تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):شمار قطره هاى آبها و ستارگان آسمان و ذرات گردوغبار پراكنده در هوا وحركت مورچه برسنگ ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835034388




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. جام جم: بغض به تفكر ناب امام«بغض به تفكر ناب امام» عنوان سرمقاله‌ي امروز روزنامه‌ جام جم به قلم بيژن مقدم است كه در آن مي‌خوانيد؛1- پيش از اين بارها و بارها به شروع‌كنندگان فتنه پس از انتخابات هشدار داده شده بود كه ممكن است آغازگر اين حركت شما باشيد، اما بي‌ترديد ديگر پايان‌بخش آن شما نخواهيد بود.هشدار داده شده بود كه ممكن است شما «كشت» كنيد، اما «برداشت» در دست شما نخواهد بود. يادآوري شده بود كه ممكن است در اول حركت، بخشي از مردم، با شما همراهي كنند، اما با تداوم آشوب‌ها و دوري گزيدن مردم به دليل آگاهي و كشف حقيقت و كنار رفتن پرده‌ها تنها كساني به نام شما و در زير سايه حمايت شما اين راه را ادامه مي‌دهند كه هيچ باوري نه به اسلام، نه به انقلاب، نه امام و نه حتي به خود شما ندارند.امروز نيز باز متاسفيم كه با وجود شواهد بسيار و نشانه‌هاي روشن براي اين ادعا، هنوز هم گرفتار توهم‌ايد. آيا هنوز هم فكر مي‌كنيد آشوبگران با شمايند؟ و براي زنده نگه‌داشتن خط و نام امام، شهر و دانشگاه را به آتش مي‌كشند؟مگر امام خميني(ره) كه هنوز كه هنوز است، نامش و يادش، دل‌هايمان را پر از شور و نور مي‌كند، دو ميراث نظام جمهوري اسلامي و ولايت فقيه را برايمان باقي نگذاشت؟ چرا آقايان آن روز كه شعار نه شرقي، نه غربي، جمهوري ايراني سر داده شد، بيانيه صادر نكردند؟ مگر نه اين‌كه همان‌ها كه ديروز اين شعارها را سر دادند، امروز عكس امام (رحمت الله عليه)‌ را هتك مي‌كنند؟2- برخي باز در خوابند، به جاي آن كه ببينند و بدانند و اعتراف كنند اين بستري است كه آنها فراهم كرده‌اند و از تخم كينه و اختلافي كه كاشته‌اند، جز علف‌هاي هرز و آلوده، چيزي سر بر نياورده است، باز هم، راه به بيراهه مي‌برند.به جاي آن كه عمل حاميان خود را و به زعم ما «ضدانقلاب كينه‌جو» را تقبيح كنند، پيراهن چاك مي‌كنند كه چرا تصوير آن را نشان داده‌ايد، غافل از آن كه همه رسانه‌هاي تصويري دنيا، بارها و بارها، اين تصاوير را پخش كرده‌اند.اگر تلويزيون ما آن را نشان مي‌دهد، مي‌خواهد عمق انحراف و بغض اين جريان انحرافي را به تصوير بكشد تا شايد رگ غيرتتان بجنبد. اما يكي دنبال اثبات جعلي بودن تصوير است و ديگري از تيري سخن مي‌گويد كه خود به دستان مخالفان انقلاب، اسلام، نظام و امام داده است.در همين تلويزيون، بارها قرآن‌هاي سوخته و پاره‌شده‌اي به نمايش درآمده است كه يا حاصل جنايت آمريكايي‌ها در عراق و افغانستان بوده و يا ثمره انفجارهاي كور ضدانقلاب در مساجد و مكان‌هاي مقدس. آيا رسانه‌ها مي‌خواستند (نعوذ بالله)‌ هتك قرآن كنند، يا ددمنشي و عمق كينه و سبوعيت طرف مقابل را نشان دهند؟3- امروز روزي است كه جريان ضدانقلاب، ناكام از همراهي و حمايت مردم نقاب از چهره اصلي خود برداشته و در مقابل انقلاب و مردم ايستاده است. اگر امروز اهانت به امام در قالب هتك تصوير بروز كرده، ماه‌هاست كه در پشت نقاب‌هاي تزوير در هتك آرمان‌هاي آن بزرگمرد ظهور و بروز داشته است. آيا شما از بغض آمريكا و اسرائيل، منافقين و سلطنت‌طلب‌ها، چريك‌هاي فدايي خلق و طرفداران باند مهدي هاشمي و زخم‌خوردگان انقلاب، عليه امام و نظامي كه او برپا داشت، بي‌خبريد؟ امروز مگر صحنه‌گردانان اين آشوب‌ها و هتك‌ها كساني جز همين افرادند كه از قضاي روزگار به حاميان شما نيز مبدل شده‌اند؟4- كلام آخر؛ امام براي همه مردم حقيقتي ماندگار است؛ به روشنايي آفتاب و زلالي آب كه «هيچ گردي بر دامنش ننشيند.» امروز، پيروان صادق و فرزندان واقعي امام، كساني هستند كه قلبشان براي انقلاب امام و نظامي كه او پايه‌گذاري كرد، مي‌تپد و در پاسداري از آن سر و جان نمي‌شناسند. اما با ناديده گرفتن اين ميراث ماندگار از سوي كساني كه خود را حامي امام و دستاوردهاي سترگش مي‌خوانند، اين پرسش بي‌پاسخ مي‌ماند كه: «آيا هنوز هم جاي ترديدي براي جدا كردن و صف‌بندي مرزها با كينه‌توزان به امام و ميراث‌ ماندگارش و تفكر ناب او وجود دارد؟»كيهان:موج خون در دل لعل«موج خون در دل لعل»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آْن مي‌خوانيد؛ماجرا از آن روزها شروع شد كه مدعيان اصلاحات در دوران موسوم به همين نام، آشكارا و با صراحتي آميخته به وقاحت نوشتند و گفتند؛ «اصلي ترين مانع اصلاحات آن است كه در ايران هنوز خدا نمرده است»! «افكار امام(ره) بايد به موزه تاريخ سپرده شود»! «عامل دو دهه عقب ماندگي ايران، افكار امام(ره) است»! «فرهنگ بسيجي خشونت آفرين است»! «دوران پيروي از افكارامام(ره) سپري شده است»! «امامان 12گانه نيز قابل انتقاد هستند»! «عليه خدا هم مي توان دست به راهپيمايي و تظاهرات زد»! و...ماجراي زشت و مشمئزكننده اين روزها از آن روزها آغاز شد و در ماههاي اخير به اوج خود رسيد تا آنجا كه مدعيان اصلاحات در روز قدس به نفع اسرائيل شعار دادند، در روز 13 آبان از جنايات آمريكا تقدير كردند و سرانجام در روز 16آذر، تصوير مبارك امام راحل(ره)، يعني روح خدا در كالبد جهان اسلام را پاره كردند!!آن روزها، وقتي اهانت اين فرقه آمريكايي-اسرائيلي را در ورق پاره هاي آنها مي خوانديم، از تشويق و ترغيب آنان كه بخش قابل توجهي از رسانه هاي بيگانه -مخصوصاً رسانه هاي اسرائيلي- را به خود اختصاص داده بود، تعجب نمي كرديم و جاي تعجب هم نبود، چرا كه آنها زبان دشمنان قسم خورده امام و انقلاب را به كام گرفته بودند و بايد هم از آمريكا و اسرائيل به تقدير رسانه اي و يا نقدينه نه چندان پنهاني جايزه مي گرفتند. اما آنچه تعجب آور مي نمود سكوت برخي از سران و دست اندركاران جبهه اصلاحات نظير كروبي، موسوي، خاتمي، مجمع روحانيون مبارز و مخصوصاً موسسه موسوم به تنظيم و نشر آثار امام(ره) بود كه در مقابل اينهمه اهانت آشكار به ساحت مقدس حضرت امام(ره) نه فقط زبان به كام و قلم به نيام كشيده و حتي يك كلمه- تاكيد مي شود كه حتي يك كلمه- به اعتراض نمي گفتند و نمي نوشتند، بلكه با سكوت مرموز خود و حمايت تلويحي و گاه صريح از اهانت كنندگان به تشويق و ترغيب آنها نيز برخاسته بودند. بديهي است سران مدعي اصلاحات نمي توانند اين واقعيت تلخ را انكار كنند، چرا كه تمامي اسناد آن موجود است و بسياري از اين اسناد غيرقابل انكار طي چند سال گذشته با ذكر مأخذ در كيهان به چاپ رسيده است. به عنوان مثال، برخي از دست اندركاران اين جبهه و حاميان سينه چاك آنها در چند نوبت پي درپي، كلام مبارك حضرت امام(ره) را كه به صراحت در صحيفه آن حضرت ثبت و ضبط است و نوار صوتي و تصويري آن نيز موجود است، تحريف كردند و كيهان با درج متن سخن امام راحل(ره) از صحيفه امام(ره) و مقايسه آن با متن تحريف شده از سوي مدعيان اصلاحات، خواستار اعلام موضع «مؤسسه تنظيم و نشر» شده بود اما، مؤسسه ياد شده كه اصلي ترين وظيفه قانوني آن، مقابله با تحريف آثار حضرت امام(ره) است در مقابل اين تحريف هاي آشكار و غيرقابل انكار كمترين واكنشي نشان نداد.شعار به نفع اسرائيل كه حضرت امام(ره) آن را جرثومه فساد مي دانستند، آنهم در روز قدس كه ابتكار امام راحل(ره) براي مقابله با اسرائيل است، شعار به نفع آمريكا، آنهم در روز مقابله با استكبار جهاني و سالروز فتح لانه جاسوسي آمريكا كه خميني كبير و عزيز، آن را انقلابي بزرگتر از انقلاب اول معرفي كرده بودند و سرانجام پاره كردن تصوير حضرت امام(ره) در روز 16 آذر، ادامه همان حركت مرموزي است كه مدعيان اصلاحات از چند سال قبل آغاز كرده بودند، نگاهي- هرچند گذرا- به مواضع چند سال گذشته و مخصوصاً عملكرد و مواضع چند ماه اخير سران فتنه و حاميان تابلودار آنها بيندازيد، آيا در تمامي مواضع آنان حتي يك نمونه مي توان يافت كه آشكارا عليه اسلام و انقلاب و امام(ره) نباشد؟ مگر آنچه طي چند ماه گذشته به صراحت و در سال هاي قبل، با تلويحي نزديك به تصريح بيان كرده اند، چيزي غير از اهانت به اسلام و انقلاب و امام بوده است كه پاره كردن عكس امام(ره) از سوي مشتي اراذل و اوباش استخدام شده توسط سران فتنه تعجب آور باشد؟! آنچه تعجب آور است و البته، قبل از آن كه انگشت تعجب بر دندان گزيده شود، خنده تلخ بر لب ها مي نشاند، اعتراض «مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام(ره)» به سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران است كه چرا فيلم مستند مربوط به پاره كردن عكس حضرت امام(ره) از سوي اراذل و اوباش اجاره اي را پخش كرده است؟! البته مهدي كروبي نيز نامه مشابهي با همين مضمون خطاب به رئيس سازمان صداوسيما نوشته است!درباره اعتراض مشترك سران فتنه و موسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام(ره) گفتني است كه؛1-اعتراض موسسه تنظيم و نشر آثار امام در حالي است كه اين موسسه طي چند سال گذشته و مخصوصاً در جريان فتنه اخير در مقابل اهانت هاي مكرر سران فتنه و هواداران آنها به ساحت مقدس حضرت امام(ره) و اسلام و انقلاب نه فقط كمترين اعتراضي نكرده است، بلكه در تمامي اين زشتي ها و پلشتي ها با فتنه گران و دشمنان داخلي و خارجي امام راحل(ره) همسو و هم نوا بوده است. آيا اين واقعيت تلخ قابل انكار است؟! آيا «جمهوري اسلامي ايران نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد» يادگار حضرت امام(ره) نيست؟ چرا وقتي سران فتنه و هواداران- البته اندك و كم شمار- آنها شعار «جمهوري ايراني» سر دادند، موسسه ياد شده ساكت بود؟ آيا روز قدس ابتكار امام راحل(ره) نيست و مقابله با اسرائيل، توصيه اكيد آن بزرگوار نبوده است؟ آيا مبارزه با آمريكا سفارش حضرت امام(ره) نبوده است؟ آيا منتظري را امام راحل(ره) عزل نكرده بودند؟ آيا نهضت آزادي را حضرت امام، يك گروه آمريكايي و غيرقانوني معرفي نفرموده بودند؟ آيا...آيا...اگر چنين بوده است- كه بوده و هست- چرا موسسه اي كه عكس امام(ره) را بر فراز خود دارد، برعكس حضرت امام(ره) حركت مي كند؟! و در مقابل دشمني هاي آشكار و بي پرده سران فتنه با حضرت امام(ره) و «آثار» آن بزرگوار نه فقط سكوت مي كند بلكه به حمايت از دشمنان امام(ره) نيز برخاسته است؟! با اينهمه جفايي كه شما و سران فتنه به ساحت مقدس حضرت امام(ره) روا داشته ايد، اعتراض به پخش فيلم مستند پاره كردن تصوير امام راحل(ره) از سوي هوادارانتان، فقط خنده تلخ بر لب مي نشاند و چه مي دانيد، شايد آتش انتقام نيز در دل عاشقان پير جماران مي افشاند.2- سران فتنه و موسسه تنظيم و نشر آثار امام(ره) در نامه هاي خود به گونه اي مرموز و حسابشده، فقط به پخش فيلم پاره كردن تصوير مبارك حضرت امام(ره) اعتراض كرده اند و سخني عليه اين اقدام زشت و نفرت انگيز هواداران خود بر زبان و قلم نياورده اند!موسسه تنظيم و نشر در نامه خود آورده است «علي رغم آن كه اين روزها بعضاً شعارهاي ساختارشكنانه ديگري با كمال تاسف مطرح شده اما هتك حرمتي نسبت به ساحت امام خميني(ره) گزارش نشده است»! و ادامه داده است كه «هيچ يك از شبكه هاي خارجي و رسانه هاي ديداري و نوشتاري -علي ما نقل- چنين مطلبي را انعكاس نداده اند»!!اين در حالي است كه شبكه هاي تلويزيوني و راديويي بيگانه، مخصوصاً شبكه هاي آمريكايي و اسرائيلي با ذوق زدگي فيلم پاره كردن تصوير حضرت امام(ره) را كه به طور جداگانه از سوي خبرنگاران خود تهيه كرده اند، در چند نوبت پخش كرده و براي طرفداران سبز اموي هورا كشيده اند. به عنوان مثال، شبكه تلويزيوني «العربيه» وابسته به عربستان سعودي هر چند ساعت يك بار فيلم ياد شده را پخش مي كند و به افتخار! سران فتنه و حاميان آنها كف مي زند!! البته اصرار سران فتنه و «موسسه تنظيم و نشر» براي انكار اين واقعيت تلخ قابل درك است! آنها به گواهي مواضع و عملكرد چندماهه اخيرشان نبايد از پاره شدن تصوير مبارك حضرت امام(ره) نگران باشند، مگر در فتنه اخير چيزي غير از كنار گذاشتن اسلام و انقلاب و امام(ره) را دنبال مي كردند؟! پس اعتراض آنها براي چيست؟! و چرا به رسانه هاي بيگانه كه قبل از صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران اقدام به پخش اين فيلم كرده بودند و هنوز هم به پخش آن ادامه مي دهند، اعتراض نكرده و حتي پخش فيلم ياد شده از رسانه هاي بيگانه را - البته با زرنگي خاص! و عبارت معترضه «علي ما نقل»- انكار هم مي كنند؟! راستي چرا؟!3- به تعبير حكيمانه قرآن، يكي از ويژگي هاي منافقين، آن است كه از يكسو با مؤمنان ادعاي همراهي دارند و از سوي ديگر با شياطين و دشمنان خدا نرد دوستي مي بازند «هنگامي كه با اهل ايمان روبرو شوند مي گويند ايمان آورده ايم و چون با شيطان هاي خود خلوت كنند مي گويند ما با شما هستيم و- ادعاي دوستي با مؤمنان- براي استهزاي آنان است»- بقره آيه 14- بنابراين بديهي است كه پخش فيلم پاره كردن تصوير مبارك حضرت امام(ره) از رسانه هاي بيگانه را براي اثبات «با شما هستيم»! تلقي كنند و از پخش آن در سيماي جمهوري اسلامي برآشوبند كه چرا هويت واقعي آنان را نزد مؤمنان فاش كرده است. بيهوده نيست كه اوباما هنگام دريافت جايزه صلح نوبل، اين جماعت را تقديس مي كند و نتانياهو از آنها با عنوان سرمايه بزرگ اسرائيل ياد مي كند و... گفتني است كه خداي سبحان درباره يكي ديگر از ويژگي هاي منافقان مي فرمايد؛ «هنگامي كه به آنها گفته مي شود چرا در زمين فساد مي كنيد، پاسخ مي دهند كه ما اصلاح طلب هستيم» آيه 11 سوره بقره.و اين آيه مباركه نيز در ميان آيات فراوان ديگري از اين دست شنيدني است، آنجا كه مي فرمايد «منافقان از آن در هراسند كه خدا سوره اي نازل كند و آنچه در دل پنهان كرده اند را آشكار فرمايد»- آيه 64 سوره توبه- خداي سبحان در ادامه همين آيه شريفه خطاب به رسول اكرم(ص) تاكيد مي فرمايد «به آنان - منافقان- بگو اكنون استهزاء كنيد- كه روز كيفر و رسوايي فرا مي رسد- و خدا آنچه را كه از آن مي ترسيد، بيرون خواهد آورد» آيه 65 سوره توبه.درباره دست اندركاران مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام(ره) كه به ناحق در اين جايگاه قرار گرفته اند، انتظار آن است كه جناب آقاي سيدحسن خميني به حضور و سوءاستفاده آنان از اين جايگاه خاتمه دهد. اين انتظار قابل اغماض نيست چرا كه امام راحل(ره) متعلق به جهان اسلام و همه مردم مسلمان ايران است و به قول قرآن «نزديكترين افراد به ابراهيم(ع) كساني هستند كه از او پيروي مي كنند»...4- آيا هيچيك از موارد فوق كه فقط اندكي از بسيارهاست قابل انكار است؟ معلوم است كه نيست، بنابراين بايد پرسيد در اين ميان و در مقابل اين اهانت آميخته به خيانت، وظيفه دستگاه قضايي و مسئولان ديگر چيست؟!اين روزها و بعد از آنهمه وطن فروشي و خيانت سران فتنه و حاميان تابلودار و بي تابلوي آنان كه پاره كردن تصوير حضرت امام(ره) تازه ترين آنهاست، نبايد از توده هاي مردم كه در راه اسلام و آرمان هاي امام(ره) خون داده و خون دل خورده اند انتظار سكوت داشت و...و بالاخره به قول حافظجاي آن است كه خون موج زند در دل لعلزين تغابن كه خزف مي شكند بازارشمردم اين روزها به محضر مبارك مراد غايب خويش- ارواحنا له الفداء- و نايب حاضر او، خاضعانه عذر تقصير آورده و زمزمه مي كنند «اشتباه از ما بود كه به انتظار نشسته بوديم، بايد به انتظار بايستيم».مردم سالاري:اجلا س سبز کپنهاک و شعاع 120 کيلومتري صنايع آلا ينده«اجلا س سبز کپنهاک و شعاع 120 کيلومتري صنايع آلا ينده»عنوان يادداشت روز روزنامه ي مردم سالاري به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد است كه در آن مي‌خوانيد؛اين روزها همه جا در مجامع علمي، صنعتي، دانشگاهي و فضاهاي رسانه اي در جهان از اجلا س کپنهاک و تصميمات آن در مورد علل و عوامل گرم شدن کره زمين و خطرات ناشي از آن و روش هاي پيشگيري و مقابله با اين خطر که جامعه انساني را تهديد مي کند سخن گفته مي شود.سران کشورهاي جهان در اين اجلا س جمع مي شوند تا تلا ش و دغدغه سازمان ملل متحد را ارج نهاده و به يک توافق براي مبارزه با تغييرات آب و هوايي و کاهش گازهاي گلخانه اي دست يابند.در دو روز آخر اجلا س 17 و18 دسامبر (27و28 آذر) نزديک به 100 سياستمدار برجسته جهاني از جمله روساي جمهور آمريکا به عنوان کشوري که بيشترين گازهاي گلخانه اي را توليد مي کند و چين و هند بزرگترين و پرجمعيت ترين کشورهاي آسيايي و ايران به عنوان هفتمين کشور آلا ينده جهان، نتيجه نهايي اجلا س اقليمي کپنهاک را با حضور و سخنراني و اظهار نظر در مورد قرار داد مشترک که محصول تلا ش چندين ساله کارشناسان محيط زيست جهان است سرنوشت آينده بشر را رقم مي زنند.گفته مي شود در اين اجلا س آمريکا يک جدول زماني تدريجي کاهش توليد گازهاي گلخانه اي را خواهد پذيرفت که اگر چنين شود موفقيت بزرگي براي سازمان ملل و دوران رياست بان  کي  مون به حساب خواهد آمد.سبزترين اجلا س زمين با شرکت نمايندگان نزديک به 200 کشور جهان از جمله نمايندگان جمهوري اسلا مي ايران از صبح دوشنبه هفتم دسامبر 2009 برابر 16 آذر 1388 در شهر کپنهاک دانمارک آغاز به کار کرده است، اجلا سي که از نظر کميت و کيفيت شرکت نمايندگان ملل جهان بي نظير است، اجلا سي که نه براي پرداختن به اقتصاد و بازرگاني و نه براي جنگ نظامي که براي حفظ محيط زيست مردم زمين فارغ از هر رنگي و نژاد و مذهب تشکيل شده است و هدف آن ملزم کردن کشورهاي توسعه يافته به اجراي قوانين کاهش گازهاي گلخانه اي و در نتيجه کاهش اثرات بي شمار آن در گرمايش زمين که خشکسالي هاي پي درپي، نابودي جنگل ها، بالا آمدن سطح درياها و خطر آب شدن يخ ها و نابودي وسيع انسانها و کشتزارها و جنگل از جمله پي آمدهاي اين پديده است.اعلا م شده است که رئيس جمهور کشورمان نيز در نشست پاياني اجلا س شرکت و سخنراني خواهد داشت و جهانيان را به استفاده از انرژي هاي نوو پاک، مانند انرژي هسته اي ترغيب و تشويق خواهد کرد.اهميت اين اجلا س به حدي بالا ست که رسانه هاي پرمخاطب جهان برنامه هاي ويژه و پروپيماني را در اين رابطه تدارک ديده اند و به اجرا گذاشته اند در جهان سايبر و مجازي نيز غوغايي برپاست. گوگل با تمام ظرفيت فني، به ميدان آمده و علاوه بر انعکاس و انتشار آن لاين جريان اين اجلاس، امکانات بي نظيري مثل پخش همزمان ايميل هاي نهادهاي علمي، تحقيقي و محققان جهان در محل اجلاس را فراهم ساخته است، به عبارتي ديگر يک ارتباط چند سويه را که همگان در سراسر جهان را قادر مي سازد از ظرفيت هاي ارتباط محيط کنفرانس  مساوي بهره مند شوند را سامان داده است که در تاريخ ارتباطات انساني و حرفه فن روابط عمومي اقدامي بي نظير و حاوي درس هاي مهمي است.غلظت مسائل سياسي و يا عوامل ديگر از جمله غيرقابل پيش بيني بودن سخنراني احمدي نژاد در اين اجلاس نوعي عبور کمرنگ از رويداد مهم جهاني را در رسانه هاي ما، به ويژه رسانه ملي رقم زده است، خبري از اين همه شور جهاني در اين رابطه ديده نمي شود، از مصاحبه ها، ميزگردها، مقالات، راهکارها و... که انتظار مي رفت خبري نيست، بيم آن مي رود که مفاهيم و رويکرد جهاني در مورد سلامت و بقاي زمين با تاخير در مجامع علمي و سياستگذاري  ما وارد شود و نتوانيم همپاي ساير نقاط جهان مسائل خود را پيش ببريم و بالاخره اعلا م تصميم عجيب دولت در هفته گذشته مبني بر رفع ممنوعيت فعاليت صنايع در شعاع 120 کيلومتري تهران و لغو مصوبه قبلي و همزماني آن با اين اجلاس جهاني اگر نگوئيم بي سليقگي است، قطعا کج سليقگي است.  از يک طرف پيام هاي مکرر صدا و سيما در آلودگي بيش از حد مجاز هواي تهران و هشدار براي سلامت بچه ها، بيماران و کهنسالان را شاهد هستيم و از سوئي ديگر لغو ممنوعيت صنايع آلاينده در شعاع 120 کيلومتري تهران، آن هم همزمان با اجلاسي که ماهيتا در سطح جهان به اين مساله مي پردازد و ما هم در آن مشارکت داريم و حتي قرار است رئيس جمهور کشورمان در آن سخنراني کند.و در پايان چه نيکو و متحدانه و متعهدانه است که رسانه ملي رسانه هاي مجازي و رسانه هاي نوشتاري تمهيدي بينديشند جلسات پاياني اجلاس کپنهاک را مستقيم پخش کنند و به اين رويداد مهم غيرسياسي و غيرتجاري جهاني به اندازه يک بازي فوتبال اهميت دهند انشا»الله که چنين شود.  رسالت:کار فرقه موسوي به کجا مي انجامد؟«کار فرقه موسوي به کجا مي انجامد؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛اين روزها بسياري از خود مي پرسند کار فرقه موسوي به کجا مي انجامد؟ فرقه اي که اميد آمريکا براي اخلال در امنيت و اقتدار ملي و سرمايه رژيم صهيونيستي براي آ تش افروزي جهت ايجاد اختلاف و تشتت بين مردم است.اين روزها بسياري از خود مي پرسند کار فرقه موسوي به کجا مي انجامد؟ فرقه اي که اميد آمريکا براي اخلال در امنيت و اقتدار ملي و سرمايه رژيم صهيونيستي براي آ تش افروزي جهت ايجاد اختلاف و تشتت بين مردم است.اين روزها مردم از خود سوال مي کنند مماشات مقامات قضائي  با اين فرقه تا کجا خواهد بود؟تخطئه اصلي ترين شعارهاي انقلاب و امام در روز قدس و روز13  آبان و اهانت به ساحت مقدس امام خميني (ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي در روز16  آذر در دانشگاه آن هم براي توليد خوراک براي رسانه هاي دشمن تا کي ادامه خواهد داشت؟هفت شبکه ماهواره اي دشمن اهانت به امام(ره) و شعارهاي موهن را  عليه نظام پخش کرده اند.اما برخي مدعيان پيروي از خط امام مهر سکوت برلب زده اند وحتي براي تبرئه اهانت کنندگان منکر اصل آن شده اند!مردم اکنون خار در چشم و استخوان در گلو شرارت هاي اين فرقه را به نظاره نشسته و کاسه صبرشان از ستم به نظام، امام و رهبري به سر آمده است.رسوايي فرقه موسوي به جايي رسيده است که منافقين و سلطنت طلب ها را به وجد آورده است. بي آبرويي آنها به حدي است که حتي اوباما و سارکوزي و براون رسما از آنها حمايت مي کنند. اين پول هاي حرامي که از آن سوي آب ها براي برپا نگه داشتن شتر فتنه فرستاده مي شود از گلوي آنها پايين نمي رود. آنها با سد بصيرت در دين و بصيرت در عمل جامعه بيدار ما روبرو شده اند. آنها که انزجار قلبي و تذکر لساني مردم را مي بينند و مي شنوند بايد منتظر خشم انقلابي توده هاي ميليوني مردم باشند کما اينکه اين موضع صريح را در انتخابات نهم و دهم ديدند.هفته گذشته طلاب مدرسه معصوميه قم در جشن بزرگ عمامه گذاري طي مراسمي نشان “عمار ياسر را به آيت الله مصباح يزدي اهدا کردند. آيت الله مصباح يزدي از علماي بزرگ حوزه علميه قم است که در نيم قرن اخير خدمات شگرفي را به جامعه علمي کشور نموده اند. او را به حق مي توان يکي از فرماندهان حاضر در صحنه نبرد نرم ناميد.او در حوزه دفاع از دين و اخلاق انصافا چيزي کم نگذاشته است و در حوزه سياست و مسائل اجتماعي آثار گرانقدري بر جاي گذاشته است. او تهديدهاي دشمن را به فرصت تبديل کرد و نسلي در  حوزه تربيت کرده که بار سنگين مبارزه با تبهکاران نبرد نرم را به عهده دارند.طراحي  هاي آمريکا، انگليس و اسرائيل بويژه در يک دهه اخير در دانشگاه ها و حوزه هاي علميه به شکست انجاميد. آيت الله مصباح و شاگردانش در تحميل اين شکست به دشمن سهم بسزايي داشتند. او در دانشگاه و حوزه نخبگاني تربيت کرده که اميد آينده انقلاب و نظام هستند. او ريزش هاي نخبگان فرسوده را با رويش هاي جديد جبران کرده و يک خطر حتمي را دفع کرده است.او يکي از دشمن شناس ترين چهره هاي علمي کشور است. بايد خداوند را براي برخورداري از چنين عالماني شاکر باشيم.متاسفانه کمي آن سوتر عده اي که امام (ره) آنها را بدتر از منافقين مي دانست در قم به ملاقات کسي رفتند که روزگاري اميد امام و امت بود.آنها تنديس حقوق بشر با نمادي مربوط به539  سال پيش از ميلاد مسيح را به او تقديم کردند. گويي در بيان پيامبر عظيم الشان جهان اسلام محمد بن عبدالله (ص) و قرآن کريم سخني از حقوق بشر نرفته است!آنها اين تنديس را به پاس خدمات وي در انکار حق24/5  ميليون نفر ايراني در انتخابات اخير که اغلب از محرومترين و مستضعف ترين اقشار جامعه هستند به او اهدا کردند.آنها اين تنديس را به اين دليل به او دادند که حق اکثريت در جامعه ما را ناديده گرفته و تلاش مي کند حکومت در ايران در دست شاه سلطان حسين ها باشد. متاسفانه اين جماعت که همصدايي با مسعود رجوي و رضا پهلوي و همراهي با جنبش گوگوش و سروش مي کنند، همصدايي با آمريکا و اسرائيل را به همنوايي با ملت ايران ترجيح مي دهند. بارها ملت ايران اقبال خود را به نظام و امام و رهبري و ادبار خود را از اين جماعت نشان داده اما آنها با بيانيه ها و اطلاعيه ها و سخنراني هاي آمريکاپسند مردم را به جرم راي ندادن به سلطان حسين مي خواهند مجازات کنند.تنديس تلاشگر حقوق بشر به کسي داده مي شود که نظام و انقلاب را که با خون هزاران شهيد و فداکاري ده ها هزار از عالمان دين و جانفشاني ميليون ها ايراني به دست آمده رها کرده است و به دنبال حقوق مخالفان نظام و انقلاب و  بازگشت ديکتاتوري به کشور است.او به بهانه اينکه امام (ره) يک وقتي در پاريس فرمودند؛ “حتي کمونيست ها در حکومت  آينده ما حق اظهار نظر دارند پرچم آزادي مخالفت مخالفان نظام را در دست دارد. اما حاضر نيست از آزادي ملت ايران در داشتن حکومت اسلامي و ديني دفاع کند!همين کمونيست ها که اخيرا در فرقه موسوي براي مخالفت با نظام ثبت نام کرده اند در16  آذر به امام خميني (ره) آن اهانت و جسارت زشت را کردند. اما او حاضر نشد کلمه اي در دفاع از امام (ره) بگويد و ستم کمونيست ها را محکوم کند.ديروز مردم در تهران و قم و اکثر شهرها بعد از اقامه نماز جمعه اهانت فرقه موسوي به امام (ره) را محکوم کردند. سخن مردم با مقامات قضائي  اين است که مماشات در برابر کساني که به معارضه با دولت و مقابله با نظام و اهانت به مقدسات ادامه مي دهند هيچ توجيهي ندارد.مردم خوشبختانه در کمال بصيرت در ميدان نبرد نرم آ ماده اند و شرارت عمال آمريکا و سرمايه هاي اسرائيل را رصد مي کنند.اگر مسئولان در اين باره اقدامي نکنند وصيت نامه امام (ره) تکليف مردم را در برابر اين شرارت ها مشخص کرده  است. مردم مظلوميت نظام و رهبري را خوب درک مي کنند. تظاهرات ديروز در سراسر کشور نمادي از بيداري مردم در برابر توطئه هاي دشمن و پاسخ به تحرکات مذبوحانه فرقه موسوي بود. ابتكار:همه از فرجام جنبش سبز مي پرسند؟«همه از فرجام جنبش سبز مي پرسند؟»عنوان سرمقاله‌ي ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي‌خوانيد؛اکنون شش ماه از انتخابات سرنوشت ساز رياست جمهوري مي گذرد و فضاي جامعه همچنان حال و هواي انتخابات دارد در اين 6ماه تحولات بسياري در حوزه عمومي سياست اتفاق افتاده است.سرعت تحولات و فهرست بالا بلند آن قابل تخمين نيست اما هر چه جلوتر مي رويم يک سوال پر رنگتر از همه خودنمايي مي کند سوال از فرجام کشمکش هاي جاري برجسته تر از روزهاي پيش مطرح است.سوال از فرجام دعواهاي سياسي در حقيقت شامل سوالات فرعي بسيار است.الف: فرجام معترضين و جنبش سبز چه خواهد شد؟ب: سرانجام جريان اصولگرا به کجا ختم خواهد شد؟ج:عاقبت طرحهاي وحدت و آشتي به کجا مي رسد و.... سوال از فرجام کار، گويا همگاني شده است عموم مردم دل نگران آينده کشور و تحولات آتي هستند وضعيت اصلاح طلبان به نقطه ترديد جدي رسيده است و افق جديدي را در پيش روي خود نمي بينند ترديدي که مي تواند پايانش نا اميدي مطلق باشد.اصلاح طلب از اينکه آيا نقطه اي که امروز در آن قرار گرفته پايان حيات سياسي اش مي باشد يا در پس امروز فردايي بهتر هم هست، نگران است و اصولگرا نگران شرايط بعد از حذف کامل رقيب است.او نيک مي داند که بخش مهم وحدت و انسجام امروزش نه در نتيجه اهداف و روش هاي مشترک که به دليل تضاد با رقيبي بنام اصلاح طلبان است و به درستي دريافته است که پايان حيات اصلاح طلبان پايان وحدت اصولگرايان مي باشد.طبيعي است که اصولگرايان مصلحت انديش به اندازه اصلاح طلبان دچار ترديد و ياس نيستند اينان بر حيات خود بيمناک اند و آنان بر وحدت خود نگرانند در اين بين توده مردم برسرنوشت کشور هراسناک اند.بنابراين برغم رجزخواني هاي اوليه گروههاي متخاصم مبني بر فتح الفتوح شمردن موقعيت خود اما اکنون با مروري بر گذشته در مي يابيم که جز تاثر،افسوس و هراس دست آورد ديگري براي هيچکدام قابل پيش بيني نيست.اصلاح طلبان که حال به جنبش سبز تغيير اسم داده اند اکنون خود گرفتار چيستي در،خواسته هايش مي باشد.تاکنون شاهد طرح طيفي از خواسته هاي متنوع و متضاد بوده ايم بطوريکه بخشي از آن با بخش ديگر در تناقض آشکار است مطالباتي که فاقد انسجام و رابطه منطقي است و البته نا همخواني در خواسته ها خود دليل بر ناهمگوني هواداران اين جنبش است ناهمگوني هواداران جنبش سبز به حدي است که اکنون نمي توان براي آن هويتي خاص تعريف کرد و معلوم نيست اکنون اين جنبش با کدام شاخص قابل ارزيابي است و تا زمانيکه شاخص مشترک براي ارزيابي فراهم نباشد امکان سنجش موفقيت يا شکست وجود نخواهد داشت با اين وصف بخشي از جامعه شناسان هوادار جنبش در تلاشند تا با طرح اهداف جديد، مسير کنوني آنرا عقلاني و منطقي قلمداد نمايند آنان مي گويند جنبش سبز يک جنبش اجتماعي و مدني است که از ويژگي روندي و تداومي برخوردار است و از حضور توده مردم بهره مي برد مردمي که مي دانند چه مي خواهند و چگونه بايد بخواهند.مرحله اي که در آن کنش ها و تعاملات سياسي از محدوده نخبگان سياسي فراتر رفته و دامنه آن به متن جامعه گسترش يافته است.اما به نظر نگارنده با نگاهي به روند کنوني خلاف اين ادعا را مي توان فهميد طيف شعارهاي نامتجانس و محدود شدن جنبش به يک اقليت محدود شهري و دانشگاهي و کاسته شدن از همراهي توده هاي مردم، خود دليل بر ابطال اين استدلال است شکي نيست اتفاقات و رخدادهاي پس از انتخابات 22خرداد نشان مي دهد که ما با جبهه بندي جديدي مواجه هستيم و اين جبهه بندي در درجه اول ناشي از مفصل بندي جديد گفتماني بين نيروهاي سياسي در ايران است و در حقيقت گفتمان متولدپس از اين انتخابات،محدود به گفتمان اصلاح طلبي و اصولگرايي نيست در نتيجه مناسبات سياسي پيش از انتخابات براي توضيح وضعيت جديد کفايت نمي کند.بنابراين سوال از فرجام جنبش سبز در حقيقت سوال از مقصد اين جنبش است اگرچه بعضيها خواسته اند به اين سوال اينگونه پاسخ دهند که فرجام پرسي براي يک جنبش اجتماعي سوال انحرافي است چرا که در گمان آنها دانستن مقصد مهم نيست بلکه مهم راه است که اگر درست انتخاب شود به مقصد نيز ختم خواهد شد.اما بايد به اين بعض گفت انتخاب راه خود شاخص نياز دارد و تا شاخص معين نباشد، درستي و غلط بودن راه هم معلوم نمي شود و اصولا درستي و غلطي راه در مقياس مقصد معنا مي دهد و عجيب است که بتوان بدون تعيين مقصد به درستي راه اذعان داشت.جمهوري اسلامي:جايزه صلح براي جنگ افروزي!«جايزه صلح براي جنگ افروزي!»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛پنجشنبه گذشته «اسلو» شاهد برگزاري يك نمايش مضحك بود كه جهانيان را در عين شگفتي به خنده واداشت . باراك اوباما رئيس جمهور كشوري كه اقتصاد سياست و هيمنه ابرقدرتي اش بر سلطه تحميل جنگ و جنگ افروزي بنا شده است در يك نمايش مضحك در نروژ جايزه صلح نوبل را دريافت كرد.وي كه چند ماه پيش و زماني كه هنوز چند هفته بيشتر از انتخابش به عنوان رئيس جمهور آمريكا نگذشته بود در يك بازي سياسي به عنوان برنده جايزه صلح نوبل معرفي شده بود پنجشنبه طي مراسم ويژه اي در اسلو و تحت تدابير شديد امنيتي جايزه اي را دريافت كرد كه پيش از او « شيمون پرز » نخست وزير جنايتكار رژيم صهيونيستي نيز به خاطر كشتار مسلمانان فلسطيني آنرا به خود اختصاص داده بود.اوباما همانوقت كه با شنيدن خبر برگزيده شدنش به عنوان برنده جايزه صلح نوبل شگفت زده شده بود گفت : « قطعا من شايسته دريافت زودهنگام اين جايزه نبودم زيرا زمان چنداني از آمدن من به كاخ سفيد نمي گذرد ولي به هر حال اين جايزه مرا شگفت زده كرد و گمان مي كنم جايزه صلح نوبل به خاطر تلاشهايي است كه آمريكا براي استقرار صلح در جهان و دفاع از حقوق ملتها انجام مي دهد! »اعلام اختصاص جايزه صلح نوبل به اوباما از همان زمان با واكنش هاي جدي جهاني روبرو شد اما در همين محدوده زماني كوتاه تا برگزاري مراسم اعطاي جايزه تحولات جهاني نشان داد كه جايزه صلح نوبل امسال نيز در دستان كسي قرار گرفته كه به اعتقاد بسياري از تحليلگران سياسي و مردم جهان فرماندهي دو جنگ جاري را برعهده دارد و در دامن زدن به ديگر مناقشات جهاني از جمله خاورميانه دخيل بوده است .جايزه صلح نوبل از عجايب روزگار ماست زيرا در بسياري از موارد به افرادي تعلق گرفته كه دستانشان بيش از همه به خون ملتها و مردم بيگناه آغشته بوده است . اين جايزه امسال به فردي تعلق گرفت كه تنها چند هفته پس از ورودش به كاخ سفيد برنده جايزه شد و در مدت 9 ماه مسئوليت تا زمان گرفتن جايزه به سرعت به رئيس جمهور جنگ مبدل گرديد . او قطعا نه به خاطر تقويت ديپلماسي جهاني و هماهنگي بين مردم و دولتها و نه به منظور كاهش مسابقه تسليحاتي اين جايزه را به خود اختصاص داد بلكه درحالي اين جايزه را دريافت مي كند كه آمريكا دو كشور عراق و افغانستان را همچنان در اشغال دارد و برنامه اش براي صلح در خاورميانه يا تعامل با ايران به جايي نرسيده و به وخامت گرائيده است .اوباما درحالي جايزه صلح نوبل را دريافت كرد كه براساس يك نظرسنجي رسمي و معتبر در آمريكا 66 درصد مردم اين كشور مخالف اعطاي اين جايزه به وي بوده و معتقدند رئيس جمهور آمريكا اقدام خاصي كه او را شايسته دريافت اين جايزه كند انجام نداده است . اوباما درحالي در اسلو حضور يافت كه هزاران نفر از مردم نروژ او را سردمدار مسابقه تسليحاتي در جهان و اشغالگر عراق و افغانستان و حامي جنايات رژيم صهيونيستي معرفي مي كردند و هفته نامه آلماني اشپيگل نيز گزارش اصلي خود را به بررسي راهبرد اوباما اختصاص داده و با تاكيد بر اينكه وي مانند بوش عمل مي كند تصريح كرده است « اوباما برنده جنگ است نه جايزه صلح نوبل » .اوباما درحالي در بنياد نوبل حضور يافت و به سخنراني پرداخت كه سياستهاي جنگ افروزانه آمريكا در عراق و افغانستان هر روز قربانيان بيشتري را به كام خود مي كشد و شعار اوليه او براي ايجاد تغيير در سياستهاي آمريكا به پيروي از راهكارهاي ضد انساني بوش تبديل شده و فرمان اعزام نيروهاي بيشتر نظامي به عراق و افغانستان از كاخ سفيد صادر مي شود. اوضاع در عراق و افغانستان كه مركز ثقل وعده هاي عوامفريبانه اوباما بوده هر روز بدتر و بدتر مي شود و رئيس جمهور آمريكا جز ريختن بنزين بر اين آتش هنوز چاره ديگري براي جنگ اين دو كشور نيانديشيده است . وي در اين مدت با حمايت از سياستهاي شهرك سازي صهيونيستها عملا هر آنچه را كه از سوي سران سازشكار عرب و فلسطيني هاي فرصت طلب به عنوان روزنه صلح تلقي مي شد مسدود كرده و عملا رژيم صهيونيستي را از كليه قوانين بين المللي مستثني نموده و اين رژيم را از عنوان مجرميت و بازخواست جهاني فراري داده است . در چنين شرايطي چگونه مي توان آقاي اوباما را مرد قانون و صلح ناميد و با مشكلات بسياري كه او همچنان دنيا را به آن گرفتار كرده است شايسته دريافت جايزه صلح ناميد.اين مطالب شايد فقط نيمي از ماجراي اين نمايش مسخره و مضحك باشد چرا كه نيم ديگر و شايد مهمتر آن كه شاهد ادامه سياستهاي جنگ افروزانه آمريكاست به سخنراني اوباما در مراسم دريافت جايزه باز مي گردد. وي در سخنان خود پس از دريافت جايزه صلح از حضور آمريكا در جنگ دفاع كرد و درعين حال آنرا در جهت ايجاد صلح پايدار و منطقي در جهان توجيه نمود. وي افزود : « نمي توانم در برابر تهديدهاي پيش روي مردم آمريكا اقدامي انجام ندهم . شيطان در جهان وجود دارد و بايد به طور قاطعانه آنرا از بين برد. » اوباما با توجيه مداخله نظامي آمريكا در ديگر كشورها گفت : « اقدامات غيرخشونت آميز نمي تواند ارتش هاي متجاوز را متوقف كند. مذاكرات نمي تواند رهبران القاعده را نسبت به كنار گذاشتن سلاح هايشان متقاعد كند. آمريكا نمي تواند تحت هر شرايطي جنگ را كنار بگذارد و از به راه افتادن آن جلوگيري كند. »اين اظهارات مشمئز كننده و جنگ افروزانه كه نشان دهنده پوچي وعده تغيير در سياستهاي اوباما و عمق وابستگي استراتژي آمريكا به جنگ طلبي است مردم جهان و تحليلگران سياسي را به اين نكته هدايت مي كند كه سردمداران كاخ سفيد از هر رنگ و پوستي كه باشند و به هر حزب و جرياني كه وابسته باشند از خون ملتهاي جهان ارتزاق مي كنند و بند ناف شان به جنگ بسته است . در چنين شرايطي بهتر مي توان درك كرد كه اعطاي جايزه به اوباما براي ادامه دادن به جنگ افروزي هاي شيطان بزرگ است نه تلاش براي برقراري صلح .دنياي اقتصاد:قيمت يا هزينه«قيمت يا هزينه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم دكتر موسي غني‌نژاد درباره نهضت قيمت تمام شده است است كه در آن مي‌خوانيد؛«نهضت کاهش قيمت تمام شده کالا» که اخيرا با سر و صداي زياد از سوي وزارت بازرگاني مطرح شده،نگراني‌هايي را درميان فعالان و ناظران اقتصادي به وجود آورده است. به نظر مي‌رسد که علت اصلي اين نگراني‌ها، ابهام موجود در اصطلاح قيمت تمام شده ونيز نحوه اجرايي ساختن اين نهضت است. نمايندگان بخش‌خصوصي ترس از اين دارند که دولت به طور دستوري قيمت‌هاي بازار را کاهش دهد و دولت مدعي است که مي‌خواهد هزينه‌هاي توليد و توزيع را به سود توليدکننده و مصرف‌کننده پايين آورد.قيمت تمام شده اصطلاحي است که در حسابداري به کار مي‌رود و گوياي هزينه‌هاي انجام شده براي توليد کالا يا خدمت در يک بنگاه است. تفاضل قيمت بازار و اين هزينه‌ها، حاشيه سود بنگاه را نشان مي‌دهد. معادل اين اصطلاح در اقتصاد و عرف عامه هزينه توليد است. دو نکته اساسي در خصوص هزينه توليد اغلب مورد غفلت قرار مي‌گيرد: نخست اينکه بنگاه‌ها در شرايط رقابتي الزاما تا حد امکان هزينه‌هاي توليدي خود را پايين مي‌آورند، دوم اينکه قيمت بازار الزاما و هميشه متاثر از هزينه توليد نيست. حال سخن اينجا است که با توجه به اين دونکته، هدف نهضت ياد شده چيست و چگونه مي‌خواهد آن را به اجرا در آورد.در خصوص هزينه توليد لازم به تاکيد است که مهم‌ترين علت بالا بودن آن در کشور ما ديوانسالاري عظيم دولتي و مقررات گسترده و پيچيده حاکم برآن است. طبق آخرين گزارش بانک جهاني درباره آساني فضاي کسب و کار در ميان 183 کشور جهان، ايران در رتبه 137 قرار دارد که نشان‌دهنده وضعيت بسيار دشوار حاکم بر آن براي فعالان اقتصادي از جهت مقررات و ديوانسالاري دولتي است. کشورهاي همسايه ما که رشد اقتصادي بالاتري دارند، در رتبه‌هاي بهتري از جهت فضاي کسب و کار هستند مانند آذربايجان و ترکيه که به ترتيب در رتبه‌هاي 38 و 73 قرار دارند. در چنين فضاي کسب و کاري که هزينه‌هاي معاملاتي به علت دخالت‌هاي گوناگون دولت به شدت بالا است، عاجل‌ترين کار به منظور کاهش هزينه‌هاي توليدي بايد ناظر بر مقررات‌زدايي باشد.اين ادعا که وجود واسطه‌هاي توطئه گر مابين توليدکننده و مصرف‌کننده مقصر اصلي افزايش قيمت‌ها است، تصور باطلي است که حکايت از فقدان بينش اقتصادي درست دارد و کارکرد مهم اقتصادي آنها را که صرفا توزيعي نيست ناديده مي‌گيرد. علت وجود واسطه‌هاي زياد در نظام اقتصادي ما سيستم بوروکراتيک توزيع دولتي و رانت‌هاي نهفته در آن از يک سو و نقش برخي از واسطه‌ها در تامين مالي توليدکنندگان (به ويژه در بخش کشاورزي) از سوي ديگر است. از ميان برداشتن اين واسطه‌ها مستلزم حذف قيمت‌گذاري دولتي و رانت‌هاي مترتب بر توزيع کالاهاي مشمول آن و نيز اصلاح نظام مالکيت ارضي در جهت اعطاي سند‌هاي رسمي ‌مالکيت است.نکته مهم ديگر خلط ميان دو مفهوم کاملا متفاوت قيمت تمام شده و قيمت بازار است. همان‌طور که پيش از اين اشاره شد؛ قيمت تمام شده همان هزينه توليد است و پايين آمدن آن الزاما به معني پايين آمدن قيمت بازار نيست.اگر بنا بود قيمت بازار تابعي از هزينه توليد باشد نفت ايران را بايد بشکه‌اي 4 يا 5 دلار مي‌فروختيم و تابلو‌هاي پيکاسو نبايد بيش از چند صد دلار خريد و فروش مي‌شد! قيمت در بازار و بر اساس ميزان عرضه و تقاضا تعيين مي‌شود. دستورات دولتي براي کاهش قيمت‌ها در بازار نه تنها کار ساز نيست، بلکه با ايجاد دوگانگي قيمت و رانت توزيعي موجب بدتر شدن وضع هم براي توليدکنندگان و هم مصرف‌کنندگان مي‌شود.اگر هدف «نهضت کاهش قيمت تمام‌شده کالا» کنترل تورم است بهتر است به اين نکته اساسي توجه شود که علت اصلي اين معضل بزرگ اقتصادي افزايش حجم پول است که طي چند سال گذشته با اجراي سياست‌هايي مانند طرح‌هاي زودبازده و نيز کسري بودجه‌هاي آشکار و پنهان به صورت گسترده‌اي شکل گرفته است. تا زماني که اين پتانسيل تورمي‌ مهار نشود و انضباط پولي و مالي در دستگاه دولتي برقرار نگردد، هيچ سياست ديگري براي کنترل تورم نتيجه بخش نخواهد بود.نگاهي به تجربه کشور خودمان و ديگر کشور‌هاي جهان به وضوح نشان مي‌دهد که تثبيت دستوري قيمت‌ها هيچگاه نتوانسته به طور پايداري مانع تورم شود. تنها جوامعي توانسته‌اند در اين مبارزه موفق شوند که دولت آنها به انضباط مالي و پولي حقيقي روي آورده است.در حوزه اقتصاد با منطق اقتصادي مي‌توان به نتيجه رسيد، قيمت تمام شده يک مفهوم حسابداري و مربوط به منطق بنگاه است، حال آنکه قيمت بازار مفهومي ‌اقتصادي و بيرون از بنگاه است. تورم يک متغير مربوط به اقتصاد کلان است، در صورتي‌که قيمت تمام شده يک مفهوم حسابداري است. اگر تفاوت اين دو مفهوم به لحاظ علمي ‌درک نشود واضح است که سياستگذاري مبتني بر آن نمي‌تواند نتيجه بخش باشد.بنابراين، اگر هدف نهضت کمک به توليدکنندگان براي پايين آوردن هزينه‌هاي آنها و نيز خدمت به مصرف‌کنندگان براي کاهش سطح عمومي‌ قيمت‌ها است، بهتر است از يک سو، آزادسازي و مقررات‌زدايي را در دستور کار قرار دهد و از سوي ديگر، انضباط مالي و پولي را به نظام اقتصادي باز گرداند.آفرينش:جلاس کپنهاک ومسئوليت جهان«جلاس کپنهاک ومسئوليت جهان»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن مي‌خوانيد؛ترس وگريه دختر بچه اي از وقوع سيل ،اين مضمون نماهنگ آغازين اجلاس معتبر وجهاني تغييرات آب وهوايي کپنهاک در دانمارک بود ،اجلاسي که باحضور 192 کشور جهان وحدود 100 رهبر جهاني اهميت ، مسائل زيست محيطي وتغييرات آب وهوايي را روز به روز براي دولت ها وشهروندان با اهميت تر مي سازد . بي شک تمهيدات شکل گرفته براي اجلاس کپنهاک در طول تاريخ بشر بي سابقه است چرا که هراس هاي بشر امروز از تهديدات آب وهوايي نه فقط براي کشورهايي همانند مالديو (که با بالا رفتن آب درياها از نقشه زمين محو خواهد شد) بلکه تمام کشورهاي عرصه گيتي را در بر خواهد گرفت .بي گمان تهديدات زيست محيطي وتغييرات آب وهوايي بر تمام ساختارهاي سياسي ،اقتصادي وجمعيتي تاثير ژرفي خواهد گذارد وبه نوع خود باعث افزايش اختلافات گوناگون در ميان کشورها  به علاوه هزاران مشکل ديگر براي ساکنان زيست کره زمين خواهد شد . اجلاس کپنهاک که در واقع ادامه دهنده اجلاس کيوتو (1997) است قرار است در مدت برگزاري دو هفته اي خود با وضع مقررات وقوانين کشورها  را از خطرات آينده آگاه وآنان را به کاهش گازهاي گلخانه اي ومهار اين مخرب ترين عامل گرم تر شدن زمين وتغييرات زيست محيطي حاصل از آن وا دارد.  بي گمان اکنون جهان به مثابه قايقي است که مسئوليت هر يک از کشورها در حفظ آن در برابر امواج پر تلاطم تغييرات آب وهوايي وظيفه اي همگاني است . هر چند کشورهاي صنعتي وقدرتمند در افزايش آلودگي وانتشار گازهاي گل خانه اي تاثير بيشتري داشته و دارند اما پيامدهاي ناگوار آن مرزهاي جغرافيايي وسياسي را در مي نوردد وبا پديده هايي چون توفانهاي سهمناک ،خشک سالي ها ،آتش سوزي ها ،سيل هاي مخرب وآب شدن يخ هاي مناطق مختلف و... نمود مي يابد . ما ايرانيان نيز در چند سال گذشته از اين پيامدها بي نصيب نمانده ايم چراکه رخدادهايي همچون توفان گونو ، توفان هاي شن و... را به وضوح درک کرده ايم . پديده هايي که تاثيرات مخرب انساني واقتصادي بر بسياري از شهروندان ايراني وارد کرده است .اين درد مشترک نيازمند مرهمي جهاني ومسئوليت همگاني کشورهاي مختلف چه از صنعتي ، در حال توسعه وفقير است . کشور ما ايران نيز هر چند جز کشورهاي صنعتي به شمار نمي رود اما آنچه جالب توجه است نقش و رتب�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 327]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن