واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تئاتر - هوشمند هنرکار آن زمان که تفاوت کالایی فرهنگی به نام تئاتر با کالاهای مصرفی همچون بنزین و نان و گوشت و تخم مرغ و آهن و سیمان، از سوی مدیریت فرهنگی کشور دریافته شود می توان امید داشت گام بلندی به سوی تعالی فرهنگ و تئاتر برداشته شده است. ناگفته پیداست این سخن به معنای واگذاشتن هنرمند در پیله تخیل و الهام و انتزاع کامل از مخاطب و مردم فرهیخته نیست و با چنین دغدغهای طرح تازه معاون نوپای هنری وزارت ارشاد در هدایت بخشی از هزینههای تولید به ارتباط با تماشاگر و ستاندن دستمزد از کف مشتری، چنانچه با ظرافت و هوشیاری طراحی شود، میتواند حاصل ارجمندی نیز به بار آورد. در این میدان بدیهی است نمی توان مهار تئاتر را یکسره به بازار و کیسه مشتری وانهاد که آنگاه آن معرکهگیر در این عرصه سربلند است که جذب مخاطب عام و پرشمار و سادهدل به هر بها را هدف خود قرار داده است و مباد آن روز که همین صحنههای اندک و بی بضاعت ما نیز به دست پویندگان بازار دل و دلبر تسخیر شود. قرارگرفتن تئاتر (و اساساً کالاهای فرهنگی مشابه همچون آثار تجسمی و موزه و موسیقی و کتاب) در سبد کالای خانواده خود شرایط ویژهای میطلبد که به شکلگیری زیرساختهای فرهنگی، آموزش عمومی، فراهم بودن رفاه مناسبی در حدود خانواده، آرامش و حوصله اجتماعی، گستردگی امکانات سختافزاری عمومی در حوزه فرهنگ و اراده حکام بازمی گردد که تقریباً در تمام معیارهای یادشده، جامعه کنونی ایران آمادگی لازم برای پذیرایی کالایی فرهنگی به نام تئاتر را در سبد کالای خانواده ندارد. با این همه در حدود امکانات فعلی و تالارها و گروه های موجود، استقبال نسبی از تئاتر نسبت به سایر عرصههای نیازمند به مخاطب زنده (از جمله فوتبال و ورزش های همگانی، سینما، موزه، نمایشگاه و بازار کتاب) در جایگاه بسیار بالایی قرار دارد. به واقع در کدامیک از عرصههای یاد شده نسبت استقبال مخاطب (به طور ویژه با معیار فروش کالا و خرید بلیت) بیش از 20 درصد است؟ در حالی که نسبت جذب مخاطب تئاتر (که اینجا منظور تئاتر و تالارهای حرفهای است) در سالیان گذشته بیش از چهل درصد بوده است. با این همه حتی اگر تمام زمینههای ورود تئاتر به سبد کالای خانواده نیز فراهم می شد، باز حرفهای به نام تئاتر (در حوزه فرهنگی) بدون حمایت ملی و بهرهبری از یارانه امکان ادامه حیات معنوی نمییافت. آخر کجای این عالم را میتوان یافت که رسانهای به نام تئاتر در آن جایگاه گرامی و مناسبی داشته و بیبهره از حمایتهای ملی و قانونی بوده باشد؟ واقعیت این است که به ویژه در کشورهایی که دهههاست از مرحله جیرهبندی و یارانهپذیری درگذشتهاند و در تمام امور، حتی ارزاق اساسی عمومی همچون نان و شیر و گوشت به بازار رقابتی رسیده و همه چیز را به میدان عرضه و تقاضای آزاد واگذاشتهاند، حمایت از کالاهای فرهنگی از جمله تئاتر به خود واگذاشته نشده و ارزش واقعی آن با حمایتهای قانونی و ملی پرداخته میشود. پس در شرایط کنونی مملکت ما که هدفمند کردن یارانهها - بدون آنکه هنوز تعریف مناسب و کارآیی از آن ارائه شده باشد - شعار مد روز دولتمردان است، همسان کردن تئاتر و فرهنگ با دیگر کالاهای مصرفی عمومی خطای بزرگی است. در این هنگامه، شاید اگر طرح جدید معاون هنری از ظاهر کنونی خود (که یادآور همسانی تئاتر با سیمان و آهن و نفت و برق و بنزین است) تعدیل یابد و به جای تاکید بر کلمه «سوبسید» و «یارانه»، نوعی «هدایت به سمت مردم و تماشاگر» را هدف قرار دهد و در سوی دیگر معیارهای محاسبه نیز به نوعی دیگر شود، میتواند راه مناسب تازهای برای پرداخت هزینههای تولید تئاتر ایجاد کند، اما تا آن زمان که طرح و آیین دقیق دخل و خرج تولید تئاتر اعلام نشود، نمیتوان به نقد چنان نظامی پرداخت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 211]