واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: رويارويي و پنهانكاري
اين تلاش چنانكه ياران اوباما خيلي صريح بيان كردند «هدايت چينيها به پشت ميزي بود كه تا به حال بيشتر صندليئي بود كه سفيدپوستان اروپايي روي آن مينشستند.» اين تعبير كمي مبالغهآميز است: ژاپنيها سالها بود كه در ديدارهاي اقتصادي سران هشت كشور بزرگ صنعتي پشت اين ميز مينشستند. چين، هند، برزيل، و ساير قدرتهاي در حال ظهور ميبايست صدايي برابر داشته باشند. يكي از مشاوران ارشد رئيسجمهور به من گفت: «به آنها گفتم كه ما ميخواهيم شما جزئي از سيستم باشيد و مايليم به شما در شكل دادن به قواعد بازي فراخور يك قدرت اقتصادي در حال ظهور، سهمي بدهيم.»
اكثر آمريكاييها بحق از سياستهاي نشستهاي بزرگ سالانة اقتصادي سران دلزده شدهاند ـ آخر، هدف اين ديدارهاي سران تقريباً هميشه مخفي كردن اختلافات به وسيلة صدور بيانيههاي خوشآيندي است كه بعد از انتشار آناً فراموش ميشوند.
اما نمادينگي اين حركت ـ تضعيف نفوذ اروپا و ژاپن ـ به سختي قابل اغماض بود، و فقط رئيسجمهوري آمريكايي ميتوانست در اين راه پيشگام شود. اين تصميم بر تن اروپا، كه تا حدي منطقاً تشويش دارد كه ايالات متحده به بازاراهاي سريعالرشد جهان به مراتب بيشتر چشم دوخته است تا آنچه دانلد رامسفلد به طرز غيرديپلماتيك اما به درستي «اروپاي پير» ميناميد، لرزة ترس افكند.
هنگامي كه اوباما نخستين بار با هو جينتائو در ديدار اقتصادي سران در لندن در سال 2009 به منظور مقابله با بحران جهاني اقتصاد ملاقات كرد، عناويني در رسانهها ظاهر شد حاكي از آنكه از اين به بعد، تصميمات بزرگ اقتصادي را جي ـ 2 اتخاذ خواهند كرد ـ به عبارت ديگر، بزرگترين اقتصاد جهان با كشوري كه به زودي دومين اقتصاد بزرگ دنيا خواهد شد، متفق ميشود و بقية دنيا ناچار در صف پشت سر آنها قرار خواهند گرفت.
شخص اوباما هرگز اين عبارت را به كار نبرد، اما ديگران بردند. ديويد ميليبند وزير وقت خارجة بريتانيا هشدار داد كه اروپا در معرض تبديل گشتن به «نظارهگران جهاني است كه جي ـ 2 به وسيلة ايالات متحده و چين شكل ميدهد»، اگر اروپاييها زود نجنبند و همه با هم عمل نكنند، ايتالياييها گفتند با ازدواج چين و آمريكا اروپا ميرود كه «بيربط» و «ناديده» تلقي شود.
اما به يقين پس از ديدار اوباما و هو كه استراتژي مشتركي اتخاذ كردند ـ برنامههاي بزرگ تحرك اقتصادي ـ در همان حين كه اروپاييها در مسيري معكوس، با صرف هزينههاي جديد مخالفت ميكردند و بودجه را كاهش ميدادند، وضع چنين به نظر ميرسيد.
اما اين هياهو به زودي از واقعيت به دور افتاد. مشكل مفهوم جي ـ 2 اين بود كه مبتني بر پيش فرضي بود كه سطحي از منافع و اعتماد مشترك لازم ميآمد، كه بين ايالات متحده و چين وجود نداشت.
همكاري اين همه نزديك ميان قدرتي در حال برآمدن و ابرقدرتي قدر قدرت در هر شرايطي دشوار بود. چين و ايالات متحده در مقررات تجاري، مداخلة نظامي و دخالت در سياستهاي داخلي كشورهاي ديگر اختلافات عظيم داشتند.
ون جيابائو نخستوزير چين، به همهمة جي ـ 2 بياعتنايي كرد ـ او احتمالاً سوء ظن داشت كه هر تصوري از اين كه چينيها خود را به واشنگتن گره زدهاند، باعث خشم ناسيوناليستي خواهد شد. و شخص اوباما اين مخاطره را درك ميكرد كه به نظر آيد عنوان قدرت شماره يك جهان را به مشاركت ميگذارد.
سرانجام، هيلاري كلينتون اين انديشه را به تاقچه نسيان سپرد. او در اوايل سال 2011 گفت: «بياعتمادي بين طرفين همچنان ادامه دارد چيزي به نام جي ـ2 وجود ندارد.»
شنبه 23 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 84]