واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه - فلسفه ما به روز نبوده و به همین دلیل نیز کارایی لازم را ندارد. باید سعی کنیم از جنبه سنتی همایشهایی نظیر همایش روز جهانی فلسفه کاسته و به آنها با دید بسیار جدی بنگریم. فلسفه ما مانند فلسفه کشورهای غربی در قرون وسطی یک مشکل بنیادی دارد و آن این است که یونانیزده بوده و فلسفهای ارسطویی ـ افلاطونی است. در فلسفه افلاطونی، ما به دنبال حقیقت اشیاء هستیم و قصد بهدست آوردن حقیقت را از طریق ملاکهایی خارج از تجربه و مشاهده داریم. اخیراً برخی بزرگان جامعه تصریح کردهاند فلسفه هیچ ارتباطی به علم ندارد.این موضوعات باعث شده فلسفه ما همچنان در حالت قدیمی خود بماند و بهروز نباشد و چون بهروز نیست کارایی هم ندارد. فلسفه در دو مورد کارایی عمده دارد. کارایی اول فلسفه در حل مشکلات جامعه است و کارایی دوم آن ارائه پیشنهاد برای حل مشکلات جهان. متأسفانه فلسفه ما هیچیک از این کاراییها را ندارد. فلسفه ما نه پیشنهاد جدیدی برای ارائه به جهانیان دارد و نه قادر به حل مشکلات جامعه خودمان است. به عنوان مثال فلسفه ما در مورد جریانهای سیاسی جامعه، اخلاق، حقوق و یا حتی حقوق بشر، حرفی برای گفتن ندارد. فلسفه ایرانی را شامل تعاریفی قراردادی است. فلسفه ما تعاریفی چون عقول و نفوس، انسان و حیوان و عناصر و روابط تعینی مانند حادث و قدیم را شامل میشود که همگی مفاهیمی کلی بوده و معرفتزا نیستند و حاصل این تعاریف، همگی از ذهن متبادر میشود و عینیت بیرونی ندارد و به همین دلیل ناکارآمد است. فلسفه یونان فلسفه ای کلی بوده است. باید فلسفه را به جزئیات برگرداند؛ زیرا کلیات در جهان جایی ندارد. تحول در فلسفه یعنی تحول در علوم و تکنولوژی. فلسفه میتواند یک عامل تأثیرگذار باشد و نگرش بنیادین و فراگیر انسان با قوای ادراکی خویش است. هر انسانی قصد شناختن جهان را دارد. جهان از جزئیات بسیاری چون عناصر، انسان و حتی خدا تشکیل شده است. باید این جزئیات را فهمید تا جهان را شناخت. فلسفه را باید از آموزشهای اولیه آغاز کرد. نگرشی که ذرهای فراتر از معمول باشد، یک تفکر فلسفی است و تفکر فلسفی مفهوم سخت و دشواری نیست. به عنوان مثال، طرح این سؤال که «ازدواج یعنی چه؟» خود یک سؤال فلسفی است؛ حتی اگر پرسشگر بدان واقف نباشد! لازمه پیشرفت در مباحث متافیزیکی پیشرفت در علوم فیزیکی است. باید از یونانزدگی در فلسفه خود دوری و سعی کنیم خودمان باشیم. اگر در قدیم با جنس و فصل اشیاء را تعریف میکردند، اما امروز هیچکس با جنس و فصل که نماینده ماده و صورت هستند اشیاء را نمیشناسد، بلکه با خواص فیزیکی و شیمیایی آن را میشناسند. به نظر من جهان سوم از برگزاری کنگرههای بینالمللی علوم انسانی تنها استفادههای تبلیغی کرده و گاهی نیز کاستیهای خود را با آن میپوشاند و به همین مقدار راضی است و بدان بسنده میکند. البته برگزاری همایش روز جهانی فلسفه در ایران اتفاق فرخندهای است و باید سعی کنیم از جنبه سنتی این قبیل همایشها کاسته و به آنها با دید بسیار جدی بنگریم. چنین کنگرههایی در کشورهای مشابه نیز برگزار میشود و موضوع چندان مهمی در کل جهان قلمداد نمیشود، اما زمانی برای ما مهم خواهد بود که همچون جام جهانی فوتبال، تیمی متفکر از کشور ما نیز در آن شرکت کند و به درجات رفیعی در ارائه نظریه و تولید علم برسد. باید به پیشینه فلسفی ایران که مدیون بزرگانی چون ابنسینا، ملاصدرا و شیخ اشراق است توجه کرد . متأسفانه امروزه متفکرانی که در حد و اندازه این بزرگان باشند، نداریم و به همین دلیل هم سخن جدیدی برای ارائه به جهانیان نداریم. بیشتر موضوعاتی که مطرح میشود، فلسفه نیست، بلکه بازگویی تاریخ و نظر ملاصدرا و شیخ اشراق است. «فلسفه» یک واقعیت بیرونی است و قلمداد کردن آن مانند آداب و رسوم و موضوعی بین فرهنگی و میانمللی، اشتباه است. بیان این سخنان از سوی بنده به معنای مخالفت با برگزاری چنین کنگرههایی نیست و مسلماً به ارزش آنها واقف هستم، به همین دلیل، بنده نیز در کنگره روز جهانی فلسفه شرکت کرده و مقالهای ارائه دادهام و خوشبختانه یا متأسفانه، تعریف جدیدی از فلسفه را مطرح کردهام.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 376]