واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: يازده يادداشت از يک اسير عراقي(3)
آنچه در ادامه مي آيد يکي از 11 يادداشت يک اسير عراقي است که از کتابي تحت عنوان مدال و مرخصي برگرفته شده است.وي در اين يازده نوشته خود به بيان خاطراتي از دوران جنگ ايران و عراق و همچنين اسارتش در ايران مي پردازد.امدادهاي غيبيامداد غيبي به مفهوم واقعي عبارت است از دستگيري خداوند بزرگ از بندگان با اخلاص خود توسط عوامل غيبي در آسمانها و زمين بدون آگاهي انسانها. يعني همان سدهاي مستحکم و مقاومي که انقلاب اسلامي را در گذشته و حال از جريانات مخرب و ويرانگر مصون نگه داشت؛ و من در جريان چنين موقعيتهايي قرار داشتم. دسته هاي مختلف اعم از پياده، کماندوهاي ويژه زرهي، توپخانه، آتشبار و... بسيج شده و با آمادگي کامل منتظر شروع حمله بودند. دستور حمله بايد در تاريخ پنجم مارس 1987 از سوي اتاق عمليات در مقر تيپ 604 پياده مستقر در دامنه گرده مند صادر مي گرديد. هدف از انجام اين عمليات بازپس گيري ارتفاعي بود که نيروهاي اسلام در عرض دو روز، به طور برق آسا و با کمترين تلفات آن را به تصرف خود در آورده بودند. موشک اندازها و واحد توپخانه به طور هم زمان مواضع نيروهاي اسلامي را زير آتش قرار دادند و يگانهاي ديگر خود را براي شروع حمله آماده کردند.ارتفاع مذکور به لحاظ وسعت حمله و حجم نيروهاي شرکت کننده به طور حتم در معرض سقوط قرار مي گرفت. موشکي شليک شد اما مسيرش به سمت اتاق عمليات تغيير يافت و در يک چشم به هم زدن اين اطاق کن فيکون شد. سرهنگ شاکر حمودي، فرمانده تيپ 604، که قرار بود حمله را رهبري کند و نيز سرگرد...، فرمانده توپخانه، و سرهنگ دوم...، افسر عمليات، و چند افسر ديگر که طراحان آن حمله بودند همگي تار و مار شدند.در اينجا اين سؤال مطرح مي شود که چرا اين موشک مسير خود را تغيير داد؟ آيا ماشه چکان آن بهشت را انتخاب کرده بود؟ به هر حال ما از موشک انداز تشکر کرديم، زيرا جان صدها نفر را از مرگ نجات داد و حمله به تأخير افتاد و سرانجام لغو شد.در منطقه منجمد شمالي «سد يکان» توفانهاي سهمگين در طول ايام زمستان به غرش در مي آيد و با انباشته شدن دهها متر برف، راها و گذرگاهها بسته و دره ها پوشيده مي شوند. در چنين موقعيتي نيروهاي مستقر در هر دو جبهه به مناطق امن تري عقب نشيني مي کنند و کيلومترها بين طرفين فاصله مي افتد. آنها در تاريخ پنج دسامبر 1987 تصميم گرفتند بر روي برفها پيش روي کنند و موضع نيروهاي اسلامي را به تصرف در آورند تا با رسيدن فصل تابستان نيروهاي ما بدون متحمل شدن خساراتي، تمامي مناطق را تحت کنترل خود درآوردند. براي اين منظور ساعتي را تعيين کردند.هوا که تاريک شد، بوران سختي بر ما وزيدن گرفت و تا شب بعد ادامه يافت. به شکلي باور نشدني بر ارتفاع برف افزوده شد و چند سنگر را همراه با سربازاني که داخل آن سکونت داشتند زير خود دفن کرد. از جمله اين افراد، ستوان رحيم جابر فرمانده گروهان چهارم و سرهنگ دوم تيپ 604 پياده بود. اجساد آنها پس از گذشت دو هفته به دست آمد. ما از توفان تشکر کرديم، زيرا جان صدها نفر را از مرگ نجات داد و پيش روي به تعويق افتاد و سپس لغو شد.سپاهيان اسلام در دامنه هاي «احمد رومي» دو تپه بسيار مهم را آزاد ساخته و با به دست گرفتن کنترل چند گذرگاه و ممانعت از هر گونه نقل و انتقال در طول شبانه روز، وضعيت تحمل ناپذيري به وجود آوردند. جمعي از امرا و افسران لشکر 44 به شناسايي محل پرداختند و تيپهاي 604، 438 و 90 پياده، همراه تيپ کماندويي سپاه پنجم بسيج شدند. زره پوشها و توپها به حال آماده باش در آمدند . مهمات را ذخيره کردند و بالاخره در تاريخ يازده فوريه 1988 مقدمات حمله فراهم گرديد.توپخانه مأمور فعاليت گرديد و گلوله هاي خود را به طور بي وقفه بر روي آن دو تپه شليک کرد و استحکامات سپاهيان اسلام را منهدم ساخت. توپخانه پس از انجام اين مأموريت به عقب برگشت، اما نمي دانم چرا گلوله ها به سوي خاکريز خودي تغيير مسير دادند و قلب سنگرنشينان آن را نشانه گرفتند.در اين واقعه عده اي، از جمله ستوان يکم عبدالزهره خزام، فرمانده گروهان پيشتيباني، و چند نفر سرباز کشته شدند. برخي ديگر که جان سالم به در برده بودند عقب نشيني کردند. عده اي ديگر فرار را بر قرار ترجيح دادند و برخي از سلاحها و تجهيزات نيز منهدم شدند. به راستي کجا بود آن کسي که اين فراريان و شکست خوردگان را مجدداً سازماندهي نمايد؟ما از توپخانه تشکر کرديم زيرا جان صدها نفر را از مرگ نجات داد و حمله به تعويق افتاد و بعدها لغو شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1169]