واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: قدیمیترین سند حقوق بشر(حلف الفضول)
مسئله "حقوق بشر" یکی از مسایل اساسی عصر ما است که خصوصا در چند سال اخیر دولتهای جهان در غرب، کم و بیش به آن اهتمام دارند. البته غرب ادعا میكند كه حامی و مجری حقوق بشر میباشد حال آن كه اگر به وضع نابسامان جهان بنگریم، درمییابیم كه اینها حقوق بشر را برای رسیدن به منافع و مطامع خود میخواهند وگرنه این همه ظلم و ستم به حقوقِ به حقِ انسانها چه معنایی دارد؟! آیا در كشورهایی؛ همچون فلسطین اشغالی، افغانستان، عراق، پاكستان و غیره از سوی كشورهای به ظاهر مدافع حقوق بشر، كه خود را سردمدار آن میدانند، ظلم و ستم نمیشود؟! آیا هر روز در این كشورها خون زنان و كودكان و سالخوردگان بیگناه به زمین نمیریزد؟!اینان فقط به زبان، خود را مدافع و پایهگذار حقوق بشر میدانند حال آن كه حدود 15 قرن پیش، پیامبر بزرگوار اسلام، محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله) پیمانی امضاء نمود كه قدیمیترین سند حقوق بشر میباشد. وقتی به متون رسمی سازمان ملل متحد در مورد "حقوق بشر" مراجعه میکنیم، همواره از سند ماگناکارتای انگلیسی که در سال 1215م تدوین شده و نیز از اعلامیه حقوق بشر که در آغاز انقلاب فرانسه در سال 1789م صادر شده، یاد میشود و به هیچ سند عربی یا شرقی استناد نمیشود.دکتر «جورج جبور» استاد مسیحی الهیات، با تحقیق و كاوشی که انجام داد و حاصل آن را در کتاب «حلف الفضول» منتشر کرد، نشان داد که در زمینه حقوق بشر، عربها بر غربیها پیشی داشتهاند . وی سندی از میراث کهن عربی و به طور مشخص، از کتاب «عیون الاثر» عبدالهادی را استخراج کرده که میگوید: در اواخر دوره جاهلیت، در اثر ستمی که به یک تاجر یمنی در مکه وارد شد، جوانمردان این شهر، به یاری مظلوم شتافتند و در منزل عبدالله بن جدعان پیمان بستند که در مکه ندای هیچ مظلومی را - چه از اهالی این شهر و چه از مسافران - بیپاسخ نگذارند، مگر آن كه حق او را از ظالم بگیرند. دین مبین اسلام، بسیار توصیه كرده است كه در برابر صدای مظلوم، سكوت نكرده و یاریش نمایید. در روایتى از پیامبر عظیمالشأن اسلام(صلى الله علیه و آله) نقل شده است كه آن حضرت فرمودند: «هر كس فریاد استغاثه هر مظلومى(اعم از مسلمان یا غیر مسلمان) را بشنود كه یارى مىطلبد، اما فریاد او را اجابت نكند، مسلمان نیست.»دین مبین اسلام، بسیار توصیه كرده است كه در برابر صدای مظلوم، سكوت نكرده و یاریش نمایید. در روایتى از پیامبر عظیمالشأن اسلام(صلى الله علیه و آله) نقل شده است كه آن حضرت فرمودند: «هر كس فریاد استغاثه هر مظلومى(اعم از مسلمان یا غیر مسلمان) را بشنود كه یارى مىطلبد، اما فریاد او را اجابت نكند، مسلمان نیست.»(1)در حدیث دیگری میفرماید: مسلمانان باید به حل معضلات و گرهگشایى دیگران اهتمام داشته و در این راه تلاش نمایند وگرنه از زمره مسلمان واقعى خارج میشوند.(2)رسیدگی به امور دیگر انسانها و یاریرسانی به مظلومان، در دین اسلام از چنان اهمیتی برخوردار است كه اگر كسی از آنها سرپیچی نماید از اسلام خارج شده و بر اساس فرمایش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دیگر مسلمان نیست.حال با این اوصاف در حالی كه اسلام سابقهای 1500 ساله در زمینه حقوق بشر دارد، جهان غرب باز هم میتواند خود را پیشرو در حقوق بشر بداند؟! بررسی اولین سند حقوق بشرقبل از اسلام در میان اعراب و سران برخى از قبائل پیمانهایى بسته شده بود كه به «احلاف» مشهور است و هدف از این پیمانها عموما جلوگیرى از بىنظمى و اغتشاش و مقاومت در برابر دشمنان قریش و حمایت از خانه كعبه و اهداف دیگرى بود، كه از جمله آنها «حلف المطیبین» و «حلف اللعقة» است.از جمله این پیمانها كه طبق روایات به ما رسیده، و اسلام نیز آن را تایید كرده و به عنوان پیمان مقدسى از آن یاد شده «حلفالفضول» است. رسیدگی به امور دیگر انسانها و یاریرسانی به مظلومان، در دین اسلام از چنان اهمیتی برخوردار است كه اگر كسی از آنها سرپیچی نماید از اسلام خارج شده و بر اساس فرمایش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دیگر مسلمان نیست.حال با این اوصاف در حالی كه اسلام سابقهای 1500 ساله در زمینه حقوق بشر دارد، جهان غرب باز هم میتواند خود را پیشرو در حقوق بشر بداند؟!«حلف» به معناى پیمان و «فضول» جمع فضل است، و معناى هر دو كلمه «پیمان فضلها» است.حلف الفضول به معنای پیمان جوانمردان است كه قبل از بعثت، پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) به همراه عدهای از جوانان مكه، براى جلوگیرى از ظلم و تعدى زورگویان و به منظور دفاع از ستمدیدگان بسته شد. این پیمان پس از جنگهاى فجار و در بیست سالگى عمر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و در خانه عبدالله بن جدعان انجام شد.(3) این پیمان آنقدر برای پیامبر اكرم(صلی اله علیه و آله) شریف بوده كه در حدیثی پس از بعتث میفرماید: «شهدت مع اعمامی فی دار عبدالله بن جدعان حلفا لو اننی رعیت الی مثله فی الاسلام لاجبت»؛(4) همراه عموهایم در منزل عبدالله بن جدعان، شاهد پیمانی بودهام که اگر در عهد اسلام به مانند آن فراخوانده میشدم، قطعا اجابت میکردم. معروف است که رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) تمامی پیمانهای عهد جاهلیت را لغو نمود و فقط پیمان جوانمردان - یعنی حلف الفضول - را به رسمیت شناخت. واقعهای كه منجر به این پیمان شد روزی مردى از قبیله «زبید» و یا قبائل دیگر حجاز(5) به مكه آمد و مالى را به "عاص بن وائل" فروخت، و هنگامى كه به سراغ پول آن رفت عاص بن وائل از پرداخت آن خوددارى كرد و مرد زبیدى را از نزد خود راند.مرد زبیدى به نزد جمعى از سران قریش رفت و از آنها براى گرفتن حق خود استمداد كرد، ولى آنها پاسخى به او نداده و حاضر به گرفتن حق او نشدند. مرد زبیدى كه چنان دید بر فراز كوه ابى قبیس - كه مشرف به شهر مكه و خانه كعبه بود - رفت و به وسیله دو بیت شعر فریاد مظلومانه و ستمى را كه به او شده بود به گوش مردم مكه و اشراف شهر رسانده چنین گفت:یا آل فهر لمظلوم بضاعته:ببطن مكة نائی الدار و القفر و محرم اشعث لم یقض عمرتهیا للرجال و بین الحجر و الحجران الحرام لمن تمت كرامته ولا حرام لثوب الفاجر الغدر یعنى - اى خاندان «فهر» (6) «برسید به داد ستمدیدهاى كه در وسط شهر مكه كالایش را به ستم بردهاند و دستش از خانه و كسانش دور است، و اى مردان برسید به داد مُحرمى ژولیده كه هنوز عمرهاش را بجاى نیاورده و میان حجر(اسماعیل) و حجرالاسود گرفتار است. به راستى كه حرمت و احترام براى آن كسى است كه در بزرگوارى كامل باشد، و جامه فریبكار احترامى ندارد.»كسانی كه پیمان «حلف الفضول» را منعقد كردند، دستهاى خود را به نشانه تعهد در برابر پیمان در آب زمزم فرو بردند و به مضمون زیر پیمان بستند كه:«لا یظلم غریب ولا غیره، و لئن یؤخذ للمظلوم من الظالم»؛ نباید به هیچ شخص غریب یا غیر غریبى ستم شود، و باید حق مظلوم از ظالم گرفته شود! و بر طبق نقل دیگرى شخصى كه كالاى او را خریده و پولش را نداده بود "امیة بن خلف" بود.پس از این فریاد مظلومانه، كه در شهر مكه طنین افكند، زبیر بن عبدالمطلب - عموى رسول خدا (صلی الله علیه و آله)- از جا حركت كرده گفت: این فریاد را نمىتوان نشنیده گرفت، و به سراغ بزرگان قبائل قریش رفت، و توانست قبائل بنىهاشم، بنى زهره، بنى تیم بن مره، بنى حارث بن فهر را با خود همراه كند و در خانه عبدالله بن جدعان(7) اجتماع كرده و در آنجا پیمان «حلف الفضول» را منعقد ساخته، و دستهاى خود را به نشانه تعهد در برابر پیمان در آب زمزم فرو بردند و به مضمون زیر پیمان بستند كه:«لا یظلم غریب ولا غیره، و لئن یؤخذ للمظلوم من الظالم»؛ نباید به هیچ شخص غریب یا غیر غریبى ستم شود، و باید حق مظلوم از ظالم گرفته شود! و به دنبال این پیمان به نزد عاص بن وائل رفته، و حق مرد زبیدى را از او گرفته و به آن مرد دادند. حلف الفضول در مسیر تاریخ كاربرد این پیمان مقدس و اهمیت آن به قدرى بود كه پس از انعقاد آن، در طول تاریخ بارها مورد استفاده قرار گرفت و مقابل تجاوز و ستمها را مىگرفت و همچون سد محكمى در برابر قلدرهاى مكه كه خود را مالك همه مىدانستند؛ قرار گرفت كه از آن جمله داستانهاى زیر قابل توجه است:1- مورخین با اندك اختلافى نقل كردهاند كه مردى از قبیله "خثعم" به منظور انجام حج به مكه آمد و دختر بسیار زیباى خود را نیز كه نامش «قتول» بود به همراه خود به مكه آورد، نبیه بن حجاج - یكى از سركردگان قریش - دختر او را ربود و به نزد خود برد. وقتی به متون رسمی سازمان ملل متحد در مورد "حقوق بشر" مراجعه میکنیم، همواره از سند ماگناکارتای(چژزچا ذچخچت) انگلیسی که در سال 1215م تدوین شده و نیز از اعلامیه حقوق بشر که در آغاز انقلاب فرانسه در سال 1789م صادر شده، یاد میشود و به هیچ سند عربی یا شرقی استناد نمیشود.مرد خثعمى براى باز گرفتن دختر خود از مردم مكه استمداد كرد، به او گفتند: تنها راه چاره این است كه از "حلف الفضول" و اعضاى آن كمك بگیرى! آن مرد به كنار خانه كعبه رفته و با صدای بلند اعضاى حلف الفضول را به كمك طلبید، و آنها نیز با شمشیرهاى برهنه نزد او آمده و آمادگى خود را براى رفع ظلم از وى اعلام كردند، و آن مرد داستان ربودن دخترش را نقل كرده و همگى به نزد نبیه آمدند، و نبیه كه چنان دید از آنها خواست تا یك شب به او مهلت دهند، ولى آنها یك لحظه هم به او مهلت ندادند، و پیش از آن كه دست نبیه بن حجاج به آن دختر برسد، دختر را از وى گرفته و به پدرش سپردند.(8) 2- ابن هشام و دیگران به سندهاى مختلف روایت كردهاند كه میان حضرت حسین بن على (علیهماالسلام) و ولید بن عتبه اموى كه از سوى معاویه در مدینه حكومت داشت نزاعى در گرفت، و مورد نزاع، مالى بود كه متعلق به امام حسین(علیهالسلام) بود و ولید آن را به زور غصب كرده بود.امام به او فرمود: به خداى یكتا سوگند مىخورم كه اگر حق مرا ندهى شمشیر خود را بر مىگیرم و در مسجد رسولخدا(صلی الله علیه و آله) مىایستم و مردم را به «حلف الفضول» دعوت مىكنم...! این خبر به گوش مردم رسید و عبدالله بن زبیر و مسور بن مخرمه زهرى و عبدالرحمان عثمان تیمى و برخى دیگر از غیرتمندان به حمایت از امام و دفاع از پیمان «حلف الفضول» برخاسته و آمادگى خود را براى این كار اعلام كردند، كه چون خبر به گوش ولید بن عتبه رسید دست از ظلم و ستم برداشته و حق امام را به آن حضرت باز پس داد.(9) پىنوشتها: 1- الشیخ محمدبن الحسن الحرّ العاملى، وسایل الشیعة الى تحصیل مسائل الشریعة، ج 11، ص 108، باب 59 حدیث 1: «من سمع منادیاً ینادى یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم.» 2- الشیخ محمدبن الحسن الحرّ العاملى، وسایل الشیعة الى تحصیل مسائل الشریعة، ج 11، ص 559، باب 18، حدیث 3: «قال رسول الله(صلى الله علیه و آله): من أصبح و لم یهتمّ بأمور المسلمین فلیس بمسلم.»3- طبقات ابن سعد، ج1، ص 128؛ تاریخ یعقوبى، ج2، ص10. 4- سیره ابن هشام، ج1، ص 134. 5- در مروج الذهب و البدایة و النهایة و سیره حلبیه و سیره قاضى دحلان «رجلا من زبید» آمده ولى در تاریخ یعقوبى دو قول دیگر ذكر شده یكى آن كه آن مرد، مردى از بنى لبید بن خزیمه بود و دیگر آن كه وى مردى از قیس بن شیبه بوده است.6- «فهر» نام یكی از اجداد قریش و قبائل مكه است. 7- عبدالله بن جدعان چنانچه در سیره قاضى دحلان(حاشیه سیره حلبیه، ج1، ص 99-101) آمده مرد سخاوتمند و با ثروتى بوده كه هر روز جمع زیادى را براى اطعام در خانه خود گرد مىآورد.8- سیرة المصطفى، ص52؛ سیرة الحلبیه، ج1، ص157.9- سیرة ابن هشام، ج1، ص 134؛ سیره حلبیه، ج1، ص 157.منابع:- فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج1، ص 184 .- تاریخ یعقوبى، ج2، ص 10.- سیره ابن هشام، ج1، ص 135. - درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام، رسولى محلاتى، ج1، ص 309 . - تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، على دوانى .- تاریخ اسلام، مهدی پیشوایی، ص 115 . سایت تبیان مهری هدهدی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 520]