تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830857222




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

لقاي خدا؛ كي و چگونه؟


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پله پله تا ملاقات خدا(2)
پله پله تا ملاقات خدا
لقای خدا؛ كی و چگونه؟آن چه پیش رو دارید گزیده اى از سخنان حضرت آیة اللّه مصباح یزدى(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى است كه در تاریخ 30/7/1384 مصادف با شب 19 رمضان 1426 ایراد فرموده اند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.شماره ی نخسن مقاله را در اینجا ببینید **********... یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِیهِ1 «اى انسان; تو با زحمت و رنج به سوى پروردگارت حركت مى كنى و او را ملاقات خواهى كرد».همان طور كه گفته شد: هر گونه تغییر تدریجى را حركت مى نامند; بنابراین تحول تدریجى در روح انسان حركت هم است و اگر به سوى خدا باشد، مى توان گفت كه ما در حال حركت به سمت خدا هستیم. واژه لقاء و ملاقات در جایى به كار می‌رود كه دو چیز از هم فاصله داشته باشند و سپس به هم برسند. وقتى خدا مى خواهد از شدت عذاب برخى انسان ها سخن بگوید، اشاره مى كند كه این ها كسانى هستند كه خدا در روز قیامت به آن ها نگاه نمى كند و با آن ها حرف نمى زند. در آیه مذكور كه مى فرماید: «تو خدا را ملاقات خواهى كرد»، فرض بر این است كه اكنون از خدا دور هستى و زمانى او را ملاقات خواهى كرد. ظاهراً این ملاقات، عام و متعلق به همه انسان ها است كه در روز قیامت با خدا خواهند داشت; ولى ملاقات ویژه اى كه به اولیاى خدا تعلق دارد. آرزوى اولیاى خدا و پیشوایان معصوم(علیهم السلام)در دعاها و مناجات ها رسیدن به این لقاء ویژه است.در تعبیرات قرآنى كه درباره ملاقات با خدا داریم، همه جا «رب» و «اللّه» به صورت مفعول است: كه مصدر به آن اضافه شده است: «لقاء اللّهْ» «لقاء ربكم» پس انسان است كه دارد به طرف خدا مى رود و او را ملاقات مى كند.بر اساس قرائن، این ملاقات در قیامت است. حال این پرسش مطرح مى شود كه پس چگونه بر اساس آیات قرآنى كسانى در روز قیامت از ملاقات با خدا ممنوع هستند؟! «كَلاّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذ لََمحْجُوبُونَ»2 (چنین نیست كه مى‏پندارند، بلكه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند!) كفار و گردن كشان در روز قیامت با خدا ملاقات ندارند; در حالى كه بر اساس آیه پیشین، همه انسان ها خدا را ملاقات خواهند كرد. احتمالاً ملاقات با ندیدن منافات نداشته باشد; براى نمونه یك فرد نابینا كسى را ملاقات مى كند، ولى او را نمى بیند. اما نكته این كه عالم قیامت عالم ملاقات با خدا معرفى شده این است كه در بینش قرآنى عالم دنیا عالم حجاب و عالم آخرت عالم ظهور حقایق است چنان كه مى فرماید: لَقَدْ كُنْتَ فِی غَفْلَة مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ3([به او خطاب مى‏شود:] تو از این صحنه [و دادگاه بزرگ‏] غافل بودى و ما پرده را از چشم تو كنار زدیم‏، و امروز چشمت كاملاً تیزبین است‏!)بنابراین آیه شریفه، به برخى انسان ها گفته مى شود تو از این مطلب غافل بودى، البته دیگران هم نمى دیدند، مگر اوحدى از اولیاء خدا، اما تو نه تنها نمى دیدى، بلكه نسبت به این حقیقت غافل هم بودى، اما حالا كه وارد این عالم شدى پرده را از جلوى چشم تو كنار زدیم. نمى فرماید: یك چیز جدیدى خلق كرده ایم، بلكه مى گوید: پرده را از جلوى چشمت كنار زدیم. نتیجه اش این شد كه چشمت تیزبین شده و خوب مى بیند! آن وقت اینان مى گویند: رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً إِنّا مُوقِنُونَ4 مى‏گویند: (پروردگارا! آنچه وعده كرده بودى دیدیم و شنیدیم‏؛ ما را بازگردان تا كار شایسته‏اى انجام دهیم‏؛ ما [به قیامت‏] یقین داریم‏!) در تعبیرات قرآنى كه درباره ملاقات با خدا داریم، همه جا «رب» و «اللّه» به صورت مفعول است: كه مصدر به آن اضافه شده است: «لقاء اللّهْ» «لقاء ربكم» پس انسان است كه دارد به طرف خدا مى رود و او را ملاقات مى كند.