تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، كليد هر نوشته‏اى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831345328




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حضور پيامبر در جنگ فجار!


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حضور پیامبر در جنگ فجار!
جنگ فجار
یكی از مواردی كه در تاریخ اسلام مطرح می‌شود حضور نبی مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله) در جنگ فجار است. در این مقاله برآن شدیم كه این مطلب را بررسی كرده و ببینیم كه آیا پیامبر اكرم در این جنگ حضور داشته‌اند؟جنگ‏هاى فجار از حوادث مشهور عهد جاهلیت و دوران قبل از اسلام است. عرب كه پیوسته در صحراهای سوزان خود به غارتگرى و جنگ و نزاع اشتغال داشتند؛ تعهد كرده بودند كه چهار ماه رجب، ذى‏القعده، ذى‏الحجه و محرم دست از جنگ و كشتار بكشند، و در بازارهای خود به خرید و فروش و مفاخرت و شعر و خطابه بپردازند. ولى چهار بار حرمت احترام ماه‏هاى حرام شكسته شد، و اعمالی انجام گرفت كه كار به جنگ كشید. فجار از فجور یعنى اعمال ناشایستى گرفته شده است كه در آن ماه‏هاى محترم به وقوع پیوست. در اینجا به طور اجمال به آنها اشاره مى‏كنیم: فجار نخست: طرفین درگیر در این جنگ، قبیله ‏«كنانه‏» و «هوازن‏» بودند و علت جنگ را چنین مى‏نویسند كه: مردى، به نام بدر بن معشر، در بازار «عكاظ‏»، براى خود جایگاهى ترتیب داده بود، و هر روز بر مردم، مفاخر خود را بیان ‏مى‏كرد. روزى شمشیرى به دست گرفته گفت: مردم، من گرامی‌ترین مردم هستم، و هر كس گفتار مرا نپذیرد، باید با این شمشیر كشته شود. در این هنگام مردى برخاست، شمشیرى بر پاى او زد و پاى او را قطع نمود. از این جهت، طائفه دو طرف به هم ریختند، ولى بدون این كه كسى كشته شود از هم دست ‏برداشتند. فجار دوم: سبب جنگ این بود كه زن زیبایى، از طائفه ‏«بنى عامر»، توجه جوان چشم‌چرانى را به خود جلب كرد. آن جوان، از او درخواست كرد كه: صورت خود را باز كند. آن زن امتناع نمود، جوان هوسباز پشت ‏سر او نشست و دامن‌هاى دراز زن را با خار به هم دوخت، به طورى كه موقع برخاستن صورت آن زن باز شد. در این هنگام هر كدام قبیله خود را فراخواندند، و جنگ درگرفت. پس از كشته شدن عده‏اى دست از هم برداشتند! فجار سوم: مردى از قبیله ‏«بنى عامر»، از یك مرد «كنانى‏» طلبكار بود. مرد بدهكار امروز و فردا مى‏كرد. از این جهت میان این دو نفر درگیری شد. چیزى نمانده بود كه دو قبیله همدیگر را بكشند، كه كار را با مسالمت ‏خاتمه دادند.فجار چهارم: همان جنگى است كه می‌گویند پیامبر در آن شخصا شركت نمود. سن او را در موقع بروز جنگ، به طور مختلف نقل كرده‏اند، عده‏اى مى‏گویند: پانزده یا چهارده سال داشت، برخى نوشته‏اند كه: بیست‏ سال داشت، ولى چون این جنگ چهار سال طول كشید از این جهت ممكن است تقریبا تمام نقل‌ها صحیح باشد.(1)جنگ‏هاى فجار از حوادث مشهور عهد جاهلیت و دوران قبل از اسلام است. عرب كه پیوسته در صحراهای سوزان خود به غارتگرى و جنگ و نزاع اشتغال داشتند؛ تعهد كرده بودند كه چهار ماه رجب، ذى‏القعده، ذى‏الحجه و محرم دست از جنگ و كشتار بكشند، و در بازارهای خود به خرید و فروش و مفاخرت و شعر و خطابه بپردازند. ریشه نزاع را چنین مى‏نویسند كه: نعمان بن منذر، هر سال كاروانى ترتیب مى‏داد، و مال التجاره‏اى به عكاظ مى‏فرستاد، تا در مقابل آن پوست و ریسمان و پارچه‏هاى ربفت ‏براى او بخرند و بیاورند. مردى از قبیله ‏«هوازن‏»، به نام‏ «عروة الرجال‏»، حفاظت و حمایت كاروان را به عهده گرفت، ولى‏ «براض بن قیس‏» كنانى، از پیش افتادن مرد هوازنى سخت عصبانى شد، نزد ‏«نعمان بن ‏منذر» رفت و اعتراض نمود. ولى اعتراض او ثمر نبخشید، آتش خشم و حسد در درون او شعله مى‏كشید. پیوسته مترصد بود كه در اثناء راه ‏«عروة الرجال‏» را از پاى درآورد و سرانجام در سرزمین ‏«بنى مره‏» او را كشت، و دست‏ خود را با خون مرد «هوازنى‏» آلوده ساخت. آن روزها قبیله‏ «قریش‏» و كنانه با هم متحد بودند، و این جریان موقعى اتفاق افتاد كه قبائل عرب در بازار عكاظ سرگرم داد و ستد بودند. مردى قبیله قریش را از جریان آگاه ساخت، از این جهت قبیله قریش و كنانه پیش از آن كه قبیله هوازن از جریان آگاه گردند، دست و پاى خود را جمع كرده رو به حرم (چهار فرسخ از چهار طرف مكه را حرم گویند و جنگ در آن نقطه میان عرب ممنوع بود) آوردند. ولى طائفه هوازن، فورا آنان را تعقیب كردند و پیش از آن كه به حرم برسند، جنگ میان دو گروه برپا شد. سرانجام، تاریكى هوا سبب شد كه دست از جنگ بردارند، و این خود فرصتى بود كه قریش و كنانه راه حرم را در تاریكى پیش گیرند و از خطر دشمن ایمن شوند. از آن روز به بعد، گاه و بیگاه قریش و متحدین آنها از حرم بیرون مى‏آمدند و جنگ مى‏كردند. در بعضى از روزها، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) همراه عموهاى خود در جنگ شركت مى‏كرد. این وضع چهار سال ادامه داشت، بالاخره جنگ با پرداختن خون‌بهاى كشتگان ‏«هوازن‏» كه بیش از قریش كشته داده بودند، خاتمه پذیرفت.(2) و (3)البته مرحوم علی دوانی در تاریخ اسلام خود ذكر كرده است كه پیغمبر در این جنگ شركت داشته، در گرماگرم جنگ تیرهاى دشمن را از عموهایش برطرف مى‏ساخت. معناى این سخن این است كه شخصا به طرف كسى تیراندازى نكرد، و كسى را نكشته و تنها از جان عموها دفاع مى‏كرد.(4) از نظر سال وقوع این جنگ كه در برخى آمده بیست ‏سال پس از داستان فیل و در برخى 14 سال ذكر شده، و از اینها گذشته این داستان در بسیارى از كتب قدیم و جدید تاریخى و حدیثى ذكر نشده و بحثى از آن به میان نیامده، مانند تاریخ طبرى و كامل ابن اثیر و كتاب‌هاى شیعه و دیگران .نگاهى تحلیلى به شركت پیامبر در جنگ‌های فجار این داستان در روایت ابن هشام اینگونه آمده كه گوید:«چون رسول خدا به سن چهارده سالگى و یا پانزده سالگى رسید چنانچه ابوعبیده نحوى از ابى عمرو بن علاء روایت كرده است ‏جنگ فجار میان قریش و كنانه از یك سو و قبیله قیس عیلان از سوى دیگر در گرفت... و سپس انگیزه این درگیرى و جنگ را ذكر كرده تا آنجا كه گوید:«... رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نیز در برخى از روزها در جنگ حاضر مى‏شد و عموهاى آن حضرت او را به همراه خود می‌بردند، و خود آن حضرت فرموده: كه من چوبه‏هاى تیرى را كه به طرف عموهایم پرتاب مى‏كردند برمى‏گرداندم... .»و بالاخره در پایان حدیث از ابن اسحاق نقل كرده كه گفته ‏است:«رسول خدا در آن روز بیست ‏سال از عمر شریفش گذشته بود»(5) و ابن سعد نیز در كتاب ‏«الطبقات الكبرى‏» پس از آن كه ‏به تفصیل داستان فجار را ذكر كرده در پایان از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روایت كرده كه فرمود:«... من نیز با عموهایم در آن جنگ حاضر شدم و تیرهایى نیز زدم... .»و در پایان گوید: عمر آن حضرت در آن روز بیست‏ سال بود.