واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: من و همسرم از استقبال اقوام براي آوردن بچه سوم بسيار متعجب شديم. در حقيقت به جاي اين كه از صحبت اطرافيان و تبريك آنها خوشحال شويم، سخت به فكر فرو رفتيم. با همه تفاسير ما بايد چشمانمان را باز ميكرديم، ما خود ميدانيم كه در زندگي چه مشكلاتي وجود دارد كه با وجود داشتن 2 پسر 3 ساله و 18 ماهه، تصميمگيري كمي مشكل ميشود. تمام جوانب را در نظر گرفتيم و متوجه شديم كه هيچ دليلي براي تضعيف روحيهمان وجود ندارد. با داشتن دلايل محكمهپسند از داشتن فرزند سوم صرف نظر كرديم و در اين راه قاطعانه گام برداشتيم كه با نگاهي به موارد زير ميتوانيد تا حدودي از آنها با خبر شويد: 1 - كنترل و مراقبت از سه كودك بسيار مشكل است. به طور يقين، يك فرزند مشكلاتي در حمام رفتن دارد و دومي هنگام خوردن شكلات آن را روي لباسش ميريزد و خدا ميداند كه فرزند سوم چه مشكلاتي دارد. چگونه ميتوان تمام اين زحمات و دردسرها را تحمل كرد؟ بله هر چه تعداد فرزندان بيشتر شود زحمات و مراقبت از آنها نيز بيشتر ميشود. در حال حاضر هم با وجود داشتن دو كودك همه چيز را نميتوان به راحتي كنترل كرد. چه برسد كه با وجود فرزند بعدي همه زحمات سه برابر ميشود. وقت بيشتري براي متمركز كردن بر روي فعاليتهاي اجتماعي و تربيت آنها نياز داريم و همچنين بايد به آنها ياد دهيم كه چگونه مشكلات خود را حل كنند. 2 - بايد 3 سال بيشتر صرف تر و خشك كردن آنها كنيم. والدين بيشترين وقت خود را صرف تر و خشك كردن كودكان خود ميكنند. ولي ميدانيم كه از 3 سالگي به بعد لااقل از شر پوشك كردن فرزندشان راحت شدهاند. حال با وجود بچه سوم ممكن است سه دوره از اين سه سال را پشت سر بگذارند و اين واقعاً دردناك است. 3 - وجود بچه سوم رقابت و همچشمي را بين فرزندان بيشتر ميكند. سومين بچه، دردسرهاي خاص خود را دارد. آيا كودكان دوم و سومي با اولي درگير نميشوند؟ آيا فرزند دوم مورد خشونت فرزند اول قرار نميگيرد و آن را روي بچه سوم تلافي نميكند؟ آيا فرزند كوچكتر طرفدار حزب باد و به اصطلاح جاسوس دوجانبه نميشود و درگيريهاي خاص خود را به وجود نميآورد؟ البته آرزو و هدف اين است كه فرزند سوم در كنار آنها آموزش ببيند و بزرگترها به او چيزهاي خوب ياد دهند. دقيقاً نميدانم كه آنها متقابلاً از هم چه تأثيراتي ميگيرند ولي يقين دارم كه يك سري اطلاعات مفيد را براي مخفي كردن بعضي از كارها از يكديگر ياد ميگيرند. 4 - شايد فرزند سوم حتماً دختر نباشد. ما دو پسر داريم و در زندگيمان نيز احساس آرامش ميكنيم، ولي با اين وجود دوست داريم كه صاحب دختر شويم، اما شانس دختردار شدن ما چقدر است؟ مادربزرگ من يكي از پنج خواهري است كه والدينشان به اميد پسردار شدن، دست به اين ريسك خطرناك زدند. داشتن 3 پسر بسيار جالب است. علايق آنها درست شبيه هم و همكاريهايشان تا زماني كه شيشه پنجرهاي نشكسته و لباسي پاره نشده مثل يكديگر است. با وجود تمام شيرينيهايي كه دارند ولي وقتي كه به ياد هزينه تحصيل و مخارج ازدواجشان ميافتيم، احساس ترس و نگراني ميكنيم. با وجود تمام مشكلات، مسئله انتخاب نام هم مسئله بزرگي است. نامگذاري 2 فرزند خيلي راحتتر از 3 تا است! 5 - آيا ميتوان به اندازه كافي براي همه فرزندان وقت گذاشت. وقت گذاشتن براي دو فرزند خيلي راحتتر است و به علاوه در هزينههاي زندگي نيز بسيار صرفهجويي ميشود. بنابر اين قبل از به دنيا آمدن بچه سوم بايد تمام جوانب كار را در نظر داشت چون تجربه والدين نسبت به فرزند اول خيلي بيشتر است و جوانب بيشتري را بايد در نظر بگيرند. 6 - فضاي كافي در منزل براي رشد فرزندان نداريم. اگرچه به نظر ميرسد فضاي كافي براي پر كردن خانه از جمله مبلمان و چيزهاي ديگر داريم ولي باز اين روزها جا كم ميآوريم. حال چگونه ميتوانيم مكاني مناسب براي فرزند سوم داشته باشيم؟ «مهران» و «بهروز» هر دو يك اتاق دارند. وقتي كه شيطنت و بازيگوشي آنها به طور تصاعدي افزايش مييابد آنها جا كم ميآورند و دنبال يكديگر در هال ميدوند. البته گاهي اوقات فضاي كم مزاياي جنبي دارد اين كه ريخت و پاش آنها به فضاي كوچك اتاقشان محدود ميشود. همچنين وقتي شيطنت آنها به طور قابل ملاحظهاي زياد ميشود، ياد ميگيرند كه چگونه از تواناييهايشان در همين فضاي محدود استفاده كنند. 7 - درآمد كافي براي هزينههاي فرزندانمان نداريم. فراهم كردن امكانات تحصيلي خوب براي فرزند سوم در كنار ديگران به راستي دلهرهآور است و اين تنها يكي از هزينههاي فرزندان است. دو كودك ما در روز 6 وعده غذا ميخورند، اسباببازي آنها، لباس و برخي هزينههاي جانبي دو برابر آنچه كه فكر ميكنيم هزينه بردار است و اينها نه تنها كل درآمد را ميبلعد بلكه كمي از پسانداز نيز صرف تغيير دكوراسيون آنها ميشود. علاوه بر اينها، با آمدن فرزند سوم، بايد تخت نوزاد، صندلي ماشين، كالسكه و ميليونها چيز ديگري كه يك نوزاد لازم دارد، تهيه كرد. كودك جديد نيز به نوبه خود تمام مسيري را كه خواهر و برادرش طي كردهاند را بايد بپيمايد. متأسفانه، اگر فرزند كوچكتر، از وسايل و لباسهاي كوچك و قديمي خواهر و برادر بزرگترش استفاده كند و به اصطلاح ته مانده خور ديگران شود از لحاظ روحي صدمه بسياري خواهد ديد. 8 - مانند سابق نميتوانيم در يك رستوران كوچك غذا بخوريم. حتي با وجود دو فرزند، اغلب براي رفتن به رستوران مخالفت ميكنيم. تا زماني كه بچهها، كوچكتر بودند، امكان اين كار وجود داشت با بزرگ شدن آنها و نافرماني كودكان، مجبور بوديم غذا را در رستورانهاي آنچناني و گرانقيمت صرف كنيم. البته راههاي ديگري نيز براي لذت بردن از غذا كنار يكديگر وجود دارد، ممكن است پرتاب ماكاروني به اطراف كاري خندهدار به نظر برسد كه گاهي اوقات پدر نيز خود اين كار را انجام ميدهد، ولي در حقيقت بارها شده كه به آرامي كنار يكديگر نشسته و در مورد آن چه كه در روز اتفاق افتاده، صحبت كرديم. 9 - خسته و دلزده شدهايم. آيا لبخند فرزند سوم به اندازه فرزند اول دلنشين است؟ آيا خستگي زياد فرصت ميدهد كه از رشد و پيشرفت فرزند سوم لذت ببريم؟ همچنين، دوران بارداري فرزند سوم نيز بسيار طاقتفرسا است. ديگر حوصله كتابهاي بچهداري يا چيدن اتاق كودك را نداريم. شايد با تجربه بودن بهترين تجربه است. به عنوان مثال، ميدانم كه ما با همين دو فرزند ميتوانيم به اندازه كافي به خود بباليم. به همان نسبتي كه در اولين بار ديدن فرزند سوم شگفتزده ميشويم، به همان نسبت نيز آنها را دوست داشته باشيم و احساس مسئوليت كنيم و رفتار سادهلوحانه نداشته باشيم. هماكنون، من و همسرم تمام جوانب و درگيريها و مشكلات بچه سوم را بررسي كرديم و ميدانيم كه ذوق و شوقي را كه هنگام ديدن نوزاد سوم داريم خيلي زود فروكش كرده و خواب و گريه غيرقابل پيشبيني او تمام لحظات و موقعيتهاي اجتماعي ما را محدود ميكند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 254]