پروردگارا، دیدیم آن چه پیغمبران به ما خبر دادند و قبلاً خبرش را شنیده بودیم و باور نمى كردیم، حالا دیگر دیدیم و شنیدیم و یقین كرده ایم، اما آن یقین دیگر متأسفانه هیچ ارزشى ندارد; چون یقینى جبرى است; چنان چه اگر آن یقین جبرى در دنیا هم حاصل مى شد سودى نداشت همان طور كه قرآن مى فرماید: اِن نشأ نُنَزِّلْ علیهم مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ5 (اگر ما اراده كنیم‏، از آسمان بر آنان آیه‏اى نازل مى‏كنیم كه گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد!)آن یقینى ارزش دارد كه شخص با اختیار كسب كند، درس بخواند، فكر كند و از كلمات انبیاء و اولیاء استفاده كند تا به یقین برسد، البته صرف اینها هم آدم را به یقین نمى رساند، بلكه باید عمل انسان با علمش همخوانى داشته باشد تا یقین پیدا كند، والا مفاهیمِ تنها خیلى نقش تعیین كننده اى ندارد. بنابراین كسانى هستند كه در روز قیامت با خدا ملاقات مى كنند، ولى او را نمى بینند و از این وضع رنج مى برند و اتفاقاً باید این گونه باشد. اگر انسان احساس عطش نكند، از بى آبى درد نمى كشد، هرچند بدنش به آب نیاز داشته باشد. چند بار در عمرمان اتفاق افتاده كه از دورى خدا رنج ببریم، آه بكشیم و گریه كنیم؟ در این جهان نیاز به ملاقات خدا را درك نمى كنیم; ولى در عالم قیامت همه، این نیاز را درك مى كنند. بالاترین لذت انسان این خواهد بود كه یك كلمه سخن خدا را بشنود. آن قدر احساس نیاز مى كند كه اگر نشنود از هر آتش جهنمى برایش سوزان تر خواهد بود. وقتى خدا مى خواهد از شدت عذاب برخى انسان ها سخن بگوید، اشاره مى كند كه این ها كسانى هستند كه خدا در روز قیامت به آن ها نگاه نمى كند و با آن ها حرف نمى زند. این عالم جاى ملاقات با خدا و شنیدن سخن او نیست، در نتیجه احساس نیاز نمى شود; ولى آخرت عالمى است كه انسان ها این نیاز را درك مى كنند و نمى یابند، آن وقت مى سوزند. در این جا این پرسش مطرح مى شود كه چرا این جهان، جاى ملاقات نیست؟ در پاسخ باید گفت: در این جهان انسان ها باید با اختیار و انتخاب خودشان راه درست را برگزینند و بپیمایند تا به كمال مطلوب برسند. اگر همه حقایق دین در این جهان به گونه اى بود كه هیچ كس نتواند آن را انكار كند، تكلیف و امتحان معنا نداشت. این عالم براى همین است كه افراد جوهر ذات خود را نشان دهند و خوب و بد روشن شود: الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً6 (آن كس كه مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید كه كدام یك از شما بهتر عمل مى‏كنید)پس این جهان باید همراه با جهل و ابهام باشد; هدف از آفرینش انسان از بین نرود; ولى هنگامى كه آزمایش پایان یافت، لزومى ندارد كه حجاب باشد. به همین سبب وقتى از این عالم مى رود، به تدریج پرده ها برداشته مى شود. اهل برزخ، چیزهایى مى بینند كه در این جهان نمى دیدند. البته كسانى هستند كه خدا گاهى پرده را از چشمشان بر مى دارد و آن چه را كه در برزخ باید دیده شود در همین جا مى بینند; این ها استثناء است. مى فرماید:یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الاْخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ7 (آنها فقط ظاهرى از زندگى دنیا را مى‏دانند، و از آخرت [و پایان كار] غافلند!)این چیزى كه مردم مى بینند ظاهرى است; باطنى هم دارد كه از آن غفلت دارند. إِنَّ الَّذِینَ یَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْكُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً8 آن هایى كه اموال یتیمان را به ناحق مى خورند گمان مى كنند لذت آور است، غافل از این كه آتش مى خورند! دنیا زدگان غافل هستند و غفلت داشتن با ندیدن متفاوت است. بنابراین نسبت دنیا به آخرت شبیه نسبت ظاهر به باطن است. در قیامت، پرده ها كنار مى رود یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ9 آن چه در دل ها نهفته است آشكار مى شود: یَومُ هُمْ بارِزون لا یَخْفى عَلَى اللّهِ مِنْهُمْ شَیْء فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ 10(روزى كه همه آنان آشكار مى‏شوند و چیزى از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند؛ [و گفته مى‏شود:] حكومت امروز براى كیست‏؟ براى خداوند یكتاى قهّار است‏!) وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمِیعاً11 (و [در قیامت‏]، همه آنها در برابر خدا ظاهر مى‏شوند)؛ بنابراین بین ما و حقیقت پرده است; ولى ما با سرعت در حال حركت به سوى آخرت هستیم. هر روزى كه از عمرمان مى گذرانیم، یك گام به آخرت نزدیك مى شویم البته این سیر براى ما چندان آسان نیست. لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی كَبَد12 زندگى در این جهان، همراه با رنج است. ویژگى بهشت این است كه هیچ رنجى در آن نیست. وقتى وارد آن جهان شویم و پرده ها برداشته شود، مى فهمیم كه با چه كسى طرف هستیم. در این جهان قدرت هاى گوناگونى وجود دارند; به همین جهت در جهان آخرت پرسیده مى شود: لِمَنِ الْمُلْكُ الْیَوْمَ13 امروز قدرت در دست كیست؟ هیچ جوابى داده نمى شود جز للّهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ14 یك قدرت یگانه هست كه همه چیز را در قبضه خودش دارد، آن هم اللّه است. در تعبیرات قرآنى كه درباره ملاقات با خدا داریم، همه جا «رب» و «اللّه» به صورت مفعول است: كه مصدر به آن اضافه شده است: «لقاء اللّهْ» «لقاء ربكم» پس انسان است كه دارد به طرف خدا مى رود و او را ملاقات مى كند.آن جا روشن مى شود كه سر و كار همه با اللّه هست و هیچ كس دیگر كاره اى نیست. آن جا عالَم ملاقات با خدا است; البته خداوند متعال همه جا هست: فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ ان الله واسع علیم.15(به هر سو رو كنید، خدا آنجاست‏! خداوند بى‏نیاز و داناست‏!)وَ هُوَ الَّذِی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ و هو الحكیم العلیم16 (او كسى است كه در آسمان معبود است و در زمین معبود؛ و او حكیم و علیم است‏!)ولى این جا ما با خدا ملاقات نداریم، در آن جهان است كه همه باید با خدا ملاقات كنند; البته برخى از آن ملاقات چنان غرق در لذت مى شوند كه خودشان را هم فراموش مى كنند، گروهى هم مانند تشنه اى هستند كه چندین روز آب نخورده است و براى یك جرعه آب خنك، بى تابى مى كند; ولى على رغم رسیدن به آب به او آبى نمى دهند! چه سوزى دارد؟! احساس تشنگى مى كند، آب هم هست; ولى نمى تواند بخورد. پس معناى یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ17 (اى انسان‏! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مى‏روى و او را ملاقات خواهى كرد! ) می‌تواند این باشد كه زندگى ما یك سفر است. در عالمى واقع شده ایم كه ذاتش عین حركت است. اگر همه چیز ثابت بود، سیر و حركت معنا نداشت. بنابراین، این عالم عین حركت است. در این عالم آفریده شده ایم تا زمینه حركت و سیر فراهم باشد; زیرا عالم ثبات كه جاى سیر نیست، اما مهم این است كه جهت حركت همه به سوى خدا است چرا كه مى فرماید: اَلا اِلَى الله تَصیرُ الاُمور.18(آگاه باشید كه همه كارها تنها بسوى خدا بازمى‏گردد!) ... ادامه دارد________________________________________1 انشقاق، 62 مطففین، 153 ق، 224 سجده، 125 شعرا، 46 ملك، 27 روم، 78 نساء، 109 طارق، 910 غافر، 1611ابراهیم،2112بلد، 413غافر، 1614همان15بقره، 11516زخرف، 8417انشقاق، 618شوری، 53 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن