تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ كس جز با اجراى حدود و احكام خدا خوشبخت نمى‏شود و جز با ضايع كردن آن بدبخت نمى‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821138973




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آموزش و پرورش و حقوق معلمان آمریکایی


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: آموزش و پرورش و حقوق معلمان آمریکایی باراک اوباما در 2005 به دیدار از دبیرستانی از محله های جنوبی شیکاگو رفتم که بیشترین دانش آموزان آن سیاهپوست بودند. کارکنان من با دبیران آنجا دیدار کرده و از آنها خواسته بودند که همایشی را با شاگردان در تالار دبیرستان ترتیب دهند. نمایندگان هر کلاس هفته ها وقت صرف کرده نتیجه گرفته بودند همشاگردی هاشان دوست دارند چه مسایلی از من به صورت یک رشته سوال پرسیده شود. وقتی دور هم نشستیم آنها از خشونت در محلات گفتند، از کمبود کامپیوتر در کلاس هاشان صحبت کردند. اما گلایه اصلی شان این بود: چون در ناحیه کمبود معلم است، معلم ها نیم روزه به این مدرسه می آیند و مدرسه ساعت 1:30 تعطیل می شود و چون وقت کافی نیست آزمایشگاه علوم و ساعت های زبان خارجه حذف شده اند.همه از من پرسیدند که چرا باید مدرسه ما نصفه و نیمه باشد؟ شاید کسی دوست ندارد که ما اصلا به کالج برویم! آنها مدرسه های بیشتر می خواهند.ما دیگر عادت کرده ایم که بچه های سیاهپوست و لاتین تبار از چنان آموزشی برخوردار نشوند که بتوانند در میدان اقتصادی کهنه رقابت کنند، چه رسد به رقابت در عصر اطلاعات. اما مشکل آموزشی ما به محله های کم درآمد محدود نمی شود. میزان ترک تحصیل در دبیرستان های آمریکا از هر کشور دیگر در جهان صنعتی بیشتر است. وقتی در سالهای بالاتر می روند، دبیرستانی های آمریکا در درس های ریاضیات و علوم نمره های بسیار پایین تری از همتایانشان در کشورهای خارجی می گیرند. نیمی از نوجوانان ما حساب ساده برخه و کسر را نمی توانند درک کنند. نیمی از بچه های 9 ساله ما عمل های ضرب و بخش را نمی دانند. و اگرچه امروزه بیش از هر زمان دیگری داوطلب کنکور ورود به کالج داریم، فقط 22 درصد آنها دانشی در حد کالج برای انگلیسی و ریاضیات و علوم دارند.هیچ باور ندارم که وظیفه تغییر این آمار فقط و فقط به عهده دولت است، پدران و مادران هم وظیفه دارند که شوق علم آموزی و کوشش بسیار را در وجود فرزندانشان بریزند. اما پدران و مادران از دولت توقع دارند که دولت هم در امر آموزش و پرورش از نقش پدری و نقش مادری خود غافل نباشد و مدارس دولتی کار را با معلمان خوب در اختیار شهروندانش بگذارد.متاسفانه، به جای نوسازی و اصلاحات متهورانه در مدارس، اصلاحات از آن نوع که شاگرد سیاهپوست مدرسه شیکاگو را چنان قابلیت دهد که بتواند برای گرفتن شغلی در گوگل با دیگران رقابت کند، نزدیک به دو دهه است که دولت ها رنگی به در و دیوار زده اند و از لک و لک کردن بچه ها در مدارس اظهار رضایت کرده اند. این بی اعتنایی ها بخشی به دلیل جنگی است ایدئولوژیک که به دلیل کهنگی زمان نبردشان سپری شده، ولی هنوز میان دو حزب جریان دارد. بسیاری از محافظه کاران در مدارس دولتی را دیوان سالاری های ناخوشایند و اتحادیه های معلمان باعث شده اند؛ و تنها راه این است که انحصار دولت بر آموزش و پرورش را از میان برداشت و کالابرگ یارانه توزیع کرد. در همین زمان آنها که در جناح چپ قرار دارند از وضع موجوع دفاع ناپذیر دفاع می کنند و عقیده دارند که صرف پول بیشتر به بهبود نتیجه آموزش کمک خواهد کرد.این دو تصور هر دو نادرست اند. البته پول در آموزش اهمیت دارد، که اگر جز این بود خانواده ها برای سکونت در مناطق با مدارس خوب سر و دست نمی شکستند و اجاره های گزاف نمی دادند. پول می تواند به جای کتاب های تاریخ مصرف گذشته، کتاب های به روز در اختیار دانش آموزان بگذارد، کلاس های جدید بسازد که ازدحام شاگرد در کلاس کمتر شود و معلمان بیشتر و باسوادتر استخدام کند. انکار نمی توان کرد که مشکل بیشتر مدارس امروز به بودجه آنها بستگی دارد.در نتیجه ما باید بفهمیم به چه اصلاحاتی باید دست بزنیم که از رهگذر آن بیشترین سود به شاگردان برسد، باید بودجه کافی گذاشت و باید طراحی برنامه ای آموزشی که فراگیر و منسجم و جذاب باشد که بر ریاضیات، علوم و ادبیات و ساعت های طولانی تر و روزهایی بیشتر در هفته تاکید داشته باشد تا فهم و فراگیری درس ها برای شاگردان امکان پذیر شود؛ باید هر کودک از آموزش پیش دبستانی برخوردار باشد، تا در نخستین روز درس دبستانی از دیگران عقب نباشد. برنامه هایی برای ارزیابی که بر اساس آن بتوان چگونگی فراگیری هر شاگرد را بررسی کرد؛ و استخدام معلمان با کفایت، و آموزش مواد درسی به آنها برای انتقال به شاگردان.در  نکته آخر، یعنی استخدام معلمان با کفایت، باید دقت بسیار کرد. بررسی های اخیر نشان داده اند که مهمترین عاملی که در موفقیت شاگردان تاثیر ارد نه رنگ پوست آنهاست و نه این که از چه نژاد و کشوری اند، مهم ترین عامل یادگیری، معلم خوب است. متاسفانه امروزه در بسیاری از مدارس ما معلمان بی تجربه مشغول کارند، و برای تدریس موادی که درس می دهند آموزش لازم را نگرفته اند، و گاه این نوع معلمان تمامی کادر آموزش مدرسه ای را تشکیل می دهند. و باید گفت که این وضع روز به روز بدتر می شود: هر ساله اداره های آموزش هزاران معلم کارآزموده را بازنشسته می کنند و معلمان جدید و بی تجره را به مدارس می فرستند.من نمی خواهم بگویم که برای معلمی شوقی و دل بستگی ای وجود ندارد؛ بسیار می بینم جوانانی را که از کالج های معتبر فارغ التحصیل شده اند و تا پیدا کردن کاری مناسب دو سال قرارداد بسته اند که رشته خود را در دبیرستان ها تدریس کنند و اغلب هم به دبیرستان های پایین شهر رفته اند. این گونه جوانانی را که دیده ام همه از تدریس لذت برده آن را شغلی با پاداش نیک توصیف کرده اند. شاگردان شان از خلاقیت و شوق بسیار آنان سود می برند؛ اما در پایان دو سال یا شغلی دیگر یافته اند و یا به دبیرستان های بالا شهری منتقل شده اند- که این نتیجه دستمزد پایین است؛ این نتیجه نبود پشتیبانی از دیوان سالاری آموزش است؛ این، القاء احساس کناره گیری و تنهایی است.اگر ما برای ساختن سامانه مدرسه قرن بیست و یکم جدی هستیم، باید که شغل معلمی را جدی بگیریم. برای این کار باید پیچ و خم اداری یا فرایند صدور گواهی نامه ها را تغییر بدهیم؛ باید به دانشجویی که مثلا، شیمی می خواند و می خواهد دبیری کند تا برای اتمام رشته اش پولی تهیه کند، اجازه این کار را بدهیم؛ باید این گونه تازه استخدام شده ها را در کنار معلمان قدیمی تر بگذریم تا احساس تنهایی از میان برود؛ و باید به معلمان آزموده فرصت بدهیم که با قدرت بیشتری کلاسشان را اداره کنند.این به معنای آن است که به معلمان دستمزدی بدهیم که واقعا شایستگی دریافتش را دارند. هیچ دلیلی ندارد که معلمی تجربه اندوخته و توانا دستمزد سالیانه اش به یکصد هزار دلار نرسد. معلمان با تجربه و توانای رشته های حیاتی آموزش مانند علوم و ریاضیات که در شادترین سالهای جوانی اند و آماده اند تا در دور افتاده ترین مدارس درس بدهند، دستمزد سالیانه شان باید حتی از یکصد هزار دلار هم بیشتر باشد.فقط یک شرط وجود دارد، در ازاء دستمزد خود، معلمان باید مسوولیت چگونگی تدریس شان را بپذیرند و ادرات آموزش نواحی هم باید برای اخراج معلمان بی کفایت اختیارات بیشتری داشته باشند.تا این زمان اتحادیه معلمان تفکر دستمزد بر اساس شایستگی را نپذیرفته است و استدلال شان این است که این کار ممکن است تعیین میزان دستمزد به حب و بغض مدیران مدارس ارتباط بدهد. اتحادیه معلمان همچنین استدلال می کنند که بیشترینه اداره های آموزش نواحی، تست ممکن است وابستگی بسیار به عواملی خارج از کنترل معلم داشته باشد، مثلا به شاگردان فقیر یا  نیازمند در کلاس های درس شان- و من با این استدلال موافقم.اما این ها مسایل غیرقابل حلی نیستند. همکاری اتحادیه معلمان، با ادرارات آموزش ایالتی و محلی می تواند به ابداع شیوه ای بینجامد که بر اساس آن بتوان چگونگی آموزش معلمان را سنجید، شیوه ای که اطلاعات برگرفته از تست را با شواهد در هم بیامیزد (بیشتر معلمان با دقت بسیار می توانند به شما بگویند که در مدرسه شان کدام معلم خوب است و کدام معلم بد). و از این طریق معلمان بی کفایت را به شاگردانی که شیفته یاد گرفتن اند تحمیل نمی کنیم.در واقع، اگر ما عزم آن را داریم که برای تحول مدارس مان سرمایه لازم را هزینه کنیم، قبلا باید خود را بیازماییم و از خود بپرسیم که آیا باور داریم که: هر بچه ای می تواند بیاموزد؟ اخیرا فرصتی دست داد و من از دبستانی در شیکاگو دیدار کردم. این دبستان تا چندی پیش از هر لحاظ نسبت به دبستان های دیگر در پله آخر نردبان، یا پایین ترین رتبه، قرار داشت و اکنون می کوشید که وضع را دیگرگون کند. به هنگام صحبت با یکی از معلمان جوان، آن خانم، به اصطلاح "این بچه ها" اشاره کرد، اصطلاحی که مانند عوارض یک بیماری مهلک از آن نام برده می شود و جامعه هر مشکل لاعلاجی دارد به گردن "این بچه ها" می اندازد. "این بچه ها" چیز یاد بگیر نیستند، "این بچه ها"درسخوان نمی شوند، "این بچه ها با خصلت خشونت بزرگ شده اند"، "این بچه ها خیلی عقب مانده هستند"."وقتی این اصطلاح رو می شنوم، دیوانه می شم،" خانم معلم جوان گفت، "به اینها نباید گفت این بچه ها، باید گفت، بچه های ما."اگر ما همه بچه های دیگران را بچه های خودمان بدانیم عملکرد اقتصاد آمریکا در آینده بهتر خواهد شد. باراک اوباما/ جسارت امیدترجمه ابوالحسن تهامیانتشارات نگاه  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 463]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن