واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ماجراي فرار سران حزب توده از زندان
روز ۲۴ آذرماه ۱۳۲۹ با يك نقشه قبلي، بنيانگذاران و سران حزب توده ايران كه برخي از آنان در كابينههاي پيش از آن به وزارت هم رسيده بودند، از زندان قصر فرار كردند.
به گزارش تاريخ ايراني، اين افراد از جمله نورالدين كيانوري، مرتضي يزدي، جودت، نوشين و قاسمي قبلا در اختيار محاكم نظامي بودند كه دادگاه اوايل آذرماه آن سال به اعتراضشان رسيدگي و اقدام محاكم نظامي درباره آنان را خارج از صلاحيت اعلام كرد و حكم داد كه پرونده جهت تحقيق به دادسراي تهران ارسال شود. پس از ابلاغ حكم به دستگاه قضايي ارتش، بررسي و مذاكره براي رد يا قبول آن آغاز شد.
۱۸ روز پس از صدور اين حكم در حالي كه هنوز تصميمي درباره ارسال پرونده به دادسراي تهران گرفته نشده بود و بعيد بود كه با آن موافقت شود، با تهيه نقشه قبلي، يك نفر با لباس افسري ارتش و خودروي نظامي به زندان قصر مراجعه و خود را نماينده دستگاه قضايي ارتش معرفي كرد و زندانيان را تحويل گرفت. دو افسر نگهبان زندان هم كه از پيش در جريان ماجرا بودند به بهانه بدرقه زندانيان با همين خودرو فرار كردند.
نورالدين كيانوري در كتاب خاطراتش ماجراي فرار از زندان را چنين روايت كرده است: «دوستان ما در سازمان افسري با تلاش موفق شدند كه دو افسر شهرباني - ستوان (حسين) قبادي و ستوان رفعت محمدزاده را به عنوان افسران نگهبان داخلي و خارجي به زندان قصر منتقل كنند (البته يكي از آنها از قبل بود). اين كار دشواري نبود زيرا كار در زندان براي افسران شهرباني هيچ كششي نداشت و معمولا افسران بي دست و پا به زندان منتقل ميشدند. اين دو نفر در شيفتهاي مختلف بودند تا بالاخره موقعيت را به گونهاي فراهم كردند كه در يك شيفت قرار بگيرند. دوستان ما در سازمان افسري روي كاغذ ستاد ارتش يك حكم ساختگي به امضاي رزمآرا درست كردند و با يك كاميون نظامي به زندان مراجعه كردند و درخواست تحويل ما را براي انتقال كردند. چون تحويل گرفتن ما سابقه داشت براي افسران و درجهداران مساله غيرعادي و مشكوكي نبود. افسر نگهبان خارجي، قبادي، تلفن را بر ميدارد و يك شماره جعلي ميگيرد و وانمود ميكند كه در حال صحبت و كسب اجازه براي تحويل ماست. افرادي كه براي انتقال ما آمده بودند، شامل يك افسر و تعدادي سرباز ميشدند. البته آنها اسلحه همراه نداشتند و تنها جلد پارابلوم و غيره داشتند كه داخل آن كاغذ بود، تا اگر مساله فاش شد جنبه مسلحانه نداشته باشد. بالاخره به داخل بند خبر دادند كه اين افراد براي انتقال آماده شوند. در اين موقع ساير زندانيان شروع به داد و فرياد كردند كه رفقاي ما را كجا ميبريد، ميخواهيد آنها را اعدام كنيد و غيره. البته ما به يك نفر كه مورد اعتماد بود و مسئوليت ساير زندانيان را داشت، جريان را گفته بوديم كه پس از خروج ما سايرين را آرام و خيالشان را راحت كند كه اتفاق سوئي براي ما نيفتاده است ... طرح فرار توسط هيات دبيران سازمان افسري و مسئول آن در رهبري حزب كه در آن زمان دكتر فروتن بود، ريخته شد. هيات دبيران سازمان افسري در آن زمان عبارت بود از سرهنگ مبشري، سرهنگ سيامك، سرگرد وكيلي، ستوان ۲ مهندس محققزاده، ستوان يكم مرزبان. به هر حال ما سوار كاميون شديم و از زندان خارج شديم. دو افسر نگهبان هم با ما آمدند. البته ستوان قبادي به علت عجلهاي كه داشت كلاهش را جا گذاشت. ما را به خانههاي امني كه از قبل تهيه شده بود منتقل كردند. مدتي پس از خروج ما، ماموران زندان متوجه ميشوند كه قبادي نيست. به داخل زندان تلفن ميزنند و ميبينند كه افسر نگهبان داخل هم نيست. به مركز شهرباني تلفن ميزنند و آنها با ستاد ارتش تماس ميگيرند و متوجه فرار ما ميشوند. بلافاصله گشت در شهر به راه افتاد و با طياره جادههاي اطراف جستجو شد ولي كار از كار گذشته بود و ما در شهر تهران مخفي شده بوديم.» (موسسه تحقيقاتي و انتشاراتي ديدگاه، انتشارات اطلاعات، تهران ۱۳۸۲)
از ميان اين عده بعدا دكتر يزدي دستگير و به اعدام محكوم شد كه مجازات او به حبس ابد كاهش يافت.
حزب توده پس از تيراندازي به شاه در ۱۵ بهمن سال ۱۳۲۷ در دانشگاه تهران، غيرقانوني اعلام شد و سران آن تحت تعقيب قرار گرفته و به تدريج دستگير شده بودند. سالها بعد، پس از بهبود مناسبات ايران با شوروي، اين دولت يكي از دو افسر نگهبان زندان قصر را كه پس از فرار به آن كشور پناهنده شده بود، به ايران تسليم كرد كه اعدام شد.
شنبه 23 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]