تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن در سرشتش دروغ و خيانت نيست و دو صفت است كه در منافق جمع نگردد: سيرت نيكو و د...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803037628




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آشنايي با ورزش‌هاي پيشنهادي رهبر معظم انقلاب در ديدار با اعضاي شوراى عالى انقلاب فرهنگى +تصاوير


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: آشنايي با ورزش‌هاي پيشنهادي رهبر معظم انقلاب در ديدار با اعضاي شوراى عالى انقلاب فرهنگى +تصاوير
رهبر معظم انقلاب در ديدار بار اعضاي شوراى عالى انقلاب فرهنگى به چند بازي و ورزش ملي و سنتي اشاره كرده اند كه امروز اين بازي ها را يك بررسي كلي و اجمالي خواهيم كرد.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، رهبر معظم انقلاب روز گذشته در ديدار اعضاي شوراى عالى انقلاب فرهنگى بيانات خاصي در زمينه به ورزش و تفريح جوانان و نوجوانان كشور داشتند. ايشان در ميان بيانات خود آورده اند: "... فيلم هم چيز جذّابى است؛ سينما خيلى عنصر جذّابى است، رسانه‌ى فوق‌العاده‌اى است، يعنى واقعاً الان هيچ‌چيزى مثل سينما نيست از لحاظ اثرگذارى؛ خب روى اين زمينه كار بكنيد؛ كارهاى ابتكارى بكنيد؛ اسباب‌بازى همين‌جور، بازىِ رايانه‌اى همين‌جور، عروسك همين‌جور، اينها چيزهايى است كه لازم است."

رهبر معظم انقلاب در ادامه سخنان خود نگاهي به ورزش هاي سنتي داشتند و از مسئولين درخواست كردند تا ورزش هاي سنتي و بازي هاي ايراني را ترويج دهند و فرمودند: " ... اسباب‌بازى رايج بچّه‌هاى ما شده تفنگ. خب بابا! آمريكايى‌ها كه پدرجدّ ما در اين كارند، الان پشيمانند، درآن درمانده‌اند كه چه‌كار كنند. ما بچّه‌هاى خودمان را كه اَلَك‌دولَك بازى ميكردند كه تحرّك داشت و خوب بود، گرگم‌به هوا بازى ميكردند كه كار بسيار خوبى بود و ورزش بود و بازى و سرگرمى بود، يا اين چيزى كه خط كشى ميكنند و لىِ‌لىِ ميكنند - بازىِ بچّه‌هاى ما اينها بود - آورده‌ايم نشانده‌ايم پاى اينترنت، نه تحرّك جسمى دارند، نه تحرّك روحى دارند، و ذهنشان تسخير شده به وسيله‌ى طرف مقابل. خب بياييد بازى توليد كنيد، بازى ترويج كنيد، همين بازى‌هايى كه بنده حالا اسم آوردم و ده‌تا از اين قبيل بازى [كه‌] بين بچّه‌هاى ما از قديم معمول بوده را ترويج كنيد؛ [اين‌] يكى از كارها است، اينها را ترويج كنيد."

ايشان همچنين در مورد ورزش هاي ملي و ميهني فرمودند:" ... ما همه‌اش نبايد نگاه كنيم ببينيم كه غربى‌ها از چه‌جور بازى‌اى حمايت ميكنند، ما هم از همان بازى حمايت بكنيم. خب حالا من نميخواهم راجع به بعضى از اين ورزشها چيزى بگويم، امّا خب ما خيلى كارهاى خوب داريم كه مال ما است؛ من [قبلاً] گفتم،چوگان مال ما است، ديگران به اسم خودشان كردند؛[خب‌] اين را ترويج كنيد؛ ورزش باستانى يك ورزش زيبا و هنرى است، خب اين را ترويج كنيد؛ اينها را پيش ببريد و ترويج كنيد كه بچّه‌ها [سراغ اينها] بروند."

پيرو سخنان مقام معظم رهبري نگاهي به چند ورزش كه ايشان در سخنان خود ذكر كرده اند خواهيم داشت تا خوانندگان با ورزش هاي ايراني و بازي و سرگرمي هاي ملي بيشتر آشنا شوند و فرهنگ آن در ميان مردم بيشتر ديده شود.

** چوگان

اين ورزش بازي شاهان ناميده شده‌است (زيرا بيشتر در ميان پادشاهان و بزرگان رواج داشت) و از ورزشهاي كهن ايراني است. نام چوگان از نام چوبي كه در آن استفاده مي‌شود برگرفته شده‌است. اين بازي در ابتدا ورزشي عنواني نظامي و جنگي داشت و سواركاران ايراني در آن استعداد اسب‌هاي جنگي خود را به نمايش مي‌گذاشتند.

چوگان به هنگام كشور گشايي داريوش اول در هند، در آن سرزمين رواج يافت. اروپاييان در زمان صفويان و در زمان استعمار خود در هند، با اين بازي آشنا شدند و آن را در سراسر اروپا پخش كردند. بعدها نيز ورزش‌هايي از قبيل گلف و هاكي پديد آوردند كه دسته‌هاي استفاده شده در اين بازي‌ها به همان چوب چوگان برمي‌گردد.

اين ورزش در ايران پس از صفويان كم كم رو به فراموشي رفت. البته در زمان پهلوي، در ارتباط با اروپاييان، چوگان دوباره مورد توجه قرار گرفت، ولي مانند گذشته رواج نيافت. امروزه سعي مي‌شود توجه بيشتري به اين ورزش نشان داده شود. همچنين اقداماتي براي تاُسيس زمين‌هايي سرپوشيده براي زنان انجام شده‌است.

مشخصه‌هاي زمين چوگان

طول و عرض زمين چوگان به ترتيب ۲۷۴ و ۱۴۵ متر است (البته در كشور ايالات متحده آمريكا و آرژانتين اين ابعاد كمي از استاندارد رايج بزرگ‌تر مي‌باشد). طول دروازه نيز ۷ متر مي‌باشد.

مدت زمان مسابقه

يك بازي چوگان به ۶ دوره زماني (چوكه) كه هر كدام ۷ دقيقه مي‌باشد تقسيم مي‌شود. البته اين استاندارد مربوط به كشور انگلستان مي‌باشد ولي در آرژانتين و آمريكا اين مدت زماني به هشت قسمت تقسيم شده و بين هر چوكه استراحتي معادل۳ دقيقه و بين دو نيمه ۵ دقيقه در نظر گرفته مي‌شود.

تعداد بازيكنان

در هر تيم چهار نفر بازي مي‌كنند. نفر اول يك مهاجم است و كار او حمله و نيز كمك به مدافع است. نفر دوم نيز مهاجم است، ولي وظيفه او در دفاع مهم‌تر است. نفر سوم كه معمولاً بهترين بازيكن تيم است، وظيفه دارد تا حركات دفاعي را به ضد حمله تبديل كند. نفر چهارم نيز مدافع است و وظيفه دارد توپ را از دروازه دور كند. از آن جايي كه چوگان بازي‌اي با روند سريع است، امكان دارد بازي كنان يك تيم در قسمت‌هاي مختلفي از زمين قرار گيرند كه مربوط به وظيفه بازيكن ديگر باشد. در اين حالت بايد وظايف آن بازيكن را انجام دهند تا به جاي خود بازگردند.

هدف و قوانين بازي

هدف اين بازي فرستادن توپ در دروازهٔ حريف مي‌باشد. هنگامي كه توپ از پشت دروازه خارج مي‌شود، پرتاب توپ به تيم مورد حمله قرار گرفته تعلق مي‌گيرد، مگر اين كه خود اين تيم باعث خارج شدن آن شده باشد. در اين صورت به تيم مقابل يك پرتاب آزاد (از ۸۴ متري محل خروج) تعلق مي‌گيرد. پس از هر گل، دو تيم زمين خود را تعويض مي‌كنند و داور توپ را در مركز زمين قرار مي‌دهد. در صورتي كه دو تيم برابر شوند، وقت اضافي به آن‌ها تعلق مي‌گيرد و اولين تيمي كه گل بزند برنده اعلام مي‌شود. هنگامي كه بازيكني به سمت جهتي كه توپ در آن پرتاب شده‌است مي‌تازد، تقدم با اوست در صورتي كه (و تنها در اين صورت) كه توپ در سمت راست او باشد. در اين صورت هيچ بازكني اجازه ندارد راه او را سد كند، مگر آن كه در فاصلهٔ معقولي قرار گيرد كه هيچ جاي خطر نباشد.

اسبهاي چوگان

در ورزش چوگان معمولاً از اسبهاي كوتاه قد استفاده مي‌شود، بدين منظور پوني‌ها از جايگاه ويژه‌اي برخوردارند. در يك بازي معمولاً از يك اسب حداكثر در دو چوكه استفاده مي‌شود، البته بايد بين آن‌ها يك چوكه استراحت به اسب داده شود.

وسائل ضروري اسب در حين مسابقه چوگان

بانداژ براي حفاظت چهار ساق اسب به منظور عدم برخورد ضربات توپ و يا چوب چوگان به ساق‌ها.
انتخاب افسار (دهنه، لگام) مناسب جهت كنترل هرچه بهتر اسب در حين مسابقه.

وسائل ضروري سواركار

كلاه ايمني مخصوص چوگان
دستكش
شلاق چوگان كه اندازه آن تقريباً معادل ۱۰۶ سانتيمتر مي‌باشد و علت آن نيز سهولت استفاده از آن حين مسابقه‌است.
چكمه سواركاري بدون بند
زانوبند

** ورزش باستاني

زورخانه جاي نيكان ، پاكان و مكتب فتوت و جوانمردي است .زورخانه بنايي است مسقف كه در وسط آن گودي كنده شده و در اطراف اين گود ، غرفه هايي براي نشستن تماشاچيان و كندن لباس و گذاشتن آلات و اسباب ورزشي بنا گرديده است .

سقف اصلي زورخانه كه گود در زير آن واقع شده ، بلندتر از سقف هاي ديگر بناهاست و در بالاي اين سقف پنجره اي براي روشنايي نصب گرديده و درب ورودي به مقداري كوتاه است كه بايد با قامت خم شده از آن عبور كرد و اين اولين نشانه فروتني و تواضع جبري كسي است كه وارد زورخانه مي شود .

زورخانه جاي نيكان ، پاكان و مكتب فتوت و جوانمردي است . ادب ، صفا ، فروتني و گذشتي كه بين ورزشكاران زورخانه حاكم است در جوامع ديگر كمتر ديده مي شود .

اصطلاحات زورخانه

كهنه سوار و مرشد ، پيشكسوت ، پيش قدم ، پيش خيز ، نوچه ، نوخاسته ، ساخته ، صاحب زنگ و صاحب ضرب ، پهلوان و صاحب تاج اصطلاحاتي است كه در زمان زورخانه متداول است

زمان ورود

به هنگام ورود به زورخانه به سبب كوتاهي درب ورودي مي بايست خم شد و متواضعانه وارد شد .

گود زورخانه بستگي به تناسب بنا بعضي مربع و بعضي مسدس ساخته شده است و در لبه ي گود بجاي هزاره ، چوب هايي نصب كرده اند تا بر اثر ضرب دست كشتي گيران يا جست و خيز ورزشكاران ريزش نكند .

سابقاً هنگام ساختن گود ، ابتدا مقداري بوته ي صحرايي خشك روي هم مي گذاشتند و روي آن را با قشري از خاكستر و بعد با خاك رس مي پوشانيدند و در نتيجه ته گود مدتها حالت فنري داشت و بعد از چند سال مجدادا خاك گود را برداشته زيرسازي آن را تجديد مي كردند . ليكن اكنون اين رويه متروك گرديده و اغلب سطح گودها با تخته يا فيبر و انواع كفپوش ها پوشانيده مي شود .

در يكي از غرفه ها كه مدخل زورخانه محسوب مي شود ، سكويي به نام سردم براي نشستن مرشد زورخانه ساخته اند . سكويي مدور يا مربع به ارتفاع يك متر و بعضي قدري بلند تر ، در جلوي سردم و به طرف گود ، چوب بستي مي سازند براي آويختن زنگ و نصب پرهاي قو (معروف به ابلق) كه در ارتش قديم به جاي درجه بهكلاي خود نصب مي شده و همچنين ساير مظاهر پهلواني و شجاعت از قبيل پوست پلنگ ، زره ، شمشير و سپر در جلوي سردم اجاقي است كه براي گرم كردن ضرب و نيز قهوه جوش مخصوص طبخ زنجبيل و دارچين كه بعد از به ورزشكاران خورانده مي شود پهلوي آتش اين اجاق قرار مي گيرد . خوردن زنجبيل و دارچين دم كرده يا پخته پس از ورزش در زورخانه علاوه بر تغيير ذائقه گويا براي رفع رطوبت گود بوده است .

چراغ سردم

سردم در عرف پهلوانان جاي مقدسي به شمار مي رود و روشن نگاهداشتن آن همانند روشن نگاه داشتن سقاخانه ها كاري لازم الاجرا بوده است و پولي كه اهل سردم از مردم مي طلبيدند به عنوان چراغ سردم بوده است كه تدريجاً به طور مطلق آن پول را چراغ گفته اند .

چنانچه مشهور است ميل زورخانه به منزله گرزي است كه در جنگهاي قديم به كار مي رفته كه ميل ها به تدريج از آهن به چوب تغيير يافته و از شكل گرز خارج و به صورت فعلي درآمده است و غرض از ميل گرفتن عادت دادن دستها به استعمال گرز در جنگ بوده است .

انواع ميل زورخانه

نوعي از چوبهاي ثقيل و وزين براي ورزش

نوعي از چوبهاي سفيد رنگ و كوچك براي ميل بازي و شيرين كاري كه دسته هاي آن را تا حد امكان بلندتر مي ساختند تا در موقع بازي ، چرخاندن ، پرتاب كردن و رها كردن آن به راحتي انجام شود .

در سالهاي دور ميل هاي ديگري هم در زورخانه وجود داشته اند كه عبارت بود از يك يا دو جفت ميل بسيار سنگين كه اكنون استفاده از آنها مرسوم نيست .

ميل بازي

بازي هايي كه به وسيله ميل انجام مي شود ، نظم و قانون معيني ندارد و هر ورزشكار با ذوق و سليقه خود انواع بازي ها را انجام مي دهد و آنچه مشاهده گرديده ، ميل بازها متجاوز از 30 نوع بازي مي كنند و اين كار يكي از شيرين ترين اعمال ورزش باستاني است .

ميل هاي بزرگ

ميل هاي بزرگ مخصوص ورزش وزن معيني ندارد و اكثر وزن آنها از جفتي 12 تا 30 كيلو مي باشد . اما ميل هاي بازي وزنشان از 5 الي 6 كيلو بيشتر نيست .

سابقاً معمول نبود ورزشكاران ميلهاي خود را دسته جمعي از جاي خود بلند كنند ، بلكه جلوتر ازهمه ، كسي كه نسب سيادت داشت ميل خود را با آهنگ ضرب بلند كرده و چند حركت مختصر به صورت ميل بازي انجام داده و ميلها را روي شانه خود مي گذاشت و بعد از اين عمل از پيشكسوت ترين نفر شروع و به اشخاص مبتدي ختم مي گرديد كه در حال حاضر اين رويه ترك شده است و براي جلوگيري از اتلاف وقت همه افراد ميل ها را دفعتاً بر روي شانه هاي خود مي گذارند .

براي ميل گرفتن شمارشي معمول نيست ، بلكه مرشد زورخانه با آهنگ ضرب و خواندن اشعار ورزشكاران را مشغول مي دارد و همين كه ميان دار ميل ها را از روي شانه به روي زمين آورد سايرين هم از وي تبعيت كرده و ميلها را به جاي خود مي نهند .

گورگه

اين كلمه در سالهاي اخير خاصه در تهران به جاي ميل زورخانه مصطلح شده است ، در صورتي كه گورگه گرفتن نوعي از ميل گرفتن است كه ورزشكار حركات خود را به نهايت سرعت رسانيده و ميل ها را به اصطلاح سر مچ گرفته و مرشد هم آهنگ مخصوصي براي اين حركت مي نوازد و آن آهنگ را از قديم گورگه گفته اند و كلمه گورگ يا گورگه از لغات مغولي است كه در فارسي باقي مانده است و نام نوعي از طبل يا نقاره است كه در قديم در جنگ با آهنگ خاصي مي نواخته اند .

جامه‌هاي ورزش باستان

تُنْكه يا تُنْبان نَطعي : شلوار كوتاهي است كه ران را تا زير زانو مي پوشاند و آن را هنگام ورزش كردن و كشتي گرفتن مي پوشند. اين تنبان از يك روية چرمي يا پارچة ماهوتي ستبر و چند لاية آستر كرباسي دوخته شده است . روية آن بيشتر به رنگ آبي مايل به سبز است.

كمر و نشيمنگاه و سر دو زانوي تنكه از چرم است. روي رانهاي تنكه گل و بوته هاي بزرگي ـ بيشتر بوته جقّة سركج ـ قلاب دوزي شده است . بالاي تنكه را «برج» ، پيش روي تنكه را كه زير شكم مي افتد « پيش قبض» 1، روي زانو را ( پيش كاسه) يا ( سَر كاسه) و پشت زانو را ( پَس كاسه) مي نامند.

لُنْگ: همان لنگي است كه مردان در گرمابه ميبندند. در روزگار ما به جاي پوشيدن تنكه ، ورزشكاران لنگي روي « زير شلوار» خود مي بندند و در گود ميروند و بستن آن چنين است :

دو سر از پهناي لنگ را در كمر گاه بر روي ناف گره مي زنند و پايين لنگ را كه آويزان است از پشت پا مي گيرند و از ميان دو پا بالا مي برند و در «پيش قبض» كه همان «گره» است فرو مي كنند.

گردانندگان زورخانه

مرشد : امروز در زورخانه مرشد به كسي مي گويند كه آوازي خوش دارد و هنگام ورزش روي «سَرْ دَمْ» مي نشيند و با آهنگ هاي گوناگون كه هر كدام ويژة يكي از حركات ورزشي است ضرب ميگيرد و شعرهاي رزمي كه بيشتر از شاهنامة فردوسي برگزيده مي شود مي خواند و صداي ضرب و آواز [7] خود را با حركات ورزشكاران ، هماهنگ مي كند و آنان را به ورزش بر مي انگيزد . در قديم « مرشد» يا «كهنه سوار» كسي بود كه كار آموزش ورزشكاران و پهلوانان با او بود. كهنه سوار در هنگام ورزش لنگي به دوش مي انداخت و چوبي هم كه به آن «تعليمي» مي گفتند در دست مي گرفت و در كنار گود مي نشست و باستاني كاران يا كشتي‌گيران را در كارهاي ورزشي و كشتي گيري راهنمايي مي كرد. كهنه سواران يا مرشدان از چابك‌ترين و آزموده‌ترين پهلوانان و ورزشكاران بودند . ( گويا مرشد امروزي را «ضرب گير» مي خواندند) .

مُشتُ مالچي : كسي است كه پيش از ورزش به ورزشكاران و پهلوانان لنگ و تنكه ميدهد و پس از ورزش آنها را مشت و مال ميكند، تا كوفتگي و خستگي از تنشان بدر رود و پادويي زورخانه نيز با مشت مالچي است

مقام ورزشكاران در زورخانه

پيش كِسوَت : پيش كسوت در زورخانه به كسي مي گويند كه سالمندتر و آزموده تر از ورزشكاران ديگر باشد . پيش كسوت از همه گونه ورزشهاي باستاني و ريزه كاريهاي يكايك آنان آگاه است و مي تواند بهتر و سنگين تر از ديگران ورزشهاي باستاني را انجام دهد.

مياندار: ورزشكاري است كه در گود روبروي مرشد و ميان ورزشكاران ديگر مي ايستد و گرداندن ورزش و پيش و پس انداختن كارهاي ورزشي را به عهده مي گيرد. ورزشكاران هنگام ورزش به او نگاه و از حركات ورزشي او پيروي مي كنند. مياندار بايد مانند پيش كسوت آزموده و آگاه از همه گونه ورزش و ريزه كاريهاي يكايك آنها باشد. معمولاً پيش كسوت هر زورخانه مياندار آنجا مي شود.

پهلوان: به كسي گفته مي شود كه بسيار آزموده و چابك و كار كرده باشد و هماوردي نداشته باشد.

نوخاسته: جوان نوچه‌اي است كه آزمودگي يافته و پهنة كارهاي ورزشي خود را گسترش داده و براي كشتي گرفتن و ورزشهاي «تو گودي» به زورخانه هاي ديگر مي رود.

نوچه: به جوان ورزشكاري گفته مي شود كه زير نظر پهلواني، فن هاي كشتي را مي آموزد و شاگرد او به شمار مي رود. او از نظر تردستي و چابكي برگزيده‌ترين شاگردان آن پهلوان است.

شيوة ورزش باستاني

سنگ گرفتن: سنگ گيرنده در بالاي گود در جايي از زمين كه لنگ انداخته اند به پشت مي‌خوابد و سه بالش، يكي را زير سر و دوتاي ديگر را زير بازوي راست و چپ مي گذارد و دو سنگ با دو دست خود چنان مي گيرد كه سرهاي هلالي آن دو به سوي سرش باشد و پي در پي به پهلوي چپ و راست مي‌غلطد. هنگامي كه بر پهلوي چپ است سنگي را كه در دست دارد مستقيم چنان بالا مي برد كه بازوي خميده‌اش راست شود و به همان شيوه هنگامي بر پهلوي راست است سنگي را كه در دست چپ دارد مستقيم به بالا مي برد. اين گونه سنگ گرفتن را «غلطان» مي گويند. گونة ديگر سنگ گرفتن آن است كه ورزشكار به پشت مي‌خوابد و پاهايش را دراز مي كند و دو سنگ را باهم پي در پي روي سينه بالا و پايين مي برد، اين سنگ گرفتن را (جُفتي) مي‌نامند. مرشد، سنگ گرفتن ورزشكاران را تا (117) يا (114) بار مي شمارد و اگر سرگرم ضرب گرفتن براي ورزشكاران درون گود باشد، يكي از دوستان سنگ گيرنده سنگهاي او را مي شمارد. شمارة (117) و (114) ميان باستاني كاران مقدس است و مرشد يا ديگران از اين دو شماره بيشتر نمي شمارند. (117) اشاره به صدوهفده تن كمر‌بستة مولا است و (114) اشاره به يكصدوچهارده سورة قرآن است. سنگ شمار يا مرشد پيش از سنگ گرفتن براي شور بخشيدن به سنگ گيرنده (سرنوازي) مي خواند:

هر كار كه مي كني بگو بسم اللهتا جمله گناهان تو بخشد الله

دستت كه رسد به حلقة سنگ بگو لا حُولَ وَلا قُوهَ اِلا بِالله

و سپس شمارش را چنين آغاز مي كند:

لا حُولَ وَلا قُوهَ اِلا بِالله العلي الَعظيم.

بِسِم اللهِ الـّرحمنِ الرحيم

اول خدا ـ دو نيست خدا ـ سبب ساز كل سبب يا (سيد كائنات) چاره ساز بيچارگان الله ـ پنجة خيبر گشاي علي ـ شش گوشه قبر حسين ـ امام هفتم باب الحوايج ـ قبله هشتم يا امام رضا ـ يا اما محمد تقي روحي فداه و جسمي ـ دهندة بي منت الله ـ يا امام حسن عسگري دخيل ـ جمال امام زمان صلوات. يا (جمال هشت و چهار صلوات) ـ زياده باد دين خاتم انبياء ـ اي چهارده معصوم پاك ـ نيمه كلام الله مجيد ـ شانزده گلدسته طلا ـ صد وهفده كمر بسته مولا ـ خداي هجده هزار عالم و آدم ـ بر بي صفتان روزگار لعنت ـ يا (بر نمك نشناس لعنت) ـ بيس (بيست) لعنت خدا بر ابليس ـ يك بيس (بيست و يك) آقاي قنبر عليس (علي است) ـ دوبيس مرد دو عالم عليس ـ چاربيس بيمار دشت كرب و بلا (كربلا) يا (ناز چهار ستون بدنت) ـ پنج تن زير كسا ـ شش ساق عرش مجيد يا (باقر العلوم بعد از نبي) علي است) ـ سه بيس يا علي مثلت كيس(كيست) هفت بيس يا علي موسي بن جعفر ـ هش بيس يا علي بن موسي الرضا ـ نُه بيس نوح نبي الله ـ سي ختم كلام الله ـ يك سي گرفتي ماشاءالله ـ دوسي بُرّايش ذولفقار ـ نيستي جان كُفّار ـ چارة بيچارگان خود الله ـ دادرس درماندگان خود مولا ـ يا ابوالفضل العباس دخيل ـ يا موسي بن جعفر ـ يا علي بن موسي الرضا بطلب ـ نه سي طوفان بلا ـ چهل ختم اولياء و انبياء ـ يك چل بزرگ است خدا ـ دو چل محمَّد است مُصطفا ـ سه چل عليس شير خدا ـ چار چل يا فاطمة زهرا ـ پنج چل خديجه كبرا امُ المؤمنين ـ شش چل ابراهيم خليل الله ـ هفت چل موسي كليم الله ـ هش چل عيسي روح الله ـ نه چل آدم صفي الله ـ پنجاه، هزار بار بر جمال خاتم انبياء صلوات ـ [9] ز آدم و حّوا دگر نبي الله ـ شعيب و يوسف و يعقوب ـ پس خليل الله ـ ملائكان مُقّرب ـ

دگر ز جبرائيل ـ ز حسُن يوسف ـ جمال شصت بند ديو ، علي را صلوات .

در اين هنگام مرشد براي دنبال كردن شماره و رساندن آن به (114)‌ يا (117) از پنجاه به پايين مي شمارد بدينگونه:

نه چل آدم صفي الله ـ هش چل عيسي روح الله ـ هفت چل موسي كليم الله . . . . . . . تا به شماره يك برگردد. (17) شماره يا (14) شماره بازمانده از (117) يا (114) را دوباره از يك به بالا مي شمارد. ولي اگر مرشد از شمارة شصت به پائين شمرده باشد سه شماره يا شش شماره به يك مانده كه روي هم (117) يا (114) شماره مي شود شماره را به پايين مي رساند. البته اين اندازه شمارش در صورتي پيش مي آيد كه سنگ گيرنده به تواند (117) يا (114) بار سنگ بگيرد.

جاي ايستادن ورزشكاران در گود

در گود هر يك از ورزشكاران به فراخور مقام خود در جايي مي ايستند. كار كُشته‌ترين و كار آزموده‌ترين و سالمندترين آنها كه پيش كسوت ديگران خواهد بود «مياندار» مي شود و ميان گود روبروي مرشد مي ايستد . ورزشكاري كه پس از او از ورزشكاران ديگر سالمندتر و آزموده تر است پاي (سَر دَم) مي‌ايستد . اگر در ميان ورزشكاران «سيّد» ي باشد و در ورزش باستاني پختگي چندان هم نداشته باشد پاي (سَر دَم) مي ايستد و اگر شايستگي ميانداري داشت در ميان گود مي رود و ميانداري مي كند. در اين صورت پيشينه‌ترين ورزشكار روبروي او (پاي سر دم) يا پشت او مي ايستد. ورزشكاري كه از ديگران ناآزموده تر و ناپخته تر است و به او (تازه كار) مي گويند، جايش در گود پشت سر مياندار است. ديگر ورزشكاران از بزرگ تا كوچك (از نظر آزمودگي) به ترتيب كنار گود دورادور مياندار مي ايستند.

شنا رفتن

پيش از شنا رفتن، مياندار يكي از تخته شناها را كه در غرفه اي روي هم ريخته شده است برمي‌دارد و به دنبال او ورزشكاران يكي پس از ديگري ، تخته اي را برمي دارند و درو گود مي‌ايستند. سپس مياندار دور گود مي‌گردد و به هر يك از ورزشكاران ميانداري كردن را تعارف مي كند. آنگاه از همه رخصت مي طلبد و تخته‌اش را در ميان گود مي گذارد و زانوان و پنجه پا در كف گود قرار مي دهد و دو لبه تخته شنا را با دست مي گيرد . گاهي مرشد يا مياندار از ورزشكاري كه آوزاي خوش و گيرا دارد درخواست مي كند كه چند بيتي به مناسبت حال و مقام بخواند و پيش از اينكه او خواندن را آغاز كند «مياندار» يا «مرشد» مي گويد: (مزد دهنش به محمد صلوات) و همه صلوات مي فرستند و با صلوات فرستادن ورزشكاران ، آوازه خوان كمي خستگي در مي كند و سرانجام آواز خود را چنين به پايان مي رساند: [10]

يا رَب بِه حَـّقِ نادَ علياً سَيَنْجَلي يا رَب بِه حَـّقِ شاه نَجَف مُرْتضي عَلي

افتادگان وادي غم را بگير دست يا مصطفي محمد و يا مرتضي علي

مياندار و ورزشكاران ميل مي گيرند

و آنگاه همه صلوات مي فرستند سپس مياندار دو پايش را پس مي برد و از يكديگر باز مي گذارد و به مرشد نگاه مي كند . ورزشكاران هم به پيروي از مياندار چنان مي كنند مرشد زنگ را به صدا در مي آورد و به ضرب مي زند و با هر تك ضربه محكمي كه مي كوبد ورزشكاران سينة خود را به سوي تخته شنا خم و نزديك مي كنند . گاهي در كشاكش شنا رفتن مياندار با صدايي كه از خستگي بريده به گوش مي رسد فرياد مي زند (علي بابا) و با دست به مرشد اشاره مي كند كه آهنگ ضرب را تندتر كند تا آنها شيوة شنا رفتن را عوض كنند.

ورزشكاري در ميان گود چرخ تيز مي زند

ورزشكاران چهار گونه شنا مي روند:

شناي كرسي ـ شناي دست و پا مقابل ـ شناي دو شلاقه ـ شناي پيچ.

شناي كرسي: در اين شنا ورزشكاران پس از اين كه تخته شنا را بر كف گود گذاشتند دو سر آن را مي گيرند و دو پا را در برابر آن تا آنجا كه بتوانند چنان از هم باز مي كنند كه كف پاهايشان از كف گود بلند نشود و سپس شنا مي روند.

شناي دست و پا مقابل : در اين شنا ، دو دست ورزشكار بر روي تخته به فاصلة بيست سانتي متر از هم قرار دارد و پاهاي او در امتداد تن كشيده و جفت است.

شناي دو شلاقه: شناي دو شلاقه همان شناي (دست و پا مقابل) است با اين فرق كه در آن دو بار پياپي شنا مي روند و پس از آن كمي درنگ و خستگي در مي كنند و سپس دوباره ديگر پياپي شنا مي روند. اين روش را تا پايان ورزش نگاه مي دارند.

شناي پيچ: در اين شنا مانند شناهاي ديگر دست هاي ورزشكار بر روي تخته از يكديگر باز است و او نخست در حركت اول سر خود را زير بغل چپ مي برد و تنة خود را به سوي راست مي چرخاند و در حركت دوم ، سر خود را زير بغل راست مي برد و تنه را به سوي چپ مي چرخاند و شنا را به همين روش ادامه مي دهد.

نرمش : ورزشكاران پس از شنا رفتن بر مي خيزند و بي آنكه تخته شنا را از كف گود بردارند براي در كردن خستگي نرم و آرام بدن خود را تكان ميدهند و اين حركت را نرمش مي نامند. مرشد هنگام نرمش كردن ورزشكاران آهنگي ملايم مي گيرد و اشعار را با آهنگ مخصوص نرمش مي خواند . روش نرمش هر مياندار با مياندار ديگر اندكي اختلاف دارد.

ميل گرفتن: ورزشكاران هر كدام يك جفت ميل از جايگاه ويژه ميل‌ها كه در بالاي گود و نزديك آن است بر مي دارند و نخست مياندار به هر يك از ورزشكاران تعارف مي كند كه ميانداري بپذيرند و اگر كسي نپذيرفت، همان مياندار ميل‌ها بر شانة خود مي گذارد و ديگران از او پيروي مي كنند وبا ضرب مرشد ميل گرفتن را آغاز مي كنند . ميل گرفتن سه گونه است: ميل سنگين ـ ميل چكشي يا (سرنوازي) ـ [11] ميل جفتي.

ميل سنگين : ورزشكاران با آهنگ ضرب و آواز مرشد آرام و سنگين يك بار ميل دست راست را روي شانه و پشت و پهلو و سينة راست مي چرخانند و ميل ديگر را پيش سينة چپ رو به بالا نگاه مي دارند، و بار ديگر ميل دست چپ را روي شانه و پشت و پهلو و سينة چپ مي چرخانند و ميل ديگر را پيش سينة راست رو به بالا نگاه مي دارند . اين كار به اين روش ادامه مي يابد.

ميل چكشي يا سرنوازي: ورزشكاران با آهنگ ضرب مرشد كه تند و با شتاب است ميل را بروي شانه ها و پشت و پهلو و سينه به تندي مي چرخانند.

ميل جفتي: نخست دو ميل را در برابر هم روي سينه نگاه مي دارند سپس پي در پي باهم به پس مي برند و بازمي‌گردانند . ورزشكاران پس از ميل گرفتن براي در كردن خستگي دستة ميل‌ها را در دست مي گيرند و ته آن را بر كف گود مي گذارند و ميل‌ها را تك تك پيش و پس مي برند و مي نشينند و بلند مي شوند. اين گونه نرمش و ميل گرفتن را (خَمْ گيري) مي گويند.

پا زدن: مياندار در ميان گود مي ايستد و ورزشكاران پيرامون او گرد مي آيند. نخست پاي آرامي مي زنند كه به آن پاي (نَرْمْ) مي گويند و آن چنين است كه ورزشكار پنجه يك پا را اندكي از زمين بلند مي كند و بر روي پنجة پاي ديگر ، خود را تكان مي دهد و به آرامي پيش و پس مي رود.

ورزشكاران در زورخانه چهار جور پا مي زنند:

1ـ پاي اول (پاي چپ و راست) 2ـ پاي جنگلي 3ـ پاي تبريزي اول و دوم و پاي شوم 4ـ پاي آخر.

1ـ پاي اول: ورزشكاري روي پنجة پا مي ايستد و پاي‌ها را پي در پي به چپ و راست مي گذارد. بدين گونه كه يك بار پاي راست را در كناره بيروني پاي چپ مي گذارد و در پي آن پاي چپ را در كناره بيروني پاي راست مي گذارد و اين كار را تند و پي در پي ادامه مي دهد و در همين حال تن خود را نرم و آرام مي جنباند.

2ـ پاي جنگلي: ورزشكار روي پنجه هاي پا مي ايستد و با آواز و صداي ضرب مرشد يك بار سنگيني بدن خود را روي پنجة پاي چپ مي اندازد و پاي راست را به پيش پرتاب مي كند و بار ديگر روي پنجة پاي راست مي ايستد و پاي چپ را به پيش پرتاب مي كند. اين كار تند و پي در پي انجام مي گيرد گاهي ورزشكار ، ميان پاي جنگلي زدن (رُخصت) مي‌طلبد و ميان گود مي آيد و مي چرخد. در اين هنگام ورزشكاران ديگر در كنار گود مي ايستد و او را نگاه مي كنند.

3ـ پاي تبريزي .

الف ـ پاي اول: ورزشكار همآهنگ با ضرب مرشد ، هر بار بر يكي از دو پاي خود تكيه و پاي ديگر را به پيش پرتاب مي كند. در اينحركات دست‌ها نيز مي‌جنبد.

ب ـ پاي دوم: پس از پاي اول ، مياندار از ميان گود با دست به مرشد اشاره مي كند و مرشد بي درنگ آهنگ ضرب [12] را تند مي كند و مياندار به شرح زير (دو پا) مي زند، يكبار پاي راست و بار ديگر پاي چپ را به پيش پرتاب مي كند و آنگاه پاي‌ها را يكي يكي كمي از زمين برمي‌دارد و مي گذارد و در اين حال تمام بدن خود را نيز به نرمي تكان مي دهد.

ج ـ پاي سوم: پس از پاي دوم مياندار باز با دست به مرشد اشاره مي كند و مرشد آهنگ ضرب را عوض مي كند . در اين هنگام مياندار «سه پا» مانند «دو پا زدن» است با اين فرق كه ورزشكار سه پا را پشت سر هم يكي پس از ديگري پرتاب مي كند و آنگاه كمي درنگ مي كند و دوباره همين روش پا مي زند.

4ـ پاي آخر: ورزشكار روي پنجه هاي دو پا مي ايستد و با آواز مرشد تند و پشت سر هم پاها را بلند مي كند و يكي پس از ديگري به عقب مي برد و باز مي گرداند گويي دونده اي است كه در جاي خود ايستاده است و پيش نمي رود.

چرخ زدن

چرخ زدن پنج گونه است:

1ـ چرخ جنگلي 2ـ چرخ تيز 3ـ چرخ سبك و چمني 4ـ چرخ تَك پِر 5ـ چرخ تَك پِر

چرخ جنگلي: ورزشكار در ميان گود مي آيد و دست‌ها را در امتداد شانه نگاه مي دارد و به نرمي خود را تكان مي دهد و آرام و همآهنگ با صداي ضرب مرشد، دور گود مي چرخد.

چرخ تيز: ورزشكار درميان گود يا دور گود بسيار تند به دور خود مي چرخد . گاهي سرعت چرخ آنقدر زياد مي شود كه هيكل چرخنده را نمي توان تشخيص داد.

چرخ سبك چمني : ورزشكار در چرخ سبك و چمني نه تند و نه آرام بلكه سنگين و زيبا به درو خود مي چرخد و با چرخ دور گود را هم مي پيمايد.

چرخ تَك پِر: ورزشكار پس از يك بار بدور خود چرخيدن ، يك بار هم به هوا مي جهد و در هوا چرخي به دور خود مي زند . گاهي هم چرخنده دو دست راست را روي هم بر سينه مي گذارد و چرخ مي زند . معمولاً ورزشكار «تك پرها» را در هوا در گوشه هاي گود انجام مي دهد.

سه تَك پِر: ورزشكار سه بار به دور خود مي چرخد آنگاه يك تك پر در هوا مي زند . مرشد براي هر يك از چرخ‌ها آهنگي ويژه بر ضرب مي گيرد.

يكي از ورزشكاران چرخ تك پر مي زند

كبـّاده كشيدن: كباده را همه ورزشكاران نمي كشند و كسانيكه بخواهند بكشند پس از چرخ زدن دوتا دو‌تا يا تك تك از مرشد يا پيش كسوت «رُخصت» مي گيرند و هر كدام كباده‌اي برمي‌دارند و با دو دست در بالاي سر نگه مي دارند . كباده كشيدن به اين گونه است كه ورزشكار كمان كباده را با دست راست و زنجير آن را با دست چپ مي گيرد (و برخي هم از ورزشكاران برعكس) و بالاي سر در اين حالت دو بازوي او كمي تا شده است نگه مي دارد. و با ضرب و آواز مرشد ، يك بار دست راست را در امتداد شانه نگاه مي دارد و دست چپ را بر روي سر خم مي كند و مي خواباند و بار ديگر دست چپ را در امتداد شانه نگاه مي دارد ، و دست چپ را بر روي سر خم مي كند و مي خواباند و بدين گونه ورزشكار كباده كشيدن را ادامه مي دهد. او بايد به روي پنجه هاي دو پا به ايستد و با آهسته و نرم حركت دادن كباده پا به پا بشود و پيش و پس برود .

كُشتي

در گذشته پس از پايان يافتن ورزش ، كشتي‌گيران و پهلوانان ميان گود مي رفتند و دو به دو با هم كشتي مي گرفتند دو كشتي گير نخست (فرو مي كوبيدند2) آنگاه مرشد لنگي به [13] ميان هر دو كشتي گير پرتاب مي كرد تا دست نگه دارند كه شعر(گُل كُشتي) خوانده شود. كشتي‌گيران در كنار هم به پهلو، رو به قبله خم مي شدند و يك دست را بر گردن يكديگر و دست ديگر را روي زانو مي گذاشتند و مرشد شعر (گل كشتي) را مي خواند يا يكي از ورزشكاران كه آواز خوشي داشت در لبة ديوار گود مي نشست و از حاضران (رُخصت) مي طلبيد و گل كشتي را مي خواند:

در معركه ها درنگ مي بايد كرد خون برجگر نهنگ مي بايد كرد

پوشند يلان زره به پيكار اينجاستجايي كه برهنه جنگ مي بايدكرد

دو كشتي گير پس از اينكه مرشد يا خواننده مي گويد:

خدا را سجود ، پيران را عزّت، جوانان را قدرت ، رَبُ المَشِرقين وَ رَبُ المَغـِربين فَبايّ آلاء رَبكُما تُكـّذبان ، كف گود را دست مي بوسيدند و كشتي را آغاز مي كردند.

دعا كردن

پس از پايان ورزش ، مرشد مي گويد (اول و آخر مردان عالم بخير) و به زنگ مي زند و تنبك را كنار مي‌گذارد و مي نشيند . در اين هنگام مياندار و ورزشكاران ديگر كه هر يك لنگي بر دوش انداخته اند به كنار گود مي آيند و به لبه آن تكيه مي دهند و مياندار ديگران را احترام مي گذارد و تعارف مي كند. اگر كسي نپذيرفت خود او به دعا كردن مي پردازد و ورزشكاران و تماشاچيان هم باهم پس از هر يك از دعاهاي او (آمين) مي گويند. دعا چنين است:

دست و پنجه مرشد درد نكند. خداوند نسل سادات را زياد كند و دشمن و بدخواه سادات را از صفحه زمين براندازد. پروردگارا به حَـّق عـَّزت و جَلالت قَسَمَت مي دهيم كه تيغ شاه اسلام پناه ما را «بُـّرا» (بُـّران) بگردان، سايه بلند پايه اش را از سر آب و خاك ايران و فرداً فرد ايرانيان كم و كوتاه نفرما. پروردگارا شرّ شيطان و بلاهاي ناگهاني، نفس امارة آخر الزّمان را از بلاد اسلام دور بگردان . خداوندا بانيان ورزش را كه مرده اند و رفته اند رحمت بفرما. در دنيا و آخرت زبان مار را به ذكر لا الله الا الله گويا بفرما . پروردگارا تورا قَسَم مي دهم به حَقّ مقـّربان درگاهت در دنيا ما را از زيارت ائمه اطهار و در آخرت از شفاعت ابا عبدالله بي بهره منما. سپس مياندار مي گويد:

بر آن كساني رحمت باد كه خداوند رحمتشان كرده . در دنيا و آخرت ما را روسفيد و نام نيك بگردان. يك صلوات ختم كنيد. حاضران صلوات مي فرستند و دعا پايان مي پذيرد.

گل ريزان

يكي از ديدني‌ترين جشن‌ها كه در زورخانه بر پا مي شود (گل ريزان) است. جشن بيشتر در شبهاي ماه رمضان براي بزرگداشت پهلوانان بنام و كهن بر پا مي شود و در آن پهلوانان و ورزشكاران قديمي و با سابقه و بزرگان و سرشناسان محل دعوت مي شود و هر يك از آنان دسته گلي با خود مي آورند و در و ديوار زورخانه نيز با گل پوشيده مي شود . در جاهاي خاص و روي ميز شيريني و ميوه چيده مي شود. پس از يك دور ورزش و بازيهاي ورزشي و چند كشتي ميان پهلوانان بنام ، يكي از پيش كسوت‌ترين ورزشكاران درباره مقام پهلواني كه (گل ريزان) براي او برپا شده است سخن مي‌راند. اكنون «گل ريزان» بيشتر براي بزرگداشت ، و پاس پهلوان يا ورزشكار آزموده و قديمي برپا مي شود و هم چنين براي كمك به خانوادة ورزشكاراني كه درآمد كافي براي گذراندن زندگي خود ندارند يا گرفتاري‌هايي زندگي آنان را آشفته كرده است .براي «گل ريزان» دعوت نامه هايي با عنوان «همت عالي» و به ارزشهاي گوناگون چاپ مي كنند و پولي را كه از اين راه گرد مي آيد به ورزشكار يا خانواده او مي دهند.

** بازي‌هاي محلي الك دولك

نوع بازي : دست جمعي

تعداد بازيكنان :حداقل در هردسته 10 نفر

سن بازيكنان : 12 تا17 سال

وسايل بازي: دوتا آجريا سنگ، يك قطعه چوب به طول 10سانتي متر به نام الك ويك قطعه چوب به طول يك متربه نام دولك

محل بازي: فضاي باز، زمين صاف وهموار

هدف بازي: رشد مهارتهاي حركتي، چابكي وتقويت عضلات دست وپا

شرح بازي: ابتدا بازيكنان بين خود دونفررا به عنوان سردسته انتخاب مي‌كنند. سپس دوسردسته ازطريق يارگيري ،يارهاي خودراانتخاب مي‌كنند.درانتخاب يار ،سرعت وقواي جسماني اهميت دارد.بعد ازيارگيري،دودسته بين خودشان قرعه مي‌اندازند تامعلمو كنند كدام دسته بازي راشروع كنند.سردسته اي كه مي‌خواهد بازي راشروع كند،دريك محل اززمين بازي دوتاسنگ رابه فاصله يك وجب دست،كنارهم قرار مي‌دهد.بعد چوب الك راروي آن مي‌گذارد وچوب دولك را به دست مي‌گيرد.يارانش هم دور سردسته جمع مي‌شوند.آن وقت بااجازه سردسته دوم بازي را شروع مي‌كنند.

ابتدا نوك چوب دولك رازير چوب الك مي‌گذلرد وبا چند بار حركت دادن آن به چپ وراست،بايك حركت چوب الك را به هوا پرتاب مي‌كند.دراين هنگام دسته مقابل كه منتظر پرتاب شدن چوب الك درهوا هستند ،به دنبالش مي‌دوند تاآن را بگيرند. اگرچوب الك رادرهوا گرفتند،بازي به نفع آنها تمام مي‌شود و گروه بازنده بازي را به گروه دوم واگذار مي‌كنند.اما اگرچوب الك را نگرفتند،يكي ازبازيكنان همان دسته اول، چوب الك رابرمي دارد وازهمان محلي كه به زمين افتاده است به طرف محلي كهازآنجا به هوا پرتاب شده،نشانه گيري كرده وپرتاب مي‌كند.طوري كه درهمان محل به زمين بنشيند.

دراين وقت بازيكني كه الك را به هوا پرتاب كرده است ،درآن محل ايستاده تا باچوب دولك مانع به زمين رسيدن چوب الك شود. حتي مي‌تواند با همان چوب دولك به چوب الك بزند وآن را دوباره به هوا پرتاب كند.اما اگرنتواند مانع به زمين افتادن الك شود ،اين بار نوبت آن بازيكن تمام شده وبازي رابه يكي ازياران خود تحويل مي‌دهد كه بازي را ادامه دهد.ولي اگرالك راطوري زد كه به هوا پرتاب شد ، درمحلي ديگربه زمين افتاد ،همان بازيكن كه الك را به هوا پرتاب كرده باچوب دولك فاصله بين الك تا محلي كه چوب الك ازآنجا به هوا پرتاب شده رااندازه گيري مي‌كندو گروهشان امتيازمي گيرد.(هريك باراندازه دولك ،يك امتيازاست) بازي دوباره ادامه پيدامي كند تاهردسته كه توامست حدنصاب امتياز راكسب كند برنده بازي مي‌شود.

** هفت سنگ بازي

● اهداف كلي: ايجاد روحيه همكاري، تقويت و مهارت در نشانه گيري و بهبود سرعت

● اهداف جزيي: پرورش روحيه ايثار، ايجاد رقابت سالم و تمركز حواس

● تعداد بازيكن: 4 الي 16 نفر

● سن بازيكنان: 6 الي 15 ساله

● ابزار لازم: يك عدد توپ تنيس

● محوطه بازي: جايي مانند حياط مدرسه

شرح بازي: افراد به دو گروه مساوي تقسيم شده و هر كدام يكي از بازيكنان خود را به عنوان سردسته و رهبر برمي گزينند. يك گروه در فاصله ي معيني از محل هفت سنگ، كه روي هم چيده شده اند قرار مي گيرند تا به نوبت با توپ تنيس سنگها را مورد هدف قرار داده و بزنند.

گروه دوم نيز در پشت هفت سنگ، منتظر نتيجه اند تا هرگاه توپ پرتاب شده توسط گروه اول به هفت سنگ برخورد نكرد، فوراً جايشان را با آن گروه عوض كنند. ولي اگر برخورد كرد و آرايش آنها را برهم زد، توپ را بردارند و با پاسكاري و هدف گيري سعي كنند نفرات گروه اول را با توپ بزنند كه اگر اصابت كند، از دور بازي اخراج مي شود.

و همچنين نفرات گروه اول در هر فرصتي كه به دست آورند به سراغ سنگها مي روند تا انها را روي هم بچينند و يك امتياز بگيرند و مشخص است كه براي انجام چنين كاري، يكي از دوستان بايستي خود را به خطر انداخته و يارش را در مقابل ضربات توپ پوشش دهد و چنانچه اگر باز هم مورد ضرب توپ قرار گرفت و از بازي اخراج شد، ديگري كار را به اتمام مي رساند ولي اگر ديگر بازيكني نمانده باشد، بازي تمام و در دور بعدي جاي و نقش گروه ها عوض مي شود.

در پايان، گروهي كه زودتر 7 امتيز را كسب نمايد برنده است.

نكات : اين بازي در شكل ديگري با شرايط فوق درون يك دايره ي بزرگ اجرا مي شود در مركز همين دايره دايره ايي كوچيكتر كه محل چيدن هفت سنگ است رسم شده است همه بازيكنان در خارج از دواير هستند بعد از برخورد توپ گروه اول و ريختن آنها يكي از افراد گروه دوم تمام اعضاي گروه اول را در داخل دايره تعقيب ميكند تا آنها را با دست بزند و مانع از چيدن سنگ ها روي هم شود و هر گاه خسته شد نفر بعدي مسئوليت تعقيب را به عهده مي گيرد...

نتيجه بازي : اين بازي دسته جمعي است پس رشد اجتماعي و طبيعي كودك را فراهم و سرعت انجام و عكس العمل هايش را بالا مي برد.ضمنا با مفاهيمي نظير رهبري - همكاري - شكست - پيروزي آشنا مي شود.

**گرگم به هوا

● اهداف كلي: پرورش روحيه ايثار، تعاون و نوعدوستي و استقامت

● اهداف جزئي: بهبود عمل ها و عكس العمل ها

● تعداد بازيكن: 10 الي 30 نفر

● سن بازيكنان: 7 الي 13 ساله

● ابزار لازم: ندارد

● محوطه بازي: 30 × 20 متر

● شرح بازي: ابتدا بازيكنان در محل بازي جمع مي شوند و يكي از آنها به قيد قرعه با عنوان گرگ معرفي مي شود. او تلاش مي كند ساير بازيكنان را كه در محوطه بازي پراكنده هستند تعقيب و از پشت با دست لمس كند. البته بچه ها موقعي از دست گرگ در امان هستند كه:

1- در جاي بلندتري نسبت به گرگ بايستند (گرگم به هوا)

2- و يا دو نفري، دست يكديگر را گرفته باشند، يعني هنگامي كه يكي از آنها تحت تعقيب گرگ قرار گرفته و در گوشه اي از زمين به خطر افتاده، يكي از دوستانش مي تواند با استقبال خطر به سويش برود و به او كمك كند (برادر كمكم كن).

پس چنانچه فردي توسط گرگ لمس و يا از خط محدوده خارج شد بنابر نظر مربي يا معلم ورزش يا بركنار مي گردد و يا به جاي گرگ انجام وظيفه مي نمايد و اگر دو بازيكن همواره در كنار هم باشند از سوي مربي اخطار مي گيرند.

● نكات: 1- اين بازي در بعضي جاها، با تفاوت كمي به اجرا در مي آيد. بدين صورت كه وقتي گرگ، يكي از آنها را لمس كرد و يا زد، آن بازيكن، دستش را روي ناحيه لمس شده مي گذارد و در معيت گرگ اصلي به شكار سايرين مي پردازد.

در ادامه بازي است كه بر تعداد گرگها افزوده مي شود و بازي تا آخرين نفر ادامه مي يابد و فردي كه بتواند از اين مهلكه جان سالم بدر ببرد، برنده مسابقه است.

2- براي شيريني و جذابيت بازي مي توان از چاشني (استوپ و استارت) در مواقع خطر استفاده كرده و با گفتن آن گرگ را مجبور به صبر و انحراف كنند.

● نتيجه بازي: كودكان با انجام اين بازي، پي به مفهوم اتحاد و همبستگي برده و ياد مي گيرند كه چگونه در مقابل مكر و حيله دشمنان و بدخواهان تسليم نشوند.

چهارشنبه 20 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن