واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: به گفته پژوهشگران، حدود پنج تا هشت ميليون نفر در آلمان از دردهاي مزمني رنج ميبرند كه بايد درمان شوند. به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، بر اساس نتايج به دست آمده از بررسي «درد در اروپا» شديدترين دردها مربوط به آرتروز، ديسك جراحتها، ورم شبه روماتيسمي مفاصل و سردرد است. درمان جسمي دردهاي مزمن به تنهايي اغلب نتيجهاي ندارد. زيرا نگرشها، انتظارات و نحوه برخورد بيمار با اين مسئله بر احساس درد و غلبه بر آن تاثير ميگذارد. دكتر ايوا وينتر پزشك عمومي و متخصص دردهاي مزمن در مركز درماني درد توترنيك اشتارنبرگ ميگويد: عوامل اجتماعي – رواني از قبيل ترس، درماندگي، عقب نشيني و ناديده گرفتن در فرض كردن درد نقش بسيار مهمي دارند. برعكس عوامل مثبت نظير توجه و محبت در زمان بيماري، گواهي معافي پزشكي يا دريافت خسارت مالي پس از سانحه در تسكين درد بسيار موثر است. بنابراين درد را تنها با استفاده از دارو يا تزريق نميتوان برطرف كرد. اما آسيبهاي جسمي الزاما در همه بيماران به نشانگان درد منجر نميشود. ونيتر ميگويد: اگر دو بيمار با نتايج تشخيصي و شرايط جسمي يكسان را در نظر بگيريم امكان دارد، نشانگان درد مزمن براي يكي از آنها شكل گيرد اما در مورد ديگري اين امر صورت نگيرد. زيرا چگونگي احساس درد و پردازش آن در مغز به وضع روحي و عاطفي فرد بستگي دارد. پروفسور ماركوس شيلتن ولف رئيس بخش درماني درد در درمانگاه ارتوپدي دانشگاه هايدلبرگ ميگويد: در ايجاد نشانگان درد، علاوه بر عوامل ايجاد كننده، وضعيت و شرايطي كه در آن فرد دچار درد ميشود نيز نقش مهمي دارد. براي مثال ناراحتي و عصبانيت عامل بسيار مهمي در مزمن كردن درد است. همچنين ترس از درد و نيز برخي بحرانهاي شغلي و خانوادگي به مزمن شدن درد كمك ميكند. به گفته پژوهشگران، ترس درد را تشديد ميكند. درد بسيار شديد نقش هشدار دهنده دارد و در واقع از آسيب ديدن بدن جلوگيري ميكند. در اين حالت درد مشخص و شديد است و معمولا طي روند درمان كاهش مييابد، زيرا دستگاه نگهدارنده بدن همه چيز را به از بين بردن علل درد و كنترل نشانه بيماري يعني درد اختصاص ميدهد. چنانچه اين دستگاه بازدارنده درد عمل نكند مثلا به دليل اضطراب فراوان فرد مبتلا كه باعث تشديد درد ميشود – درد شديد به درد مزمن مبهم و آزار دهندهاي تبديل ميشود كه نقش هشدار دهندگي آن كاهش مييابد. در دراز مدت درد مزمن ديگر فقط در مناطق دچار درد، مانند سر يا پشت احساس نميشود بلكه به دستگاه عصبي نيز اثر ميگذارد و آستانه تحريك پذيري آن را كاهش ميدهد. در اين صورت محركهاي جزئي هم موجب بروز احساس درد در مغز ميشوند. متخصصان اين فرايند را «حافظه ايجاد كننده درد» مينامند. درد خود به خود بيماري تلقي ميشود و در مركز قوه ادراك فرد قرار ميگيرد. دردهاي مزمن فرآيندهاي جسمي و رواني كاملا مرتبط با يكديگرند. بنابراين شيوه درماني جديد بر درمان دارويي تكيه نميكند، بلكه جنبههاي روان درماني و رفتار درماني را نيز در نظر ميگيرد. در واقع در اين شيوه، درمان چند وجهي مدنظر است. شيلتن ولف ميگويد: درمان چند وجهي به معناي كمك بيش از اندازه به فرد نيست. چارچوب اين روش درماني را كمك به فرد به منظور خودياري و نيز تقويت خودآگاهي او تشكيل ميدهد. بيمار بايد بياموزد كه او بر درد مسلط است نه درد بر او و خود ميتواند درد را كنترل كند. ونيتر تاكيد ميكند كه اين روش درماني در درجه اول ترس از حركت را كاهش ميدهد و فعاليت كردن را در فرد نهادينه ميكند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 245]