و سپس از حكیم بن حزام روایت كرده كه گوید: من رسول ‏خدا(صلی الله علیه و آله) را دیدم كه در جنگ فجار شركت كرده بود(6) و یعقوبى در تاریخ خود در این باره بیش از دیگران مطلب نقل كرده ولى ‏پراكنده و مختلف و تردید‌آمیز، زیرا در آغاز فصل گوید:«و شهد رسول الله الفجار و له سبع عشرة سنة، و قیل عشرون سنة‏»؛ رسول خدا در فجار حضور داشت و در آن وقت هفده سال داشت و برخى گفته‏اند بیست ‏سال داشته و سپس داستان ‏جنگ فجار را نقل كرده و آنگاه گوید:«... آنها در ماه رجب جنگ كردند و این جنگ در ماه حرام رخ داده بود كه خونریزى نمى‏كردند و از این ‏جهت آن را فجار نامیدند زیرا حرمت ماه حرام را شكستند و هر قبیله‏اى را سركرده‏اى بود و سركرده بنى‌هاشم، زبیر بن‏ عبدالمطلب بود... .» و به دنبال آن گوید: «و در روایتى آمده كه ابوطالب از این كه احدى از بنى¬هاشم در این جنگ شركت كنند، مانع شد و علت آن را نیز اینگونه بیان‏ كرده فرمود: «هذا ظلم و عدوان و قطیعة و استحلال للشهر الحرام و لا احضره ‏و لا احد من اهلی فاخرج الزبیر بن عبدالمطلب مستكرها»؛ این ستمگرى و تجاوز و قطع رحم و شكستن حرمت ماه حرام‏ است و نه من و نه هیچ یك از خاندانم در آن حاضر نخواهیم شد، ولى بالاخره زبیر بن عبدالمطلب را اجبارا و اكراها به جنگ‏ بردند و علت این اجبار و اكراه را نیز اینگونه ذكر كرده كه ‏گوید: عبدالله بن جدعان تیمى و حرب بن امیه گفتند: كارى كه بنى‌هاشم در آن حضور نداشته باشند ما هم حاضر نمى‏شویم و بدین جهت زبیر از روى ناچارى شركت كرد. با توجه به این كه به گفته خود اینان، این جنگ در ماه حرام ‏واقع شده و این گناه بزرگى بود كه موجب ظلم و عدوان و قطع رحم گردید و بدان خاطر آن را «فجار» گفتند و از آن سو رسول خدا از كودكى با اعمال ‏خلاف و فسق و فجور و گناهان مردم زمان جاهلیت مبارزه مى‏كرد، و هر جا كه مى‏توانست مخالفت ‏خود را با كارهاى‏ ناشایست ایشان ابراز مى‏نمود و ابوطالب عموى آن حضرت نیز صرفنظر از مقام والا و سیادتى كه بر بنى‌هاشم داشت طبق ‏روایاتى از اوصیاء پیمبران الهى، و تابع دین حنیف ابراهیم(علیه‌السلام) بود، و داراى ‏مقام وصایت و حامل اسرار پیمبران الهى بوده و چگونه‏ مى‏توان پذیرفت كه رسول خدا و عمویش ابوطالب در چنین‏ جنگى شركت جسته و حتى كمك به جنگجویان قریش و كنانه كنند؟!سپس قول دیگرى نقل مى‏كند كه ابوطالب روزها در جنگ حاضر مى‏شد و رسول خدا نیز با وى حضور مى‏یافت، و هرگاه آن حضرت در جنگ حاضر مى‏شد قبیله كنانه بر قبیله قیس ‏پیروز مى‏شد، و آنها دانستند كه این پیروزى از بركت ‏حضور آن حضرت است و از این رو به آن حضرت گفتند: «یابن مطعم الطیر و ساقی الحجیج لا تغب عنا فانا نرى مع ‏حضورك الظفر و الغلبة‏»؛ اى پسر غذا دهنده پرندگان و سیراب كننده حاجیان، ما را از حضور خود در جنگ محروم مكن كه ما به بركت ‏حضور تو شاهد پیروزى و ظفر بر دشمن خواهیم بود.و رسول خدا در پاسخشان فرمود:«فاجتنبوا الظلم و العدوان و القطیعة و البهتان فانی لا اغیب ‏عنكم‏»؛ شما نیز از ستم و تجاوز و قطع رحم و بهتان خوددارى كنید تا من نیز در كنار شما باشم! و آنها چنین قولى دادند، و رسول خدا پیوسته با ایشان بود تا بر دشمن پیروز شدند. یعقوبى گوید: در روایت دیگرى از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روایت ‏شده كه فرمود: «شهدت الفجار مع عمی ابی طالب و انا غلام‏»؛ من در جنگ فجار به همراه عمویم ابوطالب حاضر شدم و در آن وقت پسركى بودم. و در پایان گوید:«و روى بعضهم انه شهد الفجار و هو ابن عشرین سنة، و طعن‏ ابا براء ملاعب الاسنة فاراده عن فرسه و جاء الفتح من قبله‏»؛ و برخى روایت كرده‏اند كه آن حضرت در فجار شركت كرد و در آن وقت ‏بیست ‏ساله بود، و نیزه‏اى بر ابو براء «ملاعب الاسنه‏» زد و او را از اسب بر زمین افكند، و همان سبب پیروزى ایشان ‏گردید.(7)  نظر تحقیقى درباره جنگ فجارجناب رسولی محلاتی مولف كتاب درس‌هایى از تاریخ تحلیلى اسلام بطور اجمال این واقعه را تحلیل می كند: این واقعه، داستانى است كه روایت معتبرى درباره آن نرسیده و آنها نیز كه ‏به ما رسیده از جهاتى مختلف است: 1- از نظر سن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در آن روز كه یكى 14 ساله و جاى‏ دیگر 15 ساله، و در حدیث دیگر 17 ساله، و در چند جا 20ساله آمده بود و در یك جا نیز به تعبیر «غلام‏» آمده كه معمولا به ‏سنین 7 تا 14 سال اطلاق مى‏شود.2- از نظر شركت و عدم شركت‏ بنى‌هاشم و در نتیجه ‏شركت و عدم شركت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) كه در برخى اثبات شده و در برخى نفى شده است.3- و از نظر شركت‏ سایر افراد و قبائل نیز مانند حرب بن ‏امیه و دیگران در این روایات اختلاف زیادى دیده مى‏شود. 4- و از نظر سال وقوع این جنگ كه در برخى آمده بیست ‏سال پس از داستان فیل و در برخى 14 سال ذكر شده، و از اینها گذشته این داستان در بسیارى از كتب قدیم و جدید تاریخى و حدیثى ذكر نشده و بحثى از آن به میان نیامده، مانند تاریخ طبرى و كامل ابن اثیر و كتاب‌هاى شیعه و دیگران .و با توجه به این كه به گفته خود اینان، این جنگ در ماه حرام ‏واقع شده و این گناه بزرگى بود كه موجب ظلم و عدوان و قطع رحم گردید و بدان خاطر آن را «فجار» گفتند و از آن سو رسول خدا از كودكى با اعمال ‏خلاف و فسق و فجور و گناهان مردم زمان جاهلیت مبارزه مى‏كرد، و هر جا كه مى‏توانست مخالفت ‏خود را با كارهاى‏ ناشایست ایشان ابراز مى‏نمود و ابوطالب عموى آن حضرت نیز صرفنظر از مقام والا و سیادتى كه بر بنى‌هاشم داشت طبق ‏روایاتى از اوصیاء پیمبران الهى و تابع دین حنیف ابراهیم(علیه‌السلام) بود، و داراى ‏مقام وصایت و حامل اسرار پیمبران الهى بوده و چگونه‏ مى‏توان پذیرفت كه رسول خدا و عمویش ابوطالب در چنین‏ جنگى شركت جسته و حتى كمك به جنگجویان قریش و كنانه كنند؟!بنابر این اصل پذیرفتن این داستان مشكل و برای پذیرش آن دلیل معتبرى نداریم. (8) پى‏نوشت‌ها:1- «تاریخ كامل‏»، ج 1/358- 959، سیره ابن هشام‏، پاورقى، ج 1/184. 2- «سیره ابن هشام‏»، ج 1/184-187- تحریم در ماههاى حرام، ریشه دیرینه مذهبى داشته است و چون جنگ‏ «فجار»، چهار سال ادامه داشته است، شركت رسول گرامى گذشته بر این كه ممكن است جنبه دفاعى داشته، احتمال دارد در غیر ماه‌هاى حرام بوده باشد و لفظ‏ «فجار» به خاطر این گفته مى‏شود كه آغاز جنگ در ماه‌هاى حرام بوده است نه این كه تمام آن در این ماه‌ها بوده است. 3- فروغ ابدیت، ج 1، ص 181، جعفر سبحانى .4- تاریخ اسلام، على دوانى، ص 65 .5- سیره ابن هشام، ج 1، ص 184- 186. 6- الطبقات الكبرى، ج 1، ص 126-128. 7- تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 9 -10. 8- برگرفته از درس‌هایى از تاریخ تحلیلى اسلام، رسولى محلاتى، ج 1، ص 299 .                                                                                                                                                                   سایت تبیان                                                                                                                                                     مهری هدهدی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 720]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن