تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816406745
فیلم بد ساختن بهتر از فیلم نساختن است
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فيلم بد ساختن بهتر از فيلم نساختن است
"صداها" را وحشتناک دوست دارم/ فيلم بد ساختن بهتر از فيلم نساختن است کارگردان فيلم سينمايي "صداها" فيلم بد ساختن را بهتر از فيلم نساختن ميداند و معتقد است در "صداها" تلفيق عشق، جنايت و تجربه بهترين فيلم او را شکل داده است. خبرگزاري مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: فرزاد موتمن سه فيلم ساخته که در ميان کارنامهاش جايگاهي ويژه دارند، "هفت پرده" که ورودي متفاوت به سينماي حرفهاي بود، "شبهاي روشن" در ادامه آن مسير تازه و "صداها" که پختگي و تسلط تکنيکي اين کارگردان را نشان ميدهد. "صداها" به گفته اين کارگردان کاملترين فيلم او تا امروز است. * شما بعد از مدتها با "صداها" به سينمايي برگشتيد که مورد علاقهتان است. در سالهاي اخير در تلويزيون پرکار شدهايد. فکر نميکنيد اين باعث شود از نگاهي که در سينما دنبال ميکنيد فاصله بگيريد؟ـ فرزاد موتمن کارگردان فيلم سينمايي "صداها": اين اظهار نظرها که من از مسير اصلي دور شدهام و حتي از سعيد عقيقي هم اين را شنيدهام به اين دليل است که خيليها فکر ميکنند من کار در سينما را با "هفت پرده" شروع کردم. در حالي که من پيش از آن 40 مستند ساختم و همه آثار دلخواه من نبودند. فقط چند مستند مانند "جيران"، "بچهها در هور بازي ميکنند"، "حوض نقاشي" و"شور گل" را دوست داشتم و بقيه مورد علاقه من نيستند. اما بايد اين کارها را ميکردم.حرفه من فيلمسازي است و منبع درآمد ديگري ندارم. بايد کرايه خانه و خرج زندگي خود را تامين کنم. درست است زندگي محقر و کوچکي دارم، اما همين هم به منبع درآمد نيازمند است. هيچکس براي روياهاي ما پول نميدهد. من پولدار نيستم و قرار نيست ارثي به من برسد، حرفه من فيلمسازي است و از اين راه امرار معاش ميکنم، پس بايد در تلويزيون و سينما کار کنم. در عرصه مستند کار سفارشي و صنعتي ميساختم. فيلمهاي زيادي درباره مرغداري، جوشکاري، شيشهگري، سفالگري و... ساختم.* آن زمان مخاطب شما را نميشناخت و هنوز "شبهاي روشن" را نساخته و اين انتظار را به وجود نياورده بوديد؟ـ مسير من همان مسير است اما از کمکاري بدم ميآيد. از اينکه منتظر شوم پروژه مورد علاقهام را بسازم متنفرم. اين کار بيهوده است. ساختن فيلم بد بهتر از فيلم نساختن است. وقتي کاري نميسازيد حتما فراموش ميشويد. کيفيت هميشه از دل کميت ميآيد. بعضي کارهاي هر فيلمسازي بهتر است. وقتي ميگويم يک جاهايي از مسيرم دور شدهام، توقعي است که از خودم دارم.هنگام توليد "هفت پرده" اميدها و آرزوهايي داشتم و فکر کردم با اين فيلم ميتوانيم يک روند ايجاد کنيم و آن را ادامه دهيم. معتقد بودم ديگران ميآيند کنار ما و تبديل به موج و جريان ميشويم. اما واقعيت مانند يک سيلي به گوش من خورد. فيلم اکران نشد. در مطبوعات يکي دو نفر نقد مثبت درباره آن نوشتند و بيشتر منتقدان من را متهم کردند که ميخواهم اداي کيشلوفسکي را دربياورم.فرزاد موتمن سه فيلم ساخته که در ميان کارنامهاش جايگاهي ويژه دارند، "هفت پرده" که ورودي متفاوت به سينماي حرفهاي بود، "شبهاي روشن" در ادامه آن مسير تازه و "صداها" که پختگي و تسلط تکنيکي اين کارگردان را نشان ميدهد. "صداها" به گفته اين کارگردان کاملترين فيلم او تا امروز است. * اما بعد از گذشت سالها، وقتي بحث اکران "هفت پرده" از سوي تهيهکننده اعلام شد، مورد استقبال منتقدان قرار گرفت؟ـ اين اتفاق در تاريخ سينما هم زياد افتاده است. مارک رابسن سال 1941 شاهکاري به نام "هفتمين قرباني" ساخت و در آن زمان مورد توجه قرار نگرفت و همه آن را فيلمي بيارزش و مبتذل دانستند. اين فيلم درجه يک و خوب سرکوب شد. بعد از 19 سال وقتي آنتونيوني براي "ماجرا" نخل طلا گرفت، همانجا گفت ايده اصلي فيلم را از "هفت قرباني" گرفته است. بعد از اين تازه همه دنبال ديدن اين فيلم بودند. گرچه دير شده بود و رابسن زير چرخ دندههاي سينماي تجاري مدام فيلمهاي بد ميساخت.من چون اينها را ميدانم سعي ميکنم واقعبينانه به اطرافم نگاه کنم. به همين دليل از ايدهآلگرايي متنفرم و از گزيدهکاري پرهيز ميکنم. بعد از "هفت پرده" خوشبختانه با سعيد عقيقي "شبهاي روشن" را کار کرديم. اين فيلم را هم سينماها حاضر نبودند اکران کنند. من با بحران روبرو شدم و فکر کردم با اين شرايط فراموش ميشويم. به همين دليل تصميم گرفتم جادهام را گسترش بدهم و آن را وسيع کنم. "باجخور" بعد از "هفت پرده" به من پيشنهاد شد و آن را رد کردم.خودم اين پروژه را به چند نفر ديگر پيشنهاد کردم. اما در لحظه آخر دوباره به خودم رسيد. "باجخور" به جنس فيلمهايي که دوست دارم نزديک است. اين يک شبهه است که برخي فکر ميکنند "باجخور" فيلم مورد علاقه من نيست. شفاف بگويم اين فيلم براي من از "شبهاي روشن" عزيزتر و بهتر و سينماييتر است و کارگرداني خوبي دارد."باجخور" حاصل گرايش من به سينماي درجه دو است.من عاشق فيلمهاي Grade B هستم. از فيلمهاي اسکاري، جشنواره کن و ونيز نفرت دارم و هرگز اين فيلمها را نميبينم. "داگويل" لارس فن ترير نفرتانگيز است. من فيلمهاي کمهزينه جنايي و مثلث عشقي را دوست دارم. آثار برگمان را نميتوانم تحمل کنم، سينماي مورد علاقه من بيشتر شبيه "باجخور"است. اما "شبهاي روشن" را هم دوست دارم. چون خيلي از زندگي شخصي خودم ميآيد. شخصيت استاد خيلي شبيه من است.
* "صداها" چه جايگاهي در کارنامه شما دارد؟ـ "صداها" را وحشتناک دوست دارم و فکر ميکنم بهترين فيلم من است. عشق، جنايت و تجربهگرايي با يکديگر تلفيق شده و فکر ميکنم بيشتر از همه آثار ديگرم به آن علاقمندم. "جعبه موسيقي" سينماي دلخواه من نيست. ولي بين "باجخور" و "جعبه موسيقي" چهار سال فاصله است. در اين سالها اعلامنشده بايکوت شدم. با عقيقي پنج طرح و فيلمنامه کار کردم که همه به بنبست رسيد.با اميد روحاني سه فيلمنامه کار کردم که به مرحله توليد نرسيد. همه جا به من به نوعي گفتند نه. ظاهرا قرار بود از سينما دور شوم. امکان فيلمسازي ديگر برايم وجود نداشت. البته براي فيلمنامه "آفتابپرست" به نويسندگي شادمهر راستين که بسيار به آن علاقمندم، پروانه ساخت گرفتيم اما در بنياد سينمايي فارابي توليد آن را متوقف کردند.* چطور تصميم گرفتيد "جعبه موسيقي" را بسازيد که هنوز اکران نشده و زياد مورد استقبال منتقدان قرار نگرفت؟ـ دوره بدي بود، عقيقي از تهران رفته بود و در اصفهان کار ميکرد. به نظرم رسيد ديگر آيندهاي براي ما نيست. آن دوره "جعبه موسيقي" به من پيشنهاد شد. اين فيلمنامه را پذيرفتم براي اينکه از يک جايي شروع کنم. نميتوانم بگويم اجباري در کار بود اما جزئياتي را در فيلم دوست داشتم. "جعبه موسيقي" ايده خيلي افراطي داشت که اگر با دقت ساخته نميشد ميتوانست مضحکترين فيلم تاريخ سينماي ايران باشد.اين فيلم براي من يک مبارزه بود. با خودم گفتم چقدر ميتوانم آن را خوددار و باوقار بسازم تا مخاطب به اين سفري که در فيلم مطرح شده علاقمند شود و به آن نخندد. نوع سينماي "جعبه موسيقي" مورد علاقه من نيست. اما تجربه خوبي بود. خوشساخت است. تک تک صحنهها درست به هدفي که ميخواهند ميرسند. فيلم حدود 10 دقيقه اضافه دارد که به خاطر خرده داستانهايش است. اين فيلم از طرفي کارکردن با اعتقادات عاميانه و مذهبي مردم بود."جعبه موسقي" را 13 کارگردان رد کردند. بندبازي عجيبي بود و من اين را دوست داشتم. خواستم در اين فيلم با آدمهايي مثل خودم بحث کنم و اينکه چرا نميتوانيم با اين باورها به راحتي کار کنيم. در حالي که بايد با همين باورها در دل فيلم بياوريم. البته قرار بود فيلم چند ماه پيش اکران شود و من خودم شرايط را براي آن مساعد نديدم. من در خلوتم سه فيلم "شبهاي روشن"، "هفت پرده" و "صداها" را ساختهام. البته بقيه فيلمها را هم من ساختهام و پاي مسئوليت آنها ميايستم.* چر ا به جاي "صداها" فيلمي به سبک "باجخور" نساختيد که به آن علاقه داريد؟ـ "صداها" به عقيده من به اين سبک نزديک است و جنبههاي تجربي هم دارد. من گفتم گريد بي دوست دارم و بيشتر از آن به گدار علاقمندم. بعضي از فيلمسازان که تجربي کار ميکنند برايم عزيزند. تجربه "صداها" در روايت برايم جذاب است. قرار نيست هميشه از اين جنس کار کنم. من باز هم مجبورم فيلمهاي ديگري بسازم. زيگزاگ بزنم و جاي خالي بدهم و شطرنج بازي کنم تا به حيات خود ادامه دهم. شايد در آينده شرايط بهتر شود.* چقدر معتقديد "صداها" ميتواند جريان ايجاد کند و چرا فيلمسازان مستقل که چنين آثاري را دنبال ميکنند نميتوانند به يک موج تبديل شوند؟ـ من 10 سال پيش زيادي جوان و بيتجربه بودم و متوجه اين نشدم که شرايطي براي موجسازي وجود ندارد. شرايط اقتصادي، سياسي و اجتماعي يک جامعه است که امواج را به وجود ميآورد. گاهي ما در دل اين امواج هستيم ولي ايجاد آن دست ما نيست. سينماي ما دولتي است و در واقع موجي از پائين نميتواند ساخته شود و گرايشها از بالا به سينماي ما ديکته ميشود. البته "هفت پرده" و "شبهاي روشن" تاثير خود را گذاشتند.خيلي از فيلمسازان که در 10 سال اخير وارد سينما شدند، فيلم مستقل ميسازند و سعي کردند در روايت تجربه جديد داشته باشند تا حد زيادي تحت تاثير اين دو فيلم هستند. من به زودي يک فيلم کمدي ميسازم که ممکن است خيلي هم فروش کند. با علاقه به سمت آن ميروم. در فيلمهايم سرمايي ديده ميشود که به خاطر فاصله گذاشتن بين فيلم و مخاطب است. سينماي کمدي با سرما جور درنميآيد. اين يک تجربه جديد براي من است.حرفه من فيلمسازي است و منبع درآمد ديگري ندارم. بايد کرايه خانه و خرج زندگي خود را تامين کنم. درست است زندگي محقر و کوچکي دارم، اما همين هم به منبع درآمد نيازمند است. هيچکس براي روياهاي ما پول نميدهد. من پولدار نيستم و قرار نيست ارثي به من برسد، حرفه من فيلمسازي است و از اين راه امرار معاش ميکنم، پس بايد در تلويزيون و سينما کار کنم. * تا چه حد در ساختن "صداها" به جذب مخاطب فکر کرديد؟ـ "صداها" يک فيلم جنايي، پرتعليق و هيجانانگيز با بازيگران چهره است. ميتوانستيم اميدوار باشيم فروش معقولي داشته باشد ولي با اين شرايط متاسفانه نشد.* گويا فيلمنامههاي سعيد عقيقي دکوپاژ شده است، اين خلاقيت کارگردان را کم نميکند؟ـ عقيقي تقريبا دکوپاژ شده نمينويسند. در "صداها" در بخشهايي چرخشهاي 360 درجه بود چون فيلمنامهنويس ميخواست فضا گرفته و خفه ديده شود. اين تنها در فيلمنامه لحاظ شده بود. اگر فيلمنامهاي دکوپاژشده باشد من آن را نميسازم. عقيقي يک فيلمنامه با نام "ناتمام" داشت که تقريبا دکوپاژشده بود، من متن را خواندم و خوشم آمد ولي گفتم آن را نميسازم چون دکوپاژ شده و لذت کشف را از من ميگيرد. پيشنهاد دادم خودش بسازد ولي شرايط آن مهيا نشد.* فيلمنامه "صداها" از ابتدا کامل بود يا در حد طرح با شما در ميان گذاشته شد؟ـ عقيقي ابتدا نصفي از فيلمنامه را به من داد و بعد کامل آن را خواندم. البته قصه را تلفني براي من تعريف کرد. وقتي هم در حال نگارش بود، صحنه به صحنه به من تلفن ميکرد و برايم ميخواند. فيلمنامه اوليه با آن چيزي که در حال حاضر است، يک تفاوتي دارد. ما در شکل اوليه از اين آپارتمام بيرون نميرفتيم و صحنه آخر هم به شکل ديگري بود.حتي قرار بود بازيگر ديگري براي يک از نقشها با ما همکاري کند. خانه شيرين و مادرش نيز وجود خارجي نداشت. در ايده اوليه شخصيتهاي نگار و شيرين نبودند و بعدا احساس شد اين کار يک طبقه کم دارد و از وقتي شيرين وارد قصه شد، احساس کرديم لازم است از اين خانه بيرون برود تا ما يک زندان ديگر را بيرون از اين خانه ببينيم.* در نوشتن فيلمنامه يا حتي زمان توليد ايدهاي عنوان شد که متعلق به شما باشد؟ـ من در فيلمنامه دست نميبرم و براي نويسنده حق قائلم. البته ممکن است چيزهاي جزئي را تغيير بدهم. روتوشهايي جزئي که به طور طبيعي سر کار پيش ميآيد، انجام ميدهم. من علاقه ندارم فيلمنامهنويس سر کار باشد. البته گاهي از فيلمنامهنويس دعوت ميکنم سر صحنه بيايد. در "شبهاي روشن" از سعيد عقيقي دعوت کردم پشت صحنه باشد. قرار بود بازيگران شعر بخوانند و چون او مسلط به ادبيات است ميخواستم کنار ما باشد و اين اشعار را چک کند. در "صداها" هم يک يا دو روز آمد.به عنوان قاعده ميگويم نويسنده نبايد سر صحنه باشد. وقتي او فيلمنامه را به کارگردان ميدهد بايد اعتماد کند. حضور نويسنده سر صحنه فقط اذيت ميکند. ممکن است براي تغيير ديالوگ با او تماس ميگرفتم. به هرحال اين ارتباط بين کارگردان و نويسنده اعتماد دوطرفه است. اما حضور نويسنده سر تدوين لازم است. اصولا نويسنده خوب در پيشتوليد و انتخاب بازيگر حضور دارد. براي من و عقيقي برخي بازيگران زمان نگارش مشخص ميشوند. عقيقي براي فيلم رويا نونهالي را پيشنهاد داد و من موافق بودم.* چقدر به جذب مخاطب در انتخاب بازيگران فکر کرديد؟ـ من وقتي فيلم ميسازم به مخاطب فکر نميکنم، فقط به خود فيلم فکر ميکنم. وقتي در فضاي بسته کار ميکنيد و کار پرديالوگ است و بازي بازيگران به شدت متکي به ديالوگها و نماها داخلي، نبايد خيلي درگير کلوزآپ شد . پس با اين شرايط نماي تمام قد بازيگر را زياد ميبينيم و ديدن زبان بدن در اين وضعيت مهم ميشود. بايد از بازيگران تئاتري استفاده کنيم که تجربه نمايش و دوربين را کنار هم دارند. در "صداها" فقط پگاه آهنگراني تئاتري نبود. بقيه تجربه اين کار را داشتند.* قبل از شروع فيلمبرداري تمرين يا دورخواني با بازيگران انجام ميدهيد؟ـ من هيچ وقت تمرين نميکنم و معتقدم بازيگر بايد جلوي دوربين بازي را تر و تازه ارائه کند. وقتي تمرين ميکنيد چيزي ملکه ذهن بازيگر ميشود و سر صحنه آن را کهنه اجرا ميکند. اما هميشه دورخواني ميکنيم. مهمترين نکته براي من اين است که بازيگر ديالوگ خود را چه شکلي ميگويد. تند يا کند ميخواند.شخصيتهاي "شبهاي روشن" ديالوگها را تند ميگويند، چون باهوش و تحصيلکرداند. شخصيتهاي "هفت پرده" ديالوگها را کند ميگويند چون بيپولند. وقتي بيپول هستيم قدمهايمان را دست برنميداريم. اما وقتي پولداريم با شتاب راه ميرويم. "هفت پرده" را کند گرفتيم. در "صداها" ريتم ما نه کند است نه تند. ما روي اينها با بازيگر به توافق ميرسيم.* فکر نميکنيد بار اصلي داستان بر دوش يکي از طبقههاي آپارتمان است که جنايت در آن اتفاق ميافتد يا حتي در همان طبقه حضور بازيگران حرفهاي باعث نميشود بازي ديگران در ساير طبقهها ديده نشود؟ـ به عقيده من "صداها" را از هر ديدي ميتوانيم تعريف کنيم و به قصههاي متفاوت برسيم. صدابرداري که زنش او را ترک کرده و تنها است و از سر تنهايي گاهي هم به صداهاي خانههاي اطراف گوش ميکند. دقيقا در اين لحظه بحراني که دارد مسئله متارکه با همسرش را حل ميکند، صداي قتل به گوش ميرسد.قصه دوم درباره دختر جواني به نام شيرين است که بعد از مشاجره با مادرش به خانه دوستش ميرود و به طور اتفاقي صداي قتلي را ميشنود و درگير ميشود. قصه سوم؛ رويا در روز ازدواجش با رضا متوجه ميشود همسر سابقش رضا را به قتل رسانده و به خانه او مي رود و درگير ميشود.از هر زاويه اين سه قصه درست است. البته قصه مثلث رويا، رضا و حميد اجراييتر است. براي اينکه اصل حادثه آنجا اتفاق ميافتد و طبعا پررنگتر است و آن دو قصه ديگر کمي کمرنگتر هستند و قصه اصلي را حمايت ميکنند. به نظرم ميآيد اين قصه پررنگتر است.* گويا سکانسهايي از فيلمنامه حذف شده است؟ـ "صداها" در شکل اوليه 97 دقيقه بود و ما يک صحنه کامل از بحث مادر و دختر را حذف کرديم که به نظر من چيرهايي به فيلم داده و چيزهايي از آن گرفته است. شتابي را به ريتم فيلم داده که گرچه فيلم در فضاي بسته ميگذرد ولي وقتي تمام ميشود مخاطب هنوز انرژي دارد و سالن را خوب ترک ميکند. اگر اين 12 دقيقه بود اين انرژي در مخاطب کمتر ميشد. اما نکته منفي اين است که بخشي از شخصيتپردازيها حذف و قصه شيرين و مادرش کمرنگتر شده است. شيرين (پگاه آهنگراني) تنها شخصيتي است که از بيرون ميآيد و بالاخره کاري ميکند و به پليس زنگ ميزند. به نظر ميآيد او در زندان آپارتمان گير ميکند. اما وقتي از آپارتمان بيرون ميرود و وارد خانه خودش ميشود احساس ميکند واقعا در يک زندان ديگر است. شخصيت مادر زوايايي را مطرح ميکند که مهم است. مادر نماينده نسلي افسرده است و اين افسرگي را به فرزندش منتقل ميکند. من در واقع بدون اينها فيلم را خالي ميبينم، به عقيده من بدون اينها قصه کامل نيست.* فکر نميکنيد به دليل کدهايي که در فيلم وجود دارد مخاطب بايد دو يا چند بار فيلم را بينيد؟ـ مخاطب اينگونه فيلمها را بايد چند بار ببيند. خودم با ديدن فيلم "21 گرم" بار اول متوجه همه جزئيات نشدم. البته اين فيلم روايت پازلگونه را نميخواهد و آنها اين نوع روايت را انتخاب کردند تا جذاب شود. چون خود قصه کليشه است. منطق پازلگونه تعريف کردن در اين فيلم لنگ ميزند و از فيلمهاي مورد علاقه من نيست، فيلمنامه آن حفره دارد.فيلم "يادگاري" که ديدنش عذابآور است. مشکل اساسي دارد. ما از نگاه مردي فيلم را ميبينيم که حافظه درازمدت و کوتاهمدت ندارد و بايد به آن چيزي که ميبينيم شک کنيم. من از دقيقه 30 فيلم علاقهام را به آن از دست دادم. وقتي فيلمي هيچ چيزي به من نميدهد و غير واقعي است، نميتوانم آن را تحمل کنم.* در کنار کارگرداني و فيلمنامه خوب "صداها"، چقدر معتقديد اين فيلم وابسته به تدوين است؟ـ فرامرز هوتهم تدوينگر فيلم حدود سه ماه روي آن کار کرد و مصطفي خرقهپوش به او مشاوره ميداد. به هر حال فيلم به شدت وامدار تدوين است. خصوصا اينکه شکل نهايي آن نسبت به فيلمنامه تغييراتي دارد. پيشنهاد ميکنم فيلمنامه را حتما بعد از چاپ شدن بخوانيد. "صداها" تغييرات ديگري هم داشت.بحثهاي مفصلي در تدوين شد. جلساتي پيش آمد که بسيار طول کشيد تا به نتيجه برسم و حتي گاهي بحثهاي تندي ميشد. ولي من احساس ميکنم همه آنها نتيجه خوبي داشته است. تدوين اين فيلم و دستکاري در صحنههاي آن خيلي سخت است. چون ما سه قصه را معکوس پيش ميبريم و نبايد همزماني اين قصهها را از دست بدهيم.* چقدر از شرايط اکران عمومي فيلم راضي هستيد؟ـ من توقع نداشتم با اين فيلم چنين برخوردي شود. به نظر من اين اکران ماحصل سوء تفاهم و بروکراسي است. واقعا معتقدم در سينماي ما مافيايي وجود ندارد. کلمه مافيا غير علمي است. تعداد سالنهاي ما کافي نيست. آمار نشان ميدهد ما قبل از انقلاب 750 سينما براي 25 ميليون جمعيت داشتيم و حالا نزديک به 300 سالن براي يک جامعه 70 ميليوني داريم. اين يعني بحران وجود دارد و در اين شرايط بروکراسي شکل ميگيرد.اکران ما نيز درگير بروکراسي است. تعداد سينماها کم و تعداد فيلمها زياد است. يک يا دو دفتر پخش که فيلمهاي آنها ميفروشد و ارتباطهايي قويتر با صاحبان سينما دارند، از طريق اين ارتباط و نمايندههايي که در شوراي صنفي نمايش دارند با هم يک باند تشکيل ميدهند. اين باندها شرايط بيشتري را به بعضي از فيلمها ميدهند و از برخي ديگر دريغ ميکنند. اکران ما به نوعي از شرايط غير دمکراتيک و بروکراتيک لطمه ميخورد.* پس شما فکر ميکنيد "صداها" در شرايط برابر ميتوانست مخاطب داشته باشد؟ـ "صداها" فيلم مخاطب خاص، فرهنگي و نفروش نيست. هر فيلمي فرهنگ دارد اما درجه اين فرهنگي بودن فرق ميکند. "صداها" فيلمي پرتعليق و پرکشش جنايي است با تعدادي ستاره سينما و به راحتي ميتواند فروش کند. من منظورم فروش يک ميلياردي نيست. اما اين فيلم ميتواند در شرايط طبيعي 300 ميليون بفروشد. به نظر من "صداها" اگر پنج سينما داشت و در تمام سانس به نمايش درميآمد مخاطب پيدا ميکرد.در شکل فعلي ما فقط چند سانس داريم در سينماهاي پراکنده به صورت چرخشي فيلم را نمايش ميدهيم. "شبهاي روشن" براي مخاطب محدود است. اما "صداها" اينگونه نيست. سينماداران و مسئولان فرهنگي و شوراي صنفي خيلي کهنه فکر ميکنند و تصور آنها درباره فيلمهاي کمفروش و پرفروش همان تصوري است که در دهه 40 مطرح بود.تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 334]
صفحات پیشنهادی
فیلم بد ساختن بهتر از فیلم نساختن است
فیلم بد ساختن بهتر از فیلم نساختن است-فيلم بد ساختن بهتر از فيلم نساختن است صداها را وحشتناک دوست دارم/ فيلم بد ساختن بهتر از فيلم نساختن است ...
فیلم بد ساختن بهتر از فیلم نساختن است-فيلم بد ساختن بهتر از فيلم نساختن است صداها را وحشتناک دوست دارم/ فيلم بد ساختن بهتر از فيلم نساختن است ...
نقد تلویزیونی نیازمند نگاهی تازه است
فیلم بد ساختن بهتر از فیلم نساختن است فیلم بد ساختن بهتر از فیلم نساختن است-فيلم بد ساختن بهتر از فيلم نساختن است. ... آن مسير تازه و "صداها" که پختگي ...
فیلم بد ساختن بهتر از فیلم نساختن است فیلم بد ساختن بهتر از فیلم نساختن است-فيلم بد ساختن بهتر از فيلم نساختن است. ... آن مسير تازه و "صداها" که پختگي ...
صداها درآمد!
فیلم بد ساختن بهتر از فیلم نساختن است "صداها" را وحشتناک دوست دارم/ فيلم بد ساختن بهتر از فيلم نساختن است کارگردان فيلم ... درست است زندگي محقر و کوچکي ...
فیلم بد ساختن بهتر از فیلم نساختن است "صداها" را وحشتناک دوست دارم/ فيلم بد ساختن بهتر از فيلم نساختن است کارگردان فيلم ... درست است زندگي محقر و کوچکي ...
یک فیلم گرم و خوشساخت
شدند و با آثار گرم و ستايشبرانگيزشان به فضاي جشنواره شور و حالي بخشيدند و ... فیلم بد ساختن بهتر از فیلم نساختن است من به زودي يک فيلم کمدي ميسازم که ...
شدند و با آثار گرم و ستايشبرانگيزشان به فضاي جشنواره شور و حالي بخشيدند و ... فیلم بد ساختن بهتر از فیلم نساختن است من به زودي يک فيلم کمدي ميسازم که ...
با واروژ كریممسیحی، كارگردان و نویسنده فیلم تردید
با واروژ كریممسیحی، كارگردان و نویسنده فیلم تردید-این نسل به سینمایی اعتقاد ... این موضوع هم در فیلم نساختن شما موثر بود؟ ... در ابتدای ساخت فیلم «تردید» هم دچار مشكلاتی شدید كه به عوض شدن تهیهكننده و ... بد نیست توضیح شما این سوالها را روشن كند. ... بخندد، تردید فیلم مناسبی نیست و بهتر است به تماشای چنین فیلمی نیاید.
با واروژ كریممسیحی، كارگردان و نویسنده فیلم تردید-این نسل به سینمایی اعتقاد ... این موضوع هم در فیلم نساختن شما موثر بود؟ ... در ابتدای ساخت فیلم «تردید» هم دچار مشكلاتی شدید كه به عوض شدن تهیهكننده و ... بد نیست توضیح شما این سوالها را روشن كند. ... بخندد، تردید فیلم مناسبی نیست و بهتر است به تماشای چنین فیلمی نیاید.
راستين: تهران از سينماي ما حذف شده است
فیلم بد ساختن بهتر از فیلم نساختن است البته براي فيلمنامه "آفتابپرست" به نويسندگي شادمهر راستين که بسيار به آن ... دوره بدي بود، عقيقي از تهران رفته بود و ...
فیلم بد ساختن بهتر از فیلم نساختن است البته براي فيلمنامه "آفتابپرست" به نويسندگي شادمهر راستين که بسيار به آن ... دوره بدي بود، عقيقي از تهران رفته بود و ...
مسعود کيميايي، نويسنده فيلمنامه و کارگردان دندان مار
حالا که ديگر روزگاري از دندان مار و ساخت آن رفته و بسياري حرف و مصاحبه خرج اين ... شنيده ام بعضي دوستان مي گويند دندان مار بهترين فيلم من است بعد از انقلاب. ... بيدارهايي بايد به خواب بروند تا جا براي خبر بد پيدا شود. ... يکي از دردآورترين و دشوارترين پروژه ها، تحمل پروژه فيلم نساختن است که بايد ... چه کسي بهتر از من مي داند.
حالا که ديگر روزگاري از دندان مار و ساخت آن رفته و بسياري حرف و مصاحبه خرج اين ... شنيده ام بعضي دوستان مي گويند دندان مار بهترين فيلم من است بعد از انقلاب. ... بيدارهايي بايد به خواب بروند تا جا براي خبر بد پيدا شود. ... يکي از دردآورترين و دشوارترين پروژه ها، تحمل پروژه فيلم نساختن است که بايد ... چه کسي بهتر از من مي داند.
مسعودشاهي عنوان كرد؛ جشنواره فجر شاخص پيشرفت هر ساله ...
خبرگزاري فارس: دبير بيستونهمين دوره جشنواره فيلم فجر با بيان اينكه جشنواره در ... اين منتقد سينما بيان داشت: سينما موجودي زنده است و قدرت نقد سياسي-اجتماعي در آن وجود ... وي در پاسخ به اين سوال كه بين دهههاي 60 ، 70، 80 كدام را براي سينما و خود بهتر ... فيلم نساختن فضيلت نيست چراكه بايد براي فيلم نساختن هم فيلم ساخت.
خبرگزاري فارس: دبير بيستونهمين دوره جشنواره فيلم فجر با بيان اينكه جشنواره در ... اين منتقد سينما بيان داشت: سينما موجودي زنده است و قدرت نقد سياسي-اجتماعي در آن وجود ... وي در پاسخ به اين سوال كه بين دهههاي 60 ، 70، 80 كدام را براي سينما و خود بهتر ... فيلم نساختن فضيلت نيست چراكه بايد براي فيلم نساختن هم فيلم ساخت.
باجخور
فیلم بد ساختن بهتر از فیلم نساختن است "باجخور" بعد از "هفت پرده" به من پيشنهاد شد و آن را رد کردم.خودم اين پروژه را ... اين يک شبهه است که برخي فکر ميکنند ...
فیلم بد ساختن بهتر از فیلم نساختن است "باجخور" بعد از "هفت پرده" به من پيشنهاد شد و آن را رد کردم.خودم اين پروژه را ... اين يک شبهه است که برخي فکر ميکنند ...
فیلم بیضایی بسیار ایرانی است
فیلم بیضایی بسیار ایرانی است-وبلاگ > فکوهی، ناصر - گفتوگویی درباره ... عملا و اگر بخواهم دقیقتر بگویم به دلایل فناورانه در آن دخالت بکنند یا بهتر است بگوئیم ..... دلیل نیز روشن است زمانی که ساختن یک فیلم «آکشن» به نسبت یک فیلم ... که پس از فیلم «سگکشی» که در سال 79 آن را ساخته بود دیگر فیلمی نساخته است.
فیلم بیضایی بسیار ایرانی است-وبلاگ > فکوهی، ناصر - گفتوگویی درباره ... عملا و اگر بخواهم دقیقتر بگویم به دلایل فناورانه در آن دخالت بکنند یا بهتر است بگوئیم ..... دلیل نیز روشن است زمانی که ساختن یک فیلم «آکشن» به نسبت یک فیلم ... که پس از فیلم «سگکشی» که در سال 79 آن را ساخته بود دیگر فیلمی نساخته است.
-
گوناگون
پربازدیدترینها