واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: افرادی که نمیتوانند بچه دار شوند، به طور چشمگیری به فرزندخواندگی روی میآورند.ولی در خصوص انتخاب فرزند برای خانوادههایی که تمایل به این کار دارند ملاکهایی نیز در نظر گرفته میشود... به بهانه سریال ترانه مادری رابطه ایدهآل بین والدین و فرزند خواندهها سریال ترانه مادری این روزها به سریال محبوب بسیاری از خانوادههای ایرانی تبدیل شده است. این سریال که از شبکه سوم سیما پخش میشود به سرگذشت فرزندانی میپردازد که در حقیقت فرزندخوانده هستند و در این میان، فرخنده با بازیگری فاطمه گودرزی نقش مادری را ایفا میکند که دلسوزانه مادری میکند و تصور بسیاری از ما را درباره نامادری تغییر میدهد. به همین بهانه بد نیست به مساله فرزندخواندگی از زوایای دیگری نیز نگاهی بیندازیم. افرادی که نمیتوانند بچه دار شوند، کسانی که احتمالا اختلال ژنتیکی را انتقال میدهند یا آنهایی که مسن و مجرد هستند ولی دوست دارند خانوادهای داشته باشند، به طور چشمگیری به فرزندخواندگی روی میآورند.ولی در خصوص انتخاب فرزند برای خانوادههایی که تمایل به این کار دارند ملاکهایی نیز در نظر گرفته میشود. نهادهایی که در ایران یا خارج از ایران متولیت این کار را دارند تلاش میکنند والدینی را بیابند که از نظر پیشینه قومیو مذهبی مشابه پیشینه کودک باشند و در صورت امکان اغلب سعی میکنند والدینی را برگزینند که همسن والدین تنی باشند چون دستیابی به نوزادان سالم بسیار کم است. فرزندخواندهها و مشکلات عاطفی قطعا همه روابط کودکان و والدین به شکل روابط پویا و فرخنده در نمیآید اما توجه داشته باشید که خطر شکست فرزند خواندگی برای کودکانی که در سنین بالاتر به فرزندی پذیرفته شدهاند و همچنین درباره کودکان معلول بیشتر وجود دارد. بیش از 85 درصد کودکانی که به فرزندخواندگی قبول میشوند روابط مناسبی با پدر و مادر جانشین پیدا میکنند. همچنین 15 درصدی که دچار سردی روابط میشوند به والدین تازهای سپرده میشوند و اغلب آنها از تجربه فرزندخواندگی احساس رضایت میکنند. فرزند خواندههای کودک و نوجوان، ممکن است در کشور خود یا کشوری خارجی متولد شده باشند که نسبت به کل جمعیت کودکان و نوجوانان مشکلات یادگیری و عاطفی بیشتری دارند. برای این مشکلات چند علت شناخته شده است. نخستین علت اینکه مادر تنی به دلیل مشکلات هیجانی که تصور میشود تا اندازهای ژنتیکی باشد (مانند افسردگی شدید) ممکن است نتوانسته باشد از فرزند خود مراقبت کند و در نتیجه برخی مشکلات را به فرزند خود انتقال داده باشد و یا اینکه مادر واقعی در حاملگی دچار استرس، سوء تغذیه و فقدان مراقبت مناسب شده باشد. علاوه بر این، کودکانی که پس از نوباوگی به فرزندی پذیرفته میشوند اغلب سابقه روابط خانوادگی پر از تعارض و کمبود محبت دارند و بلاخره اینکه والدین یا کودکان اختیاری که ارتباط ژنتیکی ندارند از نظر هوش و شخصیت کمتر از خویشاوندان تنی به یکدیگر شباهت دارند، تفاوتهایی که میتوانند سازگاری خانواده را تهدید کنند اما فراموش نکنید با وجود این همه مخاطراتی که اشاره شد، اغلب فرزندخواندهها به طور شگفتانگیزی خوب رفتار میکنند. کنجکاوی درباره اصل و نسب به طور معمول در نوجوانی، کنجکاوی حل نشدهای درباره اصل و نسب، زندگی فرزند خواندهها را آشفته میکند. برخی از آنها به سختی میتوانند قبول کنند که شاید هرگز والدین تنی خود را نبینند. برخی دیگر نیز نگران هستند که اگر والدین آنها پیدا شوند چه کاری خواهند کرد. با این حال، تصمیم به یافتن والدین تنی, به طور معمول تا اوایل بزرگسالی، زمان ازدواج یا بچهدار شدن به تعویق میافتد. ممکن است این سوال به ذهن متبادر شود که اگر قرار باشد فرزندخواندهها همیشه به دنبال اصل و نسب خود بگردند, احتمال ناسازگاری در خانواده افزایش پیدا نمیکند؟ واقعیت این است که اغلب فرزند خواندهها با وجود نگرانی درباره اصل و نسب در بزرگسالی خوب سازگار میشوند و اگر والدین اختیار شده این فرزندخواندهها به آنها کمک کنند تا از میراث خود در کودکی باخبر شوند به طور عمده هویتی را پرورش میدهند که آمیزهای از پیشینه تولد و تربیت آنهاست. پویا و مادرش، بهرام و پدرش پویا با بحران بزرگی به نام فرزندخواندگی مواجه است اما فردی آرام و درونگرا به نظر میرسد. پویا جوان بسیار باهوش و با استعدادی است. پویا نیز همانند بهرام دغدغههای زیادی دارد که شرایط سنی آن را به اوج رسانده است. توجه ویژه به پویا از طرف پدر و مادرش (به ویژه از طرف مادرش) موجب شده است که از اینهمه مراقبت به تنگ آید و برای رهایی از این وضعیت ناخودآگاه با اولین نگاه عاشق شود و تصمیم به ازدواج بگیرد. او پس از قبولی در دانشگاه سعی دارد به ناگاه از جامعه کوچکی که تا آن زمان در آن به سر میبرده کنده شود و به جامعه بزرگتری بپیوندد. در این میان فرخنده (مادر پویا) در نقش مادری بسیار دلسوز برای هر چه دورتر کردن پویا از جامعه تلاش میکند غافل از اینکه توجه بیش از حد این مادر به ضرر پویا تمام میشود. فرخنده در نقش مادری دلسوز حاضر نیست بپذیرد که پویا باید دلمشغولیهای دیگری غیر از نان و پنیر آماده و دستمال اتو کشیده هم داشته باشد. فرخنده در حقیقت نمادی است از مهر و محبت بیدریغ و شاید بیمنطق که از جانب برخی خانوادهها به بسیاری از جوانان تحمیل میشود و دیگر جایی برای استقلال و شکلگیری شخصیت با ثبات برای آنها نمیگذارد. برخی از مردم نیز از آن طرف بام میافتند و کمترین توجهی به فرزندانشان نمیکنند! پدران و مادرانی را سراغ داریم که فکر میکنند فرزندشان دیگر بچه نیست و او را در دریای پرتلاطم جوانی رها میکنند تا خودش بزرگ شود. چیزی که بر سر بهرام و سینا میآید. بهرام هیچ ارتباط نزدیکی با مادر و پدر خود ندارد و در قیاس با جوانی چون پویا بیقید و بندتر است و شیطنتهای دوران جوانیاش بیشتر به عنوان واکنش منفی به شیوه تربیتیاش قابل ارزیابی است. چیزی که پدرش (فرخ) به آن میبالد و میگوید:"بهرام را این جوری نگاش نکن. اون تا حالا جرات نکرده اسم یک دختر را جلوی من بیاره!" مادری که برای ادامه زندگی، همسر و فرزندانش را رها میکند و پدری که تنها به فکر معاش و دغدغههای اجتماعی است، دنیای امروز همان است که مادربزرگها همیشه از آن میترسیدند و مادربزرگ که در این داستان نشانی است برای سنت، آرامش، تفکر و تجربه باید در نگاه اول با خنده بگوییم چه مادر بزرگ روشنفکری، بلند شده رفته خانه دختری که نوهاش به آن دل داده اما در نگاه دوم باید نگاه عمیق و مسئولانه مادر بزرگ را دریافت که چنان به آینده و امنیت نوهاش میاندیشد که هر عملی را منطقی و اصولی پیش میبرد و صبورانه به انتظار مینشیند. مطالب مرتبط: آیا برای بچه دار شدن آمادگی دارید؟ چگونه فرزندم را نوازش کنم؟ ریشه های ناسازگاری در نوجوانان 10 اشتباه بزرگی که والدین مرتکب آن می شوند تهیه تدوین: گروه سبک زندگی /lifestyle منبع: سلامت شماره 184
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 382]