واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: فضای بسته زندان و دو قطبی بودن شخصیتی جذابی که میان زندانی و زندانیان شکل میگیرد، دستمایه ساخت فیلمهای مشهوری شده که حول و حوش... ای وای بر اسیری ...سریال فرار از زندان ویژگیهایی دارد که باعث میشود خیلیها پای آن بنشینند. ژانر یا گونه سینمایی «فرار از زندان» یکی از زیر مجموعههای سینمای حادثه ای است که از اول تاریخ سینما مورد توجه و علاقه سازندگان و تماشاگران قرار گرفته. بعد از جنگ جهانی دوم و وقتی داستانهای فراوان درباره زندانهای رژیم نازی، ورد زبانها افتاد. این ژانر در سینمای جهان دوباره اوج گرفت و میزان تولیداتش افزایش یافت. فضای بسته زندان و دو قطبی بودن شخصیتی جذابی که میان زندانی و زندانیان شکل میگیرد، دستمایه ساخت فیلمهای مشهوری شده که حول و حوش وقایع و کشمکشهای فضای زندان شکل میگیرد. حالا دیگر این ژانر برای خودش کلی بروبیا دارد و صاحب زیر مجموعهها و شیوههای کلاسیکی شده. نمونههای مطرح سینمای جهان مثل «پاپیون» و «خداحافظ بافتا» بارها مورد استقبال قرار گرفته اند. اما در ایران فقط فیلم زندان زنان (منیژه حکمت) به طور جدی به روابط و درگیریهای زندانیان و زندانیان پرداخته است. سریال فرار از زندان، آخرین ساخته از این ژانر است که نشان میدهد نفوذ و محبوبیت این گونه سینمایی از مرزهای سینما گذشته و در تلویزیون هم مورد استقبال بینندگان پرشمار و فراگیر سراسر دنیا قرار میگیرد. در میان چند سریال مهم آمریکایی که این اواخر شهرت پیدا کرده اند، دو سریال «فرار از زندان» و «24 ساعت» به خاطر فضای جدی، ساختار خشن و تأکید بر مناسبات مردانه، از سریالهایی مانند «Lost» و «Friends» که داستانهایی لطیف تر و ساختاری خانوده پسند دارند جدا میشوند. مثلا ً Lost با آن فضاسازی خوش آب و رنگ و داستانی سرشار از گره و تعلیق، بیشتر برای خانوادهها هدف گذاری شده. به همین دلیل است که نوع پردازش درام لطیفتر و معتدلتر است و قسمت عمده سریال در محیطی جذاب و آکنده از رنگ و نور و عناصر طبیعت میگذرد. برای همین هم مخاطبان این سریال تا حد زیادی خانمها هستند ولی فرار از زندان به خاطر نداشتن این ویژگیها چندان در جذب مخاطب زن ایرانی که مؤثرترین عامل جذب شدن اهالی خانه به یک سریال است، موفق نیست. شخصیتهای Lost هم هزار و یک شبی طراحی شده اند. با شمایلهای متنوع و خاستگاههای جنسیتی، طبقاتی و نژادی مختلف و سرگذشتهایی پر از راز و ماجرا و هیجان ما در Lost، همه جور آدم داریم؛ یک عراقی شکنجه گر، نیجریه ای قاچاقچی، دو تا کره ای؛ فرانسوی، مکزیکی و ... اما شخصیتهای فرار از زندان معمولا ً عبوس، جدی عمل گرا هستند و ماجراهای سریال در فضای مناسبات خشن مردانه رخ میدهند. مثلا ً در همان فصل اول که این روزها، دوبله و روانه شبکه خانگی شده، فقط دو زن اصلی در آن حاضرند (دکتر زندان و وکیل) ساختار دراماتیک فرار از زندان هم بر تعلیق و ایجاد دلهره متکی است؛ در حالی که Lost با گره افکنی و گره گشایی پیش میرود و همه میخواهند ببینند چی میشود. از آبی سرد تا قرمز داغساختار بصری فرار از زندان چند وجهی و پیچیده است. عناصر تشکیل دهنده این ساختار چند وجهی، با دقت و مهارت طراحی شده اند؛ از عمق دادن به میدان دید دوربین گرفته تا رنگ آمیزی پر کنتراست سکانسهاس داخلی. هر وفت ماجرا در زندان و در جمع افراد زندانی میگذرد، طیف رنگها به سمت خاکستری و آبی تمایل دارد و به محض ظهور یک جمع خانوادگی یا یا یک زن روی صفحه تلویزیون، فوران رنگهای گرم مانند قهوه ای و قرمز قاب تصویر را پر میکند. این نوع القای احساسات به وسیله تغییر دامنه عناصر بصری، در شناخت و آگاهی سازندگان از مختصات ذهنی و ناخودآگاهی بیننده ریشه دارد. طراحی صحنه در سکانسهای داخلی زندان با تأکید بر خلأ و سکون حاکم بر فضای زندگی آدمها انجام شده. فضاسازی با رنگهای سرد و خنثی در محیطهایی بسته و محدود؛ حس خفقان آور اسارت را به بیننده منتقل میکند و جالب اینجاست که دوز ان حس خفقان آور تعمدا ً و با توجه به اهداف داستان در لحظات مختلف فیلم بالا و پایین میشود؛ یعنی در لحظاتی که سریال قصد دارد همدردی بیننده را با قهرمانهای قصه همراه کند، به جای استفاده از دیالوگهای سوزناک و فیگورهای اغراق آمیز فقط بر این حس گیر افتادن در محیط بسته و غیر صمیمی تأکید میکند و با همین ابزار بصری ساده، تأثیر لازم را در بیننده ایجاد میکند. نگاه کنید به نماهای بسته صحنههای داخلی زندان که در پیش زمینه یا جلوی قاب، تصاویری مثل میلههای زندان یا قفلها و دستبندها میبینیم که در این صحنهها کاملا ً توجیه پذیر هستند. بیشتر زمانها فرار از زندان در نماهای بسته و متوسط میگذرد که برای یک سریال تلویزیونی قالب استاندارد و مناسبی است. تلویزیون را رسانه کلوز آپ مینامند؛ چون آرایش تصاویر تلویزیونی با قاب بندی سینمایی تفاوت دارد و فرار از زندان به اقتضای مدیومی به آن تعلق دارد و نماهای بسته با مکث و تأکید زیاد را انتخاب کرده. نماهای اینسرت از اشیا و اجزای سازنده محیط، مانع از کاهش تمرکز بیننده میشود و ذهن او را به سمت نتیجه گیریهای مطلوب هدایت میکند. انسانیت در میان میلهها ضربآهنگ فار از زندان سریع و متغیر است و در اغلب قسمتها نمودار سینوسی را میگذارند. یعنی ریتم سریال مدام تند و آهسته میشود و پیش زمینههای درام در متن حوادث شکل میگیرد. روایت فرار از زندان پازل وار پیش میرود و سریال با نمایش ترتیبی جزئیات متعددی در نهایت داستان را به اوج دراماتیک خود میرساند و به این ترتیب اتفاق اصلی و نقطه اتصال خطوط داستانی در پایان هر قسمت گنجانده میشود. وفور داستانهای فرعی باعث میشود که تعقیب رویداد محوری نقشه _ فرار دو برادر _ کسالت بار به نظر نرسد. در واقع نیمه اول هر قسمت صرف مقدمه چیی و کارگزاری تمهیدات داستانی میشود و نیمه دوم به نمایش برایند کشمکشهای داستانی نیمه اول اختصاص پیدا میکند. از این منظر فیلمنامه فرار از زندان ساختار دراماتیک چند لایه و در هم تنیده ای دارد که خود این ماجرا باعث جذابیت شده. شخصیت پردازی، نقطه قوت فیلمنامه فرار از زندان است. انتخاب بازیگران مناسب، سبب شده که وجوه مختلف شخصیتها به خوبی نمود پیدا کند. حتی شخصیتهای فرعی و حاشیه ای سریال که به نظر میرسد نقش مهمی در پیشبرد وقایع ندارند هم با دقت و وسواس فراوان طراحی شده اند. تمامی نقشهای فرعی از میان بازیگران حرفهای انتخاب شده اند و هر یک سهمی در پیشبرد داستان دارند که ممکن است کوتاه باشد ولی کمرنگ و بی اثر نیست. یکی از درون مایههای مهم سریال، انسان دوستی و کمک به همنوع است که این مضمون به صورتی زیر پوستی و ظریف به بیننده منتقل میشود، بدون آن که فیلمنامه به شعارزدگی و صدور پیام اخلاقی روی بیاورد. مایکل اسکافیلد _ شخصیت اصلی فرار از زندان _ در پس تمام انگیزهها و محرکهای رفتاری اش میل به اصلاح اوضاع و نجات دادن انسانها به صورت نهفته دارد. او یک منجی بالفطره است که خودخواسته در شرایط دشواری گرفتار شده است؛ شرایط دشوار مثل زندان فاکس ریورز که همه زندانیها ظاهرا ً تلاش شان فقط تنازع برای بقاست. دلهره، منو کشتهموسیقی فرار از زندان، ارکسترال و کم دامنه است. سازبندی با سازهای زهی و استفاده اندک از افکتهای صوتی، از مشخصههای این موسیقی است. رامین جوادی _ آهنگساز ایرانی سریال _ با هوشمندی بسیار صحنههایی را که موسیقی لازم دارد انتخاب کرده و اجازه نداده که فضای خشن و سرد سریال با موسیقی به سمت ملایمت برود و از تأثیر آن کاسته شود. موسیقی فرار از زندان به یک جور ابزار نشانه گذاری برای وقایع سریال تبدیل شده است؛ یعنی قبل از وقوع هر اتفاق داستانی مهم، موسیقی با آواهای هشدار دهنده و ایجاد فضای دلهره، به بیننده حالی میکند که قرار است اتفاق مهمی بیفتد. این روش موسیقی گذاری روی صحنهها در سینما بد و در تلویزیون خوب است. چرا که در فضای تاریک و متمرکز سالنهای سینما نیازی به ابزار صوتی برای جلب توجه تماشاگر نیست اما بیننده تلویزیونیای که در زمان و مکان غیر انتخابی، سریال را میبیند، نیاز به چنین هشدار ظریفی دارد تا خودش را برای دیدن صحنه ای مهم آماده کند. ضمن آن که به مرور زمان بیننده شرطی میشود و با شنیدن تم فرار از زندان خود به خود دچار هیجان میشود و منتظر تماشای ماجراهای سریال مینشیند. سریالی با نماهای سینمایی استفاده از تکنیکهای سینمایی به خصوص در سکانسهای اکشن سریال چشمگیر است؛ مثلا ً در سکانس فرار از روی دیوار زندان با کابلهای ضخیم برق، تصاویر با استفاده از چند کرین کوتاه گرفته شده نوع قاب بندی فرار از زندان با وجود الزامی که سازندگانش به رعایت الزامات مدیوم تلویزیون داشته اند طبیعت سینمایی دارد؛ یعنی با وجود فراوانی نماهای بسته، طراحی صحنه و نورپردازی طوری است که آدم احساس میکند در حال تماشای یک فیلم سینمایی از صفحه تلویزیون است. استفاده از تکنیک دوربین روی دست در صحنههای فرار و به ویژه نماهای خارجی باعث میشود که التهاب و تنش حاکم بر صحنه به بیننده منتقل شود و هیجان بیشتری در نماهای تعقیب و گریز به وجود بیاید. حرکت دوربین بر فراز دشت وسیع که فراریها را مثل مورچه نشان میدهد هم نمونه دیگری است. البته در به کارگیری قابلیتهای شیوههایی مثل دوربین روی دست زیاده روی نشده و سازندهها نمیخواهند مهارت شان را در چشم بیننده فرو کنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 562]