تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804683096
برخورد كوتاه نامه براي پسرم
واضح آرشیو وب فارسی:ايران: برخورد كوتاه نامه براي پسرم
يزدان سلحشور
«خمپاره مي آيد. نه يكي نه دو تا. اندازه باران. باران خمپاره مي‌آيد. اين نامه را كه مي‌نويسم توي سنگر مي‌نويسم. آب، كم است اما... هست. جيره‌بندي كرده‌ايم. توي محاصره‌ايم. نيروهاي كمكي اگر تا فردا صبح محاصره را بشكنند برمي‌گردم خانه؛ اگر نشكنند همين نامه را جاي وصيتنامه‌ام قبول كن. نمي‌دانم بچه پسر است يا دختر. اگر پسر است اسم‌اش را بگذار ابوالحسن كه كنيه حضرت علي(ع) است، اگر دختر است، اسم‌اش را بگذار مرضيه كه لقب حضرت فاطمه(س) است. ان‌شاءالله خودم برمي‌گردم و بچه‌مان را مي‌بينم. ان‌شاءالله اين محاصره هم شكسته مي‌شود. ان شاءالله...اگر خدا نخواست و برنگشتم، به بچه‌مان بگو كه براي چه جنگيديم. كجا و چه جور جنگيديم. بگو كه دست خالي جنگيديم. گلوله نداشتيم و جنگيديم، به بچه‌مان بگو براي اين كه بتواند با افتخار بگويد اينجا ايران است، جنگيديم. الآن، بچه‌ها دارند يكي يكي نماز شب مي‌خوانند. به گمانم سپيده كه بزند دشمن خمپاره‌اندازي را قطع مي‌كند و با تانك مي‌آيد جلو. توي تاريكي خطر نمي‌كنند. اصلاً توي تاريكي، حمله زميني نمي‌كنند. چهار تا گلوله آرپي‌جي مانده كه فوق‌اش خرج چهار تا تانك بشود تازه اگر «چيفتن» نباشند كه گلوله آرپي‌جي را رد مي كند. توكل به خدا. من هم بايد بروم نماز شبم را بخوانم. اگر دوباره ديدمت خودم اين نامه را دستت مي‌رسانم اگر نديدمت كه جاي وصيتنامه دستت مي‌رسد. اگر شهيد شدم به بچه‌مان بگو كه پدرش براي عشق به امام، به اسلام، به ايران شهيد شد. بگو كه مي‌خواستم ببينمش اما نشد. بگو كه از خدا خواسته‌ام حتماً ببينمش. نمي‌توانم جلوي گريه‌ام را بگيرم. خداحافظ.»
متن نامه يكي از كارمندان بنياد شهيد به مدير ذيربط: «به نشاني گفته شده مراجعه شد، براي ارائه وصيتنامه شهيد [...] اما بر اثر بمباران سه روز پيش، همه خانواده‌اش شهيد شده بودند، پدرش، مادرش، برادر كوچكترش، همسرش و پسر يك ماهه‌اش. متن وصيتنامه براي نگهداري در آرشيو، به ضميمه ارسال مي شود. من‌الله‌توفيق.»
دوشنبه 25 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران]
[مشاهده در: www.iran-newspaper.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]
-
گوناگون
پربازدیدترینها