تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس مى‏خواهد خداوند او را از زبانيه (فرشتگان عذاب) نوزده‏گانه برهاند، بسم الل...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804327159




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ستوده-پناهي و ماجراي نصب پرچم هلند بر خانه شيخ فضل‌الله


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: ستوده-پناهي و ماجراي نصب پرچم هلند بر خانه شيخ فضل‌الله
در احوالات شيخ فضل‌الله آمده است كه وي در زماني كه خطر حكومت به شدت او را تهديد مي‌كرد، ‌گفته است: من حاضرم صد مرتبه زنده شوم و ايرانيان و مسلمين مرا مثله كنند و بسوزانند، ولي به اجنبي پناهنده نشوم.


به گزارش گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران، سايت الف نوشت: خبر ديدار نسرين ستوده و جعفر پناهي در سفارت يونان با هيأت اروپايي، از آن دسته حكاياتي است كه جاي تأمل دارد. فارغ از اينكه ستوده و پناهي فتنه گرند يا معترض، اعتراضشان درست است يا غلط، در هدفشان صادق هستند يا نيستند؛ دست به كاري زده اند كه جاي نقد دارد و بهتر است با ذكر مقدمه اي، به آن پرداخت.

در احوال شيخ فضل الله آورده اند كه پس از اينكه دريافت مشروطه مي رود به راهي كه نبايد، صدايش را بدون ترس بلند كرد كه اين مشروطه دست پخت ديگ سفارت انگليس است. چنان در اعتراض به مشروطۀ انحرافي بي باكانه عمل نمود كه ضرب المثل گرديد. شيخي كه بزرگ مردم تهران بود، مخالفتش نتيجه اش شد تنهايي در ميان دوست و دشمن! در نهايت پس از اشغال تهران، همه فرار نمودند يا پناهنده شدند،

قبل از شهادت شيخ، شخصي به نام فخر‌الدين جزايري تعريف مي‌كند:

پدرم به من گفت برو ببين كه حال شيخ چطور است (موقعي است كه مجاهدان تهران را فتح كرده بودند و خطر، شيخ را تهديد مي كرد) من فكر كردم شيخ حتماً به سفارتخانه‌هاي خارجي پناه برده و يا گريخته است. وقتي به خانه‌اش رسيدم، ديدم در باز است. وارد شدم. شيخ را ديدم كه با چند نفر نشسته است. مرا كه ديد، به شوخي گفت, «لوله هنگ دانه‌اي چند است؟!» (سوراخ موشها چند است؟) سپس خنديد و گفت: «همه ترسيدند و توي سوراخ موش رفتند» يكي از حضار به شيخ گفت: «آقا! ‌شما كه مي‌دانستيد با مخالفت نتيجه‌اي نمي‌گيريد، چرا مخالفت كرديد؟ از اول معلوم بود كه از پس اين ها بر نمي‌آييد.» شيخ گفت تا اگر صد سال بعد از اين بعضي از مسلمانان به قعر زير زمين و داخل سرداب ها رفتند و در آنجا با كمال ترس درد دل كردند و گفتند صد سال قبل عده‌اي دست به دست هم دادند و ريشۀ اسلام را كندند، لااقل يك نفر بگويد كه در ميان آن عده‌ يك آخوند طبرسي و يارانش بودند كه مخالفت كردند! (علل و عوامل مظلوميت و شهادت شيخ فضل الله نوري. موسي نجفي - موسي فقيه حقاني) شيخ در معرض اعدام بود از او خواستند به سفارت خانه ها پناهنده شود قاطعانه رد نمود.

ميرزا جواد سعد‌الدوله به شيخ پيشنهاد كرد كه‌ بيرق «هلند» را بر بالاي خانه تان بزنيد؛ ديگر حتي لازم نيست به سفارت هلند تشريف بياوريد. زماني هم كه مشروطه‌ خواهان تهران را گرفته بودند، اينطور نبود كه جرئت داشته باشند به سفارت خارجي تعرض كنند، و مي‌ترسيدند. شيخ در پاسخ به اين پيشنهاد، خنديد و به استهزا گفت: «آقاي سعد‌الدوله بايد بيرق ما را بر روي سفارت اجنبي بزنند. چطور ممكن است كه صاحب شريعت كه من يكي از مبلغين احكام آن هستم، اجازه فرمايد به خارج از شريعت آن پناهنده شوم؟!» آنگاه آيۀ شريفۀ «... وَلَنْ يَجعلَ اللهُ للكافرينَ عليَ المؤمنينَ سبيلاَ». و چند آيۀ ديگر را خواند و سپس ادامه داد: «من حاضرم صد مرتبه زنده شوم و ايرانيان و مسلمين مرا مثله كنند و بسوزانند، ولي به اجنبي پناهنده نشوم.»

با اين نقل ها نمي خواهم بگويم، ستوده و پناهي به سفارت كفر پناهنده شده اند، يا در فكر و هدفشان قابل مقايسه با شيخ شهيد هستند. مي خواهم بدانم كه آنها به چه چيز اين هيأت آلماني و هلندي و... دلخوش نمودند و به مهماني سفارت آنها رفته اند؟ از آنها چه مي خواهند؟ عدالت؟ حقوق شهروندي؟ انسانيت؟

خانم ستوده! آقاي پناهي!

اينها كه براي ادعاي بشريت براي شما كارت دعوت مي فرستند، از آسايشگاه هاي جانبازهاي ما هم ديدن كرده اند؟ از جوانان رعناي ديروز ما و مچاله شده از درد امروز ما ديدن كرده اند؟ همان ها كه به حمايت سازمان هاي حقوق بشر در تجاوز عراق به ايران، بازماندگان از نسلي هستند كه امروز قاب عكسشان مونس زن و فرزند و كسانشان است. از مجروحان شيميايي چه؟ شايد آن روز كه اروپايي ها من جمله آلماني ها، به صدام بمب شيميايي هديه مي دادند تا سرفه هاي سوزان بي امان پدران و جوانان اين مرزو بوم، بشود هديه اي براي كودكان و اطرافيانشان، حقوق بشر هنوز متولد نشده بود؟ پس از سال ها دوندگي تيم ديپلماسي ما، با وجود اينكه قصه اظهر من الشمس بود، از طرف سازمان ملل صدام متجاوز شناخته شد، زماني كه اروپايي ها اين همه بمب و سلاح و هواپيما به صدام مي بخشيدند تا زنان و كودكان با ترس و فرياد از زير موشك ها فرار كنند و در خاك و خون بغلطند، بشريت معنايش عوض شده بود؟

به خانواده هاي شهداي هسته اي كه سر مي زنند چه مي خواهند بگويند؟ كه ما حاميان جوخه هاي ترور موساديم؟ بخاطر اسراييل تحريم ها را شدت مي بخشيم؟

كاش اگر حتي بر حق بوديد و صادق، زير بيرق كفر در ضيافتشان شركت نمي نموديد، كاش شما هم مانند هاشمي در ديدار با آنها مي پرسيديد:"داشتن پايگاه يك گروه تروريستي در پارلمان اروپا كه دستشان به خون مردم و مسوولان ايران اسلامي آلوده است، چه توجيهي براي دفاع از حقوق بشر دارد؟" (خبرگزاري ايرنا،26 آذر92)

حالا كه غربي ها به طمع سوء استفاده از اختلافات داخلي، لبخند مكارانه به برخي از ما مي زنند، يادمان نرود كه ما از غرب و ايادي آن گدايي رحمت و حقوق بشر كه نداريم هيچ، از آنها طلب هاي زيادي داريم.

اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بي سر و پايي نكنيم...

شنبه 30 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن