيس مجمع تشخيص مصلحت گفته است؛ هدف مشترك افراطيون ايران و آمريكا برهم زدن توافق ژنو است.
گفتم: چرا درباره انتقادات مستندي كه به متن توافقنامه ژنو وارد شده است پاسخي نمي دهند؟!
گفت: ايشان مي گويد «اوباما هم در آمريكا از سوي افراطيون در رابطه با اين توافقنامه در فشار است»!
گفتم: ولي خود اوباما و جان كري و وندي شرمن و سوزان رايس كه طرف هاي اصلي مذاكره بوده اند، دبه درآورده و زيرآب توافق را زده اند!
گفت: با اين حساب، رئيس جمهور، وزير خارجه، مذاكره كننده ارشد و مشاور امنيتي آمريكا هم بايد جزو افراطيون باشند!
گفتم: چه عرض كنم؟! شخصي كه به ميهماني رفته بود، از طبقه پائين صداي آوازي شنيد و به صاحبخانه گفت؛ عجب صداي مزخرف و نتراشيده و نخراشيده اي است! صاحبخانه گفت؛ صداي همسرم است و ميهمان با دستپاچگي گفت؛ منظورم شعر آن است و صاحبخانه گفت؛ شعر آن را هم خودم ساخته ام!
آرمان : دور دنيا با يك سيخ دل و جيگر!
دوستان عزيز ما به شما توصيه مي كنيم هرگز شب ها شام سنگين نخوريد، شام سنگين هم خورديد، دل و جيگر نخوريد، چون عواقب آن اينگونه است كه سرتان را كه روي بالش مي گذاريد تا بخوابيد، يكي وارد خوابتان مي شود و مي گويد «ببند!» سكوت مي كنيد، ادامه مي دهد «مگه نگفتم ببند؟»
با ترس جواب مي دهيد «خب شما گفتيد ببند، منم بستم!» جواب مي دهد «دهنت رو نگفتم، شير گاز رو ببند» بعد كمي فكر مي كند و مي گويد «راستي اينجا كه اداره دولتي نيست، ادارات دولتي در زمان تعطيلي بايد شير گاز را ببندند» جواب مي دهيد «زمان تعطيلي ادارات معمولا ۲۴ ساعت است، خوابيدن، نهار خوردن، پيامك خواندن در هواي سرد نمي چسبند، خواهشا بگذاريد كارمندان به كارشان برسند»
اسحاق جهانگيري بدون توجه به صحبت هايتان از خوابتان مي رود. دل و جيگر شب ها ضرر دارد چون پلكتان كه گرم مي شود، يك آدم چشم بادامي به خوابتان مي آيد و مي گويد «اين چه خواب هايي است مي بيني؟ خجالت نمي كشي؟» زماني كه به مرز خفگي مي رسيد، ولتان مي كند بعد ادامه مي دهد «ديدي اون اعدامم كرد؟» جواب مي ديد «كي اعدامت كرد؟» ابروش رو بالا مي اندازه و مي گه «اون ديگه، توام حواست نيست ها، بد نيست گردن تورو هم بزنه!»
ملتسمانه مي گوييد «به چه جرمي آخه؟» عصباني مي شود و مي گويد «جرم چيه ديگه؟ آدمه؟ بگم اون دستور بده اعدامش كنن؟ من شوهر عمه اش بودم» با ترس و لرز جواب مي ديد «خب جسارتا اسمش رو مي گفتيد راحت تر نبود؟» مي گه «من شوهر عمه اون بودم، اسمش اونه، داداش اينه، پسر بزرگش همينه، پسر كوچيكش همونه، افتاد يا يه طور ديگه حاليت كنه؟» صداي يك نفربر مي آيد و جانگ سونگ تك سلام نظامي مي دهد و از خوابتان مي رود. اثرات شام دل و جيگر خوردن كه تمامي ندارد، چون يك نفر با پيراهن نارنجي و يك بوق وارد خوابتان مي شود و مي گويد «ديدي ري ديديد مس كرمان»
بعد صدايش را صاف مي كند و مي گويد «درسته ما شش به صفر باختيم اما از نظر فني مشكل نداشتيم» جواب مي دهيد «پس احيانا از چه نظر مشكل داشتيد؟» جواب مي دهد «ببينيد سرمربي تيم ما كلا توي كار سوبله چوبله است، گاهي تيم حريف را سوبله چوبله مي كند، گاهي تيم خودمان را، به هرحال زيبايي هاي فوتبال در همين چيز ها است» و بوق زنان و موج مكزيكي زنان از خوابتان مي رود.
حمايت : دلواپسي براي جناب مسي!
هر از گاهي اخبار يا موضوعاتي در رسانه ها و جرايد منتشر مي شود يكي از يكي از عجيب تر و باور نكردني تر...
باور بفرمائيد گاهي اين اخبار چنان اعجابي دارند كه با وجود تَلمذ حقير در محضر يكي از بزرگترين مكتب داران شمال شرق كشور و بهره مندي از علوم ارضي و سماوي ، باز هم در درك ماهيت و ذات وجودي آنها عاجز مي مانم! شاهد مثال، لوده بازي برخي افراد بيكار در فضاي مجازي و حمله شبانه روزي و گسترده به صفحه فيس بوك جناب «مسي» مي باشد.
ما نفهميديم اين عده وقتي فوتباليست جماعت مي بينند از هول پيتزا داخل فر مي افتند و تا دو كيلومتر دنبال اتوبوس پائولو مالديني در فرودگاه مي دوند و پيراهن عرقي اش را 270 ميليون تومان مي خرند و در موزه ملي مي گذارند؛ آن وقت حالا كه قرار است ملي پوشان ما با «مسي» رو در روي هم بايستند، هنجار شكني مي كنند. باشگاه ها از يك طرف چند ميليارد هزينه مي كنند تا با يك تيم شناسنامه دار بازي دوستانه انجام دهند، از طرف ديگر وقتي تيم ملي فوتبال كشورمان با آرژانتين صاحب نام همگروه مي شود يك لشكر آدم به سايت «مسي» حمله سايبري مي كنند و آبروي هر چه ايراني را مي برند! تازه شانس آورديم فيس بوك هنوز فك رهن نشده وگرنه معلوم نبود چه اتفاقي مي افتاد؟
اما بُعد ديگر اين معماي چند وجهي پرداختن همه جانبه و تمام قد برخي مسئولين به اين مسئله است كه گويي «ذَنب لايَغفر »حادث شده است و ديگر در اين كره خاكي به هيچ كس توهين نشده است! هر چند توهين به اين بازيكن و هر بازيكن ديگري مورد وثوق هيچ آدم عاقلي نيست ولي با وجود مسائل ناگوار و ساختار شكنانه در ورزش خودمان، مقوله داوري، تباني، محروميت ورزشكاران ايراني و فرهنگ تشويق و احوالپرسي با اقوام سببي و نسبي داوران، علي الخصوص در ورزشگاه ها، پرداختن به چنين موضوعي آن هم در چنين سطح وسيعي و بازتاب دادن آن در رسانه ملي و ساير جرايد چندان منطقي به نظر نمي رسد.
از برگزاري نشست تخصصي در صدا و سيما گرفته تا پيشنهاد ارسال هديه روز تولد و ارسال نامه عذر خواهي رسمي و قس علي هذا ... فقط كم مانده صدا و سيما همايش « بررسي بازتاب هاي جهاني ارسال كامنت عليه مسي» يا همايش « راهكار هاي در آوردن از دل مسي و چالش هاي فرا رو» بر گزار كند!
دوشنبه 25 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]