تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1869027695

بر اساس كدام معيارها ايران ناقض حقوق بشر است(2)
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: بر اساس كدام معيارها ايران ناقض حقوق بشر است(2)
از اين پس در مجله شبانه باشگاه خبرنگاران به پرونده هايي مي پردازيم كه نشان دهنده نقض حقوق بشر در كشورهاي مدعي غربي است. اين كشورها كه خود دم از حقوق بشر مي زنند در موارد بسياري آن را زير پاگذاشته و خلافش رفتار كرده اند. برخي از اين پرونده ها را براي شما هرشب بازنشر مي كنيم.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، در قسمت پيش، در اين خصوص نوشتيم كه اينك توجه به حقوق بشر بر اساس توجهي است كه به موازين و قوانين حقوقي در كنوانسيونها و اعلاميههاي حقوقي ميشود و كمتر توجهي به مباني فكري حقوق بشر فعلي شده است. توجه به مباني فكري حقوق بشر است كه تفاوتهاي موجود در ريشههاي فكري را نمايان ميسازد. فرهنگهاي متفاوت، بسترساز مباني متفاوتي نيز هستند.
همان طور كه در مورد حقوق به طور كلي اعم از مدني، جزا در هر فرهنگي قواعد خاصي دارد و قواعد و مباني يكسان و يكپارچه نيستند، در خصوص حقوق بشر نيز اين گونهاند. سواي از اين، همان طور كه در قسمت قبل به يك مورد از مباني حقوق بشر غربي توجه شد، در اينجا برآنيم تا به سه مورد باقيمانده از آن اشاره كنيم تا به خوبي به ريشهي اتهاماتي كه به اصطلاح «ناقضان حقوق بشر» وارد ميشود، پي ببريم و در قسمت بعد، به مهمترين ايرادات وارد بر مباني حقوق بشر فعلي اشاره خواهيم كرد.
2. پروتستانتيسم[1]
در طول قرون وسطا، كليسا مدعي حقوق مطلقه براي خود و پاپ مدعي واسطه بين خالق و خلايق بود و تمام حقوق و تكاليف افراد را وي تعيين ميكرد. در عين حال، پادشاهان نيز سلطنت خويش را موهبت الهي برميشمردند و به مرور زمان، در مقابل كليسا و پاپ ايستادگي ميكردند. اين دوگانگي، جامعه را افسرده و خسته كرده بود و فضا را براي رشد جريان مذهبي جديدي آماده ساخت كه انسان را از اين دوگانگيها و خصوصاً سلطهي دين رهايي بخشيد. بر همين اساس، در 31 اكتبر 1517، يك كشيش آلماني به نام مارتين لوتر، اعلاميهاي در كليساي «ويتنبرگ» در آلمان صادر كرد و آمرزش كشيشان را در قبول گناهكاران از نظر مسيح مطرود دانست و وجدان هر فرد را كشيش دروني او برشمرد و بدين نحو علناً به مقابله با پاپ و نظام سنتي كليسا پرداخت و انديشهي واسطهگري را كه در قرون وسطا وجود داشت نفي كرد.
ظهور فرقهي پروتستان و نوزايي انديشهي انسان غربي در رد وساطت كليسا براي بخشش انسانها و پذيرش عقل به عنوان تنها منبع شناخت پديدههاي اجتماعي، باعث شد تا در فكر و فرهنگ انسان غربي، جامعهي غربي و انديشهي غربي تغييراتي صورت گيرد كه اولين ثمرهي آن به تأكيد به كار و تلاش ختم شد.
البته بايستي اشاره كرد كه درگيريهاي فرقهاي بعد از ظهور پروتستان، باعث مهاجرت عدهي زيادي از طرفداران اين مذهب به آمريكا شد و همين مسئله و اقدامات و فعاليتهاي مهاجران در آمريكا و ديگر كشورها، سرمنشأ تغييرات و اتفاقات زيادي در جهان شد؛ چنان كه ماكس وبر، جامعهشناس يهودي قرن 19 ميلادي، آيين پروتستان را عامل اساسي در روحيهي سرمايهداري و پيشرفتهاي اقتصادي جوامع برشمرده است.[2]
تلاش براي قداستزدايي از مسيحيت اساس و بنيان همهي پندارهاي انديشهي پروتستانتيسم بود. البته پُربيراه نيست از انديشههاي جزمانديشانهاي كه مسبب تاريخي فكر بشر شود، قداستزدايي شود.
عوامل مهم پيدايش نهضت پروتستان در جهان مسيحي عبارتاند از: واسطهگري روحانيون مسيحي ميان انسان و خدا؛ خريد و فروش بهشت و دوزخ در عمل اعتراف؛ انحصار فهم و تفسير كتاب مقدس در ميان كساني كه منصب روحاني دارند (با توجه به اينكه مناصب روحاني نيز اعطايي هستند و بر پايهي درجات علمي اعطا نميشوند)؛ قائل شدن عصمت در مقام فتوا براي پاپها به گونهاي كه هر چه آنان تشخيص ميدادند، به منزلهي فعل روحالقدس (يكي از سه خدا) بود، هرچند متعارض با فتواي پاپ پيشين باشد و مانند آن.
3. انسانگرايي[3]
اگر تفكر يونان باستان «عالممحور» و تفكر قرون وسطا «خدامحور» باشد، تفكر مدرن را «انسانمحور» ميخوانند. در تفكر مدرن، عالم بزرگ ارسطويي و افلاطوني در ذيل عالم صغير، يعني انسان، آورده ميشود.[4]
فلسفهي اومانيستي با شك و شكگرايي عجين و همبسته است؛ همان طور كه دكارت با شك فلسفي، ادعا كرد جهان جديد وراي فكر و علم و انديشهي آدمي ايجاد كرده است و اظهار داشت با شك، يقين را حاصل كرده است و ميگفت: «من ميانديشم، پس هستم» و با مبنا قرار دادن عقل و خود انسان در شناخت، بناي اومانيسم را ساخت. بنايي كه اساس مدرنيته را فراهم كرد. دكارت مدعاي خود را به فرض وجود يك قدر قدرت نيرنگباز آغاز كرد كه پيوسته دستاندركار فريفتن ماست، آن هم درست در مورد مفاهيمي كه نسبت به آنها يقين داريم:
اما من براي فريب خوردن بايد باشم. من هماكنون وجود دارم، چون شك ميكنم،پس ميانديشم، ميانديشم پس هستم.[5]
اين «من» است كه همه چيز را معني كرده و به همه چيز هستي ميبخشد. در آن جملهي «من ميانديشم، پس هستم» اين پس به معناي نتيجهگيري نيست تا منِ متفكر نشان و علامت هستي باشد، بلكه منِ متفكر اصل بوده و هستي از آن شروع ميشود.[6]
بشر وقتي كه معيار ميشود، معنا تعيين ميكند و هستيبخش ميشود و به هر گونه نظم الهي و طبيعي پشت پا ميزند و خود نظم جديد ميسازد و طرح نو در عالم و آدم مياندازد. بهوجودآورندهي طرحي ميشود كه امروزه از آن تحت عنوان توسعه[حقوق بشر، فلسفه و...] ياد ميشود. بدين ترتيب، ميبينيم كه ميان انديشهي اصالت بشر و اومانيسم مناسبتي برقرار ميشود.[7]
به طور كلي، پس از تحولات فراوان در فرهنگ و فكر و انديشهي آدمي، انسانگرايي رواج يافت و انسان بر عقيده برتري يافت. حق تغيير عقيده به رسميت شناخته شد و انسان مستقل از هر عقيدهاي كه برگزيند، ذاتاً به علت انسان بودنش محترم شمرده شد. اصالت انسان سيطره يافته و اومانيسم و انسانگرايي مظهر «رهايي» و دين مظهر «بندگي» تلقي شد.[8] بيان گرديد، انسان محور همهي امور عالم است؛ يعني هم نظام تكوين بايد تابع اميال و خواستههاي انسان تنظيم شود و هم نظام تشريع و قانونگذاري بايد مطابق خواستههاي او باشد و در اين امر، انسان بايد صرفاً به خودش، عقل و دستاورد معرفتي خويش اعتماد نموده و نيازي به موجود ماوراي خود نداشته باشد. در حقيقت، انسان در اين ديدگاه، در مركز دايرهي هستي قرار داشته و تمام امور غير از انسان، در كمانهاي اين دايره قرار دارند و با حذف انسان، امور ديگر نيز پوچ و بيمعني خواهد بود.[9] از اين حيث است كه لزوم توجه به اين مبناي حقوق بشري بسيار بيشتر احساس ميشود؛ چرا كه اساس منطق حقوق بشري غرب و به خصوص اعلاميهي جهاني حقوق بشر را همين فلسفهي اومانيسم تشكيل ميدهد. چنان كه در اومانيسم
اومانيسم با حذف هر گونه موجود مجرد و در نتيجه، با حذف خداي متعال، خويشتن را مهمانخانهي اين جهان نميداند، بلكه مالك و صاحبخانهي اين جهان ميداند. از اين رو، به خودش حق ميدهد كه مطابق ميل خويش، هر گونه تصرفي در جهان نمايد. از ناحيهي ديگر، بر خلاف ديدگاه اسلامي كه قائل به وجود خداوند و خلقت حكيمانهي اوست، به طوري كه خلقت هر موجودي به بهترين وجه ممكن صورت گرفته است، اومانيسم نسبتي متناقض با دين دارد.
اومانيسم نهضتي ضدديني است كه انسان را بر جاي خدا مينشاند. اما با اين حال، عدهاي با طرح مباحثي از قبيل اومانيسم اسلامي و بدون توجه به تناقضات دين اسلام و اين مفهوم ساخته و پرداخته، گمان ميبرند كه هر گونه جعل كردن كلمات و كنار هم گذاشتن لغات درماني براي دردهاي آنها خواهد بود.
اگر مقصود از اين اصطلاح، معناي غيرفني آن است و به مفهوم عام توجه به حقوق انسان به كار ميرود، بايستي گفت اين امر در فرهنگ غني اسلام كاملاً مورد توجه قرار گرفته است و همان طور كه در قسمت مباني حقوق بشري اسلام از آن صحبت به ميان خواهيم آورد، به وضوح مشخص است كه اسلام انسان را تا چه حد مورد تكريم قرار داده است و عنوان شريفترين مخلوقات خداوند به چه دلايلي به وي داده شده است.
همين موضوع در فقه موجود شيعه، بسيار برجسته است و كافي است اندكي از فقه اطلاع داشته باشيم تا موارد فراوان توجه به حقوق انسان را به وضوح ببينيم. شكنجه كه سهل است، كوچكترين اهانت، حتي به مجرمي كه جرمش ثابت شده است، در فقه اسلام روا شمرده نميشود. مجريان حكم حتي نميتوانند به كسي كه بايد شلاق بخورد يا حتي اعدام شود، كلمهاي ركيك و اهانتآميز بگويند.
4. فردگرايي[10]
يكي از تبعات اصلاحات ديني، صنعتي شدن و تقسيم كار، «فردگرايي» بود. از لحاظ فكري، از زماني كه ذهن و شناخت ذهني كه در خرد انساني متجسم است، در جايگاهي فراتر از قبل قرار ميگيرد و ايدئاليسم مدرن رواج مييابد، ضمير من به مثابهي محوري براي شناخت جهان اهميت مييابد.
انسان به عنوان موجود داراي عقل و اراده و خواست، هويت تازهاي مييابد. او خود بنيانگذار حقيقت است و ديگر در پي آن نيست كه به كنه حقيقتي كه از پيش تعيين شده پي ببرد. «من» حامل تصوير عين ميشود و رابطهي بين «عين»ها در ذهن «من» برقرار ميشود. فرد شناسندهي منشأ شناخت ميشود. به تبع آن، اولاً شناخت وابسته به فرد است و ثانياً شناخت قاطع و مطلق نيست و از اينجاست كه از يك سو بنيان تأويلهاي مطلق به زير سؤال ميرود و دين را به حوزهي انزوا روانه ميدارد و از ديگر سو فردگرايي رواجي شتابان مييابد.
برخي پيامدهاي فردگرايي را اين گونه ميتوان برشمرد:
فرد بر جامعه مقدم ميشود؛ آزادي و اختيار در منظومهي فكري انسان به رسميت شناخته ميشود؛ حقوق انسان داراي منشأ فردي ميشود؛ شهود انسان بر لقاي خدا تقدم دارد؛ در شناخت جهان، فرد برتر از عين مطرح ميشود و شناخت انساني جايگاه بالاتري پيدا ميكند. به قول كيركگور، انسان بيشتر از هستي برخوردار خواهد شد و امور قدسي و معنوي جايگاه خودشان را از دست ميدهند و فرد مقابل همهي قيدوبندهايي كه بنياد جامعهي كهن را تشكيل ميداد، به طور مستقل ظهور ميكند و انسان به علت انسان بودنش طالب حقوقي بيشتر از قبل است.[11]
نتيجهي همهي اين تحولات چهارگانه در تاريخ را، كه سرمنشأ حقوق بشر و اعلاميهي جهاني حقوق بشر هستند، بايستي در فلسفهي روشنگري خلاصه كرد كه پيامبران اين فلسفه، انديشمنداني بودهاند كه هر يك بر اهميت تكيه بر بُعد مادهگراي زندگي انسان تأكيد داشتهاند. رنسانس، پروتستانتيسم و انقلاب صنعتي و در يك كلام مدرنيته، كه به تغيير منظومهي فكري انسان منجر شد، از ظهور و حضور كساني كه جهان و انسان را گونهاي ديگر تصور كردند، سياست، فرهنگ و اجتماع را متفاوت پنداشتند و ابتدا با شكاكيت و سپس عقلگرايي، «عصر روشنگري» در فكر و فلسفه را بنيان نهادند، ناشي شده است.
در دوران روشنگري، عقلگرايي به هدف و روش فكر انسان مبدل شد. در شناخت، روش استقرايي و تجربي به كار گرفته شد؛ آموزش نوين رواج يافت. مبدعين و مخترعين مقامي ممتاز دارا شدند و علم از حيثيت والايي برخوردار شد. بر توانايي بينهايت و استقلال عقل انسان تأكيد شد. آزادي و اختيار در هر امري مورد توجه قرار گرفت و اجمالاً عقلانيت و آزادي به عنوان دو مؤلفهي انسانيت مطرح شدند و چون «تعبد و تقليد در مقام نظر با عقلانيت منافات دارد و در مقام عمل با آزادي، تعبد چيزي نيست جز سركوبي حس كنجكاوي و تعطيلي سير عقلاني» و تأكيد مدرنيته و عصر روشنگري بر عقلانيت و آزادي، انسان را به سمت فردگرايي و بازانديشي حقوق وي رهنمون ساخت.
فرجام سخن
نهايت امر اينكه اين مباني، معيار ارزيابي رعايت و عدم رعايت حقوق بشر قرار ميگيرد. همين طور براي پي بردن به اهداف پنهان دولتهاي غربي و نهادهاي وابسته به اين دولتها، بايستي به نظر دو تن از نظريهپردازان متأخر غرب اشاره كنيم و آن را به عنوان فصلالخطاب مبحث خود قرار خواهيم داد. هانس مورگنتا، نويسندهي آمريكايي و از سردمداران نظريهپردازي اخير در حوزهي سياست خارجي و سياست بينالملل، در كتاب خود، «سياست ميان ملتها»، به صراحت اظهار ميدارد: «دولتمردان هيچ وظيفهي اخلاقي ديگري ندارند جز اينكه به دنبال افزايش منافع ملي كشور خود باشند. در نتيجه، هر اقدامي مانند مداخله در امور داخلي، جنايت و كشتار دستهجمعي در روابط بينالملل، ابزار دستيابي به منافع ملي محسوب ميشود.»[12]هنري كسينجر، وزير امور خارجهي اسبق آمريكا و تحليلگر مسائل بينالمللي و از سرگروههاي انديشكدههاي مهم آمريكا، اظهار ميدارد: «حقوق بشر ابزار است و در شكلگيري سياست خارجي نبايد اخلاق را مورد توجه قرار داد. سياست خارجي آمريكا نبايد نسبت به ساختار داخلي حكومتها، حتي اگر سركوبگر باشند، حساسيت نشان دهد.»[13]*
ادامه دارد...
پينوشتها:
[1]. Protestantism
[2]. سيد علي، ناظمزداده، حقوق بشر: از آدم تا حوا، 1382.
[3]. Humanism
[4]. آدتوربرث، آدوين، «مبادي مابعدالطبيعي علوم نوين»، ترجمهي عبدالكريم سروش، تهران، 1368.
[5]. نيكفر، محمدرضا، «دكارت در قبيلهي ما»، نشريهي نگاه نو، شمارهي 92، ص 21.
[6]. براي اطلاع بيشتر ر.ك.به: نصر، سيد حسين، معارف اسلامي در جهان معاصر، تهران، 1374.
[7]. ابطحي، مصطفي «توسعه؛ ابهام مفهومي، مباني معرفتي و الگوي ديني و بومي»، مجلهي راهبرد ياس، تابستان 1384، شمارهي 2، ص 103.
[8]. ناظمزاده، سيد علي، «حقوق بشر؛ از آدم تا حوا»، 1382.
[9]. نبويان، سيد محمود، «اسلام و اومانيسم»، رواق انديشه، اسفند 1381، شمارهي 15، ص 30.
[10]. Individualism
[11]. ناظمزاده، سيد علي، «حقوق بشر؛ از آدم تا حوا»، 1382.
[12]. مورگنتا، هانس جي، سياست ميان ملتها، ترجمه حميرا مشيرزاده.
[13]. رحماني، علي، «حقوق بشر، ابزار سياست اروپا»، مجلهي مطالعات بينالمللي، شمارهي 4، ص 189.
جمعه 22 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]
صفحات پیشنهادی
تناقضات صريح سريعالقلم با حقوق شهرونديتوهين به شهروندان بر اساس كدام «حقوق شهروندي» است؟
تناقضات صريح سريعالقلم با حقوق شهرونديتوهين به شهروندان بر اساس كدام حقوق شهروندي است محدود كردن مسئله مشاركت همگاني در دايره تنگ نخبگان حزبي و سياسي آفت جبران ناپذيري بر جريان غربزده اطلاحطلبان است به گزارش سرويس فضاي مجازي خبرگزاري فارس به نقل از سايت وطن آنلاين هرچه ازنگاهي حقوقي به نحوهي رأي دهي در مجمع عمومي سازمان مللايران چگونه ناقض حقوق بشر شد؟
نگاهي حقوقي به نحوهي رأي دهي در مجمع عمومي سازمان مللايران چگونه ناقض حقوق بشر شد نحوهي رأيدهي عليه ايران در مجامع حقوقي بينالمللي مثل مجمع عمومي و به خصوص در مسائلي مثل حقوق بشر كه ايراد چنين اتهامي خلاف واقع است نشاندهندهي اين است كه كشورهاي ذرهاي و مينياتوري نقش زيادسند روشن ايران در حقوق بشر، قانون اساسي است
سند روشن ايران در حقوق بشر قانون اساسي است پيش از ظهر امروز در ديدار اعضاي هيأت پارلماني اروپا با اشاره به فضايي كه براي روابط بهتر كشورهاي جهان با ايران پيش آمده گفت در عرف ديپلماتيك اوّلين شرط اخلاق سياسي پايبندي به امضاء در توافقات است وانتظار داريم غرب كه سالها ادعاي بيانامه دیدهبان حقوق بشر خطاب به رییسجمهور ایران
نامه دیدهبان حقوق بشر خطاب به رییسجمهور ایران به دنبال تنظیم پیشنویس منشور حقوق شهروندی از سوی دولت دیدهبان حقوق بشر در نامهای خطاب به حسن روحانی رییسجمهور کشورمان از وی به دلیل در اولویت قرار دادن حقوق بشر در برنامه کاریاش قدردانی کرد آفتاب دیدهبان حقوق بشر در این ناواكنش افخم به تصويب قطعنامه حقوق بشر ايران در مجمع عمومي سازمان ملل
واكنش افخم به تصويب قطعنامه حقوق بشر ايران در مجمع عمومي سازمان ملل تهران واحد مركزي خبر سياسي 1392 09 28 سخنگوي وزارت امور خارجه حقوق بشر را مبناي ترقي و كمال انسان ها و منبع همزيستي مسالمت آميز كشورها توصيف كرد و استفاده ابزاري و سياسي از حقوق بشر عليه كشورهاي مستقل را مردودورويي آشكار غرب در مورد مسئله حقوق بشر/ بزرگترين ناقضان حقوق بشر كيستند؟
دورويي آشكار غرب در مورد مسئله حقوق بشر بزرگترين ناقضان حقوق بشر كيستند كسانيكه بدون ارائه هيچ گونه شواهد محكمي ايران را به نقض حقوق بشر متهم ميكنند خودشان به نقض حقوق اساسي شهروندان خود متهم هستند به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از به گزارش سرويس بين المللعضو سابق كميسيون امنيت ملي مجلس:ادعاي نقض حقوق بشر بهانهاي براي مقابله با آرمانخواهي ملت ايران است
عضو سابق كميسيون امنيت ملي مجلس ادعاي نقض حقوق بشر بهانهاي براي مقابله با آرمانخواهي ملت ايران است عضو سابق كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي گفت ادعاي نقض حقوق بشر در كشورمان تنها بهانهاي براي مقابله با آرمانخواهي و عدالتطلبي ملت ايران است زهره الهيان امروواكنش وزارت خارجه به قطعنامه حقوق بشري عليه ايران
واكنش وزارت خارجه به قطعنامه حقوق بشري عليه ايران سخنگوي وزارت امور خارجه حقوق بشر را مبناي ترقي و كمال انسانها و منبع همزيستي مسالمت آميز كشورها توصيف كرد و استفاده ابزاري و سياسي از حقوق بشر عليه كشورهاي مستقل را مردود دانست مرضيه افخم در واكنش به تصويب قطعنامه حقوق بشري عليموافقت ایران با گفتگوی حقوق بشری؟
موافقت ایران با گفتگوی حقوق بشری ماریچه اسخاکه عضو هیأت 8 نفره پارلمان اروپا که به تهران سفر کرد در مصاحبه با دویچهوله از موافقت مقامهای ایرانی با گفتوگوی حقوق بشری میگوید ارتباط پارلمانی تحریمها و جنگ سوریه از دیگر موضوعهای مطرح بودهاند عصر ایران ماریچه اسخاکايران تصويب قطعنامه و محتواي آن را قوياً رد ميكند/ وجود موارد وحشتناك نقض حقوق بشر در پروندههاي غرب
ايران تصويب قطعنامه و محتواي آن را قوياً رد ميكند وجود موارد وحشتناك نقض حقوق بشر در پروندههاي غرب سخنگوي وزارت امور خارجه گفت كشورهاي مدعي حمايت از حقوق بشر در سابقه تاريخي و امروزه خود موارد سيستماتيك و وحشتناك نقض حقوق بشر را در پرونده شان دارند به گزارش حوزه سياست خارجيادعاي تضييع حقوق بشر در ايران غيرواقعي است/ اقليتهاي ايران احتياجي به نسخهپيچي غرب ندارند
ادعاي تضييع حقوق بشر در ايران غيرواقعي است اقليتهاي ايران احتياجي به نسخهپيچي غرب ندارند نماينده كليميان در مجلس شوراي اسلامي تضييع حقوق اقليتها در ايران را سخني بيهوده و غيرواقعي خواند و گفت در جريان سفر هيات پارلماني اروپا به تهران اين هيات با نمايندگان اقليتهاي ديني كشواكنش وزارت خارجه به تصويب قطعنامه حقوق بشري عليه ايران
واكنش وزارت خارجه به تصويب قطعنامه حقوق بشري عليه ايران سخنگوي وزارت امور خارجه حقوق بشر را مبناي ترقي و كمال انسانها و منبع همزيستي مسالمت آميز كشورها توصيف و استفاده ابزاري و سياسي از حقوق بشر عليه كشورهاي مستقل را مردود دانست به گزارش ايسنا مرضيه افخم در واكنش به تصويب قطعمبانی فکری حقوق بشر کداماند؟
حقوق بشر به سبک غربی 40 مبانی فکری حقوق بشر کداماند از این پس در مجله شبانه باشگاه خبرنگاران به پرونده هایی می پردازیم که نشان دهنده نقض حقوق بشر در کشورهای مدعی غربی است این کشورها که خود دم از حقوق بشر می زنند در موارد بسیاری آن را زیر پاگذاشته و خلافش رفتار کرده اند برخی-
گوناگون
پربازدیدترینها