واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: آمريکا در سال هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي تلاش کرده با هر گزينه اي از تحميل جنگ گرفته تا مداخله مستقيم نظامي، ايران را دوباره به اردوگاه وابستگي به کاخ سفيد خود برگرداند و از شکل گيري الگوي استقلال براي کشورهاي ديگر جلوگيري کند. وابستگي و وابسته کردن در نظام سياسي بين المللي نياز به توضيح ندارد زيرا پيدا کردن نمونه هايي از کشورهاي با اين شمول در منطقه خاورميانه زير چتر آمريکا آسان است که حتي در بديهي ترين امور امنيتي، نظامي، سياسي و اقتصادي خود مجبور به هماهنگي هستند. اين موضوع که جهان تک قطبي شده يا با فروپاشي شوروي دليلي براي ترس از قدرت هاي خارجي وجود ندارد انديشه اي است که توسط رسانه هاي غربي صهيونيستي و کارگاه هاي نظريه سازي اين اردوگاه به جامعه جهاني تزريق مي شود. آمريکا هر چند رابطه مستقيمي با صدها سال استعمار و استثمار خونبار کشورهاي فقير به ويژه در آفريقا توسط استعمارگران کهن مانند انگليس، فرانسه، پرتغال، اسپانيا و ... ندارد اما برخاسته از اين تجربه، در صدد به کار بستن روش پاسباني و حکومت کردن جهاني با سه ابزار نظامي گري، فرهنگي و حکومت خريدي کشورهاي ديگر است. اشغال پاناما ، تجربه افغانستان به بهانه 11 سپتامبر، زيرپا گذاشتن سازمان ملل در حمله به عراق ، اعزام شکست خورده نيرو به سومالي و لبنان در چارچوب اشغال پنهان است. هجوم فرهنگي هم در چارچوب استفاده از هر ابزار ممکن مانند رسانه ها، شبکه هاي تلويزيوني و توليدات سينمايي در کنار بي بندباري و عرياني از ديگر ابزارهاي وابستگي و وابسته سازي کشورها در فرهنگ حاکميتي آمريکا است. حکومت خريدي يا وابسته کردن ادامه حيات حکومت هاي ريشه نداشته در بين مردم و حمايت همه جانبه از اين وابستگان به گونه اي است که اين حکومت ها در برقراري استبداد، مبارزه با خواست مردم و ...، تاييد همه جانبه کاخ سفيد را دريافت مي کنند. آمريکا در اين چارچوب سعي مي کند خود را حاکم انديشه جهان تک قطبي نشان دهد در حاليکه خود از درون دچار مشکلات فراواني شده است و در گرداب اشغال افغانستان و عراق و صدها مداخله گري ديگر هر روز بيشتر فرو مي رود. آمريکا که به اعتراف صدها مقام رسمي، تحليلگر و کارشناس خود بر اثر اين دو جنگ افروزي و بحران مالي دچار ورشکستگي شده است هنوز با روياهاي تحکمي موضع مي گيرد اما در همين حال ناچار شده با اعلام برنامه خروج نظاميان خود از عراق بگريزد و با طالبان و ملاعمر نيز پشت ميز مذاکره بنشيند که بنا بر واقعيت ها ناکامي هاي ديگري نيز در راه است. در همين چارچوب، خبر چند روز پيش پيمانکار روسي مبني بر تعيين 30 مرداد به عنوان آغاز بارگذاري سوخت نيروگاه يوشهر نيز واقعيت ديگري از ناکامي جهاني آمريکا را برجسته کرد. اين دستاورد مقاومت چند ساله ايران، مهر پاياني بر صدها برنامه ديپلماتيکي، وعده وعيد همراه با فشار و تهديد نظامي آمريکا عليه ايران است که تلاش مي کرد با ممانعت از بهره برداري نيروگاه بوشهر، يکي از نخستين پرش هاي ايران از سکوي توسعه و فناوري را بي ثمر کند و کاخ سفيد را برنده اين پرونده نشان دهد. اما اکنون آمريکا حتي با پذيرش اين واقعيت، بارگذاري سوختي نيروگاه اتمي بوشهر را بهانه کرده که با توجه به تعهد تامين سوخت آن از طرف پيمانکار روسي، ايران ديگر لزومي به ادامه فعاليت غني سازي ندارد. رابرت گيبس سخنگوي کاخ سفيد در اين زمينه گفته است: آماده شدن نخستين نيروگاه اتمي ايران براي راه اندازي، نشان مي دهد تهران نيازي به پيگيري طرح هاي جنجالي غني سازي اورانيوم ندارد. گيبس حتي در اين زمينه مدعي شده است پافشاري ايران بر روند غني سازي «سبب ايجاد پرسشهايي» در اين زمينه شده است. اين سخنان مي تواند تلاشي براي احياي روياي فروپاشيده آمريکايي باشد که فقط کاخ سفيد بايد ضرورت ها و نيازهاي ديگر کشورها در عصر نوآوري يا به عبارتي اکسيژن براي زندگي در دهه هاي آينده را تعيين کند که اين رويا در سال 1357در حرکت انقلابي مردم ايران برباد رفت. ايران اعلام کرده است با نظارت کامل آژانس بين المللي انرژي اتمي طراحي و ساخت چندين نيروگاه هسته اي و تاسيسات غني سازي بر مبناي توان بومي را در برنامه کاري خود دارد و بنا بر اين بايد ساختارهاي لازم براي ناوابستگي و خودکفايي کامل در اين زمينه فراهم شود. آمريکا که چشم بر زرادخانه اتمي رژيم صهيونيستي بسته است و به بهانه هاي هسته اي تحويل قطعات هواپيماهاي مسافري غير نظامي و ارسال دارو و تجهيزات پزشکي به ايران را ممنوع کرده است، اکنون فرضيه بي نيازي ايران از ادامه غني سازي را مطرح مي کند تا بلکه باز اميد وابسته کردن ايران را در روياي خود بارور کند. اروپام/ 1516
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 300]