تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):وقتى جبرئيل با وحى به نزدم مى‏آمد، نخستين چيزى كه به من القا مى‏كرد، بسم اللّه‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826640784




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

یازده یادداشت از یک اسیر عراقی(1)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: یازده یادداشت از یک اسیر عراقی(1)
پرتاب آر پی جی
آنچه در ادامه می آید یکی از 11 یادداشت یک اسیر عراقی است که از کتابی تحت عنوان مدال و مرخصی برگرفته شده است.وی در این یازده نوشته خود به بیان خاطراتی از دوران جنگ ایران و عراق و همچنین اسارتش در ایران می پردازد.شهید اتکا1قوطیهای «اتکا» محتوی غذای لذید ایرانی که مجانی و یا به عنوان هدیه ای از سوی «سازمان اتکا ایران» و یا هر مؤسسه دیگر به دست ما می رسید، به صورت بخشی از سلاحهای جنگی درآمده بود. این قوطیها امکان داشت سر یکی از ماها را بشکافد و یا بالعکس مسیرش را گم کند و ما سر او را بشکافیم که در این صورت غذای لذیدی به دست می آوردیم.احمد، آن سرباز ساده لوح که به طور غیرارادی با افراد سرشاخ می شد، غالباً به عنوان مجازات، مأموریتهای مضاعفی در نقطه کمین و در عمق خاک  ایران انجام می داد؛ و البته مایل بود بدون کوچک ترین چون و چرایی به این قبیل مأموریتها اعزام شود. قبلاً ما از علت تمایل این سرباز برای رفتن به کمین، به رغم وجود خطرات زیاد، بی اطلاع بودیم. تا اینکه روزی علت امر را جویا شدیم. آن روز او مغرورانه لبخندی زد و گفت: «کنسرو خورشت منصفانه بین ما تقسیم خواهد شد.» و بعد از ما قول گرفت که سکوت اختیار کنیم و ما نیز متقابلاً قول دادیم که راز نگه دار باشیم.در زیر قله بسیارمرتفع «گرده مند» نقطه کمین، روی دامنه ای مملو از شن و ماسه، قرار گرفت بود و هر روز عصر واحدهای گشتی در آن نقطه توقف می کردند. نارنجکهای دستی نیروهای ایرانی که از بالای ارتفاع پرتاب می شد به علت فاصله زیاد بین محل دیده بانی ایران با ما، قبل از اینکه با سطح زمین تماس پیدا کند، در هوا منفجر می شد. حالت صخره مانند بین دامنه و ارتفاع موجب گردیده بود که خط اول گروهان ما، در تیررس نیروهای اسلام قرار گیرد. ما بدین نحو دو سال را پشت سر گذاشته بودیم.موقعیت در تابستان و زمستان آرام بود و اگر راهی وجود داشت، شاید با یکدیگر دوست می شدیم چرا که منطقه ممنوعه، فاقد مین بود. در آن شرایط نارنجکهای دستی کار سنگها را هم نمی کردند، و حتی سنگها ممکن بود در نیمه راه شکسته شوند و هر تکه ای از آن به گوشه ای پرتاب گردد. در این صورت بهترین هدیه قوطیهای غذای اتکا بود که از طرف نیروهای ایرانی به جای سنگ و نارنجک پرتاب می شد. اگر روی سر فرود می آمد مرگ حتمی بود و اگر روی خاک نرم، آن روز برای ما کمتر از عید نبود.شبها پشت سر هم سپری می شد و وضعیت بدین منوال ادامه می یافت؛ اما در یکی از روزها عضوی از سازمان اطلاعات در بین سربازان گشتی نفوذ کرد و از آنجایی که احمد، غذای اتکا را خیلی دوست می داشت پس از پایان مرخصی اش دیگر به واحد ما مراجعت نکرد. تا اینکه در ماه فوریه 1986 نامه سازمان اطلاعات با عنوان «اداره کل اطلاعات ارتش شعبه پنجم» واصل گردید. در این نامه قید شده بود: احمد «مجرم»، به ارتش و کشور خیانت کرده و با دشمنان حزب بعث و دشمنان انقلاب دمخور شده است.اما، ما او را در حد سرباز ساده لوحی که غذای اتکا را دوست داشت می شناختیم؛ نه بیشتر. روزها گذشت تا اینکه نامه دیگری از همان شعبه با مضمون ارتقای احمد به درجه «شهید» مطابق شورای بازجویی که بعدها تشکیل گردید، به دستمان رسید.در آن نامه آمده بود: اعدام او «شتاب زده» بود! 1: سازمان اتکای ارتش جمهوری اسلامی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 132]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن