تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خنديدنِ بى تعجّب [و بى جا] يا راه رفتن و سخن گفتنِ بى ادبانه بپرهيز.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835523428




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پسرعمو‌های عاشق سینما


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ریوت بیش از دیگر موج‌نویی‌ها، به گرایشات و علایق ادبی خود پر و بال داد. اقتباس‌های طولانی‌اش از آثار نویسندگان محبوب و مورد علاقه‌اش، ریوت را كارگردانی شیفته ادبیات نشان می‌داد... 50سال پیش، اكران عمومی 3‌فیلم از 3كارگردان جوان فرانسوی، بنیان‌های سینما را در سراسر جهان به لرزه درآورد. «از نفس افتاده» (ژان لوك‌گدار)، «چهارصد ضربه» (فرانسوا تروفو) و «هیروشیما عشق من» (آلن رنه) سینمادوستان را با تعریف تازه‌ای از هنر هفتم مواجه كرد. شاگردان آندره بازن به فتح جهان نشسته بودند و موج نوی سینمای فرانسه تولدش را جشن گرفته بود.   موج نویی‌ها علیه نظم موجود بر آشفتند،  تئوری‌های مجله كایه دو سینما را مبنای فیلمسازی قرار دادند و البته از حسن تصادف‌های تاریخی نیز بیشترین بهره را گرفتند. مثلا در شرایطی كه ساختار پدرسالارانه سینمای فرانسه به سختی اجازه ورود كارگردانان جوان به عرصه فیلمسازی را می‌داد روژوادیم با فیلم‌هایش كه موفقیت تجاری یافتند راه را برای ورود سینماگران تازه‌نفس باز كرد؛  همچنان كه تروفو سرمایه اولین فیلمش را از پدرزن پولدارش تأمین كرد و شابرول با ارثی كه به او رسیده بود، «پسرعموها» را جلوی دوربین برد.«پسرعموها» لقبی بود كه به موج نویی‌ها داده می‌شد؛ كارگردان‌هایی كه با وجود خاستگاه مشترك  (عشق به سینما، فیلم دیدن به صورت دیوانه‌وار در سینما تك پاریس و تلمذ در محضر آندره بازن سردبیر «كایه دو سینما»)، هر كدام با لهجه و زبان خاص خود فیلم می‌ساختند. تروفو سنتی‌تر و احساسی‌تر بود و گدار افراطی‌تر و شورشی‌تر. شابرول به سنت هنرمند فرانسوی نزدیك‌تر بود و اریك رومر درون‌گراتر از همه رفقایش نشان می‌داد.نیم قرن گذشت. جریان‌های مختلف فیلمسازی به وجود آمدند، متظاهرانه یا اصیل، عمیق یا سطحی و روشنفكرانه یا عامه‌پسند، كارگردان‌هایی را به عالم سینما معرفی كردند و مسیرهایی را گشودند اما هیچ جریانی نتوانست تأثیر شگفت‌انگیز موج نویی كه فرانسوی‌ها در اواخر دهه50 میلادی به راه انداختند را تكرار كند. اگر تروفو جوانمرگ شد، چهره‌هایی چون گدار و آلن‌رنه همچنان فیلم می‌سازند. جوان‌های پرشور دیروز حالا پیرمردهایی سپید مویند كه هنوز این موج را زنده نگاه داشته‌اند.فرانسوا تروفو: احساسی‌ترین فیلمساز موج نویی كه در آثارش بیش از تمام دوستانش به گرایش‌های  رمانتیك علاقه نشان می‌داد. تروفو زمانی كه نقد فیلم هم می‌نوشت، چنین بود و به جای منطق و استدلال بیشتر سراغ برانگیختن احساس خواننده می‌رفت. خیلی‌ها «چهارصد ضربه» اولین ساخته او را مبدأ آغاز موج نو می‌دانند؛ فیلمی اتوبیوگرافیك درباره زندگی نوجوانی كه در شرایط نامطلوب زندگی می‌كند؛ تروفویی كه خود در شرایطی ناگوار زندگی می‌كرد و این آشنایی با آندره بازن، نظریه‌پرداز و منتقد بزرگ سینما بود كه باعث شد مسیر زندگی‌اش تغییر كند.«به پیانیست شلیك كنید» فیلم بعدی تروفو در واقع تأثیر او از سینمای آمریكا را نمایان می‌كند؛ درست مانند تاثیر مشابهی كه دوستش گدار در «از نفس افتاده» به نمایش گذاشته بود. این تریلر گنگستری با تغییر لحن پیاپی و سبك روایی تعمدا گسسته‌اش، تفاوت‌های خود را با نمونه‌هایی كه از آن اقتباس شده بود نشان می‌داد.موج نویی بودن فیلم را نیز باید در همین ویژگی‌های ساختارشكنانه و ضدسنتی‌اش جست‌وجو كرد؛ جایی كه تركیب كمدی و تراژدی با نوجویی خاص تروفو صورت می‌گرفت و از سوی دیگر فیلم مدام به فیلم‌های رده «ب» آمریكایی ارجاع می‌داد. «ژول و ژیم» علاقه تروفوی عشق سینما را به یكی از فیلمسازان محبوبش متبلور می‌ساخت. او آن‌قدر به ژان رنوار علاقه‌مند بود كه نام كمپانی فیلمسازی‌اش را كالسكه گذاشته بود كه در واقع ادای دینی به فیلم «كالسكه طلایی» (ژان‌رنوار1952) بود. در «ژول و ژیم» تروفو از سینمای آمریكا فاصله می‌گرفت و سراغ سینمای شاعرانه فرانسه می‌رفت. نمایش عشق و احساسات به عنوان یكی از دستمایه‌های اساسی آثار تروفو، در این فیلم نمودی شاخص می‌یافت.   خشونت حاكم بر فضای «چهارصد ضربه» و «به پیانیست شلیك كنید» این بار جای خود را به شاعرانگی داده بود و در ساختار بصری فیلم نیز قطع‌های خشك و غیرمتعارف جای خود را به تركیب‌بندی و میزانسن‌هایی داده بود كه بیشتر طبیعت‌گرایی را مدنظر قرار می‌داد. ضمن اینكه تجربه‌گرایی فیلم در استفاده غیر قراردادی از برخی تكنیك‌های سینمایی همچنان مشهود بود. تروفو برخلاف گدار، علیه تمام سنت‌های سینمای تجاری به مبارزه برنخاست؛  همچنان كه مانند او از داستانگویی در سینما تعریف واژگونه‌ای ارائه نكرد. سلسله فیلم‌هایی كه  تروفو  در آنها مقاطع مختلف زندگی آنتوال دوانل را به تصویر كشید با تمام شخصی بودنشان در ساختار روایی، آن عصیانگرایی برخی آثار موج نویی‌ها را به همراه نداشت. تروفو در میان رفقایش سنتی‌تر و البته شكننده‌تر بود. او وقتی مصاحبه طولانی معروفش را با هیچكاك انجام داد، در 2 فیلمی كه پس از این گفت‌وگو ساخت تأثیرپذیری خود از استاد تعلیق را به نمایش گذاشت. «عروس سیاهپوش» یك فیلم هیچكاكی بود كه با طعم و عطر فرانسوی ساخته شده بود. «پری می‌سی‌سی‌پی» هم با آنكه به ژان رنوار تقدیم شده بود، در نیمه دومش تبدیل به تریلری می‌شد كه بیشتر آثار خالق «سرگیجه» را به ذهن تداعی می‌كرد. «فارنهایت 451» كوشش تروفو برای ورود به عرصه‌های وسیع‌تر بود؛ اولین فیلم او با زبان انگلیسی و اولین اثر رنگی‌اش كه لحن پیشگویانه‌اش را منتقدان آن زمان درك نكردند و ارزش‌هایش در گذر زمان كشف شد.  «كودك وحشی» بازگشت به یكی از مؤلفه‌های موج نو، یعنی مستندنمایی بود و نقش سنتورالمندروس در ترسیم ساختار بصری فیلم غیرقابل انكار به نظر می‌رسید. در دهه70، تروفو فیلم‌های ضعیفی چون «دو دختر و یك قاره» و «دختر زیبایی مثل من» را در كنار شاهكارهایی چون «شب آمریكایی»، «داستان‌آدل‌هـ » و «پول توجیبی» كارگردانی كرد.در «شب آمریكایی» با ادای دین مجدد به فیلم‌های آمریكایی، خود فرایند فیلمسازی را با زندگی روزمره درهم آمیخت. با «داستان آدل‌هـ» با روایت زندگی محنت‌بار دختر كوچك ویكتور هوگو، یك‌بار دیگر رمانتیك‌بودن خود را نمایان كرد و با «پول توجیبی» نشان داد كه تا چه حد به دنیای كودكان مسلط است.وقتی در اوایل دهه80 و در حالی كه فقط 52سال داشت درگذشت، یكی از موفق‌ترین فیلمسازان موج نوی فرانسه بود كه با قدرت انطباق فوق‌العاده‌اش در هر زمینه‌ای به فعالیت پرداخته و فیلم ساخته بود. مرگ غیرمنتظره‌اش، یادآور مرگ كاراكترهایش در «ژول‌وژیم»، «مردی كه زن‌ها را دوست می‌داشت» و... بود. ژان لوگ‌گدار: بی‌شك شورشی‌ترین فیلمساز جریان موج نوی فرانسه بود. برخلاف تروفو علاقه‌ای به سنت نشان نمی‌داد و حتی هنگامی كه می‌خواست به قراردادی‌ترین فیلم‌های آمریكایی، یعنی نوآرهای دهه40 آمریكا ادای احترام كند، «از نفس افتاده» را ‌‌ساخت كه ساختارشكنی‌اش بنیان‌های نظری سینما را به لرزه درآورد؛ فیلمی كه سناریویش را تروفو نوشت و ژان‌پل بلموندو در سراسر اثر، می‌كوشید تا با رفتارش هم همفری بوگارت را تداعی كند و هم قراردادهای ژانری را به‌سخره بگیرد؛ یك هجو ستایش توأمان كه با ساختار بصری سرزنده و پرطراوتش، پرهیز از داستانگویی متعارف و تقطیع‌‌نماها به صورتی تعمدا غلط، قافله سالار موج نو شد. گدار با نبوغش موفق نشد آنچه  در آثار هر فیلمساز دیگری ممكن بود به اشتباهات تكنیكی تعبیر شود را به مثابه سبك خاص و شخصی خود جا بیندازد.در دهه60 و در دوران اوج قریحه و خلاقیتش با هر فیلم خود، جریان‌سازی می‌كرد. گدار با «تحقیر»، «دسته جدا»، «یك زن، یك زن است»، «آلفاویل»، «پیروخله» و «ساخت آمریكا» ابزارهای بیانی نوینی را در سینما تجربه كرد و به طرز شگفت‌انگیزی این ذوق‌آزمایی خود را ورای ساختار به ظاهر آشفته‌شان، با قوام‌یافتگی‌ای همراه كرد كه بعدا در ساخته‌های بعدی‌اش به ندرت موفق به تكرارش شد.   در هیچ كدام از این فیلم‌ها، سراغ داستانگویی متعارف و سنتی نرفت. هیچ فیلمی نساخت كه در آنها از تكنیك‌های فاصله‌گذاری استفاده نكند و در مونتاژ، سبك بصری، تغییر لحن، گسستن تعمدی روایت و ارجاع به سینما از تمام هم‌قطارهایش نوآورتر و خلاق‌تر نشان داد. تغییر مسیرهای پی‌درپی‌اش با فیلم‌هایی كه وقتی كنار هم قرار می‌گیرند در نگاه اول به لحافی چهل تكه می‌مانند، خود مؤید مؤلفه‌های سبكی بود كه سینماگران بسیاری را در سراسر جهان تحت تأثیر خود قرار داد.گدار درمیان فیلمسازان موج نو از تمام آنها بیشتر فیلم ساخته و تن به تجربه‌های متفاوت داده و بی‌شك به لحاظ بحث‌انگیزی و شهرت در رأس آنها نیز می‌ایستد. گدار در این سال‌ها با جمله‌های  قصار‌ معروفش، مصاحبه‌های جنجالی و شخصیت خاص خود، بیشتر در یادها مانده است تا فیلم‌هایش. برخی از منتقدان عقیده دارند از آخرین فیلم خوبی كه گدار ساخته بیش از 40سال می‌گذرد ولی او هنوز توانسته اعتبارش را حفظ كند. وقتی از موج نوی سینمای فرانسه نام برده می‌شود اولین فیلمسازی كه به ذهن می‌رسد، ژان‌ لوگ‌گدار است؛ خلاق‌ترین و عصیانگرترین فیلمساز موج نو كه هنوز هم فیلم می‌سازد و سر پرسودایی دارد. كلود شابرول: میان موج‌نویی‌هایی كه با سابقه نقدنویسی در مجله كایه دو سینما پشت دوربین ایستادند، شابرول از تمامشان مستدل‌تر به تحلیل فیلم می‌پرداخت. او هیچ‌گاه از جمله‌های  قصاری كه تروفو و گدار متخصص نوشتن‌‌شان درباره فیلمسازان مورد علاقه‌شان بودند بهره‌ای نبرد ولی در عوض وقتی از « همیشه فیلمسازی» چون آلفرد هیچكاك سخن می‌گفت، می‌توانست تحلیلی منطقی از دلایل مهم فرض‌شدن كارگردان «سرگیجه» ارائه كند. در فیلم‌هایش وقتی خواست به استاد  ادای دین كند این كار را منطقی‌تر از دیگر رفقایش انجام داد. «همسر بی‌وفا» فیلمی هیچكاكی درباره خانواده‌های بورژوای فرانسوی است. «غزال‌ها» ذهن شاعرانه و خیال‌پرور شابرول را نمایان كرد و با «قصاب‌ها» توانست در پس نمایش شناعت، به جست‌وجوی عشق برآید.مثل دیگر دوستانش در دهه70، پركار شد و فیلم‌های متفاوتی را در ژانرهای گوناگون جلوی دوربین برد كه در میانشان «جدایی»، «درست بیش از تاریكی»، «ده روز شگفت‌انگیز» «دست‌های آلوده» و «ویولت» قابل اشاره‌اند. در دهه80، شابرول دچار نوعی اغتشاش و گیجی شد و از كارگردان مسلط و خلاق دهه‌های 60 و 70 فاصله گرفت. در این سال‌ها هنرش را با اقتباس موفق‌اش از رمان معروف «مادام بواری» نوشته گوستاو فلوبر نمایان كرد و پس از آن تریلرهایی ساخت كه از بازگشت او به حال و هوای فیلم‌های هیچكاكی حكایت دارند. ژاك ریوت: ساخت فیلم بلند را زودتر از تروفو و گدار شروع كرد ولی مشكلات مالی باعث شد تا «پاریس از آن ماست» یك سال بعد از «چهارصد ضربه» تروفو آماده نمایش شود. در سكانسی از «چهارصد ضربه» خانواده دوانل در سینما در حال تماشای «پاریس از آن ماست» هستند؛ فیلمی كه آن موقع هنوز فیلمبرداری‌اش تمام نشده بود! ریوت بیش از دیگر موج‌نویی‌ها، به گرایشات و علایق ادبی خود پر و بال داد. اقتباس‌های طولانی‌اش از آثار نویسندگان محبوب و مورد علاقه‌اش، ریوت را كارگردانی شیفته ادبیات نشان می‌داد. هر چند او در مقام یك فیلمساز موج‌نویی، «سلین و ژولی قایق‌سواری می‌كنند» را كارگردانی كرد كه برخی آن را پرشورترین و غنی‌ترین اثر پسرعموها در طول دهه70 و از شاهكارهای موج نوی فرانسه می‌دانند. اریك رومر: دیرتر از دیگر دوستانش فیلمسازی را آغاز كرد و در واقع با «قصه‌های اخلاقی»‌اش نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت. اریك رومر، فیلمسازی فردگرا و تا حد زیادی دلسپرده به فضاهای تجریدی  تجربه‌های روشنفكرانه‌اش در سینما را برخلاف گدار كه اهل سر و صدا و جنجال بود، به آرامی و بدون جنجال‌آفرینی صورت داد. بلندپروازی‌اش در شكستن قالب‌های كهنه تا آنجا پیش رفت كه در برخی از فیلم‌هایش در دل فضاهایی سنتی، به كل از مؤلفه‌های روایی سینما فاصله گرفت. «یك قصه بهاری» و «یك قصه پاییزی»‌اش، نامش را در اوایل دهه90 دوباره بر سر زبان‌ها انداخت. آلن رنه: برخلاف گدار، تروفو و ریوت، منتقد فیلم نبود و بیش از اینكه اولین ساخته بلند سینمایی‌اش را بسازد، به مستندسازی اشتغال داشت و با مستند «شب ومه» به شهرت و اعتبار رسیده بود. از «هیروشیما عشق من» رنه به عنوان یكی از آثار شاخص و آغازگر موج نو نام برده شد. با فیلم بعدی‌اش «سال گذشته در مارین باد» سراغ رمانی غیرمتعارف از آلن‌رب گریه رفت و فیلمی غیرمتعارف‌تر ساخت كه شیر طلایی جشنواره ونیز را برایش به ارمغان آورد. فیلم‌های رنه اغلب فاقد آن شور و شیدایی آثار تروفو و گدار بوده‌اند و جالب اینكه او از همان دوران جوانی، كارگردانی بود كه پختگی و جاافتادگی را در قالب ساخت آثاری كاملا تجربی به‌رخ می‌كشید. فیلم‌هایش به‌ندرت تماشاگران پرتعداد یافته‌اند و برخی از آنها مانند «سال گذشته در مارین باد» حتی پس از نزدیك به نیم قرن، هنوز هم مانند روز اول، پیچیدگی خود را حفظ كرده‌اند. رنه از معدود فیلمسازان فرانسوی است كه توانسته در عین عدول‌نكردن از آرمان‌هایش در دوره‌های مختلف، همچنان فیلم بسازد و مورد توجه باشد. سال گذشته فیلمی در جشنواره كن داشت كه نظرها را به خود جلب كرد. لویی‌ مال: یكی دیگر از موج نویی‌ها كه سینما را نه از راه نقدنویسی برای كایه كه با دستیاری كارگردانان بزرگی چون روبه‌برسون آغاز كرد. با «آسانسوری به سوی قتلگاه» و سپس «عشاق» پیش از تولد رسمی موج نو به شهرت رسید و تجربه‌های متفاوتش در به‌كارگیری زبان و تكنیكی متفاوت را با «زندگی خصوصی» و «آتش درون» نمایان كرد. در «نجوای دل» سقوط طبقه متوسط فرانسه را به نمایش گذاشت. در دهه80 كه اغلب كارگردانان فرانسوی دوران نزولشان را سپری می‌كردند، با « آتلانتیك سیتی»، «شام با آندره» و «خداحافظ بچه‌ها» قوام یافته‌ترین آثارش را روانه اكران كرد. به قول پائولین‌كین اگر مدام از این شاخه به آن شاخه نمی‌پرید، كارنامه برجسته‌تری از خود به جا می‌گذاشت. مال در سال 1995 درگذشت  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 402]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن